ویژه اعضای محترم کانال عاشقان شهادت
به صورت صلواتی
سفارش شما رو با افتخار انجام میدهیم
@Iraniamm
@asganshadt
کانال ساخت استیکر
http://eitaa.com/joinchat/154009614C2767ff8cf3
🏴#ڪلام_شهیـد 🌷
دشمن باید بداند ...
واین تجربه را کسب کرده باشد
ڪہ هر توطئه ای را ڪہ
علیه انقلاب طرح ریزی ڪند ،
امت بیـدار و آگـاه ...
با پیروی از رهبـر عزیـز ،
آن را خنثــی خواهـد ڪرد
و مـا هیچگاه نخواهیـم گذاشت
ڪہ خـون شهیـدانمان هـدر رود .
#شهید_سردار_محمود_کاوه🌷
@asganshadt
📚 خاطراتی سبز از حیات طیبه و نورانی امام خامنهای عزیز
🔸یکی از مسئولین وقت در کنار مصلیّٰ یک ساختمانی به عنوان مَقرّ رهبری ساخت، آقا از آنجا بازدید کردند، ولی نرفتند.
🔹یکی از آنها به من گفت: به آقا بگو هوای آنجا بهتره و چند دلیل دیگر. وقتی من به حضرت آقا گفتم،
🔸آقا فرمود: من یازده سال است اینجا هستم و در این مدت اصلا احساس هوای بد نکردم، من با بقیه مردم هیچ تفاوتی ندارم. من هم مثل بقیه.
✍حجتالاسلام راشد یزدی
🆔👇👇👇
@asganshadt
⚫️عاقبت روضه خواندن های دروغین برای امام حسین(علیه السلام)...
⛔️متاسفانه گاهی دیده میشود که بعضی از مداحان و روضه خوان ها بدون اینکه اطلاعات درستی در مورد واقعه عاشورا و اهل بیت و امام حسین علیه السلام داشته باشند،
فقط برای گرم کردن مجلس خود دست به گفتن هر دروغی در مورد ائمه و امام حسین و ....میزنن !!
💥بدون اینکه از عواقب این دروغ هامطلع باشند:
🔵شخصى نزد آقا محمد على پسر وحيد بهبهانى آمد و با ترس گفت :
خواب ديدم گوشت تن امام حسين (علیه السلام ) را به نيش و دندان میكشم...!!
آقا سر به زير انداخت تا مدتى و سپس سر برداشت و گفت : شايد روضه خوانى ؟
🙏گفت : آرى.
✨فرمود: آن را ترك كن يا اكتفاء كن به همان كه در كتب معتبره است و از آن بیشتر مگو...
⛔️زيرا اين خواب نتيجه دروغ بستن به آن حضرت علیه السلام است .
🌹امام رضا علیهالسلام نقل شده است که فرمود: بهخدا قسم! هیچکس نیست که بر ما دروغ ببندد، مگر آنکه خداوند، گرمى آهن را به او بچشاند.
🆔 @asganshadt
🌹💠🌹💠🌹💠🌹💠🌹
📗کشى، ص 597، رقم 1048
غرق شدم!
غرق شدے!
غرق شد!
من،
در #روزمرّگے
تو در بےڪرانہ ے #شـــهادت
مادرت در دریاے #خون_دل
برگرد!
و #نجات غریقمان باش....
❤️| #شهیدآقامحمدبلباسے
| @asganshadt
🌷🌷
✍ ماجرای اذان #شهید_ابراهیم_هادی و تسلیم شدن 18 عراقی + صوت اذان شهید هادی
رزمنده هامون تقریبا همه مناطق عملیاتی رو آزاد کرده بودند ...
عراق تلفات سنگینی داده بود ...💪
یکی از تپه ها که اتفاقا موقعیت مهمی داشت هنوز مقاومت میکرد ؛ بچه ها تلاش |⛓| می کردند اون رو هم آزاد کنند.
در تاریکی صبحِ🌔 روز بعد به سمت تپه حرکت کردیم ؛ نیروهای زیادی از عراق روی تپه مستقر بودند.
