🔻خاک پای پدر و مادر باشید
✍مواظب باشید عاق والدین نشوید و پدر و مادر نفرینتان نکنند و بگویند:"خدایا من از این فرزندم نمی گذرم" یک وقت خیره خیره به پدر و مادرتان نگاه نکنید. حالا پدرتان سر شما داد زده است، نباید کاری کنی.
🔸پدر حاج شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان، پای منبر یکی از علما نشسته بود. او داشت از روی کتابی که حاج شیخ عباس قمی نوشته بود، مسأله می گفت.
پدر شیخ عباس نمی دانست که این کتاب را پسرش نوشته وخودش هم چیزی به او نگفته بود.
شیخ عباس آمد در گوش پدرش چیزی بگوید، ناگهان پدرش جلوی مردم ، سر او داد زد که "بیا و بنشین ببین چه می گوید؟
بیا و بنشین و بفهم!" شیخ عباس قمی به پدرش گفت:"پدر جان! دعا کن بفهمم" نگفت این کتاب را من خودم نوشتم،
نرفت به مادرش بگوید پدرم جلوی جمع آبروی مرا ریخت، خیره خیره به پدرش نگاه نکرد، فقط آهسته گفت: "پدر جان! دعا کن بفهمم"
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻آمار عجیب نیروهای ساواک
✍سی الی شصت هزار نفر ، نیروهای اصلی ساواک
حدود سه میلیون خبرچین ساواک
از هر هشت نفر ایرانی یه نفر خبر چین ساواک
📚 منبع: روزنامه اطلاعات ۲۴ مهر ۵۳
پانوشت: با جمعیت سال ۵۳ ایران بسنجید
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 عکس جنجالی وزیر بلژیکی مظفرالدین شاه
✍ماه محرم سال ۱۲۸۴ شمسی عکسی از مسیو نوز به دستآمد که در میهمانی بالماسکه، لباس آخوندی پوشیدهبود و عمامه بهسر داشت
این عکس به میرزا مصطفی آشتیانی رسید، تکثیر شد و در میان مردم پخش شد. آیتالله سید عبدالله بهبهانی، این کار را توهین به مذهب دانست و خواستار برکناری نوز و عینالدوله شد
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 حکایت
✍ مردی از اولیای الهی ، در بیابانی گم شده بود. پس از ساعتها سردرگمی و تشنگی، بر سر چاه آبی رسید. وقتی که قصد کرد تا از آب چاه بنوشد. متوجه شد که ارتفاع آب خیلی پایین است؛ و بدون دلو و طناب نمی توان از آن آب کشید. هرچه گشت، نتوانست وسیله ای برای آب کشیدن بیابد. لذا روی تخته سنگی دراز کشید و بی حال افتاد
🔸پس از لحظاتی، یک گله آهو پدیدار شد و بر سر چاه آمدند. بلافاصله، آب از چاه بیرون آمد و همه آن حیوانات از آن نوشیدند و رفتند. با رفتن آنها، آب چاه هم پایین رفت! آن فرد با دیدن این منظره، دلش شکست و رو به آسمان کرد و گفت:
🔸خدایا! می خواستی با همان چشمی که به آهوهایت نگاه کردی، به من هم نگاه کنی! همان لحظه ندا آمد:
ای بنده من، تو چشمت به دنبال دلو و طناب بود، باید بروی و آن را پیدا کنی. اما آن زبان بسته ها، امیدی به غیر از من نداشتند، لذا من هم به آنها آب دادم !
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻سخن بزرگان/جرعه ای از معرفت
آیت الله ناصری دولت آبادی می فرماید:
✍رزق همه ما حلال قسمت شده است؛ لذا عجله نکن. اگر یک مقداری در تنگنا قرار می گیری، برای امتحان است. خدا می خواهد من را امتحان کند؛ لذا یک خرده بر من سخت می گیرد. من اگر تحمل کردم، گشایش می شود
در روایت دارد که روزی امیرالمؤمنین علیه السلام سوار بر مرکب به طرف مسجد آمدند. به مسجد که رسیدند به یک نفر که آنجا بود فرمودند: «افسار این حیوان را بگیر و آن را نگه دار، تا من به مسجد بروم و برگردم»
حضرت به مسجد رفتند و دو رکعت نماز خواندند و برگشتند. در راه که می آمدند، دو درهم از جیبشان در آوردند که به این شخصی که افسار اسب را نگه داشته است بدهند. به هر حال زحمت کشیده و عمل مؤمن، محترم است.وقتی آقا آمدند، دیدند که افسار اسب را در آورده و فرار کرده است.
