ج)عهد شکنی و بی وفایی، با ازدحام شدید بسوی امیرالمؤمنین(ع) سرازیر شدندوباحضرت بیعت کردند. مدتی نگذشت، پیمان شکستند ودر برابرعلی در بصره صف آراستند.
فَمَا رَاعَنِي إِلَّا وَ النَّاسُ كَعُرْفِ الضَّبُعِ إِلَيَّ يَنْثَالُونَ عَلَيَّ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ حَتَّى لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنَانِ وَ شُقَّ عِطْفَايَ مُجْتَمِعِينَ حَوْلِي كَرَبِيضَةِ الْغَنَمِ فَلَمَّا نَهَضْتُ بِالْأَمْرِ نَكَثَتْ طَائِفَةٌ وَ مَرَقَتْ أُخْرَى وَ قَسَطَ آخَرُونَ (نهج البلاغه/خطبه3)
روز بيعت، فراوانى مردم چون يال هاى پر پشت کفتار بود، از هر طرف مرا احاطه كردند، تا آن كه نزديك بود حسن و حسین لگد مال گردند، و رداى من از دو طرف پاره شد. مردم چون گلّه هاى انبوه گوسفند مرا در ميان گرفتند؛ اما آنگاه که به پا خاستم و حکومت را بدست گرفتم گروهی پیمان شكستند و گروهى از اطاعت من سرباز زده و از دين خارج شدند، و برخى از اطاعات حق سر بر تافتند.
بیش از دوازده هزار نامه به حضرت ابا عبدالله علیه السلام نوشتند و از آن حضرت دعوت کردند و با فرستاده ایشان مسلم بن عقیل بیعت کردند و با آمدن ابن زیاد پیمان شکستند و مسلم تنها ماند و غریبانه شهید شد. حضرت حسین(ع) را کربلا آوردند وبا لب تشنه خودش و یارانش را سر بریدند عیالش را به اسارت بردند.
د) دنیا گرایی و شیفتگی به موقعت های آن، پسر سعد ابن ابی وقاص فرمانده ارشد لشکریان اسلام در حنگ با ایران، عمرسعد برای حفظ پست فرماندهی در رقابت با شمر عصر تاسوعا به خیمه های حسین یورش می برد و صبح عاشورا جنگ را آغاز می کند وبرآن لشکریان را شاهد می گیرد و برای رسیدن به استانداری ری حسین(ع) و یارانش را مظلومانه به شهادت می رساند.
أُفٍّ لَكُمْ لَقَدْ سَئِمْتُ عِتَابَكُمْ، أَرَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ عِوَضاً وَ بِالذُّلِّ مِنَ الْعِزِّ خَلَفاً (نهج البلاغه/خطبه34)
نفرين بر شما كوفيان كه از فراوانى سرزنش شما خسته شدم. آيا به جاى زندگى جاويدان قيامت به زندگى زود گذر دنيا رضايت داديد و بجاى عزّت و سر بلندى، بدبختى و ذلّت را انتخاب كرديد؟
ه)جهاد گریزی ، ترس از مرگ و مردگی روح حماسی و غیرت انسانی، استاد مطهری رضوان الله علیه در 3جلد کتاب حماسیه حسینی می خواهد اثبات کند که روح حماسی و جهاد در مردم آن روزگار مرده بود حضرت سیدالشهدا(ع) قیام کرد تا روح حماسه را درامت زنده کند و بدین وسیله امت فاسد را اصلاح کند.
امام امیر المؤمنین(ع) از این ویژگی شخصیتی مردم کوفه چنین شکوه می کند:
منِيتُ بِمَنْ لَا يُطِيعُ إِذَا أَمَرْتُ وَ لَا يُجِيبُ إِذَا دَعَوْتُ. لَا أَبَا لَكُمْ، مَا تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِكُمْ رَبَّكُمْ أَمَا دِينٌ يَجْمَعُكُمْ وَ لَا حَمِيَّةَ تُحْمِشُكُمْ. أَقُومُ فِيكُمْ مُسْتَصْرِخاً وَ أُنَادِيكُمْ مُتَغَوِّثاً فَلَا تَسْمَعُونَ لِي قَوْلًا وَ لَا تُطِيعُونَ لِي أَمْراً حَتَّى [تَكْشِفَ] تَكَشَّفَ الْأُمُورُ عَنْ عَوَاقِبِ الْمَسَاءَةِ فَمَا يُدْرَكُ بِكُمْ ثَارٌ وَ لَا يُبْلَغُ بِكُمْ مَرَامٌ. دَعَوْتُكُمْ إِلَى نَصْرِ إِخْوَانِكُمْ فَجَرْجَرْتُمْ جَرْجَرَةَ الْجَمَلِ الْأَسَرِّ وَ تَثَاقَلْتُمْ تَثَاقُلَ النِّضْوِ الْأَدْبَرِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَيَّ مِنْكُمْ جُنَيْدٌ مُتَذَائِبٌ ضَعِيفٌ، كَأَنَّما يُساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ.(نهج البلاغه/خطبه39)
[گرفتار كسانى شده ام كه چون امر مى كنم فرمان نمى برند، و چون آنها را فرا مى خوانم اجابت نمى كنند. اى مردم بى اصل و ريشه، در يارى پروردگارتان براى چه در انتظاريد؟ آيا دينى نداريد كه شما را گرد آورد و يا غيرتى كه شما را به خشم وا دارد؟
در ميان شما به پاخاسته فرياد مى كشم، و عاجزانه از شما يارى مى خواهم، امّا به سخنان من گوش نمى سپاريد، و فرمان مرا اطاعت نمى كنيد، تا آن را كه پيامدهاى ناگوار آشكار شد، نه با شما مى توان انتقام خونى را گرفت، و نه با كمك شما مى توان به هدف رسيد.
شما را به يارى برادرانتان مى خوانم، مانند شترى كه از درد بنالد، ناله و فرياد سر مى دهيد، و يا همانند حيوانى كه پشت آن زخم باشد، حركتى نمى كنيد. تنها گروه اندكى به سوى من آمدند كه آنها نيز ناتوان و مضطرب بودند، گويا آنها را به سوى مرگ مى كشانند، و مرگ را با چشمانشان مى نگرند.