با فرماندهان ارتش صحبت کردیم و هر طرحی دادیم به نتیجه نرسید یم ... |😩|
ناگهان ابراهیم هادی به سمت تپه عراقی ها حرکت کرد و بعد روی تخته سنگی رو به قبله ایستاد😳
و با صدای بلند شروع به اذان گفتن کرد ؛ هر چه داد زدیم🗣 که بیا عقب الان تو را میزنند ... فایده نداشت ...😰
تقریبا اواخر اذان ابراهیم بود که صدای تیر اندازی عراقی ها قطع شده بود ... |🙄|
ولی همون موقع یک گلوله شلیک شد و به گردن ابراهیم اصابت کرد ...😱
خون زیادی از ابراهیم میرفت. به کمک امدادگر زخم ابراهیم بسته شد ...🚨
در ادامه یکی از بچه ها امد و گفت یک سری از عراقی ها اومدن ؛ دستشون رو بالا گرفته و دارند تسلیم میشوند ...
فورا گفتم مسلح بیاستید شاید حقه ای باشه ؛🤔😒
18 عراقی به همراه یک افسر خودشون رو تسلیم کردند...
به کمک مترجم از افسر عراقی پرسیدم چقدر نیرو روی تپه هستند؟ گفت هیچی... ما آمدیم و خودمون رو تسلیم کردیم بقیه نیروها رو هم فرستادم عقب؛ الان تپه خالیه ...
با تعجب پرسیدم چرا؟😳
گفت: چون نمیخواستند تسلیم بشند ...
گفتم یعنی چی؟ افسر عراقی با بغض و اشک در پاسخ گفت: اًین موذن؟ ( چه کسی بود که اذان می گفت ؟)😢
بعد گفت: به ما گفته بودن شما مجوس و آتش پرست🔥 هستید ... به ما گفتند ما برای اسلام با ایرانی ها میجنگیم.ما وقتی میدیدم فرماندهانمان مشروب میخورند و اهل نماز نیستند در جنگ با شما دچار تردید شدیم.😒
امروز وقتی صدای اذان رزمنده شما رو شنیدم تموم بدنم لرزید ... وقتی که نام امیرالمومنین رو آورد با خودم گفتم: تو با برادرانت میجنگی؟ نکنه مثل ماجرای کربلا ... 😭
گریه امانش نداد.بعد گفت: به نیروهام گفتم من میخوام تسلیم بشم🎌 هر کی میخواد با من بیاد.اینها با من اومدند؛ بقیه که نیومدند برگشتند عقب...
اون سربازی هم که به موذن شلیک کرد رو هم آورده ام اگر دستور بدید اونو میکشم. حالا بگیید اون زنده است یا ...؟😓
گیج شده بودم ...😳 گفتم زنده است ...رفتیم پیش ابراهیم که داخل سنگر بستری بود ...تمام هجده اسیر آمدند و دست ابراهیم رو بوسیدند و رفتند
نفر آخر به پای ابراهیم افتاده بود و گریه میکرد و میگفت منو ببخش😭 من شلیک کردم ...
