گاهي در عزاداری ها از كجاوه های زرین و كمربند طلایي امام حسین(ع) سخن به میان آورده مي شود و حضرت را با شاهان نظیر یزید عوضي مي گیرند و برای اومرثیه وداع مي خوانند: "آتلاناندا شاه حسینیم طبل سلطنت چالاللار شاه اوغولسوز اولسا یوخسا اوني تك یولا سالاللار " "سلام اولا سنه اي پادشاه عرش و اساس نجه روادي كه شاهلار گيه كهنه لباس " نقد كننده بايد علم داشته باشدكه اين تصورات با نظام ارزشي اسلام مخالف است. سیم و زر و بدرقه ها و استقبال های شاهانه ی طاغوت هایي مانند معاویه از نظر اسلام مردود است. شاهان گذشته با تروج این سخنان و اشعار غلط مي خواستند اسراف ها وریخت و پاش ها خود را اسلامي كنند.چرا مادحین ارجمند كه همیشه به حضرت امیرالمؤمنین افتخار مي كنند به مشي زندگي آن حضرت توجهي ندارند وقتي به درخواست ایشان قنبر دوتا پیراهن خرید حضرت خوب و تازه را به قنبر داد كه جوان است ودیگری را كه نهج 54 مرغوب نبودبرای خود نگهداشت. سفارش مي كنم نامه حضرت امیر(ع) به عثمان بن حنیف كه كارگزار و استاندارش بود نامه شاه و ، البلاغه را بخوانند. تاریخ زندگي سراسر معنویت پیامبر عظیم الشأن (ص) رابخوانند تا از حضرت سیدالشهدا(ع) برای اسلام طاغوت درست نكنند. -علم به جامعیت اسلام به عنوان مكتب واقع نگر، خداوند حكیم برای زندگي و ادامه حیات انسان در جهان قوای لازم و 3 مختلفي مانند عقلیه، غضبیه و شهویه را در وجود انسان قرار داد. و اسلام را برای اداره فرد و جامعه در همه ابعاد زندگي در همه زمان ها و مكان ها به انسان نازل فرمود. در تشریع احكام و قوانین اسلام همه واقعیت های وجودی انسان و جامعه را در نظر گرفته است. هم قوه عقلیه و جنبه عقلاني وجود انسان را لحاظ كرده هم قوه غضبیه و قوه شهویه وجنبه حركتي را دیده است. نهج البلاغه حلوم الاطفال و عقول 22 برخي ها كه رویاها و آرزو های كودكانه ی شان به تعبیر زیبای امیرالمؤمنین (ع) در خطبه ربات الحجال آنان چشم دل و عقلشان را بسته فیل خدا را فقط تخت یا ستون و اسلام رافقط دین عاطفه، محبت ، صلح و آشتي مي پندارند. واسلام رااز هر نوع خشونتي بری مي دانند. مي خواهند عاشورا و عزاداری ها را هم در دایره دید ضیق و محدودشان تفسیر كنند و از اطلاق قیام، به نهضت خونین حضرت سیدالشهدا (ع) واهمه دارند. غافل از آنكه خدای اسلام رحمت و غضب و بهشت وجهنم راباهم دارد. قرآن شریف هم سوره الرحمن دارد هم سوره حدید، بینات و حدید فیه بأس شدید را در یك آیه جمع بیان كرده است: وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ ۖ لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَِّاسُ بِالْقِسْطِ ) با پیامبران كتاب و میزان عدل نازل كردیم تا مردم 24 لِلنَِّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَِّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَِّ اللَِّهَ قَوِيٌِّ عَزِیزٌ(حدید/ به راستي و عدالت گرایند، و آهن را كه در آن هم سختي (جنگ و كارزار) و هم منافع بسیار بر مردم است (نیز برای حفظ عدالت) آفریدیم، و تا معلوم شود كه خدا و رسولش را با ایمان قلبي كه یاری خواهد كرد؟ (هر چند) كه خدا بسیار قوی و مقتدر (و از یاری خلق بينیاز) است.
)54 آیات فرواني در قرآن مؤمنان را به قتال، جهاد درراه خدا دعوت مي كنند :یَا أَیُِّهَا النَِّبِیُِّ حَرِِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ (انفال/ ) شما مؤمنان چون (در میدان جنگ) 5 ای رسول، مؤمنان را بر جنگ ترغیب كن فَإِذَا لَقِیتُمُ الَِّذِینَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الِِّرقَابِ (محمد/ با كافران رو به رو شوید باید (شجاعانه) آن ها را گردن زنید. یامن سبقت رحمته غضبه ای خدایي كه البته باید اذعان نمود اصل در اسلام رحمت وصلح است. در ادعیه مأثوره آمده است: رحمتش بر غضبش مقدم است . وعقل شریفتری ن عنصر در وجود انسان است. اما فرع ها هم و جود دارند نمي توان از آن هاغافل شد. واقعیت ها در دنیا و در طول تاریخ از چه قصه هایي حكایت مي كنند. رقم اول بودجه دولت ها در قریب به اتفاق كشورهای دنیا به نهاد دفاعي و امنیتي برای تهیه سلاح جنگي اختصاص دارد همیشه سایه شوم جنگ بر سر انسان سایه انداز بوده است. با شعار ، رویا وآرزوهای خیالي نمي شود زندگي كرد و برای انسان راه نشان داد.