21.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ ۴ دقیقه
معرفت آقا امام زمان علیه السلام
آیت الله نجفی
@saatibarayagha
@Asemani_bashim
4.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ دو دقیقه
من پشت پا به حرمت مادر نمیزنم
حاج علی ملائکه
@saatibarayagha
@Asemani_bashim
استاد مسعود عالی4_5911502358109489741.mp3
زمان:
حجم:
3.83M
صوت ۴ دقیقه
همنشینی با خدا
حاج آقا عالی
@saatibarayagha
@Asemani_bashim
مقامات حکیم وارسته میر فندرسکی:
مولوی محمد مظفر حسین صبا در این باره گوید:
میرفندرسکی در علم حکمت و تسخیر و جفر و کیمیا و خوارق عادات ید طولایی داشت. گویند تمام بدنش اکسیر بود. هر فلزی که مماس بدنش می شد طلا می گردید. قبرش در تخت فولاد است. شاه عباس ماضی گرد (دور)قبرش سرب گداخته انباشته تا احدی نقب(تونل و حفره) نزند استخوانش بیرون نبرد.
گفته شده:
پس از درگذشت وی برخی از مرتاضان هند به باور آن که بدن او کیمیا بوده است به اصفهان آمدند تا نبش گور کنند و بدن او را درآورده به هند ببرند. سرپرست گورستان میر، شبانگاهان او را در خواب می بیند و درباره انگیزه هندوان، او را آگاه می کند. چون سپیده دم زد سرپرست گورستان، بزرگان را خبر می کند و راز خواب و انگیزه مرتاضان را به آنها بازمی گوید. با کوشش تمام و همکاری بزرگان وشاه ، مقدار معینی از پیرامون گور را کندند و سدی از قیر و سرب دور قبر ساختند و این خبر به گوش همگان رسید.
مزار این حکیم وعارف بزرگوار در تخت فولاد اصفهان خیابان مصلی (آب۲۵۰ )کوچه مخابرات تکیه میر می باشد.
✍پایگاه تخصصی حکیم میر فندرسکی
@saatibarayagha
@Asemani_bashim
آورده اند که بهلول ازشیخ جنید بغدادي پرسید آداب غذا خوردن میدانی گفت:
بسم الله می گویم و از جلوي خود می خورم . لقمه کوچک برمی دارم . به طرف راست می گذارم آهسته می جوم و به لقمه دیگران نظر نمی کنم . در موقع خوردن از یاد حق غافل نمی شوم .هر لقمه که می خورم الحمد لله می گویم و در اول و آخر دست می شویم
بهلول گفت بیچاره اگر غذایت از مال حرام باشد کدامیک از این آداب سودمند است و جز تاریکی دل تو را چه سود بخشد
تو بایدغذایت حلال باشد و آنگاه هر گونه که خواهی غذا بخور...
✍خبر آنلاین
@saatibarayagha
@Asemani_bashim
15.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ ۳ دقیقه
مولودی
میلاد امام هشتم علیه السلام
طاهری
من نوکرم و سلطان تویی...
@Asemani_bashim
30.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ یک دقیقه
مناجاتی با امام رئوف
@Asemani_bashim
غاده جابر:
از خانه ما در لبنان که خیلی مجلل بود همیشه اکراه داشت. ما مجسمههای خیلی زیبا داشتیم از جنس عاج که بابا از آفریقا آورده بود. مصطفی خیلی ناراحت بود و خودمان دو تا همه آنها را شکستیم. میگفت: اینها برای چی؟ زینت خانه باید قرآن باشد به رسم اسلام. به همین. وقتی مادرم گفت: شما پول ندارید من وسایل خانه برایتان می آورم. مصطفی رنجید، گفت: مسئله پولش نیست. مسئله زندگی من است که نمیخواهم عوض شود. ولی من مثل هر زنی دوست داشتم و میگفتم مستضعف قاشق و چنگال دارد، ولی ما نداریم. شما اگر پست نداشته باشید، ما چیزی نداریم. همان زیرزمین دفتر نخست وزیری را که مال مستخدمها بود به اصرار من گرفت. قبل از اینکه من بیایم ایران مصطفی در دفترش می خوابید. زندگی معمولی که هر زن و شوهری داشتند ما نداشتیم. مصطفی حتی حقوقش را میداد به بچهها.. میگفت: دوست دارم از دنیا بروم و هیچ نداشته باشم جز چند متر قبر و اگر این هم یک جور نداشته باشم بهتر است. اصلاً در این وادی نبود، در این دنیا نبود مصطفی...