حضرت دیدند که اسب آنجا قدم می زند. فرمودند: «چه قدر انسان عجول است. اگر صبر کرده بود، دو درهم حلال نصیب او میشد. عجله کرد و دو درهم حرام به دست او آمد». بعد حضرت شخصی را فرستادند تا لجامی بخرد. آن شخص در بازار، همان لجام حضرت را پیدا کرد و با دو درهم خرید.
📚 منبع: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید
📜 @Asatir_Nameh | مروری بر تاریخ ایران
🔻 برگی خونین از جنایات استعمار بریتانیا در شبه قاره هند
✍ گروهی از روستاییان هند برای انجام مراسم مذهبی در باغی در شهر امریتسار در ایالات پنجاب جمع شدند. این باغ «جیلیان والا» نام داشت و حدود ده هزار روستایی وارد آن شده بودند.
ژنرال دابز، فرمانده نیروهای نظامی انگلستان در پنجاب هنگامی که خبر حضور این افراد را در باغ شنید، سربازانش را به طرف باغ اعزام کرد و آن را در محاصره گرفت. او بدون آنکه توجه کند هندوها برای انجام مراسم مذهبی در باغ جمع شده اند، اعلام کرد که طبق قانون رولات، برگزاری تظاهرات برای اعتراض به دولت ممنوع است و به سرعت به سربازانش دستور شلیک داد.
رگبار گلوله از هر سو باریدن گرفت. مردم به طرف درهای باغ دویدند، اما سربازها درها را بسته بودند و هرکس هم که از باغ بیرون می رفت، کشته می شد. ژنرال دابز، خودش نیز پشت یکی از مسلسل ها نشسته بود و به جمعیت شلیک میکرد. گلوله باران ده دقیقه ادامه داشت. گلوله ها چهار هزار و هشت صد و پنجاه هندی را از پا انداخته بود که هزار و دویست نفر آن ها کشته شده بودند. ژنرال دابز دستور داد کسی به مجروحان کمک نکند و حتی سربازان مردمی را که با شنیدن صدای گلوله ها به طرف باغ آمده بودند، پراکنده کردند
ساعتی بعد هواپیماهای انگلیسی به فرمان دابز کشتزارهای روستاییان کشته شده را بمباران کردند. سربازان ژنرال در بیرون باغ، مردم را با شلاق میزدند و آنها را در آفتاب سوزان درون قفسهای فلزی بزرگ می انداختند. بعضی از هندیها را هم برهنه کرده، بدن آنها را با آهک می پوشاندند و آنها را درآفتاب نگه میداشتند تا پوست بدنشان به شکل دردناکی ترک بردارد.
کنگره ملی هند از ژنرال دابز به حکومت انگلستان شکایت کرد، اما حکومت انگلستان ژنرال را به خاطر انجام وظیفه، شایسته دریافت جایزه دانست و یک شمشیر جواهرنشان با ۱۵۰ هزار لیره به ژنرال دابز اهدا شد.