یاجامعه ای را اداره كرد. در حوزه علوم تربیتي در مقام نظ ر وتئوری همه مدعي هستند كه با تنبیه بدني مخ الفند اما در مقام عمل همه آنان از تنبیه بدني علیه مخاطب خود استفاده مي كنند. یكي از مراتب توحید ، توحید در خوف و رجاست. خوف از پشت سر مي راند ورجا از پیش رو مي كشد هر دو برای حركت لازم است. بعضي از مربیان تنبیهي هستند كارشان همیشه انذار است. برخي بر عكس ، ت شویفي اند. همه گناهكاران را با هر رتبه و درجه ای بهشت مي برند. هر دو گروه بي راهه مي روند یكي افراط و دیگری تفریط مي كند . حضرت )نادان یا در حال افراط است یا در حال تفریط.27 لَاتَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطا (نهج البلاغه/حكمت علي(ع) فرمود: اصل زیر در جلس ه بعدی بررسي خو اهد ش د. 3 توضیح -علم به جایگاه و اهمیت عاشورا در نزد پیامبر(ص) و ائمه (ع)و نقش آن در حفظ وترویج اسلام، 4 - اجتناب از تعصب هاي قومی، محلی، سیاسی و مذهبی، 5 -تسلط بر ذائقه ها، سلایق ، احساسات و دیدگاه هاي شخصی، 6 السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح اللتی حلت بفنائک التماس دعا اصغر نقدی
جلسه دهم موضوع: اصول نقد عزاداري ها بسم الله الرحمن الرحیم السلام علی الحسین و علی اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین (ع) با عرض تسلیت ایام سوگواری و شهادت حضرت سیدالشهداء (ع) و یاران با وفای آن حضرت هدف مكاتب الهي و نهضت های آزادی بخش نجات انسان از جهل، گمراهي، ذلت وبردگي صاحبان موقعیت های اقتصادی، نظامي ، سیاسي و فرهنگي بو ده است ومخالفان این مكاتب و نهضت ها كه زرداران، زورمداران و تزویر گران تاریخ بودند برای عقیم كردن و خنثي ساختن آن مكاتب و نهضت ها از سلاح تحریف كه سلاح كوبنده، ویرانگر، كم هزینه و كارآمد برای تحقق اهداف شیطاني آنان است، بهره فراوان برده اند و با تحریف، آن مكاتب و نهضت هارا در مسیر اهداف، سیاست ها و برنامه های خود قرار داده اند. مكتب نجات بخش اسلام و نهضت حضرت سیدالشهدا(ع) از این قاعده كلي مستثني نبوده بلكه به خاطر ماهیت و آرمان های بلند شان بیشتر از همه مكاتب و نهضت ها مورد تهاجم و تحریف های ظالمانه قرار گرفته اند. البته باید اذعان كرد معارف اسلامي و نهضت عاشورا را فقط دشمنان تحریف نكرده بلكه دوستان نادان هم با تكیه به مطالعه كم و بضاعت علمي اندك و عقل محدود و خطا پذیرشان با تحلیل های ضعیف و غلط، از معارف اسلامي و واقعه عاشورا به گناه تحریف مبتلاو مرتكب گشته اند. امامان معصوم(ع)، علما و دانشمندان اسلامي بر اساس وظیفه و تكلیف الهي خویش كه حفظ دین است، با تهاجم و تحریف های دشمنان مقابله كرده اند؛ هر چند كه در موارد زیادی فعالیت دشمن موفق بوده است.تا جایي كه گفته اند: مردم پس از ظهور حضرت حجت(عج) خواهند گفت: حضرت دین جدیدی غیر از دین پیامبر(ص) آورده است. سخن ما در این مقال پیرامون اصول نقد عزاداری ها است. در جلسه گذشته سه اصل از اصول نقد توضیح داده شد دراین جلسه یك اصل دیگر بررسي مي شود بقیه اصول بشرط بقای عمر در جلسات بعدی بحث خواهد شد. ، -علم به جایگاه عزاداري ها و زنده نگهداشتن عاشورا در نزد پیامبر(ص) و ائمه هدي(ع) 4 برای درك اهمیت قیام حسیني و زنده نگهداشتن عاشورا باید مقام و منزلت امام حسین(ع) را شناخت. حسین آیینه تمام نمای عصاره حضرت حسین(ع) فقط یك امام معصوم نبود ، جهان هستي و همه انبیا به ویژه خاتم آنان است كه فرمود: حسین منی انا من حسین و نیست. زیارت وارث حضرت اباعبدالله(ع) راجانشین و عصاره انبیا از آدم(ع) تا خاتم(ص)و وارث امیرالمؤمنین(ع)، مادرش حضرت فاطمه(س) و امام حسن مجتبي(ع) معرفي مي كند. در ارث و وراثت بخلاف تجارت كه كالا جانشین كالا مي شود مالك جانشین مالك مي شود. حضرت سیدالشهدا(ع) جانشین و صاحب فضایل همه انبیا و اولیا تا زمان خودش است. زنده نگهداشتن یاد و نام حسین احیا همه فضایل انبیا و اولیاست. در این صورت اهمیت ذكر و عزاداری حسین(ع) روشن مي گردد.