البته باید اذعان کردانسان های مرده و جهاد گریز دربرابر رهبرو امام حق و عادل نا فرمان و عصیانگرند؛ اما در برابر فرمانده ظالم و دیکتاتوری مانند ابن زیاد و حجاج مطیع و فرمانبرند. به نقل محمد جواد مغنیه در کتاب شیعه و زمامدارن خودسر، بعد از شهادت علی (ع) وقت حجاج دستور می داد مردم به جنگ بروند. انبوه جمعیت چنان با ازدحام از پل دجله کنار کوفه عبور می کردند که تعدادی به دجله می افتادند و غرق می شدند. ودر واقعه کربلا هم با دستور ابن زیاد همین رفتار را داشتند.
امروز برخی ساده لوح ها فکر می کنند ابن زیاد نیاز سنجی می کرد. برای کشتن هفتاد و چند نفر سی هزار نیرو را در کربلا جمع نمی کرد. غافل از آنکه دیکتاتورها همیشه به دنبال این بوده وهستند عده و عده خود را به نمایش بگذارند و گردنکشی کنند. ابن زیاد اگر می توانست ده برابر آن تعداد را در کربلا گرد می آورد. مگر رفتار اهل دنیا و دیکتاتورها امروز اینگونه نیست؟
موارد فساد اخلاقی مردم در آن روزگار بسیار فراوان است. اینجا به خاطر محدودیت ها به موارد ذکر شده بسنده می شود.
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح اللتی حلت بفنائک
التماس دعا اصغر نقدي
آگاه باشيد بخشيدن مال به آنها كه استحقاق ندارند، زياده روى و اسراف است، ممكن است در دنيا مقام بخشنده آن را بالا برد، امّا در آخرت پست خواهد كرد، در ميان مردم ممكن است گرامى اش بدارند، امّا در پيشگاه خدا خوار و ذليل است. كسى مالش را در راهى كه خدا اجازه نفرمود مصرف نكرد و به غير اهل آن نپرداخت جز آن كه خدا او را از سپاس آنان محروم فرمود، و دوستى آنها را متوجّه ديگرى ساخت، پس اگر روزى بلغزد و محتاج كمك آنان گردد، بدترين رفيق و سرزنش كننده ترين دوست خواهند بود. ثروتمندان و برخورداران از وضعيت سابق ، برنامه هاي اقتصادي حضرت امير(ع) را تهديدي براي موقعيت اقتصادي خود ارزيابي كردند. از اين رو، اولین گروهی بودندکه در مقابل حضرت امیر علیه علیه السلام دست به آشوب زده و در برابر حضرت صف آرايي كردند؛ چون دیدند که عدالت و ایجاد نظام اقتصادی اسلام بیش از هر چیز منافع آنها را تهدید میکند. تعدادي مانند طلحه و زبير كه مرحوم مسعودي در كتاب مروج الذهب صورت اموال كلان آنان و برخي ديگر را گزارش كرده ، در كنار بصره جمع شدند. بيعت شكستند وجبهه ناكثين را تشكيل داده و با حضرت جنگيدند و تعدادي ديگر ستم پيشه كرده به اردوگاه معاويه پيوستند و مقدمات شكست خلافت علي عليه السلام را فراهم ساختند.
معاويه با داشتن ثروت بي پايان به تطمیع و خرید افراد ذینفوذ پرداخت و بنای کاخ سبز را در شام ایجاد کرد او همانند پادشاهان ایران و روم با تشریفات و تجملات بر مردم حکومت میکرد و با سوءاستفاده از بیت المال برای استمرار سلطنت اموی و جانشینی یزید رشوههای کلانی میپرداخت تا سلطنت وراثتي امویان را مشروعیت مردمی بخشد و گروههای زیادی از مردم کوفه را با پول و ثروت فریب میداد به تطمیع آنان میپرداخت از جمله وقتی مغیره بن شعبه از طرف معاویه ماموریت یافت تا مردم كوفه را به بیعت با یزید وادار کند؛ مال فراوانی به هواداران بني اميه در این شهر بخشید. مغيره تعدادي از مردم کوفه را به سرکردگی پسر خود نزد معاویه فرستاد تا از ولایت عهدی یزید اعلام طرفداري كنند؛ چون این گروه به دربار معاویه رسیدند معاویه از پسر مغیره پرسید پدرت دین این مردم را به چند خرید او جواب داد هر یک را به ۳۰ هزار درهم .
بیت المال از مهمترین عواملی بود که معاويه در جهت اغفال مردم از آن استفاده كرد و به تجهیز سپاه شام در برابر حضرت علی علیه السلام پرداخت. ایجاد نظام طبقاتی و تبعیض و نابرابریهای اجتماعی سبب شد تا نظام عقیدتی و اخلاقی جامعه نیز متحول شود و هیچ عاملی به اندازه رواج روحیه دنیا طلبی و رغبت به مال اندوزی در سقوط ارزش ها و معيارهاي اسلامي موثر نبوده است و پذیرش معیارها و اصول اقتصادی اسلام برای مردم دشوار گردد. چنانکه امام حسین در آستانه قیام مقدس خویش ماهیت مردم را چنین تعریف میکند: إن الناس عبيد الدنيا والدين لعق على ألسنتهم، يحوطونه ما درت معائشهم فإذا محصوا بالبلاء، قل الديانون (بحار،ج75 ،ص117) مردم بنده دنیا هستند دین را تا آنجا میخواهند که با آن معيشت زندگی خود را سامان دهند و چون آزمایش شوند دینداران واقعی بسیار کم خواهد بود.
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح اللتی حلت بفنائک
التماس دعا اصغر نقدي
جلسه: هفتم
موضوع: فساد اقتصادي امت
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علی الحسین و علی اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین (ع)
با عرض تسلیت ایام سوگواری و شهادت حضرت سیدالشهداء (ع) و یاران با وفای آن حضرت
هذا ما اوصى به الحسين بن علي الى اخيه محمد بن الحنفية: اني لم اخرج اشرا و لا بطـرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي (ص) اريد ان امر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيرة جدي و ابي علي ابن ابي طالب (ع) (بحارالانوار، ج44/صفحه329) در این کلام نورانی، حضرت هدف قیام خود را اصلاح امت با روش امر به معروف و نهی از منکر مطابق سیره و سنت پیامبر اعظم(ص) و حضرت امیر المؤمنین(ع) تعریف کرده است.
جلسه قبل مطرح شد اصلاح یک پدیده زمانی ضرورت پیدا می کند که آن پدیده فاسد شده باشد. از بیان نورانی حضرت معلوم می شود که امت اسلام در آن دوران فاسد شده بود و نیاز به اصلاح داشت. البته مدارک و شواهد فراوان دیگری هم فاسد شدن امت را در ابعاد و جنبه های مختلف اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تأیید و تأکید می کنند. در جلسات گذشته فساد امت در آن دوران در زمینه های معرفتی، اعتقادی، اجتماعی و اخلاقي بحث شد. در این جلسه فساد اقتصادي امت اسلام در دوران پس از پیامبر عظیم الشأن(ص) بحث می شود.
