#دلنـوشتـــــــه📝
همســر شهید قربانی
🌾هواي دلم ارديبهشتي است. گاهي ابري☁️ و گاهي آفتابي میشود. ياد خاطراتت دلمـ❤️ را گرم ميكند و سرماي فراق❄️ تا مغز استخوانم فرو ميرود.
🌾چشمان آسمان به جاي من ميبارد😭. درست مثل همان روز كه اهالي محله تو را #روي_دستانشان بردند من ايستادهام پشت پنجره😔.
🌾آن روز تمامقد #چشم شده بودم. دلم ميخواست از پشت همه پنجرههاي #اكباتان نگاهت كنم😢. خاطرات آن روز #پاييزي🍂 را هيچ باران بهاري پاك نميكند🚫.
🌾خاطرات ⇜رفتن تو و ⇜ماندن من. من يعني #زينب_فروتن. عروس 25 ساله #روحالله_قرباني. شهيد مدافع حرم كه 13آبان 1394 در حوالي شهر حلب سوريه به شهادت🌷 رسيد.
🌾نامم زينب است و چند ماهي است كه غم از دست دادن همسري مهربان را با #توسل به اين نام، تاب آوردهام. همسري كه #حسينگونه شهيد شد🕊 و من ماندهام كه آيا همچون زينب(س) تاب ميآورم⁉️
#شهید_روح_الله_قربانی
@asganshadt
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
مرتضی محمدی
«شھید مدافع حرم مرتضی محمدی»
فرزند: علی محمد
ولادت: 1376
شھادت: 1394/2/1
شغل: آزاد
تحصیلات: سیکل
محل شھادت: سوریه - حلب
محل ولادت و زندگی: ایران - مشھد
مزار: مشھد - بھشت رضا(ع)
نحوه شهادت از زبان همرزم شهید:
من دوره اولم بود که اومده بودم سوریه و ما رو در منطقه ای به نام سه راه اثریا که سه راه رقه،حلب و حماه است فرستادند به عنوان نیروی زرهی
در هفته اول با شخصی بسیار سنگین آشنا شدم بنام مرتضی محمدی که اهل گلشهر مشهد مقدس بود.
شب پنجشنبه بود که آقا مرتضی به بچه ها گفت:
انشاالله به همین زودی مرخصی میرم منو حلال کنید
آخه مرخصیش رسیده بود. آقا مرتضی تا اذان صبح بیدار بود و داشت زیارت عاشورا میخوند و روضه گوش میداد.
منو برای نماز صبح بیدار کرد و نماز خوندیم و خوابیدیم.
ساعت 6 بود که مرتضی بلند شده منو صدا زد گفت:
محمد بلند شو گفتم جانم داداش
گفت:
داداش خواب دیدم که شهید میشم
گفتم:
داداش برو بخواب اینجا منطقه امن هستش از این خبرا نیست
درحال صحبت بودیم که ناگهان فرمانده آمد گفت
جاده شیخ حلال رو داعش گرفته و بستند باید بریم باز کنیم
مرتضی با شوق گفت: داداش بریم
گفتم:
داداش حوصله داری ها
دوسه بار گفت و منم گفت چشم داداش بریم
گفتم:
داداش مرخصی تو رسیده نرو. قبول نکرد و رفتیم.
در حالی که بیسیم داخلی دستگاهمون خراب بود رفتیم بار گیری مهمات کردیم و رفتیم گازوئیل زدیم و نفربر را پر کردیم.
ساعت 8 شروع کردیم به درگیری. دو بار مهمات مون خالی شد و دوباره بارگیری کردیم.
ساعت 12 اومدیم عقب برای نماز و نهار بخوریم.
نماز خوندیم و دوباره تا ساعت 3 بعد از ظهر درحال درگیری بودیم تا اینکه گفتند نیروی خودی به مهمات و آب نیاز دارند. مهمات و آب بار زدیم و رفتیم.
با تمام سرعت در حال رفتن بودیم که ناگهان احساس کردم یه چیزی محکم بهش خورد و تکان داد
دیدم نفربر خاموش شده. سرم رو آوردم بیرون که چشمم افتاد به آتش روی موتور نفربر.