📚 منبع: سرگذشت استعمار؛ مهدی میرکیایی ج۸
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻پاسارگاد در یک روز برفی
✍ سازه باستانی برجا مانده از دوران هخامنشیان، ارامگاه کوروش
📜 @Asatir_Nameh | مروری بر تاریخ ایران
🔻زنی برابر ۱۰۰ مرد
✍ محمد ابراهیم باستانی پاریزی، مورخ معاصر در مورد بی بی مریم می نویسد:
در این کوهستان زنی میزیسته که برابر ۱۰۰ مرد، در سرنوشت تاریخ معاصر ایران دخیل بوده است. منظورم بی بی مریم بختیاری است. وقتی در جنگ بینالملل اول، ایرانیان وطن خواه از اولتیماتوم روس و هجوم انگلیسیها، ناچار به مهاجرت و آواره کوهستان شدند، این زن نامدار همه آنان را پناه داد
📜 @Asatir_Nameh | مروری بر تاریخ ایران
🔻مصیبت های زنان حرمسرا
✍خانمی از زنان حرمسرا حامله شده بود ولی نمی توانست حاملگی اش را ثابت کند. ناصرالدین شاه در آتش غضب میسوخت. زن را بازپرسی کردند،اما عاجز از آوردن دلیل قانع کننده کنجی نشست و سکوت کرد
زن نمی تواند شواهد محکمی ارائه دهد که حاملگیش از سلطان است .روزها قبله عالم ومعتمدالحرم ، به محل خانم می رفتند و او را مواخده می کردند. زن بیچاره شبها در اتاق زیر پلکان حبس می شد و روزها شکنجه روحی
نتیجه این محاکمه، محکومیت زن یعنی مرگ بود. شاه پس از وارد کردن انواع شکنجه ها چشمان غضب آلوده اش را که جز شهوت و پول و سفره نمیشناخت به زن دوخت و گفت ای زناکار، نان و نمک من را میخوری و به من خیانت می کنی هم اکنون سزای خیانت را کف دستت مینهم تا عبرت دیگران شود
میر غضب باشی را احضار کرد و دستور داد سر زن را از تنش جدا کن .چندی بعد،سر زن غلط زنان ،سفره چرمی را سرخ رنگ کرد و آنگاه شاه جامی سرخ سر کشید
📚 منبع: شاه ذوالقرنین وخاطرات ملیجک
📜 @Asatir_Nameh | مروری بر تاریخ ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اعترافات علی امینی
✍علی امینی، نخستوزیر پهلویها بین سالهای ۴۰ تا ۴۱ که ۱۴ ماه دولت را در اختیار داشت در ماههای آخر عمر سلطنت محمدرضا در یک مصاحبه تلویزیونی دلیل آشفتگی و نارضایتی مردم را اتخاذ سیاستهای غلط حکومت در مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی میداند
او معتقد بود، نداشتن برنامه مشخص دولتها در مورد اصلاحات ارضی و خوراک مردم موجب شده است که کشور به خارجیها وابسته شود و اگر این روند ادامه یابد کشور با قحطی روبهرو خواهد شد
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 چگونه هنگ کنگ مستعمره بریتانیا شد
✍هنگ کنگ بخشی از امپراتوری چین بود که در سال ١٨۴٢ با امضای پیمان نانجینگ بین چین ــ بریتانیا و پایان جنگ اول تریاک بین این دو کشور، کلانشهر هنگکنگ به بریتانیا واگذار شد
سلسله چینگ با پیمان نانجینگ و پایان دادن به جنگ اول تریاک، هنگ کنگ را به امپراتوری انگلیس واگذار کرد و اینگونه هنگ کنگ مستعمره انگلیس شد
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻سیانور را به جای قرص مسکن به مبارزان دادم/ اعترافات کتبی" تهرانی" شکنجه گر ساواک
✍پس از شکنجه سه نفر( منظور دستگیر شده است) ازغندی گفت: قرار است هیئتی از صلیب سرخ به ایران بیاید. دستور داده اند این سه نفر کشته شود
من و میر فخرایی اعتراض کردیم اما ازغندی گفت همه این مسائل را من با پرویز ثابتی مطرح کرده ام ، تازه خود من هم با شما هستم (منظورش این بود که پرویز ثابتی راضی است از این قضیه) لباس های این سه نفر را تنشان کردیم و سوار آمبولانس ساواک شدیم
ماشین را پشت زندان اوین بردیم. ازغندی پیاده شد تا مراقب اطراف باشد .ما دست به کثیف ترین جنایت زدیم ،قرصهای سیانوری را که داشتیم به اسم قرص مسکن به آنها دادیم و گفتیم قرص مسکن است بخورید!! آنها هم بدون سوال یا اعتراضی خوردند و بعد در عقب آمبولانس را بستم ودیگر جرات نگاه کردن به آنها را نداشتم
بعد از این کار راه افتادیم واجساد را به بیمارستان شهربانی برده وتحویل سردخانه دادیم. نمیدانم با نام حقیقی دفن شدند یا نه؟امیدوارم حداقل با راهنماییهایم محل دفنشان را پیدا کنیدتا مادرانشان حداقل بر سر قبرشان اشکی بریزند!