بغض گلوی من رو هم گرفته بود...😢
#دوست_داشتنی_ترین_داداش_دنیا
#شهید_ابراهیم_هادی 🍃
🌷🌷
@asganshadt
اگه حسین و ایثارگری هاش نبود معلوم نبود مردم روستای ما تا چه مدت آب برای خوردن نداشتند😢
براش مهم نبود دویدن عقربه های ساعت که ظهر شد و شب شد و وقت استراحت🚫
تا کار بود حسین هم بود👌
بامارابطه خونی نداشت؛ولی رفتارش شبیه بود به رفتار برادربابرادر✌️
🌷🌷
#شهید_حسین_پارسا
✍ راوی دوست شهید
🔸شجاعت حسین زبانزد بود 💪
از بی باک بودنش توی دانشگاه
گرفته
تا راه اندازی تظاهرات🗣🗣
از همراه داشتن کتاب های📚
مذهبی در دانشگاه تا
پخش اعلامیه🗞😨
عجیب کوشا بود
ابایی نداشت از تذکر دادن به
خواهران بی حجاب در دانشگاه🙆
از یاد آوری مسائل شرعی و از
جذب بچه های کلاس به انقلاب✌️
برای خودم هم جالب بود که
چطور بچه ها جذب حسین می
شن و جذب فعالیت هاش‼️
لابد بخاطر برخورد هاش بود🤔
طوری حرف می زد و برخورد
می کرد که طرف مقابلش ناراحت
نشه ☺️✋
صبح زود بود🌤 باهاش همراه
شدم برای آوردن وسیله ای📦
رفت سمت مغازه خرابه ای که
روبه روی مسجد سرکوچشون
بود
در رو باز کردیم🚪و رفتیم داخل
به محض اینکه چشمم افتاد به
دستگاه استنسیل📇
از نوع دستگاه های تکثیر قدیم که
در مدارس بود 👌
🔸 چشمام از تعجب گرد شدند😳
زیر چشمی نگام کرد😒متوجه
شد که حیرت سرتا پام رو گرفته
طاقت نیاوردم و پرسیدم :
اعلامیه هارو اینجا چاپ می
کنید ⁉️
حرفی نزد فقط لبخند زد
اونجا بود که فهمیدم به غیر از
کار پخش اعلامیه ها
چاپ اونها هم کار خودشه✌️
📚 بخشی از کتاب: از حسین تا حسین
🌷🌷
@asganshadt
دستنوشتهی شهید حججی برای محرم💔💔💔
یا رب الحسین علیهالسلام
خدایا؛ چندیست عقدۀ دل پیشت باز نکردهام و باز به لطف شما فرصتی مهیا شد...
خدایا؛ محرم حسین علیهالسلام رسید... تاسوعا رسید... عاشورا رسید...🏴
محرم رو به اتمام است و من هنوز...
خدایا؛ چه شده است؟ مگر چه کردهام که اینگونه باید رنج و فراق بکشم؟💔
خدایا؛ میدانم... میدانم روسیاهم، پرگناهم...😔
اما... تو را به حسین علیهالسلام... تو را به زینب سلاماللهعلیها... تو را به عباس علیهالسلام...😔
خدایا... دیگر بس است... اصلاً بگذار اینگونه بگویم... غلط کردم.😔😭
خدایا... بگذر... بگذر از گذشتهام. ببخش...😭
باور ندارم در عالم کبریایی تو گنهکاران را راهی نباشد.
یا اله العالمین...🍃
ببخش آن گناهانی را که از روی جهالت انجام دادهام.
ببخش آن خطاهایی را که دیدی و حیا نکردم.😔
خدایا، تو را به #مُحرَم حسین علیهالسلام مرا هم مَحرَم کن...
این غلام روسیاه پرگناه بیپناه را هم پناه بده...😔
خدایا، یکسال گذشت و من کل سال را تنها با خاطرات همان چند روز جهاد گذراندم...💔😔
زندهام به امید دوباره رفتن...
مپسند... مپسند که اینگونه رنج بکشم...
سینهام دیگر تاب ندارد...
مگر چند نفر شوق رفتن دارند؟
یعنی بین این همه خوبان روسیاهی چون من راه ندارد؟
مگر جز این است که حسین علیهالسلام هم عباس علیهالسلام را برد و هم #حُر را...
مگر جز این است که هم حبیب روسفید شد و هم جو ْن...
خدایا اگر شوقی هست، اگر شجاعتی هست، اگر روحم به تکاپو افتاده است برای رفتن همه و همه به لطف تو بوده و بس...
میتوانستی مرا هم در این دنیا غرق کنی...
میتوانستی مرا هم آنقدر سرگرم دنیا کنی که فکر جهاد هم نباشد جه برسد به رفتن...
میتوانستی آنقدر وابستهام کنی که نتوانم از داشتههایم دل بکنم...
اما خدایا، از همه چیز دل بریدهام...
از زن و فرزندم گذشتم...
دیگر هیچ چیز این دنیا برایم ارزشی ندارد جز آنچه که مرا به تو برساند...🍃
خدایا، من از همه چیز این دنیا گذشتم تو نیز از من بگذر...😔
و این همه را فقط از لطف تو میدانم...
پس: ای که مرا خواندهای؛ راه نشانم بده...🍃 @asganshadt