تقریبا 100متر جلوتر که رفت از جاده خارج شد افتاد و از روی جاده چپ کرد
وقتی چپ شد سر من هم شکست و خون شدیدی میومد؛ آمدم بیرون و رفتم؛جای راننده و هرچی صدا زدم جوابی نشنیدم
رفتم نزدیک در حالی که آتش نصف نفربر رو گرفته بود رفتم نزدیک و سرمو داخل اتاق راننده کردم
دیدم مرتضی شهید شده و چند قدمی عقب نشستم در همون حال بود که نیروی خودی برای کمک رسیدند
@asganshadt
📚 نجاری بود که زن زیبایی داشت که پادشاه را مجذوب خود کرده بود
پادشاه بهانه ای از نجار گرفت و حکم اعدام او را صادر کرد و گفت نجار را
فردا اعدام کنید
نجار آن شب نتوانست بخوابد ...
همسر نجار گفت :
مانند هر شب بخواب ...
پروردگارت يگانه است و درهای گشايش بسيار "
کلام همسرش آرامشی بر دلش ايجاد کرد و چشمانش سنگين شد و خوابيد ...
صبح صدای پای سربازان را شنيد...
چهره اش دگرگون شد و با نا اميدی، پشيمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که دريغا باورت کردم ...
با دست لرزان در را باز کرد و دستانش را جلو برد تا سربازان زنجير کنند...
دو سرباز با تعجب گفتند :
پادشاه مرده و از تو میخواهيم تابوتی برايش بسازی ...
چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت ...
همسرش لبخندی زد و گفت :
مانند هر شب آرام بخواب , زيرا پروردگار يکتا هست و درهای گشايش بسيارند "
فکر زيادی انسان را خسته می کند ...
درحالی که خداوند تبارک و تعالی مالک و تدبير کننده کارهاست ".
ساعت زندگیت را به افق آدمهای ارزان قیمت کوک نکن
یا خواب می مانی...!
یا از زندگی عقب
در هر شرایطی امیدت را به خدا از دست نده و هر لحظه منتظر رحمت بی کرانش باش...
چند آيه زيبا : 🌈🌈🕊
گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟
گفت: «انَّ مع العسر یسرا»
"قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6)
*
گفتم: واقعا؟!
گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا»
حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7)
*
گفتم: خب خسته شدم دیگه...
گفت: «لاتـقـنطوا من رحمة الله»
از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)
*
گفتم: انگار منو فراموش کردی!
گفت:«اذکرونی اذکرکم»
منو یاد کن تا یادت باشم.
*
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟!
گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا»
تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)
«انّی اعلم ما لاتعلمون»
من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30)
*
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟
گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله»
حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم.
(یونس/ 109)
*
ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)
گفت: «الیس الله بکاف عبده»
من هم برای تو کافی ام.(زمر/36)
*
@asganshadt
مے گویند با هر ڪسے بگردے،شبیہ او میشوے...🍃
آنقدر با شما مے گردم تا شبیہ تاݧ شوم...
دست مݧ را هم بگیرید اے شہدا...🌹
🔹🔶🔷
#اللهـم_ارزقنـا_تـوفیق_الشهادتــ❤️
🍃🌺
💖 #بسیجی_که_باشی ...
💢بسیجی که باشی
جنگ باشد تیر میخوری و صلح باشد #فحش...
💢بسیجی که باشی
می فهمی #نمیتونی عادی باشی، عادی بگذری، عادی زندگی کنی...
💢بسیجی که باشی
یه دنیا #دشمن واسه خودت تراشیدی...
💢بسیجی که باشی
توی مدرسه و دانشگاه تمام دردت اینه چرا باید درسی رو بخونی که با بنیانش #مشکل_داری، چرا باید به استادی گوش بدی که بیرحمانه هر روز آرمانهای تو را می کوبه و همه او را روشنفکر میدانند و فرنگ رفته!!
💢بسیجی که باشی
دوستات با کنایه ازت می خوان بگی چقدر پول می گیری واسه فعالیتهات تو #بسیج؟
💢بسیجی که باشی
و در حال ذکر یعنی #ریاکاری و بدنبال منافع!! و کسی چه میداند تو برای بسیجی بودن تمام منافعت را زیر پا #گذاشتی....