📜 @Asatir_Nameh | مروری بر تاریخ ایران
🔻مجبور کردن کودکان به تماشای اعدام پدرانشان
✍قشون پهلوی در یک رفتار غیر انسانی، فرزندان کوچک روسای ایل را مجبور می کردند تا به دار آویخته شدن پدرانشان را تماشا کنند
انتخـاب دار زدن، به جای تیربـاران بـرای تحقیـر روسـای دستگیر شده بود. پس از کشتن خوانین، امـوال آنـها را مصادره و افـراد خـانواده هایشـان را اسـیر و آواره و تبعید کردند
📜 @Asatir_Nameh | مروری بر تاریخ ایران
🔻تاثیر معلم بدبین/کلم فروشی در سوئیس بهتر از شاهی بر ایران است
✍منابع تاریخی نشان میدهد که ناصرالملک قراگزلو، معلم احمد شاه نوجوان، اصولاً امیدی به آینده ایران نداشت و این سرزمین را، کشوری از دست رفته میدانست!
وی همین دیدگاه را به طور دائم به شاگردش یادآوری و او را به جمع مال برای روز مبادا تشویق میکرد! به همین دلیل، احمدمیرزا، هنگام ورود به سنین جوانی، بیش از آنکه به فکر حکومت و اداره درست کشور باشد، در سودای تجارت و زیستن در همان جایی بود که مربیاش، همیشه از آن سخن میگفت
در بلوای قحطی همهگیر آن زمان، احمدمیرزا خود از سوداگرانی بود که به احتکار غله پرداخت و خون مردم را در شیشه میکرد؛ نقل میکنند که یک بار در سفرش به فرانسه، گفته بود که «کَلَم فروشی» در سوئیس را بهتر از پادشاهی بر ایران میداند!
او بیشتر دوست داشت اوقات فراغت خود را در کاخ اختصاصیاش و همراه با دختر سفیر اتریش بگذراند؛ دختری که شاه فربه قاجار، دل در گرو مهرش داشت و هنگامی که مردمش گروه گروه بر اثر قحطی، وبا و طاعون هلاک میشدند با او نرد عشق میباخت.
📜 @Asatir_Nameh | مروری بر تاریخ ایران
🔻آن کس که تخصص ندارد وکاری را می پذیرد بی تقواست
📜 @Asatir_Nameh | مروری بر تاریخ ایران
🔻رفتار اهانت آمیز صدام با نخست وزیر پهلوی
✍عده ای می گفتند در دوران پهلوی ایران مقتدرترین کشور منطقه بود و سایر کشورها احترام ویژه ای برای ایران قائل بودند
در این تصویرمشاهده می شود که در دیدار هویدا و رئیس جمهور عراق، چطور صدام بر خلاف عرف روابط دیپلماتیک، در اقدامی توهین آمیز جایگاه نشستن خود را بالا و جایگاه نخست وزیر ایران، که مهمان ویژه کشور عراق بوده را پایین قرار داده است.
📜 @Asatir_Nameh | مروری بر تاریخ ایران
🔻میدونید به سیم آخر زدن از کجا اومده ؟
منظور از سیم (سکه نقرهایست)
✍ سیم آخر یعنی آخرین سکهای که ته جیب مانده است؛ قمار بازان کهنه کار وقتی که مرتبا میباختند، دست آخر به امید یافتن راه نجاتی در نومیدی آخرین سکه سیمین خود را هم خرج میکردند و اصطلاحا میگفتند : این هم از سیم آخر!
📜 @Asatir_Nameh | مروری بر تاریخ ایران
🔻 شـهیدبهشتے:
هڕچقدرسـادهزندگی ڪنید
بیشـترمیتوانیدمباڕزهکنید ..
آنهاییڪہ نتوانستندسـادهزندگیڪنند
نتوانستندمبارزهڪنند!
📜 @Asatir_Nameh | مروری بر تاریخ ایران
🔻امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند:
عزّت گرفتن به وسيله تكبر، خواری و پستی است.
📚 منبع : غررالحکم ، باب تکبر
📜 @Asatir_Nameh | مروری بر تاریخ ایران
🔻 فروش دختران در زمان قاجار
✍ از آنجایی که وضع اقتصادی عامه مردم ایران در دوره قاجاریه بسیار بد بود و شاهزادگان و حکام چنان زندگی را بر مردم تنگ کرده بودند که هر خانواده اصطلاحا در پی کم کردن نان خورهایش بود و طبق معمول همواره قدرتمندان نیز زنباره و هوس ران بودند،بهترین کالا برای باز پرداخت بدهی مالیاتی مردم در نزد آنان همین زن و دخترهای مردم بود ! و چون گرسنگی و مالیات بر خانواده ها فشار می آورد، از دختران خود برای رها شدن از آن تنگناها مایه می گذاشتند!