در این دنیا نبود اما بیشتر از وقتی که زنده بود وجود داشت، اثر داشت و چقدر غاده خوابش را می دید. دیشب خواب دید مصطفی در صندلی چرخ داری نشسته و نمی تواند راه برود. دوید، گفت: مصطفی چرا اینطوری شدی؟ گفت: شما چرا گذاشتید من به این روز برسم؟ چرا سکوت کردید؟ غاده پرسید مگر چی شده؟ گفت: برای من مجسمه ساختهاند. نگذار این کار را بکنند برو این مجسمه را بشکن! بیدار که شد نمی دانست که مصطفی چه می خواسته بگوید. پرس و جو کرد و شنید که در دانشگاه شهید چمران از مصطفی مجسمهای ساختهاند. میدانست در تهران هم یکی از خیابانهای آباد و زیبا را به اسم مصطفی کرده اند. این ظاهر شهر بود و او خوشحال میشد ولی ای کاش باطن شهر هم این طور بود. گاه آدمهایی را در این خیابانها میدید که دلش می شکست. می ترسید ، میترسید مصطفی بشود یک نام و تمام...
✍خاطرات شهیدمصطفی چمران به روایت همسرش غاده جابر
@Asemani_bashim
1.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ سه دقیقه
عنایت امام رضا علیه السلام
مرحوم خبازیان زاده
@saatibarayagha
@Asemani_bashim
شیخ حسنعلی نخودکی(ره):
حضرت امير عليه السلام است . وقتى كه حضرت فاطمه عليه السلام را در تاريكى شب غسل داد، جسد مبارك آن حضرت را روى دست گرفته و عرض كرد: السلام عليك يا رسول الله ! من به چشم خود ديدم كه او را تازيانه زدند و صبر كردم ، و نيز ديدم كه چگونه غلام دومى با غلاف شمشير او را زد و چون فرموده بودى صبر كن ، صبر كردم ، و اين صبر اعظم صبرها است . چون پيغمبر تكليف فرموده بود صبر كن ، چنان صبر و تحملى كرد كه كوه طاقت آنرا نداشت سپس آن حضرت از جانب فاطمه عليها السلام به پيغمبر صلى الله عليه و آله سلام كرد و فرمود: اينك امانت تو در زير زمين در كنار تو است . اگر چه فوت تو برمن سنگين بود اما اين مصيبت بر من بزرگتر و سنگين تر بود. انا لله و انا اليه راجعون . يا رسول الله ! وديعه اى را كه شب زفاف دست او را به دست من دادى ، اكنون باز پس بگير اگر پيغمبر صلى الله عليه و آله مى فرمود: يا على عليه السلام وقتى من دست او را به دست تو دادم پهلوى او سالم بود و اكنون پهلوى او شكسته است ! آن حضرت جواب مى فرمود: آنان اختيار را از دست من به در بردند. چون كه زهرا عليه السلام رفت زمين تاريك شد، آنگاه حضرت فرمودند: يا رسول الله ! از او سؤ ال كن كه امت تو با من چه كردند. چقدر آن معصومه بلاها ديد كه ابدا به على عليه السلام اظهار نفرمود، و اكنون نيز از شما پنهان مى كند، ولى يارسول الله از او سوال كن ! سلام عليكما! ديگر نمى توانم بمانم وبايد بروم آه ! كه اين موضوع دل را آتش مى زند كه يك دختر از پيغمبر صلى الله عليه و آله بماند و صد و ده هزار صحابه باشند و آخرالامر جنازه او را تشييع نكنند، و شبانه او را دفن نمايند. بعد از آنكه فاطمه زهرا عليها السلام را دفن كردند، ندائى آمد يا على ! لطف ما نسبت به او بيشتر از لطف تو است.
✍️سایت معاونت تهذیب حوزه های علیمه(درس اخلاق9)
@Asemani_bashim