در دوران پیامبر عظیم الشأن اسلام عدالت اجتماعی و اقتصادی از اصول مهم جامعه اسلامی بود با توجه به سطح توليد ثروت و نازل بودن درآمدها و نيزبه به خاطر اصول و قوانینی که پيامبر عظيم الشأن اسلام برمالکیت و نظام اقتصادی و اخذ ماليات و زكوات حاکم كرده بود ثروتمندان و اشراف نمیتوانستند به بهرهکشی و تکثر ثروت بپردازند و نزول وپياده شدن آياتي مانندآيات زير مانع استثمار و تكاثر شد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ (توبه/34)
اى كسانى كه ايمان آورده ايد بسيارى از دانشمندان يهود و راهبان اموال مردم را به ناروا مى خورند و [آنان را] از راه خدا باز مى دارند و كسانى كه زر و سيم را گنج و ذخيره مى كنند و آن را در راه خدا هزينه نمى كنند ايشان را به عذابى دردناك خبر ده
سوره مبارك همزه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍالَّذِي(1) جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ ﴿٢﴾يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿٣﴾كَلَّا ۖ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ ﴿٤﴾وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ ﴿٥﴾نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ﴿٦﴾الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿٧﴾
إِنَّهَا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ ﴿٨﴾فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ ﴿٩﴾
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی، وای بر هر عیب جوی بدگوی ؛ همان که ثروتی فراهم آورده و [پی در پی] آن را شمرد [و ذخیره کرد.] گمان می کند که ثروتش او را جاودانه خواهد کرد این چنین نیست، بی تردید او را در آن شكننده اندازند ، و تو چه می دانی آن شکننده چیست؟ آتش برافروخته خداست [آتشی] که بر د ل ها برآید و چیره شود ، آن آتش بر آنان سربسته است [که هیچ راه گریزی از آن ندارند؛] [آتشی] در ستون هایی بلند و کشيده
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
الهكم التكاثر، حَتَّىٰ زُرۡتُمُ ٱلۡمَقَابِرَ ، كَلَّا سَوۡفَ تَعۡلَمُونَ ، ثُمَّ كَلَّا سَوۡفَ تَعۡلَمُونَ، كَلَّا لَوۡ تَعۡلَمُونَ عِلۡمَ ٱلۡيَقِينِ ، لَتَرَوُنَّ ٱلۡجَحِيمَ ، ثم لترونها عين اليقين ،ثم لَتُسۡـَٔلُنَّ يَوۡمَئِذٍ عَنِ ٱلنَّعِيمِ
مال اندوزي و افزون طلبي شما را شيدا و غافل كرد تا اينكه پايتان به گور رسيد؛ چنين نيست به زودي خواهيد دانست سپس به زودي خواهيد فهميد، نه چنين است اگر علم اليقين مي دانستيد دوزخ را به يقين مي ديديد، بعدا دوزخ را به عين اليقين خواهيد ديد.
و آنگاه از همه نعمت ها به يقين سؤال مي شويد.
پس از ارتحال جانسوز پیامبر اسلام (ص) ، مسلمانان در جنگ با دو ابر قدرت ايران و روم به فتوحات و غنايم فراوان دست پيدا كردند اموال و غنايم تصرف شده به دربار خلفا سرازير شد وخيلي از مسلمانان به مال اندوزي راغب شدند. از سوي ديگر برنامههای اقتصادی بدون توجه به قرآن وسنت ريخته شد که موجب پیدایش نابرابریهای اقتصادی در جامعه اسلامی گرديد. نظام جامعه طبقاتي اقتصادي و اجتماعي به جای جامعه اسلامی و توحیدی زمان پیامبر جایگزین شد. غنایم با امتیازات خاص نظیر سبقت در اسلام میان مسلمانها تقسیم شد زمینهاي تصرف شده نیز به تملک سربازان فاتح درآمد این گروهها که به ثروتهای کلان دست مییافتند از قبیله قریش بودند همین که به ثروت بیشتر دست یافتند به زندگی جاهلی خود برگشتند و روحیه مال اندوزی و جمع ثروت در آن ها زنده شد بدین ترتیب اشرافیت جدیدی از ثروتمندان و اشراف با رنگ و لعاب اسلامی در جامعه به وجود آمد و به دنبال آن ، عدالت اجتماعی و موازنههای اقتصادی اسلام به حاشيه رانده شد. قریش به ویژه بنی امیه هنگامی که توانستند نفوذ و قدرت بیشتری در دستگاه خلافت اسلامی به دست آورند تحت عنوان هبه جایزه به چپاول و غارت بیت المال پرداختند افرادی مانند مانند طلحه ۲۰۰ هزار درهم و زبیر ۶۰۰ هزار درهم از دستگاه خلافت اسلامی جایزه دریافت کردند. شكاف طبقاتي بین ثروتمندان قریش که اکثراً از بنی امیه هستند و دارای ثروت بیشتر مي باشند و میان مردم محروم ایجاد شد. برخي از پرخوري و بعضي از گرسنگي به درد معده و شكم مبتلا گرديدند. حضرت امير المؤمنين(ع) در نهج البلاغه يكي از دلايل پذيرش خلافت و حكومت را مبارزه با فساد اقتصادي و اصلاح امور معيشتي امت قلمداد كرده اند:
أَمَا وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَيْتُمْ دُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ( نهج البلاغه/خطبه3) سوگند به خدايى كه دانه را شكافت و جان را آفريد، اگر حضور فراوان بيعت كنندگان نبود، و ياران حجّت را بر من تمام نمى كردند، و اگر خداوند از علماء عهد و پيمان نگرفته بود كه برابر شكم بارگى ستمگران، و گرسنگى مظلومان، سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته، رهايش مى ساختم، و آخر خلافت را به كاسه اوّل آن سيراب مى كردم آنگاه مي ديديد كه دنياى شما نزد من از باد معده بزغاله اى بى ارزش تر است.