💢بسیجی که باشی
آدمی، و ممکنه گاهی بلغزی و امان از #لغزشت که با لغزش تو تمام اسلام زیر پا می رود!!! آبروی بسیجیهای دیگر هم می رود!! ولی با لغزش پسر همسایه، او فقط جوان است و جوانی کرده و #دلش_پاک است....
🌿بسیجی که باشی معمولی نیستی.... #خاصی!!!!
🌿خلاصه
💢بسیجی که باشی.....
⚜تهمت اگر بزنند در جستجوی حقیقتند! جواب اگر بدهی دروغگویی!
⚜مسخره ات بکنند انتقاد است! جواب بدهی بی جنبه ای!
⚜تهدیدت اگر بکنند دفاع کرده اند! تهدید اگر بکنی خشنی...
⚜راهپیمایی اگر بکنن حق آنهاست و عقیده خودشان است!
⚜راهپیمایی اگر بکنی ساندیس خوری یا به زور آمدی...
💢بسیجی اگر باشی
میشوی افراطی! اما دیگران میشوند آزادی طلب . . .
💢بسیجی اگر باشی
هر گاه فتنه منافقین، لیبرالها و جنگ با #داعشیها بشه باید سینه سپر کنی برای مردم، جنگ و فتنه که تموم شد تبدیل به یک #تندرو، خشونت طلب و افراطی میشی
✅ #بسیجی_میمانیم✊
✅ #من_با_افتخار_یک_بسیجیم
🍃🌹🍃🌹
@asganshadt
4_5891168526936311347.mp3
4.22M
🎧 #تک فوق العاده شنیدنی
آقا میدونم اربعین امسال جا ...
🎤 #سیدرضا_نریمانی
#سلام_بر_اربعین
الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج
🍂
🔻 عکس یادگاری
سه ماه بود بسیجیان گردان منتظر عملیات بودند اما گویا قرار نبود عملیاتی صورت بگیرد . 😢
بچه ها یکی یکی تسویه حساب می گرفتند و گردان را ترک 🚶🚶می کردند .
در آن اوضاع ، من هم به چادر فرماندهی رفتم و از پشت چادرجعفرزاده را صدا کردم . او ناگهان با صدای بلندی به من گفت :
« تو هم برای تسویه حساب آمده ای ؟» 😡😏
در ورودی چادر را بالا زدم و گفتم :
« من برای عکس یادگاری آمده ام !»
او وقتی دوربین📸🎥📹 را در دستم دید ؛ خنده ی ملیحی کرد و گفت :
« خوش اومدی ... بیا که حالا وقت عکس 📸👥گرفتن است ...»
رد پای پرواز
راوی محمد وطنی
گردان #جعفرطیارع
نوشته : عیسی خلیلی
@asganshadt
#شهيد_گودرز_نجفي
#معرفی_شهید
🔸خلاصه اي از زندگی نامه سردار سرتیپ دوم پاسدار شهید گودرز نجفی :سردارسرتیپ دوم پاسدار شهید گودرز نجفیدر دامنه دنای سفید پوش همیشه سر بلند و شهر اسطوره ای سی سخت ، سرزمینی زیبا که شمالی در جنوب و بهشتی گمشده است ، دیار آب و آینه ، آنجایی که آویشن با نسیم همرا است و پونه با چشمه همسایه است و نگار خانه ی هستی است و آثار خداوندی هر دیده ای را مسحور و دلی را آسمانی می نماید در آبان ماه ۱۳۴۰ نوزادی چشم به جهان گشود که پدر بزرگوارشان نام حماسی گودرز را برایشان برگزید ، از زمان کودکی در چهره اش نشانه های بزرگی پیدا بود بسیار شجاع ، مهربان ، فروتن ، سخت کوش ، کم توقع و دارای چهره ی خندان و بانشاط و خوش برخورد بود .