برخي افراد كوچك كه ظرفیت و قابلیت درك عظمت حسین(ع) را ندارند، واهمه دارند كه با ذكر ذاكران و عزاداری ها عظمت حضرت حسین(ع)، مقام ومنزلت انبیا و اولیا را تحت الشعاع قرار دهد غافل از آنكه حسین عصاره فضایل همه انبیا و اولیاست و ذكر حسین ذكر همه آنان است. زنده نگهداشتن یاد و خاطره اسوه ها یك سنت قرآني است. قرآن به طور مكرر برای ماندگاری مكتب انبیا، سرگذشت آنان را بازگو )111 كرده است وداستان انبیا را برای انسان عبرت آموز مي داند. لَقَدْ كَانَ فِی قََصصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَْلبَابِ (يوسف/ امامان معصوم(ع) عزاداری، گریه برجد شهیدشان به منظور زنده نگهداشتن عاشورا و نهضت خونین حضرت سید الشهدا (ع) را با الهام از سنت قرآن پرچم مبارزه با ظلم و ستم ظالمان و طاغوت ها قرار دادند. مجالس عزا بر پا مي كردند و ذكر مصیبت مي نمودند و به زیارت جد شهیدشان مي رفتند. پیش از ائمه(ع) پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) توسل به حضرت سیدالشهدا(ع) راسفارش مي كرد و فرمود: در معراج دیدم در گوشه راست عرش خدا نوشته شده: ان الحسین مصباح الهدي و سفینه النجاه حسین چراغ هدایت و كشتي نجات است. مطابق روایات جبرئیل قبل از ولادت حضرت به ایشان متوسل شده وبرمصیبت او گریه كرده است.حضرت آدم(ع)،حضرت نوح(ع) همراه آنانكه با او سوار كشتي بودند،حضرت ابراهیم(ع)، حضرت اسماعیل(ع)، حضرت سلیمان(ع)، حضرت موسي(ع)، حضرت عیسي(ع)، حضرت زكریا(ع)، حضرت خضر(ع) به حضرت اباعبدالله(ع) متوسل شده وبرمصائب آن حضرت عزاداری كرده وگریسته اند.پیامبر گرامي اسلام(ص) و حضرت امیرالمؤمنین(ع) در هر مناسبتي كه یادی از كربلا و مصائب امام حسین(ع) مي كردند مي گریستند و با ذكر مصائبش دیگران را مي گریاندند. مرحوم شرف الدین در كتاب المقدمه الظاهره لكتاب المجالس الفاخره مي گوید: "احادیث صحیح ما در مورد گریه پیامبر(ص) بر حسین(ع)متواتر است." همه امامان معصوم(ع) نیز هم خودشان برامام حسین(ع) اشك ریخته اند هم به شیعیان توصیه كرده اند. امام باقر(ع)فرمود:كان علی بن الحسین (ع)یقول: ایما مؤمن دمعت عیناه لقتل الحسین(ع)دمعه حتی تسیل علی خده بواه الله بها فی الجنه غرفا(بحارالانوار علامه مجلسي) هر مومني در عزای سیدالشهدا(ع)چشمش پر از اشك شده و بر صورتش جاری شود خداوند او را در اتاق های بهشت منزل خواهد داد. و در حدیثي حضرت رضا(ع) فرمود: فعلی مثل الحسین فلیبك الباكون فان البكا علیه یحط الذنوب العظام(امالي شیخ صدوق)پس بر مانند حسین(ع) باید گریه كنندگان گریه كنند كه گریه بر حسین(ع) گناهان بزرگ را از بین مي برد. با توجه به مطالبي كه ذكر شد معلوم گردید تاریخ عزاداری برای حضرت سیدالشهدا (ع) به زمان حضرت آدم(ع) بر مي گردد ودر طول تاریخ در دوران همه انبیا (ع) تداوم داشته است. به خلاف تصور برخي هوچیگران فاقد اندیشه كه تلاش مي كنند تاریخ عزاداری برای حضرت را به دوران صفویه مربوط سازند.تا بنا به گمان باطلشان از اعتبار و عظمت عزاداری ها بكاهند. این هوچي ها كه حال مطالعه تاریخ انبیا و ائمه هدی (ع) را ندارند؛ حداقل این زحمت را به خود بدهند اندكي تاریخ ایران را مطالعه كنند تا بدانند كه شش قرن قبل از صفویه، آل بویه هیأت های عزاداری در تكایای با شكوه راه مي انداختند و بر حضرت سیدالشهدا(ع)مراسم سوگواری برگزار مي كردند.
السلام علیك یا اباعبدالله و علی ااررواح اللتی حلت بفنائك التماس دعا اصغر نقدی
جلسه يازدهم
موضوع: اصول نقد عزاداري ها
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علی الحسین و علی اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین (ع)
با عرض تسلیت ایام سوگواری و شهادت حضرت سیدالشهداء (ع) و یاران با وفای آن حضرت نجات انسان از جهل، گمراهي، ذلت وبردگي صاحبان موقعیت های اقتصادی، نظامي ، هدف مكاتب الهي و نهضت های آزادی بخش ، سیاسي و فرهنگي بو ده است ومخالفان این مكاتب و نهضت ها كه زرداران، زورمداران و تزویر گران تاریخ بودند برای عقیم كردن و خنثي ساختن آن مكاتب و نهضت ها از سلاح تحریف كه سلاح كوبنده، ویرانگر، كم هزینه و كارآمد برای تحقق اهداف شیطاني آنان است، بهره های فراوان برده اند و با تحریف، آن مكاتب و نهضت هارا در مسیر اهداف، سیاست ها و برنامه های خود قرار داده اند. مكتب نجات بخش اسلام و نهضت حضرت سیدالشهدا(ع) از این قاعده كلي مستثني نبوده بلكه به خاطر ماهیت و آرمان های بلند شان بیشتر از همه مكاتب و نهضت ها مورد تهاجم و تحریف های ظالمانه قرار گرفته اند. البته باید اذعان كرد معارف اسلامي و نهضت عاشورا را فقط دشمنان تحریف نكرده بلكه دوستان نادان هم با تكیه به مطالعه كم و بضاعت علمي اندك و عقل محدود و خطا پذیرشان با تحلیل های ضعیف و غلط، از معارف اسلامي و واقعه عاشورا به گناه تحریف مبتلاو مرتكب گشته اند. امامان معصوم(ع)، علما و دانشمندان اسلامي بر اساس وظیفه و تكلیف الهي خویش كه حفظ دین است، با تهاجم و تحریف های دشمنان مقابله كرده اند؛ هر چند كه در موارد زیادی فعالیت دشمن موفق بوده است.تا جایي كه گفته اند: مردم پس از ظهور حضرت حجت(عج) خواهند گفت: حضرت دین جدیدی غیر از دین پیامبر(ص) آورده است.
سخن ما در این مقال پیرامون اصول نقد عزاداری ها است. در دوجلسه گذشته چهار اصل از اصول نقد توضیح داده شد دراین جلسه اصل بعدی بررسي مي شود.