زماني كه حضرت در رأس خلافت قرار گرفتند.با فساد اقتصادي مبارزه را آغاز نمودند:
و اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِكَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ. فَإنَّ فِي الْعَدْلِ سَعَةً، وَ مَنْ ضَاقَ عَلَيْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَيْهِ أَضْيَقُ.(نهج البلاغه/خطبه15)
به خدا سوگند، اگر چيزى را كه عثمان بخشيده، نزد كسى بيابم، آن را به صاحبش باز مى گردانم، هر چند، آن را كابين زنان كرده باشند يا بهاى كنيزكان. كه در دادگرى گشايش است و آنكه از دادگرى به تنگ آيد از ستمى كه بر او مى رود، بيشتر به تنگ آيد..
به امام گفتند : مردم به دنيا دل بسته اند، معاويه با هدايا و پول هاى فراوان آنها را جذب مى كند شما هم از اموال عمومى به اشراف عرب و بزرگان قريش ببخش و از تقسيم مساوى بيت المال دست بردار تا به تو گرايش پيدا كنند..
أَ تَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ؟ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِيرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِي السَّمَاءِ نَجْماً، [وَ] لَوْ كَانَ الْمَالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّهِ. أَلَا وَ إِنَّ إِعْطَاءَ الْمَالِ فِي غَيْرِ حَقِّهِ تَبْذِيرٌ وَ إِسْرَافٌ وَ هُوَ يَرْفَعُ صَاحِبَهُ فِي الدُّنْيَا وَ يَضَعُهُ فِي الْآخِرَةِ وَ يُكْرِمُهُ فِي النَّاسِ وَ يُهِينُهُ عِنْدَ اللَّهِ وَ لَمْ يَضَعِ امْرُؤٌ مَالَهُ فِي غَيْرِ حَقِّهِ وَ لَا عِنْدَ غَيْرِ أَهْلِهِ إِلَّا حَرَمَهُ اللَّهُ شُكْرَهُمْ وَ كَانَ لِغَيْرِهِ وُدُّهُمْ، فَإِنْ زَلَّتْ بِهِ النَّعْلُ يَوْماً فَاحْتَاجَ إِلَى مَعُونَتِهِمْ فَشَرُّ خَلِيلٍ وَ أَلْأَمُ خَدِين.(نهج البلاغه/ خطبه126)
آيا به من دستور مى دهيد براى پيروزى خود، از جور و ستم در باره امّت اسلامى كه بر آنها ولايت دارم، استفاده كنم به خدا سوگند، تا عمر دارم، و شب و روز برقرار است، و ستارگان از پى هم طلوع و غروب مى كنند، هرگز چنين كارى نخواهم كرد اگر اين اموال از خودم بود به گونه اى مساوى در ميان مردم تقسيم مى كردم تا چه رسد كه جزو اموال خداست.
جلسه هشتم:
موضوع: فساد اعتقادي
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علی الحسین و علی اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین (ع)
با عرض تسلیت ایام سوگواری و شهادت حضرت سیدالشهداء (ع) و یاران با وفای آن حضرت
هذا ما اوصى به الحسين بن علي الى اخيه محمد بن الحنفية: اني لم اخرج اشرا و لا بطـرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي (ص) اريد ان امر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيرة جدي و ابي علي ابن ابي طالب (ع) (بحارالانوار، ج44/صفحه329) در این کلام نورانی، حضرت هدف قیام خود را اصلاح امت با روش امر به معروف و نهی از منکر مطابق سیره و سنت پیامبر اعظم(ص) و حضرت امیر المؤمنین(ع) تعریف کرده است.
جلسه قبل مطرح شد اصلاح یک پدیده زمانی ضرورت پیدا می کند که آن پدیده فاسد شده باشد. از بیان حضرت معلوم می شود که امت اسلام در آن دوران فاسد شده بود و نیاز به اصلاح داشت. البته مدارک و شواهد فراوان دیگری هم فاسد شدن امت را در ابعاد و جنبه های مختلف اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تأیید و تأکید می کنند. در جلسات گذشته فساد امت در آن دوران در زمینه های معرفتی، اجتماعی ، اقتصادي و اخلاقي بحث شد. در این جلسه فساد اعتقادي امت اسلام در دوران پس از پیامبر عظیم الشأن(ص) بحث می شود.,
هر انقلاب وحكومتي برای توجيه و تبيين اعمال و برنامه هاي خود به منظور بسیج مردم و همراه کردن آنان با خودشان به يك پشتوانه فكري و عقيدتي نياز دارد. خلفای پس از پیامبر(ص) برای توجیه اعمالشان و تبیین مردم به نظام عقیدتی اسلام تکیه مي کردند اما وقتی نوبت؛ به بني اميه رسید، اسلام اعمال و برنامههای آنان را مردود دانست. بدین خاطر معاویه بايد عقيده و دين جديدي را مطرح مي کرد و او می دانست مردم دین جدید غير اسلام را نمیپذیرند. باید قالب اسلام را برای فریب مردم حفظ کند محتوای جدید برای اسلام جعل نماید و اسلام را تحریف کند. زیرا؛ هيچ سلاحي براي نابودي يك نهضت، يك انديشه ويك دين، كوبنده تر وكم هزينه تر از سلاح تحريف نيست. بدين خاطرقرائت تحریف شده ای از اسلام عرضه نمود و برای تحریف اسلام جعل حدیث ر ابه وسیله علمای وابسته به دربار خود آغاز نمود. بازار جعل حديث روز به روز در قرون متمادی رونق يافت. تا جايي كه علامه امینی در جلد ۵ کتاب ارزشمند الغدیر درفصل سلسله الوضاعين والکذابین از ۷۰۰ نفر نام میبرد كه در رأسشان افرادی مانند ابوهریره، عمروعاص ، سمرة بن جندب ، ابو اسحاق کعب بن مانع و ابورقیه تمیم بن اوس قرار داشت. اين ها کارشان جعل حدیث بود و بيش از 400 هزار حدیث جعل کردند حدود 200جلد کتاب، کتب اربعه شیعه که حدود20 جلد كتاب میباشد، مجموعاً ۴۴۳۴۴ روایت دارد.
سمرة بن جندب از معاویه ۴۰۰ هزار درهم گرفت و حدیثی جعل کرد که آیه شریف وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ (بقره/204) از مردم، كساني هستند كه گفتار آنان، در زندگي دنيا مايه اعجاب تو ميشود، (در ظاهر، اظهار محبت شديد ميكنند) و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه ميگيرند. (اين در حالي است كه) آنان، سرسختترين دشمنانند. این آیه ، در شأ ن حضرت علي(ع) نازل شده است. وآيه مبارک وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ (بقره/207)بعضي از مردم جان خود را به خاطر خشنودي خدا ميفروشند، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.این آیه در شأن ابن ابن ملجم نازل شده است.
