اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
آینده سازان هرکه چشمش از ولای دوست گریان میشود نام و یادش ثبت در جمع محبان میشود نیست هرگز گوهری
🌱سالروز ولادت شهید "امینمحمدیوسفی"🌱
صلی الله علی سکینه بنت الحسین
مُدام تیر غمی مینشاند بر جگرش
مرورِ خاطرههایی که بود در نظرش
میان روضهی مقتل مدام، جاری بود
زلالِ اشکِ غم از کنجِ دیدگان تَرَش
پدر نداشت ولی بیگمان که هیچ نبود
به غیرِ نامِ پدر بر زبان نوحهگرش
گواهِ بارِ غمِ رویِ شانهیِ او بود
به هر قدم زدنی دست مانده بر کمرش
دل شکستهی او را مدام میسوزاند
خیالِ قامتِ درهم شکستهیِ پدرش
به خواب چون سر او را به نیزهها میدید
به راه شام بلا ، میکشید تیر ، سرش
به هر طرف که نظر مینمود و هرجا بود
همیشه کرب و بلا تازه بود دور و برش
اگر چه رفته ز جسمش ولیکن از جانش
شکنجههای اسارت نمیرود اثرش
رسید با سفری سوی او به آرامش
کسی که بود همیشه، سکینهی پدرش
#حضرت_سکینه
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
🔸 اصلاً چرا؟؟
از چه بدی با اهل استبداد کرده؟
بد با ستمکارانِ مادرزاد کرده
رفتهست آمریکا، به جای عرضهیِ عجز
توپیده بر اهریمنان، فریاد کرده؟
اصلاً چرا از موضع قدرت در آنجا
فرمایشات خویش را ایراد کرده؟
اصلاً چرا با اقتدار بینظیرش
یا با شکوهِ غیرتش بیداد کرده؟
یا از چه با تهدیدِ دشمنهای ایران
اوضاع ما را باز اینسان حاد کرده؟
بردهست بالا از چه قرآن خدا را؟
اصلا چرا از دین و قرآن یاد کرده؟
از چه سخن گفتهست از نور الهی؟
اصلاً چرا یک عده را ارشاد کرده؟
از چه نماز شب بهجا آورده اصلاً؟
از خالقِ خود از چه استمداد کرده؟
در اوج غوغای برعندازان ایران
اصلا چرا او را خدا امداد کرده؟
این پولها بودند در آنجا سپرده
آن را چرا با سعی خود آزاد کرده؟
ارواح ما میخواستند آنجا بمانند
الواح ما را از چه استرداد کرده؟
باید فقط سرمایهداران شاد باشند
مستضعفین را از چه بیخود شاد کرده؟
اینها که میگویند سرتاسر بهانهست
او باز ایرانِ مرا آباد کرده...
ای جمعِ دشمندوستان! راحت بگویید:
جوِّ ستمسوزی چرا ایجاد کرده؟
هرکس که سوخیدهست از او جایی، بگوید
یا هرکه بُغضی در گلویش باد کرده
#اقتدار
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
سخنرانی برای صندلی
شده نزدیکِ پایان، عمرِ سَگیونیسم شیطانی
نمانده فرصتی تا روزِ نابودیِ این جانی
به هنگامِ هجوم لشکر شیرانِ حزبُالله
نصیبش میشود سر درگمی، سر در گریبانی
تمام قدرتِ پوشالیاش یک روز خیلی زود
درونِ مشت ما له میشود چون قوطیِ رانی
زمینی که شده غصب از جنایتکاریِ سگیون
به صاحبهای اصلی میشود آن روز ارزانی
بساط ظلم و جورِ از سرزمینِ مردمی مظلوم
شود برچیده با لطفِ خدا آن روزِ طوفانی
نشانِ وقتِ پایان را ببین وقتی نتانیابو
برای صندلیها میکند حالا سخنرانی
برای انتقام خونِ مظلومان این عالم
یقین دارد ادامه مکتبِ سرخِ سلیمانی
یقین دارم که با لطف خدا یک روز میبینیم
تلاویو است زیر چکمهی سردار قا آنی
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
صلیالله علیک یا امام حسنعسکری
لحظهها بیقرار میگذرد
باغمی بیشمار میگذرد
چه غریبانه روزهای امام
در میان حصار میگذرد
خنجر کینههاست بر جانش
همهی سامراست زندانش
روضهی کربلا ز چشمانش
ساعتی چندبار میگذرد
آشنایی در این غریبستان
مانده در تنگنای دژخیمان
سالها میشود در این زندان
عمر بر این مدار میگذرد
گرچه شرح حصار سنگین است
تلخی راه وصل شیرین است
سخت اما حدیث عشق این است
سختی روزگار میگذرد
در حصار است عاشقی مظلوم
از رسیدن به حق خود محروم
باز در ذهن این قبیلهی شوم
کینهی ذوالفقار میگذرد
با وجود هزار جوشوخروش
نشده آفتاب عشق خموش
کوچهها را دوباره کیسه بهدوش
مرد شب زندهدار میگذرد
فهم جمعی عنود سنگ پرست
لطف او را عجیب بیبهرهست
از سر دشمنان سنگ به دست
مرد دریا تبار میگذرد
شرح عشق است این زمان در صبر
زندگی میکند ولی در جبر
از دل ازدحام اینهمه ابر
وه چه خورشیدوار میگذرد
بین این دشمنان سردرگم
جمع بیبهرهگان از این خُم
رحمت حق، امام یازدهم
آخر از این دیار میگذرد
خسته از راههای بسته شدیم
از غم این سالها شکسته شدیم
از زمستان عجیب خسته شدیم
زندگی بیبهار میگذرد
پیچد آخر به گوش اهل جهان
بانگ لبیک یا امام زمان
میرسد آن امام مظلومان
آخر این شام تار میگذرد
ای پناه جهانیان بازآ
ای وجودت به دهر جان بازآ
حضرت صاحبالزمان بازآ
عمری از انتظار میگذرد
ای تو زیباترین غزل مهدی
عالمآرای بیمثل مهدی
جلوه بنمای ایهاالمهدی
زندگی در غبار میگذرد
#امام_حسن_عسکری
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
مجمع الذاکرین و شعرای آیینی امشب در گرامیداشت شام شهادت امامحسن عسکری(ع) و آغاز ولایت آقا امام زمان(عج) و گرامیداشت یاد وخاطره هفته دفاع مقدس و یاد و خاطره ی شهدای جنگ تحمیلی و شهدای عزیز منا، ییت الزهرای وردنجان