🔸 تحصیصلات خویش را تا اول دبیرستان در شهر زادگاهش (سی سخت ) گذراند ، با آغاز نهضت حضرت امام خمینی وارد عرصه ی مسائل سیاسی گردید ، هم زمان با آغاز تهاجم عراق به میهن اسلامی در تاریخ ۰۱/۱۰/۱۳۶۰ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و پس از گذراندن آموزش های لازم به جبهه های جنوب اعزام و در عملیات فتح المبین در منطقه شوش مجروح گردید . حضور وی در عملیات های والفجر ۱ ، والفجر ۸ ، کربلای ۱ ، کربلای ۵ از نقاط برجسته حضور دلاورانه ی وی در دفاع مقدس می باشد که بارها منجر به مجروحیت و افتخار جانبازی وی گردید . شهید نجفی در دوران زندگی پر افتخار خود در مسئولیت های مختلفی از جمله فرماندهی گروهان ، فرمانده گردان ، معاون عملیات تیپ ۴۸ فتح و ... خدمت نمود و علی رغم گذراندن دوره های آموزشی متعدد و مشغله های کاری زیاد در سال ۱۳۸۷ موفق به اخذ مدرک کارشناسی حقوق از دانشگاه امام حسین (ع) گردید .
🔸شهید در تاریخ ۰۲/۰۴/۱۳۹۰ با وجود اینکه ۲۸سال و ۹ ماه از خدمت مقدس پاسداری را یا افتخار سپری کرده بود و افتخار جانبازی و سابقه ۸۰ ماه حضور مؤثر در دفاع مقدس و مبارزه با عوامل استکبار جهانی در کردستان در سال ۱۳۶۶ را در کارنامه خود داشت به عنوان مسئول محور عملیاتی سردشت – پیرانشهر منصوب و در تاریخ ۱۱/۰۴/۱۳۹۰ عازم شمال غرب کشور گردید و یک روز پس از نیمه شعبان و در اولین روز آغاز امامت ولی عصر امام زمان (عج) در مبارزه با گروهک تروریستی پژاک از ناحیه پا ، کتف و گردن مورد اصابت تیر مستقیم قناسه قرار گرفت و در روز سه شنبه مورخه ۰۴/۰۵/۱۳۹۰ ساعت ۱۹ از ملک به ملکوت و از خاک به افلاک پر کشید و به آروزی دیرینه خویش رسید . روحش شاد و یادش گرامی باد
@asganshadt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید| نوحه #شهدایی
🔻إِلا أَرَیَ الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً
🎙حاج مهدی سلحشور
#پیشنهاد_دانلود
@asganshadt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وداع فرزند شهید مدافع حرم با پدرش شهید مهدی حیدری😭😭😭😭😭
@asganshadt
✅چندبیتی تقدیم به آقا جانمان امام خامنه ای(حفظه الله)
یابن زهرا؛سلام آقاجان
جانشین امام آقاجان
نور تو امتداد نور خدا
دین حق را قوام آقاجان
نخ تسبیح انقلاب تویی
ای ستون نظام آقاجان
سال تولید واشتغال شده
حکم تان یک کلام آقاجان
باوجود مشابه ملی
خارجی اش حرام آقاجان
گرچه آزرده خاطرید ازاین
عده ای بی مرام آقاجان
زخم قلب تو بااطاعت ما
یافته التیام آقاجان
ازیمن تا گلوی اسرائیل
تیغ تو در نیام آقاجان
کرده ای بادرایتی مطلق
رهبری برقیام آقاجان
یک سلیمانی شما شده است
فاتح جنگ شام آقاجان
کاش عمر سیاه آل سعود
زود گردد تمام آقاجان
کاش همراهتان شود قسمت
طوف بیت الاحرام آقاجان
تاظهور امام وصاحب مان
سایه ات مستدام آقاجان
#سایه_ات_مستدام_آقاجان
⚡️اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای⚡️
@asganshadt
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
شهدا این روز ها بیشتر ازهمیشه شرمنده نگاهتان هستیم آن نگاهی که گویا فریادمیزند خونمان را به سازش با دشمن نفروشید.
عده ای با نادانی و شاید هم با آگاهی صدمات و خسارت ها به فرهنگ و دین و اقتصاد ملت زدند و چه راحت ازخون پاک شما عبورکردند.
قرار بود که "راهت" را ادامه دهیم.ببخش که املایمان ضعیف بود و "راحت" ادامه می دهیم.و شرمنده که همیشه شرمنده ایم.
#خیانت_خواص
#FATF
@asganshadt