معاویه وعلمای وابسته به درباراو به تأسی از سیره خلفای گذشته فضای عقیدتی را به گونه ای طراحی کردند که مردم معتقد شدند رأی جماعت حجیت دارد مردم، هر حاکمی را بپذیرند اگر چه حلال و حرام خدا را رعایت نکند، یزید فاسق شرابخوار ظالم هم باشد، ولی امر می شود و بر همگان واجب است از او اطاعت کنند و قیام علیه او حرام قطعی است و قیام کننده مفسد فی الارض و واجب القتل است. تا آنجا پیش رفتند که خلیفه و برنامه ها و اعمال او را معیار حلال و حرا م تلقی کردند. چنانکه شخصیتی مانند ابن عربی در مورد شهادت حجر بن عدی به وسیله معاویه می گوید : ما معتقدیم اصل این است هر کسی را امام بر حق بکشد به حق کشته است. بر اساس این اندیشه ابن زیاد به کوفیان می گفت: اعتصموا بطاعه الله و طاعه ائمتکم منظور او از اطاعت امام، اطاعت از یزید بود. وقتی مسلم ابن عقیل را شهید کرد. توجیه اش این بود که مسلم از اطاعت امام خارج شده است. در کربلا عمر ابن حجاج زبیدی که از فرماندهان سپاه یزید بود، در ضمن سخنانش اظهار داشت: در کشتن کسی که از دین خارج شده است تردید نکنید حسین با امام مسلمین یزید مخالفت کرده است.
چنانکه در جلسات قبل نیز اشاره شد، لشکریان یزید در کربلا واکثریت مردم در کوفه وشام معتقد بودند حضرت سیدالشهدا(ع) باغی ، مفسد و کسی است که رأی جماعت را زیرپا گذاشته و از اطاعت خلیفه واجب الاطاعه سر باز زده است و واجب القتل می باشد. وبر هر مسلمانی تکلیف شرعی است علیه حسین (ع)جهاد کند و او را به شهادت برساند. از این رو، در کربلا جمع شدند تا وظیفه دینی خودرا انجام دهند. با این باور حضرت و یارانش را با قصد قربت شهید کردند تا بهشت بروند.این سخن هم ازامام زین العابدین وهم از امام باقر علیهما السلام وارد شده است:" کل یتقربون الی الله بدمه" بابای مظلوم ما را تشنه با قصد قربت شهید کردند.
شمر لعنه الله علیه که در جنگ صفین از یاران حضرت امیر(ع) بود؛ بعد از به شهادت رساندن حضرت سید السهدا(ع) در کربلا به مکه رفت خانه خدا را زیارت نمود بعد از نماز طواف رو به کعبه از خدا می خواهد بهشت را به عنوان پاداش کشتن امام به او عنایت کند. ابی اسحاق آنجا درخواست شمر را شنید وگفت: شمر این چه دعایی است؟ فرزند پیامبررا با شقاوت تمام کشتی و خانواده اش را به اسارت بردی، بی شرمانه؛ این جنایت ها را جهاد فی سبیل الله می نامی واز خدا پاداش می خواهی که بهشت بروی. شمر پاسخ داد من در کربلا وظیفه شرعی حود را انجام دادم و حسین را که علیه خلیفه واجب الاطاعه مسلمین قیام کرده بود به قتل رساندم.
مواری که ذکر شد برای توجیه سلطنت و موروثی کردن آن، کشتار مخالفین و غارت اموال آنان کافی به نظر نمی رسید. بدین خاطر نظریه های دیگر ی را جعل کردند.ابن ابی الحدید می گوید: معاویه نظریه جبر و ارجا را مطرح کرد.بدین جهت معتزله معاویه را تکفیر کردند.
نظریه جبرکه در حادثه کربلا از سوی ابن زیاد و یزید به آن تکیه می شد، همه جنایات امثال معاویه و یزید را متوجه خدا می کند؛ تأکید
می کند که خالق همه پدیده ها خداست و کارهای یزید در کربلا هم پدیده هستند پس کارها ی یزید در کربلا کار های خداست از آنجائیکه کارهای خدا عین عدالت است پس جنایات یزید در کربلا عین عدالت بود. یزید در مجلس شوم خود از امام سجاد(ع) پرسید: اسمت چیست؟ حضرت پاسخ داد: علی بن حسین، یزید گفت مگر علی بن حسین را خدا در کربلا نکشت؟ حضرت فرمود: نه خدا نکشت لشکریان شما او را شهید کردند هر چند که قبض ارواح و تحویل گرفتن ارواح انسان ها توسط ملایکه و مأموران الهی انجام می پذیرد. بعد که سر مبارک حضرت را در طشتی برابر یزید می گذارند یزید با چوب خیزران دندان های مبارک حضرت را مورد جسارت قرار می دهد و این آیه را می خواند: قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (آل عمران/26)
بگو: خدایا! ای مالک همه موجودات! به هر که خواهی حکومت می دهی و از هر که خواهی حکومت را می ستانی، و هر که را خواهی عزت می بخشی و هر که را خواهی خوار و بی مقدار می کنی، هر خیری به دست توست، یقیناً تو بر هر کاری توانایی
معاویه و کارگزارنش از سویی به اقتضای مسلک جبرگرایی در برابر عقل می ایستند و توانایی عقل را در درک حقیقت و حجیت آن را انکار می کنند از سوی دیگر به رأی و اجتهاد عقلی فرد برای توجیه برخی اعمال جنایت کارانه استناد می کنند و آن را حجت می دانند. در پاسخ سؤالی که می پرسد: چرا معاویه در برابر حضرت علی (ع) که خلیفه مسلمانان و واجب الاطاعه بود قیام کرد؟ می گویند به اجتهاد خود عمل کرد و پیش خدا معذور است. و ابن حزم می گوید: ابن ملجم که حضرت علی(ع) را شهید کرد بر اساس اجتهاد خود عمل کرده است و عمل او صحیح است.