ناظم الاسلام کرمانی در صفحات ۲۰۹ و ۲۰۸ در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه چنین میگوید: حکایت قوچان را مگر نشنیده اید که پارسال زراعت به عمل نیامد و می بایست هر یک نفر مسلمان قوچانی سه "ری" گندم مالیات بدهد. چون نداشتند و کسی به داد آنها نرسید...
حاکم آنجا سیصد نفر دختر مسلمان را در عوض گندم، مالیات گرفته و هر دختری را به ازای دوازده من گندم (۳۶ کیلو) محسوب و به ترکمانان فروخت! گویند بعضی از دختربچه ها را در حالت خواب از مادرهایشان جدا می کردند! زیرا که بیچاره ها راضی به تفرقه نبودند و شیون می کردند!
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻شاه سلطان حسین، شاه سر بریده
✍پس از آنکه شاه سلطان حسین با دستان خود تاج شاهی را بر سر اشرف افغان گذاشت، هرگونه خفتی را به جان خرید و تا مدتی همراه چند زن در اتاقی محقر زندانی بود. مشاوران به اشرف افغان گفتند تا سلطان حسین زنده است، مردم ایران قیام میکنند باید هرچه زودتر او را بکشیم و جسدش را به مردم نشان دهیم
سلطان حسین وقتی فهمید قصد کشتنش را دارند، تقاضا کرد بگذارید پیش از مرگ با خدایم نیایش کنم. در حال نماز بر سجاده بود که با اشاره اشرف افغان، غلام همبازی شاه بی توجه به نان ونمکی که خورده، خود را روی او انداخت و سرش را گوش تا گوش برید. به امید پاداش، سر را جلوی اشرف انداخت، هنوز جسد دست و پا میزد که اطرافیان روی غلام ریختند و او را کشتند
📚 منبع :پادشاهان سر بریده در تاریخ ایران فقط فاروقی
📜 @Asatir_Nameh | مروری بر تاریخ ایران
🔻دو عامل موفقیت ادیسون
🔸 اول پشتکار زیادی که داشتم
🔸 دوم مادرم که همیشه با شوق فراوان من را نابغه صدا می زد،طوریکه باورم شده بود که نابغه هستم
پانوشت: به فرزندانمان روحیه بدیم .چند جمله مثبت خرجی نداره
📜 @Asatir_Nameh | مروری بر تاریخ ایران
🔻بنده خدا مشی زندگی اش
«مرد میهن آزادی» بود و خوب کمی افراط کرد و مریض شد.
📜 @Asatir_Nameh | مروری بر تاریخ ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 هخامنشیان چگونه با این اثر باستانی دنیای کنونی را شگفت زده کرده است!
✍ هر ایرانی واقعی با دیدنش حس غرور و افتخار بهش دست میدهد و بر ایرانی بودنش می بالد!
🔸قنات قصبه شهرستان گناباد، در 2700سال پیش ساخته شده که گویند یکی از قدیمی ترین قنات جهان نیز ثبت شده است
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 علامت محبت خدا
✍ از بایزید بسطامی پرسیدند: علامت محبت خدا چیست؟
بایزید گفت: آنکسی که خدا او را دوست دارد، سه خصلت بدو دهد:
سخاوتی چون سخاوت دریا
محبتی چون محبت آفتاب
و تواضعی چون تواضع زمین
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 ویدئوی بسیار کمیاب و دیدنی از شهر طهران در اوائل دهه ۲۰
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻سرنوشت اولین سماور ساز ایرانی...