۵-اجتناب از تعصب های منفی قومی، محلی، حزبی و مذهبی، یكي از عوامل مهم تحریف وقایع تاریخي تعصب های منفي است كه حتي اعتبار كتاب های تاریخي را خدشه دار كرده است. توضیح اینكه تعصب از ریشه ی عصب گرفته شده است ، عصب عاملی است که اجزای مختلف یک مجموعه یا نظام را به یکدیگر پیوند می دهد. تعصب مثبت: یعنی احساس تعلق ، ارتباط، الفت ،حمایت و مسوؤلیت نسبت به یک مبدأ، مجموعه مانند: خانواده، وطن ، زبان، انقلاب ، قوم ،حزب و دین. تعصب منفی : تعصب زمانی منفی خواهد بود که مستلزم نفی غیر باشد. مثلا اگر فردی بگوید شهر فقط تبریز این یعنی شهر های دیگر را به گونه ای نفی کرده است . قرآن کریم می فرماید: "فتقطعوا امرهم بینهم زبراکل حزب بما لدیهم فرحون"
مردم دین حود را پاره پاره کرده و فرقه فرقه شدند هر گروهی به آن چه نزد خود پسندیدند دل خوش کردند و هر حزبی از دریچه ی دیدگاه خود مسائل را بیان و تحلیل می کنند. منابع تاریخی واقعه کربلابسیار فراوان است.محقق حادثه خونین عاشورا با محدودیت منابع مواجه نیست؛ اما مشکلی که دارد گزارشگران واقعه از جناح های مختلف بودند. در یک مورد خاص اقوال متعدد و متعارض وجود دارد.حقیقت یعنی قول مطابق با واقعیت و نفس الامر یک صورت دارد.باطل چهره های مختلف می تواند داشته باشد. ناقد عزاداری ها اگرگرفتار تعصب منفي باشد به یقین نمي تواند حقیقت و قول صحیح را پیدا كند؛ بلكه عامل پیدایش تحریف های جدید هم خواهد شد.
۶ -تسلط بر عادت ها، سلایق ، احساسات و دیدگاه های شخصی،
عادت ها، سلیقه ها،احساس ها و دیدگاه ها شخصي مي توانند برقضاوت های انسان اثر بگذارند و مانع از درك حقیقت شوند. یكي از بزرگان شهر ما مراغه به مراسم شمع گذاری شب عاشورا كه با شكوه خاصي برگزار مي شود، انتقاد مي كرد و مي گفت: این شمع ها نفله مي شود و نوعي اسراف است .مردم به جای شمع برای مساجد لامپ اهدا كنند. به ایشان گفته شد: اولا این شمع ها بلا فاصله خاموش و جمع مي شوند دوباره آب شده و از این ها دوباره شمع ریخته مي شود. برای تعدادی هم كار درست مي شود. ثانیا شمع در ادبیات و فرهنگ ما نماد قداست و معنویت است. شعرای ما با شمع چه حالاتي داشته و دارند و ثالثا شمع وسیله و بهانه ای شده برای درست شدن این فضای بي نظیر معنوی كه بر شهر حاكم مي شود مردم گروه گروه به شكل دسته های حسیني با نوحه و گریه خیابان ها و كوچه های شهر را عزاخانه حسیني مي كنند. من شب عاشورا در بعضي شهرهای بزرگ بودم اوضاع ساكت و صامت بسیار ناراحت كننده بود. بودجه های كلان هرینه مي شود تا جمعیتي در برنامه ای حضور یابند. موفق نمي شوند. باید دیدگاه های شخصي را كنار گذاشت و سفارش حضرت امیرالمؤمنین(ع) به مالك اشتر را آویزه گوش ساخت: ولاتَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هَذِهِ الاْمَّةِ، وَاجْتَمَعَتْ بِهَا الاُلَفةُ، وَصَلَحَتْ عَلَيْهَا الرَّعِيَّةُ. وَلاَ تُحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ بِشَيْء مِنْ مَاضِي تِلْکَ السُّنَنِ، فَيَکُونَ الاْجْرُ لِمَنْ سَنَّهَا، وَالْوِزْرُ عَلَيْکَ بِمَا نَقَضْتَ مِنْهَا
مالک، سنت هاو آداب پسندیده اى را که بزرگان این امّت به آن عمل کردند، و ملّت اسلام با آن پیوند خورده، و رعیّت با آن اصلاح شدند، نشکن، و سنتی که به سنّت هاى خوب گذشته زیان وارد مى کند، پدید نیاور، که پاداش براى آورنده سنّت، و کیفر آن براى تو باشد که آنها را در هم شکستى.
سنت های بسیار زیبا و پسندیده ای از گذشتگان در هیأت ها و مراسم عزادازی به یادگار مانده، که انسان متفکر را به تحسین وا می دارد. به عنوان مثال مراسم احیای شب عاشورا و بعد از آن در صبح عاشورا مراسم" الله الله حسين وینا" هیأت حسینی حاج غفار مراغه که در آن بیش از ۵۰۰۰نفر بعد از اقامه نماز صبح با لباس احرام ناله کنان شرکت می کنند. مرحوم حاج غفار که تاجر امین و معتمد گندم بود۱۲۰ سال پیش این هیأت حسینی را در مراغه تأسیس نمود. درکنار این سنت بسیار ارزشمند سنت های دیگری مانند: مراسم منظم وحزن انگیز" واعباس "و حركت با سازماندهي ویژه هیأت در خیابان ها و كوچه های شهر ونحوه ورود و خروج هیأت به تكایا كه اول كودكان با اشعار و ذكر خاص خودشان از درب ورود وارد تكیه مي شوند پشت
سر آن ها علم ها و گروه موزیك بعد زنجیرزن ها سپس علم وسط و پشت سر آن سینه زن ها و در آخرعلم انتهایي به تكیه وارد مي شوند.
،ذكر و ورد هیأت در حین حركت در مسیرها كه معمولا از دو مصرع تشكیل شده و به نوبت زنجیر زن ها و سینه زن ها تکرار می كنند. زماني كه هیأت وارد تكیه شد و استقرار یافت مداح اشعار سینه زني را شروع مي كند و ورد و ذكر عوض مي گردد. بعد از اجرای مراسم سینه زني و مرثیه خواني و نعزیه توسط شبیه خوان ها، برای جمعیت حاضر و عزادار در تكیه ، هیأت از درب خروج تکیه را ترك مي كند و برای اجرای مراسم به تكیه دیگر مي رود و هیأت منتظر در درب ورود وارد تكیه مي شود.