نظریه ارجا می گوید: ایمان به خدا کافیست و گناهان موجب نمیشود گناهکار به جهنم برود .معاویه نیازمند بود که این اندیشه را ترویج دهد.چون بر اساس آن معاویه در کنار ایمان به خدا می تواند هر گناه و جنایتی را مرتکب شود. یزید ابن عبد الملک چهل نفر از بزرگان را در دربار خود حاضر کرد و آنان در باره شیوه حکومت گفتند: که بر خلیفه و خلفا حساب و کتاب و عذابی نیست هر کاری بخواهند می توانند انجام دهند. برادر همین یزید یعنی ولید بن عبدالملک شراب خورده بود مست بود نماز صبح را چهار رکعت خواند یکی پرسید امیر چهار رکعت خواندی؟گفت اگر کم است باز هم بخوانم. بز مبنای نظریه مرجئه بالاتر از این اعمال هم برخلفا جایزبود. السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح اللتی حلت بفنائک
التماس دعا اصغر نقدي
جلسه نهم: موضوع: اصول نقد عزاداري ها بسم الله الرحمن الرحیم السلام علی الحسین و علی اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین (ع) با عرض تسلیت ایام سوگواری و شهادت حضرت سیدالشهداء (ع) و یاران با وفای آن حضرت هدف مكاتب الهي و نهضت های آزادی بخش نجات انسان از جهل، گمراهي، ذلت وبردگي صاحبان موقعیت های اقتصادی، نظامي ، سیاسي و فرهنگي بو ده است ومخالفان این مكاتب و نهضت ها كه زرداران، زورمداران و تزویر گران تاریخ بودند برای عقیم كردن و خنثي ساختن آن مكاتب و نهضت ها از سلاح تحریف كه سلاح كوبنده، ویرانگر، كم هزینه و كارآمد برای تحقق اهداف شیطاني . آن مكاتب و نهضت هارا در مسیر اهداف، سیاست ها و برنامه های خود قرار داده اند، آنان است، بهره فراوان برده اند و با تحریف مكتب نجات بخش اسلام و نهضت حضرت سیدالشهدا(ع) از این قاعده كلي مستثني نبوده بلكه به خاطر ماهیت و آرمان های بلند شان بیشتر از همه مكاتب و نهضت ها مورد تهاجم و تحریف های ظالمانه قرار گرفته اند. امامان معصوم(ع)، علما و دانشمندان اسلامي بر اساس وظیفه و تكلیف الهي خویش كه حفظ دین است، با تهاجم و تحریف های دشمنان مقابله كرده اند؛ هر چند كه در موارد زیادی فعالیت دشمن موفق بوده است.تا جایي كه گفته اند: مردم پس از ظهور حضرت حجت(عج) خواهند گفت: حضرت دین جدیدی غیر از دین پیامبر(ص) آورده است. سخن ما در این مقال پیرامون اصول نقد عزاداری ها است.از این رو، به اندازه وسع و فرصت به توضیح چند اصل پرداخته مي شود: -علم به تاریخ عاشورا و واقعه كربلا، نقد به معنای جدا كردن سره از ناسره و درست از غلط است. در زمان های گذشته پول 1 پشتوانه نداشت پشتوانه پول خودش بود یعني پول از طلا و نقره ساخته مي شد. افراد متقلبي بودند از آلیاژهای دیگر پول تقلبي مي ساختند و پول های تقلبي در بازار و دست مردم قاطي پول های صحیح مي شد نقادان مي توانستند پول های تقلبي را از غیر تقلبي تشخیص دهند آن ها كارشان نقادی بود.و كلمه پول نقد یعني نقادی شده از این فرایند گرفته شده است. نقد كننده عزاداری ها باید به تاریخ عاشورا علم تفصیلي داشته باشند در آن صورت مي تواند زواید و حذفیات را تشخیص دهد. وگرنه خود نقد كننده تحریف گرخواهد شد. مرحوم محدث نوری كتاب ارزشمند لولو مرجان را در تحریفات عاشورا نوشت. ایشان در این كتاب بحث دروغ و مجازات دروغگویي و مفاسد و پیامدهای دروغ را ازنظر اسلام بررسي كرده و از مرثیه ها ی دروغ كه تهمت به امام معصوم(ع) و واقعه كربلاست، نالیده است. علم به معارف اسلامي و ، .نقد نوعي سنجش است و سنجش ترازو، معیار و محك مي خواهد و آن معیار ، -علم به معارف اسلامی 2 معرفت دیني است است؛ بدون معیار حركت كردن موجب سقوط و گمراهي خواهد شد. مثلا برخي مداحان از قول حضرت ابوالفضل (ع) نقل مي كنند:"قضا یازوب آدیمي صاحب علم اولسون علم الیمده گرك قوللاریم قلم اولسون" نقد كننده باید بداند این بیت شعری با اندیشه كلامي شیعه مخالف است و با مسلك جبر گرایانه یزید و اشاعره سازگار است.
گاهي در عزاداری ها از كجاوه های زرین و كمربند طلایي امام حسین(ع) سخن به میان آورده مي شود و حضرت را با شاهان نظیر یزید عوضي مي گیرند و برای اومرثیه وداع مي خوانند: "آتلاناندا شاه حسینیم طبل سلطنت چالاللار شاه اوغولسوز اولسا یوخسا اوني تك یولا سالاللار " "سلام اولا سنه اي پادشاه عرش و اساس نجه روادي كه شاهلار گيه كهنه لباس " نقد كننده بايد علم داشته باشدكه اين تصورات با نظام ارزشي اسلام مخالف است. سیم و زر و بدرقه ها و استقبال های شاهانه ی طاغوت هایي مانند معاویه از نظر اسلام مردود است. شاهان گذشته با تروج این سخنان و اشعار غلط مي خواستند اسراف ها وریخت و پاش ها خود را اسلامي كنند.چرا مادحین ارجمند كه همیشه به حضرت امیرالمؤمنین افتخار مي كنند به مشي زندگي آن حضرت توجهي ندارند وقتي به درخواست ایشان قنبر دوتا پیراهن خرید حضرت خوب و تازه را به قنبر داد كه جوان است ودیگری را كه نهج 54 مرغوب نبودبرای خود نگهداشت. سفارش مي كنم نامه حضرت امیر(ع) به عثمان بن حنیف كه كارگزار و استاندارش بود نامه شاه و ، البلاغه را بخوانند. تاریخ زندگي سراسر معنویت پیامبر عظیم الشأن (ص) رابخوانند تا از حضرت سیدالشهدا(ع) برای اسلام طاغوت درست نكنند. -علم به جامعیت اسلام به عنوان مكتب واقع نگر، خداوند حكیم برای زندگي و ادامه حیات انسان در جهان قوای لازم و 3 مختلفي مانند عقلیه، غضبیه و شهویه را در وجود انسان قرار داد. و اسلام را برای اداره فرد و جامعه در همه ابعاد زندگي در همه زمان ها و مكان ها به انسان نازل فرمود. در تشریع احكام و قوانین اسلام همه واقعیت های وجودی انسان و جامعه را در نظر گرفته است. هم قوه عقلیه و جنبه عقلاني وجود انسان را لحاظ كرده هم قوه غضبیه و قوه شهویه وجنبه حركتي را دیده است. نهج البلاغه حلوم الاطفال و عقول 22 برخي ها كه رویاها و آرزو های كودكانه ی شان به تعبیر زیبای امیرالمؤمنین (ع) در خطبه ربات الحجال آنان چشم دل و عقلشان را بسته فیل خدا را فقط تخت یا ستون و اسلام رافقط دین عاطفه، محبت ، صلح و آشتي مي پندارند. واسلام رااز هر نوع خشونتي بری مي دانند. مي خواهند عاشورا و عزاداری ها را هم در دایره دید ضیق و محدودشان تفسیر كنند و از اطلاق قیام، به نهضت خونین حضرت سیدالشهدا (ع) واهمه دارند. غافل از آنكه خدای اسلام رحمت و غضب و بهشت وجهنم راباهم دارد. قرآن شریف هم سوره الرحمن دارد هم سوره حدید، بینات و حدید فیه بأس شدید را در یك آیه جمع بیان كرده است: وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ ۖ لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَِّاسُ بِالْقِسْطِ ) با پیامبران كتاب و میزان عدل نازل كردیم تا مردم 24 لِلنَِّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَِّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَِّ اللَِّهَ قَوِيٌِّ عَزِیزٌ(حدید/ به راستي و عدالت گرایند، و آهن را كه در آن هم سختي (جنگ و كارزار) و هم منافع بسیار بر مردم است (نیز برای حفظ عدالت) آفریدیم، و تا معلوم شود كه خدا و رسولش را با ایمان قلبي كه یاری خواهد كرد؟ (هر چند) كه خدا بسیار قوی و مقتدر (و از یاری خلق بينیاز) است.
