#چند_لحظه_با_شهدا
"قدر مادر"
داشتیم دربارهي مسائل سیاسی روز و اوضاع جنگ صحبت میکردیم که یکدفعه پرسید: اگه من شهید بشم، تو برام چه کار میکنی؟
سؤال عجیبی بود. تعجب کردم. سنش کوچکتر از آن بود که به جبهه راهش بدهند. گفتم: خدا نکنه؛ این چه حرفیه؟
گفت نه؛ بگو برام چه کار میکنی؟! گفتم: خوب؛ هزار تا صلوات؛ یه دور قرآن؛ چند روز روزه؛ دو هفته میام سر مزار و فاتحهي سفارشی؛ شاید هم یه مراسم ختم باشکوه برات گرفتم؛ خدا رو چه دیدی؟! داشتم بحث را به شوخی میکشاندم که گفت: نه؛ نشد.
گفتم: اصلاً هرچی تو بگی! خودت چه کار دوست داری برات انجام بدم؟
گفت: بعد از من به مادرم سر بزن
آخه خیلی تنها میشه....
@asganshadt
شهید کاظمی ما در قبال شهدا مسئولیم.mp3
2.45M
در مقابل شهدا مسولیت داریم - شهید کاظمی التماس دعای شهادت❤️
@asganshadt🌷
دوست شهیدم
كجایید ای شهیدان خدایی🌹
بلاجویان دشت كربلایی🌷
كجایید ای سبك روحان عاشق🌷
پرندهتر ز مرغان هوایی🌺
كجایید ای شهان آسمانی🌹
بدانسته فلك را درگشایی💚
كجایید ای ز جان و جا رهیده📍
كسی مر عقل را گوید كجایی🍁
كجایید ای در زندان شكسته🌺
بداده وام داران را رهایی🌷
كجایید ای در مخزن گشاده🌷
كجایید ای نوای بینوایی🌺
در آن بحرید كاین عالم كف او است🌷
زمانی بیش دارید آشنایی🌹
كف دریاست صورتهای عالم🌺
ز كف بگذر اگر اهل صفایی🌹
دلم كف كرد كاین نقش سخن شد🌷
بهل نقش و به دل رو گر ز مایی🌺
برآ ای شمس تبریزی ز مشرق🌷
كه اصل اصل اصل هر ضیایی 🌹
@asganshadt❤️
http://shidalimiralizadh.blog.ir
وبلاگ رسمی شهید علی میرعلیزاده 👆👆
وقتی خیال سید مصطفی راحت شد که مادر سراغ کارهایش رفته، برگه دومی را از لای کتابش بیرون کشید و به آقا سید گفت: «رضایت نامه دوم. امضا می کنی؟» آقا سید لبخندی زد و گفت: «ای کلک😏. فکرشو می کردی مامان بیاد نه؟» سید مصطفی لبخندی زد 🙂و به امضایی که آقا سید پای برگه می انداخت، نگاه کرد و گفت: «به مامان نگو. باشه؟🙏» آقا سید نگاهی به چهره خندان پسرش انداخت و گفت: «حالا که امضا کردم و خیالت راحت شد، بگو چرا آن قدر اصرار داری بری؟ برو دانشگاه. درس بخون📚. الآن مملکت ما به آدم های تحصیل کرده بیشتر احتیاج داره. جنگ حالا حالا ها هست.»
چهره سید مصطفی جدی و لحنش جدی تر شد☝️. نگاهی به چشمان آرام پدر انداخت و گفت: «شاید جنگ حالاحالا ها تموم نشه؛ اما ممکنه من عوض بشم... هیچ تضمینی نیست که پنج سال دیگه، دو سال دیگه که درس من تموم شد، اون موقع هم همین آدم باشم.»👌🌹🍃
#کوچکترین شهیـد مدافـع حـرم سیـد مصطفـے موسوے🌺🍃
@asganshadt
مجموعه #رفتارهاش نشون می داد که انسان #خودساخته ایه✌️
#وقتی شهید گمنامی رو برای تدفین به #پادگان می آوردند از تابوت جدا #نمی_شد👌
می دوید و #کار می کرد.خلوت که میشد می نشست به #نجوای با شهید و عقده های دلش رو #باز می کرد😢😞
#رفتاهاش رو زیر نظر داشتم
حالاتش برام #جالب بود و آموزنده💯
توی #کارهاش که دقت می کردم حق داشتم بهش بگم تو #آخرش شهید می شی😌
این حرفم رو #که می شنید، هر بار #می_خندید و متواضعانه می گفت : من کجا و #شهادت کجا؟ من و شهادت دو واژه بیگانه از همیم☺️
#شهید_عبدالصالح_زارع
#شهید_مدافع_حرم
🌷🌷
@asganshadt
#شهیدانه 🎋
🌹شھید شدن اتفاقی نیست🌹
🔻اینطور نیست که بگویی:
گلوله ایی خورد و مُرد...
🔻شھید... رضایت نامه دارد...
و رضایت نامه اش را اول #حسین(ع) و علمدارش امضا میکنند...
🔻بعد مھُر
حضرت #زهرا(س)میخورد..
🔻شھید
قبل از همه چیز دنیایش را به قربانگاه برده...
🔻او زیرنگاه مستقیم #خدا زندگی کرده...
🔹شھادت اتفاقی نیست...
سعادتی ست که نصیب هر کسی نمیشود..
🔸باید شهیدانه #زندگی کنی
تا #شهیدانه بمیری
@asganshadt