یک جوجه برای شیر، گردی کرده
تهدید به آغاز نبردی کرده
زان پس که نرفته چندی آرایشگاه
الهام هم ادعای مردی کرده
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
🔴معرفی برگزیدگان سوگواره استانی شعر و نوحه «بر شانه های نی»🔴
🔸چهارمین سوگواره استانی شعر و نوحه با عنوان «بر شانههای نی» روز یک شنبه با برگزاری آیین اختتامیه و معرفی برگزیدگان در فرخشهر چهارمحال و بختیاری به کار خود پایان داد.
🔹از میان آثار رسیده در بخش شعر کلاسیک، اشعار «مرتضی کریمی قهفرخی»، «احمد رفیعی وردنجانی»، «زهرا علیدوستی»، «محسن علیخانی فرادنبه» و «محسن اردشیری لردجانی» بدون الویت مورد تقدیر قرار گرفت.
🔸سرودههای «سیدمهدی حسینی فرد»، «تقی سلیمی بنی» و «حسن توکلی» نیز در بخش نوحه این سوگواره به عنوان آثار شایسته تقدیر از سوی هیات داوران انتخاب شد.
▪️داوری این دوره از سوگواره به عهده ی دکتر جواد حیدری، احمدرضا الیاسی و جواد محمدی از شاعران استان و کشور بود.
▫️این سوگواره قرار است هر سال در استان برگزار بشه
متن کامل خبر را در لینک زیر بخوانید 👇
https://artshahrekord.ir/fa/pages/News-detail/162568
صلی الله علیک یارسول الله
روضه بوده روزهایی که به پیغمبر گذشت
آنچه بر او در دل این قوم کج باور گذشت
مغزهای خشک از تعبیر رحمت عاجزند
حضرت باران از آنان با دو چشم تر گذشت
یک نفر ایمان سُستش را به مشتی سیم داد
یک نفر از یاری دینش به مشتی زر گذشت
گُل نپاشیدند مردم بر سرش، بسیار شد
در عبور از کوچهها از زیر خاکستر گذشت
میزد آتش بر دل افلاکیان از جور خلق
درد دلهایی که بین احمد و حیدر گذشت
رحمت للعالمین، یعنی مروت بر همه
یعنی الگوی تمام خلق بودن، در گذشت
غیر خوبی هیچکس از دست پیغمبر ندید
از بدیهایی که دید از خلق سرتاسر گذشت
خانهاش کوی امید مردم درمانده بود
چون که میدیدند از این خانهی اطهر گذشت
با ادب در میزد عزراییل هنگام ورود
چون به اذن فاطمه میباید از این در گذشت
آه روزی با لگد با شعله بر در میزدند
باز قلبم خون شد از روزی که بر کوثر گذشت
داشتم میگفتم از داغ رسول حق ولی
میشود آیا مگر از روضهی مادر گذشت؟!
#بیستوهشتم_صفر
#رحلت_پیامبر
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
صلی الله علیک یا رسول الله
دل، غیرِ ماتم چارهای دیگر ندارد
عالم هوایی غیرِ غم در سر ندارد
مرغ غزل افتاده از اندوه بر خاک
مرغی که غمگین است و بال و پر ندارد
خورشید، چشم از دیدن دنیا فروبست
طاقت در این غم، عالمِ مُضطر ندارد
دیگر بهشت خیر زخمی تازه در جان
از دشنهی تزویرِ اهلِ شر ندارد
دیگر صراط المستقیم عشقبازی
در سینه آه از خلقِ کجباور ندارد
دیگر کسی بهر خوش آمدگویی او
بر بام خانه ظرفِ خاکستر ندارد
تا بشکند در هجمهای دندان او را
ناباوری سنگی به کف دیگر ندارد
غمخانهی درد است دنیا چون از این پس
در کوچههایش نورِ پیغمبر ندارد
صبحی که بی او رفته در خواب است امشب
ای کاش از بالین خود سر بر ندارد
آغاز شد شرح غمی با رفتن او
پایان پس از او غصهیِ کوثر ندارد
با آتش دوزخ چه خواهد کرد یارب؟
هرکس که او را در صفِ محشر ندارد
#بیستوهشتم_صفر
#رحلت_پیامبر
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
رسولِ شهید
به هر تبسم او بود، لالهزارِ امید
از او به خلق خدا لحظهلحظه خیر رسید
به خلق تا که شود نورِ عشق ارزانی
چه رنجها و مصائب به جان خویش خرید
همیشه مردم از او لطف و مهر میدیدند
به رغم هرچه که از خلق، مهر و لطف ندید
کشید بر سر مردم به مهر دست، ولی
به جای هرچه محبت نمود، رنج کشید
چگونه دم نزنم از غمی که در جان است
شکسته است دلم در غمِ رسولِ شهید
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei