eitaa logo
◉✿ازدواج آسان✿◉
1هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
😍❣پيامبر عزيز اسلام صلي الله عليه و آله مي فرمايند: «جلوس المرء عند عياله احب الي الله تعالي من اعتكاف في مسجدي هذا💖 نشستن مرد در كنار خانواده اش، نزد خداي بزرگ دوست داشتني تر از اعتكاف و نشستن در اين مسجد من است .» 💝ميزان الحکمة ،جلد 4،صفحه 287 🆔 @asanezdevag
🍀فرزند آیت الله فاطمے نیا : روزی با پدر ميخواستيم برويم به يك مجلس مهم ؛ وقتی آمدند بيرون خانه ، ديدم بدون عبا هستند ... گفتم عبايتان كجاست؟ گفتند مادرتان خوابيده و عبا را رويشان کشیده ام ؛ به ايشان گفتم بدون عبارفتن آبروريزی است ... ايشان گفتند : 👈اگر آبروی من در گروی اين عباست و اين عبا هم به بهای از خواب پريدن مادرتان است ؛ نه آن عبا را می خواهم نه آن آبرو را ... ⭕️در خانه ای که آدم ها یکدیگر را دوست ندارند بچه ها نمی توانند بزرگ شوند ... شاید قد بکشند ؛ اما بال و پر نخواهند گرفت ... 🆔 @asanezdevag
. 🔆 مقام معظم رهبری : . یک مسئله ای که اخیراً مطرح کردند، مسئله ی  جوانها بود که خب، همه -پسر و دختر- مطمئنّاً علاقه مندند . . من همین جا به توصیه ی این جوان عزیزی که از من خواستند به پدر و مادرها تذکّر بدهم، به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ . . من خواهش میکنم و تقاضا میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. . پدر و مادرها سختگیری میکنند؛ هیچ سختگیری لازم نیست . . . بله، یک مشکلات طبیعی وجود دارد -مسئله ی مسکن، مسئله ی شغل و از این مسائل- . . لکن «اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه»؛(۴) خب، این قرآن است . . . ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا انشاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش می دهد. . . . ازدواج جوانها را متوقّف نکنند؛ من خواهش می کنم که پدرها و مادرها به این مسئله توجّه کنند. 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃 🔴وقتے ڪسے رو وابستہ ڪردے و بے رحمانہ گفتے این انتخاب من نبود❗️❗️ ... 🔴👈مے دونے تاوانش چیه⁉️ 😔✋ 🆔 @asanezdevag
4_216356675433531101.mp3
2.21M
🎧 راهکارهای کنترل غریزه جنسی 🌸حجت الاسلام عالی 🆔 @asanezdevag
. راوی میگوید : . به خانه (ع) رفتم،ما هر وقت خانه (ع) میرفتیم،اتاق ساده ای بود و در آن لباسهای ساده ای داشتند.آن روز فرمود:داخل بیا.وارد اتاق اندرونی شدم، دیدم این اتاق با اتاق بیرونی فرق میکند،این اتاق تزیین شده و زیباست.دیدم امام هم لباس زیبایی پوشیده است و محاسنش را رنگ کرده است.عرض کردم: چرا اینگونه است. فرمود:اینجا محل زندگی همسرم است، اگر مرد به خودش برسد،همسرش به مردهای دیگر غبطه نمیخورد. .. . خوشبختی داشتن کسی است که بیشتر از خودش تــــــــــو را بخواهد و بیشـــتر از تــــــــو هیـــــــــــچ نخواهد و تــــــــــو برایش تـــــــمام زندگی باشی ... .. . بر سرسرایِ من اینگونه حک شده « اینجا پناهِ دائمِ یک مردِ تک شده » . کشیّ و دلبریِ بی بهانه را اول بلد نبوده ولی کم کمک شده . اول تو شده ای یا من ؟ این ذهن مدتی است گرفتار شک شده . هی اشک ریختم گل من پای عشقمان فرزندمان برای همین «بانمک» شده . من با توأم قدم به قدم تا خودِ با که گوشه اش از خاک لک شده . محبوب من به چشم تو زیباترین منم زیباتر از تمام زنانِ بزک شده . . 🆔 @asanezdevag
😍❣پيامبر عزيز خدا صلي الله عليه و آله درباره حق شوهر بر زن مي فرمايند: «عليها ان تطيب باطيب طيبها وتلبس احسن ثيابها وتزين باحسن زينتها 💝 بر زن است كه "براي شوهرش "خوشبوترين عطرهايش را بزند و قشنگترين لباس هايش را بپوشد، و از زيباترين زينت هايش استفاده كند .» ❣الکافی، ج 5، ص 508 . 🆔 @asanezdevag
همیشه همرنگ جماعت نبودن رسوایی نیست... 🆔 @asanezdevag
آن آقایی که با زنان نامحرم سر و کار دارد... 🆔 @asanezdevag
✨ پيامبر اكرم (ص): هِبَةُ الرَّجُلِ لِزَوْجَتِهِ تَزِيدُ فِي عِفَّتِهَا؛(من لایحضره الفقیه،ج4،ص381) 🌷 هدیه دادن مرد به همسرش او را افزایش می دهد. 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کسی که می کند امکان لذت بردن خودش را در زندگی خانوادگی از بین می برد! مهر و محبت را پایین می آورد! هزارتا بدبختی سر خودش می آورد! 🆔 @asanezdevag
🍀داستان شنیدنی شهید عارف ، احمد علی نیری 👈( و رسیدن به مقاماتی عجیب) احمد امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نمی‌کرد. فقط زمانی برافروخته می‌شد که می‌دید کسی در یک جمعی غیبت می‌کند و پشت سر دیگران صحبت می‌کرد در این شرایط دیگر ملاحظه بزرگی و کوچکی را نمی‌کرد با قاطعیت از شخص غیبت کننده می‌خواست که ادامه ندهد. من در آن دوران نزدیکترین دوست احمد بودم. ما رازدار هم بودیم. یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیر شما این قدر رشد معنوی کردید اما من... لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم. نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همان جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.» 🆔 @asanezdevag
💢 وصیت نامه شهید مدافع حرم حسین محرابی هرخانمی که چادر به سر کند و عفت ورزد و هر جوانی که نمازش را در اول وقت بخواند، سفارشش را به مولایم امام حسین(ع) می‌کنم. 🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 برای آنها که از زندگی و ازدواجشان ناراضی هستند 🍀حجت الاسلام ماندگاری 🆔 @asanezdevag
🌻امام صادق علیه السلام : ⚜إِيَّاكُمْ وَ النَّظِرَةَ فَإِنَّهَا تَزْرَعُ فِي الْقَلْبِ الشَّهْوَةَ وَ كَفَى بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتْنَة 🍁از نگاه [ناپاک] بپرهیزید که چنین نگاهى تخم شهوت را در دل مى‌کارد و ‏همین براى فتنه‌ى صاحب آن دل بس است. 📕تحف ‏العقول ص 305 🆔 @asanezdevag
🍂 بانوی باحجابی داشت در یکی از سوپرمارکت های زنجیره ای در فرانسه خرید می کرد؛ خریدش که تمام شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندوقدار زنی بی حجاب و اصالتا عرب بود. صندوقدار نگاهی از روی تمسخر به او انداخت و همین طور که داشت بارکد اجناس را می گرفت اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز می انداخت. اما خانم باحجاب که روبنده بر چهره داشت، خونسرد بود و چیزی نمی گفت و این باعث می شد که صندوقدار بیشتر عصبانی شود! بالاخره صندوقدار طاقت نیاورد و گفت : « ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم و این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار، نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه می خوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور میخوای زندگی کن! » خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندوقدار کرد… روبنده را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوقدار که از دیدن چهرهٔ اروپایی و چشمان رنگین او جا خورده بود گفت: « من جد اندر جد فرانسوی هستم… این دین من است و این جا وطنم… شما دینتان را فروختید و ما خریدیم. » 🆔 @asanezdevag
❇️ در همه امور زندگیتان سادگی را رعایت کنید... 🆔 @asanezdevag
4_879840611979493443.mp3
1.38M
🎧 قسمت 1⃣ 📌چرا بین اعضای بعضی از خانواده ها به ویژه زن و شوهرها نیست؟ 🆔 @asanezdevag
💐یکی از دوستان خیاط می‌گوید: فراموش نمی‌کنم که روزی در ایام تابستان در بازار جناب شیخ را دیدم، در حالی که از ضعف رنگش مایل به زردی بود. قدری وسایل و ابزار خیاطی را خریداری و به سوی منزل می‌رفت، به او گفتم: آقا! قدری استراحت کنید، حال شما خوب نیست. 🍀 فرمود: عیال و اولاد را چه کنم؟! در حدیث است که رسول خدا (ص) فرمودند: « إن الله تعالی یحب أن یری عبده تعباً فی طلب الحلال؛ خداوند دوست دارد که بنده خود را در راه به دست آوردن روزی حلال، خسته ببیند. » و « ملعون ملعون من ضیع من یعول؛ ملعون است، معلون است کسی که هزینه خانواده خود را تأمین نکند.»🌷🌷🌷 🆔 @asanezdevag
👀🚫 🌹امام علی(ع) چشم شهوت بین، از دیدن عاقبت کار، کور می شود.👁 📔غررالحکم:۱۵۵ 🆔 @asanezdevag