✍فریدون آدمیت در کتاب امیر کبیر و ایران؛ داستان جالبی را از قول محمد علی فروغی نقل میکند که شنیدنش خالی از لطف نیست. با هم بخوانیم :
تلفظ صحیح آن سماوار میباشد. عوام به آن حمام برنجی میگفتند. ایرانیان در ابتدای سلطنت ناصرالدین شاه با سماور آشنا شدند. بدین ترتیب که در بار فرانسه هدایایی برای شاه و صدراعظمش فرستاد. سماور امیر کبیر کوچکتر و از جنس نقره و منبت کاری شده بود
غیر از این دو سماور ؛ ملک التجار روسیه نیز ، دو سماور با یکدست ظروف چای خوری برای امیر به ارمغان آورد.امیر یکی از زبردست ترین صنعتگران ایرانی را که اصفهانی بود احضار کرد و از او خواست تا نظیر آنرا بسازد. استاد صنعتگر اصفهانی، بخوبی از پس کار بر آمد و امیر او را شادمانه نواخت و سپس سرمایه ای در اختیارش قرار داد تا به تولید سماور بپردازد و انحصار ساخت سماور را تا چندین سال به او واگذار کرد. اما از بد روزگار؛ امیر از صدارت برکنار شد
پس از برکناری امیر ، کار آن صنعتگر به تباهی رسید. زیرا ماموران بسراغ سماور ساز رفتند و سرمایه ای را که امیر در اختیارش گذاشته بود، را مطالبه کردند. او نیز چون سرمایه را صرف تهیه لوازم کار نموده بود؛ حتی با فروش کل زندگیش نتوانست تمام سرمایه را برگرداند و مقداری از آن باقی میماند. ماموران دولتی، استاد هنرمند را به بازار برده و میگردانند و آنقدر بر سر و رویش کوبیدند که کم کم رهگذران بر او رحم کردند و هر کس سکه ای پرداخت تا سرانجام، بدهی او پرداخت شد اما اصابت ضربات چوب بر سر او باعث نابینایی او گردید و بقیه عمر را به گدایی نشست !
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻متن تلگراف مهد عُلیا برای پسرش ( ناصرالدین شاه قاجار ) هنگامی که سفر فرنگستان شاه رو به اتمام بود
✍قربانت شوم، تصدقت شوم انشاالله امروز صبح چهارشنبه تلگراف سلامتی وجود مبارک رسید، در حقیقت عید مبارک شد
از احوالات بخواهید امروز اهل حرم را به نهار در بالاخانه شمس العماره مهمان کردم از دوری حضور مبارک همه کاهیده و افسرده هستند؛ ببینید چه خبر است که هر کاری میکنم شیرازی کوچکه ( یکی از سوگلی ها ) خنده کند نمیشود، خداوند وجود شما را از جمیع بلیات حفظ کند، انشاالله به شما خوش خواهد گذشت از تماشاها و سیاحتها
امیدوارم فراموش خانه «محل فراماسونر ها» تشریف نخواهید برد، اگر بروید شیر هشت ماه داده را حلال نخواهم کرد. قربانت شوم احوال ببری خان با بچه هایش(گربه محبوب ناصرالین شاه) خوبست، همیشه ماچش میکنم
انشاالله روزی باشد که مژده تشریف آوردن شاه را با تلگراف بشنویم، قربانت شوم دستبند مرا فراموش نفرمایید. خداوند جان مرا به قربان شما بکندانشاالله [مهد عُلیا]
پ ن: همش زمینه سازی برای دستبند بود
📜 @Asatir_Nameh | مروری بر تاریخ ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کشتار مردم لر توسط افسران نظامی تا شرطبندی بر سر اجساد
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻تلگرافی که شاه را عوض کرد
✍ ۱۳ روز پس از ارسال این تلگراف توسط سر ریدر بولارد سفیر انگلیس در تهران به کشور مطبوعش ، رضا شاه به ناچار استعفا داد و پسرش محمد رضا برتخت نشست
متن تلگراف:
🔸 « شاه بار دیگر در تمام امور مداخله میکند ، وزرا را کتک میزند و به همان اعمال احمقانه و وحشیانه گذشته خود ادامه میدهد
🔸یکی از مقامات دولتی محرمانه به من گفت که شاه غیرقابل تحمل شده و خود نخستوزیر ( محمدعلی فروغی ) هم که با حال بیماری قبول مسئولیت کرده ، دیگر نمیتواند شاه را تحمل کند
🔸 وقت آن رسیده است که ما هم در این مورد با افکار عمومی همراه شویم ، زیرا در غیر این صورت ، پیشرفت مقاصد ما با مشکلاتی مواجه خواهد شد.»
📜 @Asatir_Nameh | مروری بر تاریخ ایران