نا گفته نماند هیـأت هر روز به یكي از شهدا ی كربلا متوسل مي شود و اعضای هیأت لباس متناسب با آن شهید را مي پوشند.
مطالبي كه گفته شد نمونه هایي از سنت ها و آداب دسته های عزاداری در مراغه بود كه به وسیله مرحوم حاج غفار و دوستانش مانند مرحو م حاج میری بود كه هیأت حاج میری را همزمان با هیأت حاج غفار تأسیس كرد. الان این هیأت ها توسط نواده های ایشان مدیریت مي شود.
سنت ها وآداب و رسوم به ارث مانده از گذشتگان را باید با معیارها و محک های زیر ارزیابی کرد و با آن معیارها به توسعه و کنار گذاشتن آن ها برنامه ریزی کرد:
الف)سازگاری و مخالفت با معارف و احکام اسلامي با تشخيص مراجع دیني، به طور مثال اگر در هیأتی گرو موزیک از آهنگی استفاده می کند یا مداح محترمی مرثیه را با لحن وآهنگی می خواندکه در غنایی بودن آن ها شکی نباشد، باید از آن ها اجتناب شود؛ اما اگر آن آهنگ ها مطابق سلیقه کسی نیست یا کسی به آن عادت ندارد این از نظر فقه مشکلی ندارد.یا اگر از آهنگی استفاده می شود که عرف به آن عادت دارد ولی غنایی است، نواختن و گوش دادن به آن حرام است. بعضی می پندارند در حلال و حرام بودن موسیقی محلی و غیر محلی بودن، داخلی یا خارجی بودن تأثیر دارد. نه این ها در حلیت و حرمت آهنگ تأثیر ندارند.
دروغگویی گناه کبیره وحرام است. چه در نوحه و مداحی چه در غیر آن، دروغ بستن به خدا ، پیغمبر(ص) و امامان(ع) حرام است و روزه را باطل می کند.چه در مداحی و منبر ، چه در غیر آن ها، افترا ، تهمت و غیبت هم این حکم را دارند. در مورد رعایت حجاب اسلامی برای سینه زنان و زنجیر زنان مرد ، باید به کتب فقهی مراجعه کرد که حکم فقه شیعه برای حدود حجاب مردان چیست؟ همان را باید عمل کرد و عادات، سلایق و دیدگاه ها شخصی را کنار گذاشت.
برخی انتقاد می کنند چرا شیعیان در مراسم عزاداری و زیارت عاشورا این همه ظالمان و قاتلان امام حسین(ع) را لعنت می کنند؟ در پاسخ این سؤال باید گفته شود این عمل نه تنها مشکل شرعی ندارد بلکه واجب شرعی هم هست. شیعیان لعن ظالمان و دشمنان دین خدا را از پیامبراسلام و قران آموخته اند. خداوند متعال در قرآن کریم برخی از گروه ها را لعنت کرده است : ٰ ا نََّ الََّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيَِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيََّنََّاهُ لِلنََّاسِ فِي الْکِتَابِ اول ذاک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون(بقره/۵۹) آن گروه که آیات واضح و هدایتی را که فرستادیم کتمان نمایند بعد از آنکه آن را برای (هدایت) مردم در کتاب آسمانی بیان کردیم، آنها را خدا و تمام لعن کنندگان (از جن و انس و ملک) نیز لعن می کنند.
مطابق این آیه شریف هر گاه کسی حقیقتی را پنهان نماید مورد لعن خدا و فرشتگان قرار می گیرد و اگر مسلمانی این گروه از افراد را لعنت کنند باخدا و ملائکه همراه و هم صدا شده و با این عمل به خدا و فرشتگان نزدیک شده است. در سوره مبارك هود خداوند متعال ستمکاران و ظالمان را لعنت کرده است. أَلَا لَعْنَةُ اللََّهِ عَلَى الََّظالِمِينَ(هود/ ۱۸) نظیر این آیه در مورد بیش از بیست گروه مانند: کافرین، منافقین ، فاسقین و دروغگویان هم در قرآن آمده است. آن الََّذینَ کفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجمعين(بقره/۱۵۹)کسانی که کافر شدند ودر حال کفر مردند لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آنها خواهد بود.
بنابراین شیعه با الهام از قرآن و سنت در زیارت عاشورا وموارد دیگر بر حسب وظیفه دینی ظالمان قاتل شهدای کربلا و کتمان کنندگان حقیقت غدیر و امثال آنان را لعنت می کنند. بهتر است؛ مسلمانان ناآگاه و بی خبر از قرآن و سنت که بر شیعه انتقاد می کنند که شیعه چرا بعضی ها را لعنت می کنند؛ به خدا و پیامبر(ص) اعتراض کنند چرا به ظالمان و کافران و منافقان لعنت می کنید؟ ب)موجب وهن و خدشه دار شدن چهره اسلام شود. هر برنامه یا رفتاری در عزاداری ها باعث شود چهره دین خدشه دار شود ، باید از آن اجتناب گردد. همان گونه که حضرت امام خمینی ره و مقام معظم رهبری در مورد قمه زنی فتوا دادند. بنگاه خبر پراکنی بی بی سی انگلیس چند ده سال پیش فیلم دوساعت ای تحت عنوان "شمشیر اسلام"ساخت ؛ بحث ما در آن فیلم بسیار ملموس است.
گاهی شنیده می شود برخی با سلایق شخصی خویش بعضی از جلوه های هنری در عزاداری ها را بر نمی تابند.غافل از آنکه پیامی که با ابزار هنر ارسال شود اثر بیشتر و ماندگاری بیشتری خواهد داشت. انسان در طول قرون متمادی براى بهتر رساندن پیام ها و براى ایجاد تاثیر بیشتر در مخاطبین از هنر و شگرد هاى هنرى به عنوان یک وسیله ى موثر و کارساز استفاده کرده است. و در طى این مسیر به ایجاد هنر هاى زیباى کلامى و غیر کلامى مثل شعر و شاعرى و پرداختن به نثر هاى مسجع و متین, تئاتر, فیلم, سرود, نمایش نامه نویسى و فنون سخنرانى و حتى خطاطى و نقاشى و کاریکاتور موفق گردیده است. اسلام نیز از عنایت به هنر سالم غافل نبوده و همواره مسلمین در رساندن پیام الهى خود از هنر در ابعاد مختلفش استفاده کرده است.