)54 آیات فرواني در قرآن مؤمنان را به قتال، جهاد درراه خدا دعوت مي كنند :یَا أَیُِّهَا النَِّبِیُِّ حَرِِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ (انفال/ ) شما مؤمنان چون (در میدان جنگ) 5 ای رسول، مؤمنان را بر جنگ ترغیب كن فَإِذَا لَقِیتُمُ الَِّذِینَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الِِّرقَابِ (محمد/ با كافران رو به رو شوید باید (شجاعانه) آن ها را گردن زنید. یامن سبقت رحمته غضبه ای خدایي كه البته باید اذعان نمود اصل در اسلام رحمت وصلح است. در ادعیه مأثوره آمده است: رحمتش بر غضبش مقدم است . وعقل شریفتری ن عنصر در وجود انسان است. اما فرع ها هم و جود دارند نمي توان از آن هاغافل شد. واقعیت ها در دنیا و در طول تاریخ از چه قصه هایي حكایت مي كنند. رقم اول بودجه دولت ها در قریب به اتفاق كشورهای دنیا به نهاد دفاعي و امنیتي برای تهیه سلاح جنگي اختصاص دارد همیشه سایه شوم جنگ بر سر انسان سایه انداز بوده است. با شعار ، رویا وآرزوهای خیالي نمي شود زندگي كرد و برای انسان راه نشان داد.یاجامعه ای را اداره كرد. در حوزه علوم تربیتي در مقام نظ ر وتئوری همه مدعي هستند كه با تنبیه بدني مخ الفند اما در مقام عمل همه آنان از تنبیه بدني علیه مخاطب خود استفاده مي كنند. یكي از مراتب توحید ، توحید در خوف و رجاست. خوف از پشت سر مي راند ورجا از پیش رو مي كشد هر دو برای حركت لازم است. بعضي از مربیان تنبیهي هستند كارشان همیشه انذار است. برخي بر عكس ، ت شویفي اند. همه گناهكاران را با هر رتبه و درجه ای بهشت مي برند. هر دو گروه بي راهه مي روند یكي افراط و دیگری تفریط مي كند . حضرت )نادان یا در حال افراط است یا در حال تفریط.27 لَاتَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطا (نهج البلاغه/حكمت علي(ع) فرمود: اصل زیر در جلس ه بعدی بررسي خو اهد ش د. 3 توضیح -علم به جایگاه و اهمیت عاشورا در نزد پیامبر(ص) و ائمه (ع)و نقش آن در حفظ وترویج اسلام، 4 - اجتناب از تعصب هاي قومی، محلی، سیاسی و مذهبی، 5 -تسلط بر ذائقه ها، سلایق ، احساسات و دیدگاه هاي شخصی، 6 السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح اللتی حلت بفنائک التماس دعا اصغر نقدی
جلسه دهم موضوع: اصول نقد عزاداري ها بسم الله الرحمن الرحیم السلام علی الحسین و علی اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین (ع) با عرض تسلیت ایام سوگواری و شهادت حضرت سیدالشهداء (ع) و یاران با وفای آن حضرت هدف مكاتب الهي و نهضت های آزادی بخش نجات انسان از جهل، گمراهي، ذلت وبردگي صاحبان موقعیت های اقتصادی، نظامي ، سیاسي و فرهنگي بو ده است ومخالفان این مكاتب و نهضت ها كه زرداران، زورمداران و تزویر گران تاریخ بودند برای عقیم كردن و خنثي ساختن آن مكاتب و نهضت ها از سلاح تحریف كه سلاح كوبنده، ویرانگر، كم هزینه و كارآمد برای تحقق اهداف شیطاني آنان است، بهره فراوان برده اند و با تحریف، آن مكاتب و نهضت هارا در مسیر اهداف، سیاست ها و برنامه های خود قرار داده اند. مكتب نجات بخش اسلام و نهضت حضرت سیدالشهدا(ع) از این قاعده كلي مستثني نبوده بلكه به خاطر ماهیت و آرمان های بلند شان بیشتر از همه مكاتب و نهضت ها مورد تهاجم و تحریف های ظالمانه قرار گرفته اند. البته باید اذعان كرد معارف اسلامي و نهضت عاشورا را فقط دشمنان تحریف نكرده بلكه دوستان نادان هم با تكیه به مطالعه كم و بضاعت علمي اندك و عقل محدود و خطا پذیرشان با تحلیل های ضعیف و غلط، از معارف اسلامي و واقعه عاشورا به گناه تحریف مبتلاو مرتكب گشته اند. امامان معصوم(ع)، علما و دانشمندان اسلامي بر اساس وظیفه و تكلیف الهي خویش كه حفظ دین است، با تهاجم و تحریف های دشمنان مقابله كرده اند؛ هر چند كه در موارد زیادی فعالیت دشمن موفق بوده است.تا جایي كه گفته اند: مردم پس از ظهور حضرت حجت(عج) خواهند گفت: حضرت دین جدیدی غیر از دین پیامبر(ص) آورده است. سخن ما در این مقال پیرامون اصول نقد عزاداری ها است. در جلسه گذشته سه اصل از اصول نقد توضیح داده شد دراین جلسه یك اصل دیگر بررسي مي شود بقیه اصول بشرط بقای عمر در جلسات بعدی بحث خواهد شد. ، -علم به جایگاه عزاداري ها و زنده نگهداشتن عاشورا در نزد پیامبر(ص) و ائمه هدي(ع) 4 برای درك اهمیت قیام حسیني و زنده نگهداشتن عاشورا باید مقام و منزلت امام حسین(ع) را شناخت. حسین آیینه تمام نمای عصاره حضرت حسین(ع) فقط یك امام معصوم نبود ، جهان هستي و همه انبیا به ویژه خاتم آنان است كه فرمود: حسین منی انا من حسین و نیست. زیارت وارث حضرت اباعبدالله(ع) راجانشین و عصاره انبیا از آدم(ع) تا خاتم(ص)و وارث امیرالمؤمنین(ع)، مادرش حضرت فاطمه(س) و امام حسن مجتبي(ع) معرفي مي كند. در ارث و وراثت بخلاف تجارت كه كالا جانشین كالا مي شود مالك جانشین مالك مي شود. حضرت سیدالشهدا(ع) جانشین و صاحب فضایل همه انبیا و اولیا تا زمان خودش است. زنده نگهداشتن یاد و نام حسین احیا همه فضایل انبیا و اولیاست. در این صورت اهمیت ذكر و عزاداری حسین(ع) روشن مي گردد.
