سخنرانی حجت السلام حاج آقا جبرائیل ملکی

📽 تشنه لب 🎙 #حجت_الاسلام_میرزامحمدی 😭 ثواب اشک بر این روضه جانسوز و انتشار آن هدیه به روح والای سپهبد شهید علی صیاد شیرازی 📿 #تسبیح_اشک #به_خلوت_نشسته 🏴 | t.me/Be_Khalvat_Neshasteh

سلام علیکم به رسم ادب لازم می‌دانم از همه دوستان و عزیزانی که نگران و پیگیر حال بنده و دعاگویم بودند صمیمانه تشکر کنم، به‌ویژه از عزیزانی که در فرایند بستری، ترخیص و ملاقات حضوری و تفقد تلفنی به زحمت افتادند قدرشناسی می‌کنم. انشاءالله به برکت و حرمت سیدالشهداء علیه السلام شاهد شفای همه بیماران باشیم. یا رب وفالی دوسلاری غمدن کنار ائله کهفِ حصینیوه هامیسین برقرار ائله سالم بدن، طهارت روح و صفای دل خوش عاقبتله، تُوسَنِ بخته سوار ائله چوخ معرفتلی، اهل وفا و گویول آلان "ساحل" بِلَنسی دوسلاریوا افتخار ائله

سلام علیکم وشب بخیر بر استاد عزیز و بزرگوارم الحمدالله انشاءالله همیشه سالم و سلامت اولاسوز استاد عزیز انشاءالله سایه تون مستدام 🤲

سلام علیکم استاد گرامی آقای عباس‌زاده امیدوارم همواره سلامت و سرزنده و در خدمت اسلام و قرآن و اهل بیت باشید.

به احترامش تمام قد میایستم .جانم به فدایت اللهم احفظ امام الخامنه ای اگر نشر ندهید .به نظر من جفاکردید باید مبلغ مسلم بن عقیل زمان باشید ....

🚨آخرالزّمان از یمن آغاز می‌شود. از شلیک اولین موشک‌ها دکتر علی حائری شیرازی فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی در کانال تلگرامی خود، مطلب مهمی از پدرشان نقل کرده‌اند: پدر داشت روزهای پایانی را می‌گذراند. دکترها برایش اصطلاحِ «سِپسیس عفونی» را بکار می‌بردند. «سپسیس» یک بیماری خطرناک و مرگبار است که بر اثر واکنش شدید سیستم ایمنی بدن در برابر عفونت شدید ایجاد می شود. «سپسیس شدید» منجر به «شوک سپتیک» می‌شود. این شوک، فشار خون پدر را کمتر از ۷ کرده بود. بوسيله دارویی که دائم و به‌تدریج به بدن تزریق می‌شد، سعی در جلوگيری از اُفت شدید فشار داشتند. این حالات، پدر را در خوابی عمیق و متفاوت فرو می‌برد؛ حالتی اغماء گونه ... از شب، نوبت حضور من بالای سرشان است. حالتی رفت و برگشت دارند. بی‌هوش و هوشیار در نیمه‌های شب نگاهی به من کردند.( و گفتند:) "علی بیا !" بعد بلافاصله گفتند: "از یمن چه خبر؟!" متعجب نگاه می‌کنم "با موشک کجا را زده؟" گویی نظاره‌گر واقعه‌‎ای بوده که من از آن بی‌خبرم. می‌گویم: "خواب دیدید؛ ما الآن در بیمارستان نمازی هستیم" رویش را برمی‌گرداند. "نه، خواب نبود! یمن را دریاب. اخبار یمن را پیگیر باش. آخرالزمان از یمن آغاز می‌شود. از شلیک اولین موشک‌ها!" بعد سکوتی طولانی می‌کند. دوباره می‌گوید: "علی بیا!" اشاره می‌کند که "سرت را جلو بیار" سرم را می‌چسبانم به دهانش. باصدای بی‌جوهره‌ای می‌گوید: "ان شاء الله تو ظهور را درک می‌کنی!" مو به تنم سیخ می‌شود. می‌گویم: "ان شاء الله" و در دل، همۀ این فضا را حمل بر حال اغماگونه او می‌کنم و عبور می‌کنم ... تا این‌روزها که اولین موشک‌ها با جسارتی وصف‌ناشدنی از یمن به سمت تمام منافع اسرائیل و آمریکا شلیک می‌شود ... و تنگه‌ای که لقب مهمترین آبراهۀ جهان را یدک می‌کشد برای همه کشتی‌های اسرائیل و آمریکا ناایمن شده. یمن یک تنه دارد صف‌آرایی و آبروداری می‌کند. باز صدای پدر را می‌شنوم: "یمن را دریاب ...!" و امروز یمن توسط پهپادهایش تلاویو را هدف گرفت و ان‌شاءالله ادامه خواهد داد تا محو اسرائیل و آمریکا و دیگر شیاطین جهان که خودمقدمات ظهورند.

با عرض سلام خدمت هم هیئتی های عزیز با توجه به اینکه حسینیه فرهنگسرای الغدیر در اختیار هیئت قرار گرفته، فردا دوشنبه ۱۵ مرداد جهت آماده سازی و نظافت خواهیم رفت، عزیزانی که می توانند راس ساعت ۱۷ جهت کمک و یاری حضور یابند. اجرکم عندالله

انشاءالله اللهم عجل لولیک فرج 🤲🤲