در قرائت قرآن توصیه شده که آن را با لحن خوب و ترتیل بخوانیم چنان که خود ائمه معصومین (ع) این کار را انجام مى دادند به طورى که امام سجاد (ع) وقتى در مدینه بودند بعد از نماز صبح طورى قرآن تلاوت مى فرمودند, عرب هایى که جهت آوردن آب از آن کوچه رد مى شدند مجذوب آهنگ لطیف و زیباى قرآن حضرت مى گشتند به گونه اى که جمعیت زیاد می شد تا راه بندان ایجاد می گشت و مى ایستادند تا قرآن آن حضرت تمام می شد و بعضى از این ها از تاثیر آواى دلنشین قران بى خود و بى حال مى شدند. حمایت و تقدیر فراوان ائمه هدى (سلام ا... علیهم) از شعرا و هنرمندانی مانند: کمیت و دعبل خزاعى و سید حمیرى شعراى متعهد و مسلمان که با اشعار خود پیام حضرت سیدالشهدا(ع) را در مراسم عزاداری با بهره گیری از زبان هنر بیان می کردند، و پرده از جنایت طواغیت زمان بر می داشتند و پیام اسلام را به گوش مردم مى رساندند نشانه توجه اسلام به هنر سالم سازنده است. در رساله هاى عملیه فقهاى عظام در باب صلاه قسمت مربوط به اذان مساله اى درج شده که مستحب است کسى که اذان مى گوید و موذن است خوش صدا و رفیع الصوت باشد اذان به عنوان پیام همیشگى اسلام که اصول دین و زیر بنا هاى مکتب در آن نهفته است.
اسلام مى خواهد در رساندن این پیام از وسیله ى نیکو استفاده کند تا تاثیرش در قلوب انسان ها بیشتر باشد. سعدى شیرازى داستانى ذکر مى کند و مى گوید در یکى از شهر هاى مسلمان نشین موذن بد صدایى بود و با صداى کریه خود اذان مى گفت یک روزى نشسته بود دید یک نفر یهودى برایش هدیه اى آورد, این موذن از علت آوردن آن هدیه جویا شد یهودى گفت تو به من خدمت شایانى نموده اى و این هدیه در مقابل خدمت بزرگ شماست موذن گفت چه خدمتى من به شما کرده ام؟ یهودى گفت من دخترى دارم که مدتى بود تمایل به اسلام داشت از وقتى شما اذان مى گویید او صداى اذان شما را شنیده، از اسلام بیزار شده است.
یکی می گفت: بعضی از آقایان چنان مرثیه می خوانند، آدم فکر می کند العیاذ بالله در جریان کربلا امام مقصر بوده است.
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح اللتی حلت بفنائک
التماس دعا اصغر نقدی
تجلسه دوازدهم
موضوع:
نهضت حضرت اباعبدالله(ع) و امام خميني (ره)
بسم الله الرحمن الرحيم
السلام علی الحسین و علی اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین (ع)
با عرض تسليت ایام سوگواری و شهادت حضرت سيدالشهداء (ع) و یاران با وفای آن حضرت
امام خميني( ره) وقتي از حضرت سيدالشهدا(ع) و نهضت حضرت اباعبدالله(ع) سخن مي گفتند حال و هوای خاصي پيدا مي كردند و آثار عشق ایشان به جد بزرگوارشان آشكار مي گردید. ایشان انقلاب اسلامي را وامدار عاشورا مي دانستند و معتقد بودند: نهضت كربلا همچنانكه در حدوث و پيروزی انقلاب اسلامي اساس و ریشه بود در تداوم وادامه حيات آن هم پایه و بنياد خواهد بود. الف)انگیزه قیام امام حسین(ع) :
۱-" برای سيدالشهدا (ع) تكليف بود قيام كند و خونش را بدهد تا اینكه این ملت را اصلاح كند و همين طور هم كرد."
۲-"رژیم منحط بني اميه مي رفت تا اسلام را رژیم طاغوتي، و بنيانگذار اسلام را بر خلاف آنچه كه بوده معرفي كند، معاویه و فرزند ستمكارش به اسم خليفه رسول الله با اسلام آن كرد كه چنگيز با ایران، و اساس مكتب وحي را تبدیل به رژیم شيطاني نمود."
۳-#سيد الشهدا(ع) چون دید اینها دارند مكتب اسلام را آلوده مي كنند.با اسم خلافت اسلام، خلافكاری و ظلم مي كنند و در دنيا منعكس مي شود كه خليفه رسول الله این كارها را مي كند. تكليف خود دانست كه بروند و كشته شوند و آثارمعاویه و پسرش رامحو كنند." "۴-سيدالشهدا(ع) وقتي مي بيند كه یك حاكم ظالمي در بين مردم دارد؛ حكومت مي كند، تصریح مي كند كه اگر حاكم جائری به مردم ظلم مي كند؛ باید مقابلشان بایستد و جلوگيری كند و پيغمبر(ص) فرموده است هر كه ساكت بنشيند و تغيير ندهد این را، جایش همان جای حاكم ستمگر است."
"۵-انگيزه این بوده است كه معروف را اقامه و منكر را از بين ببرد، انحرافات همه از منكرات است. جز خط مستقيم توحيد هر چه هست منكرات است این باید از بين برود. و ما كه تابع حضرت سيدالشهدا هستيم باید ببينيم كه ایشان چه وضعي در زندگي داشت، قيامش انگيزه اش نهي از منكربود، كه هر منكری باید از بين برود من جمله قضيه حكومت جور." "۶-امام حسين(ع) خود و تمام فرزندانش و اقربای خودش را فدا كرد و پس از شهادت او اسلام قویتر شد."