برخي افراد كوچك كه ظرفیت و قابلیت درك عظمت حسین(ع) را ندارند، واهمه دارند كه با ذكر ذاكران و عزاداری ها عظمت حضرت حسین(ع)، مقام ومنزلت انبیا و اولیا را تحت الشعاع قرار دهد غافل از آنكه حسین عصاره فضایل همه انبیا و اولیاست و ذكر حسین ذكر همه آنان است. زنده نگهداشتن یاد و خاطره اسوه ها یك سنت قرآني است. قرآن به طور مكرر برای ماندگاری مكتب انبیا، سرگذشت آنان را بازگو )111 كرده است وداستان انبیا را برای انسان عبرت آموز مي داند. لَقَدْ كَانَ فِی قََصصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَْلبَابِ (يوسف/ امامان معصوم(ع) عزاداری، گریه برجد شهیدشان به منظور زنده نگهداشتن عاشورا و نهضت خونین حضرت سید الشهدا (ع) را با الهام از سنت قرآن پرچم مبارزه با ظلم و ستم ظالمان و طاغوت ها قرار دادند. مجالس عزا بر پا مي كردند و ذكر مصیبت مي نمودند و به زیارت جد شهیدشان مي رفتند. پیش از ائمه(ع) پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) توسل به حضرت سیدالشهدا(ع) راسفارش مي كرد و فرمود: در معراج دیدم در گوشه راست عرش خدا نوشته شده: ان الحسین مصباح الهدي و سفینه النجاه حسین چراغ هدایت و كشتي نجات است. مطابق روایات جبرئیل قبل از ولادت حضرت به ایشان متوسل شده وبرمصیبت او گریه كرده است.حضرت آدم(ع)،حضرت نوح(ع) همراه آنانكه با او سوار كشتي بودند،حضرت ابراهیم(ع)، حضرت اسماعیل(ع)، حضرت سلیمان(ع)، حضرت موسي(ع)، حضرت عیسي(ع)، حضرت زكریا(ع)، حضرت خضر(ع) به حضرت اباعبدالله(ع) متوسل شده وبرمصائب آن حضرت عزاداری كرده وگریسته اند.پیامبر گرامي اسلام(ص) و حضرت امیرالمؤمنین(ع) در هر مناسبتي كه یادی از كربلا و مصائب امام حسین(ع) مي كردند مي گریستند و با ذكر مصائبش دیگران را مي گریاندند. مرحوم شرف الدین در كتاب المقدمه الظاهره لكتاب المجالس الفاخره مي گوید: "احادیث صحیح ما در مورد گریه پیامبر(ص) بر حسین(ع)متواتر است." همه امامان معصوم(ع) نیز هم خودشان برامام حسین(ع) اشك ریخته اند هم به شیعیان توصیه كرده اند. امام باقر(ع)فرمود:كان علی بن الحسین (ع)یقول: ایما مؤمن دمعت عیناه لقتل الحسین(ع)دمعه حتی تسیل علی خده بواه الله بها فی الجنه غرفا(بحارالانوار علامه مجلسي) هر مومني در عزای سیدالشهدا(ع)چشمش پر از اشك شده و بر صورتش جاری شود خداوند او را در اتاق های بهشت منزل خواهد داد. و در حدیثي حضرت رضا(ع) فرمود: فعلی مثل الحسین فلیبك الباكون فان البكا علیه یحط الذنوب العظام(امالي شیخ صدوق)پس بر مانند حسین(ع) باید گریه كنندگان گریه كنند كه گریه بر حسین(ع) گناهان بزرگ را از بین مي برد. با توجه به مطالبي كه ذكر شد معلوم گردید تاریخ عزاداری برای حضرت سیدالشهدا (ع) به زمان حضرت آدم(ع) بر مي گردد ودر طول تاریخ در دوران همه انبیا (ع) تداوم داشته است. به خلاف تصور برخي هوچیگران فاقد اندیشه كه تلاش مي كنند تاریخ عزاداری برای حضرت را به دوران صفویه مربوط سازند.تا بنا به گمان باطلشان از اعتبار و عظمت عزاداری ها بكاهند. این هوچي ها كه حال مطالعه تاریخ انبیا و ائمه هدی (ع) را ندارند؛ حداقل این زحمت را به خود بدهند اندكي تاریخ ایران را مطالعه كنند تا بدانند كه شش قرن قبل از صفویه، آل بویه هیأت های عزاداری در تكایای با شكوه راه مي انداختند و بر حضرت سیدالشهدا(ع)مراسم سوگواری برگزار مي كردند.
السلام علیك یا اباعبدالله و علی ااررواح اللتی حلت بفنائك التماس دعا اصغر نقدی