۷- "آن حضرت در فكر آینده اسلام و مسلمين بود، به خاطر اینكه اسلام در آینده و در نتيجه جهادمقدس و فداكاری او در ميان انسان ها نشر پيدا كند و نظام سياسي و اجتماعي آن در جامعه ما برقرار شود مخالفت نمود و فداكاری كرد."
" ۸-شهادت حضرت سيدالشهدا(ع) مكتب را زنده كرد، خودش شهيد شد ولي مكتب اسلام زنده شد."
ب)دستاوردهاي قیام عاشورا
۱- "شهادت سيد مظلومان و هواخواهان قرآن در عاشورا سر آغاز زندگي جاوید اسلام و حيات ابدی فرآن كریم بود، آن شهادت مظلومانه و اسارت آل الله تخت و تاج یزیدیان را كه به اسم اسلام، اساس وحي رابه خيال خام خودمي خواستند محو كنند برای هميشه به باد فنا سپرد وآن جریان سفيانيان را از صحنه تاریخ كنار زد."
۲-"اگر سيدالشهدا(ع) نبود این رژیم طاغوتي را این ها تقویت مي كردند به جاهليت بر مي گرداندند. اگر حالا من و تو مسلم بودیم مسلم طاغوتي بودیم نه مسلم امام حسين، امام حسين نجات داد اسلام را."
۳-"اگر نبود این نهضت، نهضت حسين (ع)، یزید و اتباع یزید اسلام را وارونه به مردم نشان مي دادند. واز اول این ها اعتقاد به اسلام نداشتند. و نسبت به اوليا اسلام حقد و حسد داشتند. سيدالشهدا(ع) با این فداكاری كه كرد علاوه بر اینكه آن ها را به شكست رساند اندكي كه گذشت مردم متوجه شدند كه چه غائله ای و چه مصيبتي وارد شده و همين مصيبت موجب به هم خوردن اوضاع بني اميه شد."
۴- "نهضت دوازده محرم و پانزده خرداد در مقابل كاخ ظلم شاه و اجانب به پيروی ازنهضت مقدس حسيني چنان سازنده و كوبنده بود كه مرداني مجاهد و فداكار تحویل جامعه داد كه با تحرك و فداكاری، روزگار را بر ستمكاران و خائنان سياه نمودند و ملت بزرگ را چنان هشيار و متحرك و پيوسته كرد كه خواب را از چشم بيگانه و بيگانه پرستان ربود."
ج) اهمیت و ضرورت عزاداري بر امام حسین(ع)
۱- "روضه سيدالشهد(ع) برای حفظ مكتب سيدالشهدا(ع) است. آن كساني كه مي گویند روضه سيدالشهدا را نخوانيد. اصلا نمي فهمند مكتب سيدالشهد(ع) چه بوده و نمي دانند یعني چه. نمي دانند كه این گریه ها و این روضه هاحفظ كرده این مكتب را"
۲- "مجالس عزا از آن وقت كه به امر حضرت صادق(ع) و به سفارش ائمه هدی(ع), ما به پا مي كنيم این مجالس عزا را ما همان مسأله را داریم مي گویيم ؛ مقابل ظلم است. مقابل ظلم ستمكاران، بي خود نبود كه رضاخان، مأموران ساواك رضاخان تمام مجالس عزا را قدغن کردند دشمن های ما مطالعه کرده بودند در حال شیعه، كه تا این مجالس هست و تا این نوحه سرایي ها بر مظلوم هست و تا افشاگری ظالم هست نمي توانند برسند به مقاصدشان"
۳- "سفارش اكيد ائمه مسلمين (ع) بر اقامه عزای سيد مظلومان تا آخر و فریاد مظلوميت آل بيت رسول الله(ص) و ظالميت بني اميه(عليم لعنه الله) با آنكه بني اميه منقرض شده اند. فریاد مظلوم بر سر ظالم است. و این پرخاش وفریاد باید زنده بماند و بركاتش امروزدر ایران و در جنگ با یزیدیان واضح و ملموس است."
۴- "سيدالشهدا(ع) را این گریه ها حفظ كرده است. مكتبش را این مصيبت ها و داد و قال ها حفظ كرده، اگر فقط مقدسي بود و توی اتاق و توی خانه مي نشست برای خودش زیارت عاشورا مي خواند و تسبيح مي گرداند. نمانده بود چيزی. هياهو مي خواهد، هر مكتبي هياهو مي خواهد، باید پایش سينه بزنند هر مكتبي تا پایش سينه زن نباشد تا پایش گریه كن نباشد تا پایش توی سرو سينه زدن نباشد، حفظ نمي شود."
۵-"تكيف آقایان است روضه بخوانند. تكليف مردم است دسته های شكوهمند بيرون بياورند دسته های سينه زني شكوهمند. البته از چیزهایی که بر خلاف مثلا چه هست، از آن ها پرهيز كنند. اما دسته ها بيرون بيایند اجتماعاتشان را حفظ كنند.
۵- "ما را سيدالشهدا(ع) این طور هماهنگ كرده، ما برای سيدالشهدایي كه این طور هماهنگ كرده اظهار تأسف نكنيم؟ همين گریه ها نگه داشته ما را، گول این شياطيني كه مي خواهند این حربه را از دست شما بگيرند، گول این ها را نخورند. جوان های ما، همين ها هست كه ماها را حفظ كرده، همين ها هست كه مملكت ما را حفظ كرده."
۶-"این هماهنگي كه در تمام ملت ما در قضيه كربلا هست، این بزرگترین امر سياسي است در دنيا، و بزرگترین امر رواني است در دنيا، ، تمام قلوب با هم متحد مي شوند. اگر خوب راهش ببریم ما برای این هماهنگي ، پیروز هستیم و قدر این را باید بدانیم و جوان های ما توجه به این مسایل داشته باشند."
+ -همه مطالب فوق از كتاب قيام عاشورا در كلام وپيام امام خميني(ره) از انتشارات مؤسسه تنظيم و نشر آثار نقل شده است.
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح اللتی حلت بفنائک
التماس دعا اصغر نقدی
اصغر نقدی
باسمه تعالی
با عرض سلام و ارادت خدمت همه دوستان ارجمند،
مباحثه و گفتگوی دوستان در حوزه اجتهاد ، نص، زندگی اشرافی و نظایر آن ها مقتضی تبیین برخی مفاهیم است که جهت مزید اطلاع تقدیم دوستان عزیز می شود:
الف)اگر از عبارت، آیه و حدیث چند معنای احتمالی فهمیده شود که بر همدیگر رجحان نداشته باشند؛ آن عبارت آن معنای راجح را ظاهر بقیه معانی را خلاف ظاهر ، یا آیه را متشابه گویند اگر یک معنا بر معانی دیگر رجحان داشته باشد ظاهر می نامند. اگر ازیک عبارت فقط یک معنا فهمیده شود آن را نص می خوانند. نص بعلاوه ظاهر را محکم و محکمات می گویند . اجتهاد به عبارات متشابه و معانی ظاهر وخلاف ظاهر از محکمات تعلق می یابد به عبارت های منصوص و نص مربوط نمی شود و گفته می شود اجتهاد درمقابل نص صحیح نیست.
ب) اجتهاد در اصطلاح حوزه های علمی به مفهوم اسم مصدریش داشتن ملکه و توان استنباط حکم خدا از منابع چهار گانه فقهی است و صاحب آن ملکه را مجتهد می گویند. مجتهد وظیفه اش استنباط و بیان حکم است نه تشخیص موضوع، آن وظیفه علم و عرف است. از این رو، رؤیت هلال و اعلام آن از شؤون مجتهد نیست .اجتهاد به همین معنای محدودش از شرایط اولیه مرجعیت تقلید و ولایت فقیه است.
ج)تقلید در لغت انداختن گردن بند و قلاده به گردن دیگری است و در اصطلاح عمل کردن مطابق قول و حکم مرجع با مسؤولیت اوست یعنی مسؤولیت را گردن مرجع می اندازد و به عبارت دیگر تقلید مراجعه به عالم و متخصص و عمل کردن مطابق علم و تخصص اوست و این یک امر عقلایی ومعمول در عرف در ابعاد مختلف زندگی انسان است. بدین خاطر مقبولیت و پذیرش علم و تقوای مرجع برای مقلد در فرایند تقلید یک شرط ضروری است. د)ولایت فقیه یکت مقوله اجتماعی ، سیاسی و مدل حکومت اسلامی است . اجتهاد، عدالت، مقبولیت انتخاب مردم جامعه و شرایط دیگری که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قید شده ، شرایط ولی فقیه است. می تواند مرجع تقلید مردم در مسایل فقهی باشد یا نباشد.
https://eitaa.com/asghar_naghdi
اگر با شرایط ذکر شده برای اداره جامعه ولی فقیه معین شد او حاکم شرع است. همه مردم از جمله مراجع تقلید و مجتهدان باید از او در مسایل اجتماعی، سیاسی و حکومتی تبعیت کنند. در حوزه اختیارات ولی فقیه نظرهایی وجود دارد که یکی از آن ها ولایت مطلقه فقیه است و تنها با اجرایی کردن این نظر می توان حکومت تشکیل داد، جامعه اداره کرد و پاسخگوی مسایل و مشکلات کشور شد.
برای تبیین موارد مذکور مطالعه تحلیل زیربه اهل اندیشه و نظر سفارش می گردد:
یکی از ظلم های بزرگ بنی امیه و بعدها بنی عباس فراهم ساختن زمینه جدایی سیاست از دیانت و به دنبال آن فردی شدن اسلام به ویژه در حوزه فقه واحکام بود، به رغم آنکه احکام اسلام، با اذعان به اصالت جامعه و اصالت فرد در جامعه ، اولاً بالذات اجتماعی است و ثانیاً بالعرض فردی می باشد، این ظلم بزرگ سبب شد فقه و اجتهاد در عالم اسلام صبغه فردی پیدا کند و فقه حکومتی و اجتماعی مورد غفلت واقع شود. چنان که امام خمینی(ره) در مقدمه وصیت نامه سیاسی الهی خویش برآن تأکید می کند:"اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این و دیعه الهی و ماترک پیامبر اسلام(ص)، مسایل اسف انگیزی است که باید برای آن خون گریه کرد. پس از شهادت حضرت علی (ع) شروع شد...قرآن راکه برای بشریت تا ورود به حوض، بزرگترین دستور زندگانی مادی ومعنوی بود و است از صحنه خارج کردند و بر حکومت عدل الهی که یکی از آرمانهای این کتاب مقدس بوده و هست خط بطلان کشیدند و انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهی را پایه گذاری کردند....و کار به جایی رسید...اگر کسی دم از حکومت اسلامی بر می آورد و از سیاست که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار(ص) و قرآن و سنت که مشحون آن است سخن می گفت، گویی بزرگترین معصیت را مرتکب شده و کلمه آخوند سیاسی موازن با آخوند بی دین شده بود و اکنون نیز هست."(همان)
در دوران معاصر نیز چپاول گران جبهه استعمار که حوزه و روحانیت را مانع حرکت خود می دیدند، به فکر نابودی روحانیت افتادند."استکبار وقتی از نابودی مطلق روحانیت و حوزه ها مأیوس شد دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود: یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر، وقتی حربه ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راههای نفوذ تقویت گردید. اولین و مهمترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است که متاسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازه ای کارگر شده است...وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد، قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست و حکومت دخالت نماید."(همو، ۱۳۶۷) و این انحراف و بدعت در قرون متمادی نهادینه گردید و فرهنگ فقهی ما شد.
تحقیق و پژوهش در هر جامعه و زمانی مسیر و روندی را در پیش می گیرد که نیازها و پرسش ها آن را تعیین می کنند.
https://eitaa.com/asghar_naghdi