۲۷ آذر ۱۴۰۱
۲۸ آذر ۱۴۰۱
🥀به ساحت مقدس و آسمانی شهید مدافع امنیت محمد گودرزی🥀
ستارهای شد و در آسمان دمید شهید
به نــورْ وصــلْ شد و نور آفرید شهید
به سَر شتافت به دیدار حق پس از آنکه
نـــوای اِرجـــعی دوســـت را شنید شهید
شکست محبــس دلبستــگی به دنیــا را
به سوی عرش سبکبال پر کشید، شهید
میان لُجّهای از خون خود تبسم کرد
جمال پــاک خداوند را که دید شهید
درست صبح شهادت به سوی میدان رفت
ســـرِ قــــرارِ فـــدایـــی شدن رسید شهید
بگـو به هر که شد از انقلابمـان نومیـد
همیشه میدهد از نو به ما امید شهید
میــان معرکــه، دُکّــان عشـــق را چو نبست
چه داد از کف و جایش چه را خرید! شهید
نوشتْ سرخ به خونش شهید گودرزی
هزار شکـر به رویای خود رسید شهید
تــمــام دفــتــر ایــثــــار را ورق بزنیــد
نوشتهاند به هر صفحهاش شهید،شهید
مگر که باز شهیدان به دادمان برسند
به ســویِ شهــر دوباره بیاورید شهید
احمدرفیعی وردنجانی
@asharahmadrafiei
۲۸ آذر ۱۴۰۱
🍁یلدایِ وصل🍁
کـه میگویـد کـه شهــر من فسردهست؟
که میگوید فریب از خصم خوردهست؟
ببین بــازارْ بـاز و داغِ داغِ است
تجارتها در اینجا بُرد بُرد است
خریــدار مــیِ وصــلــش زیــاد است
به هر سویش هزاران دل سپردهست
شهــادت نیست مردن، زندگانیست
نشد هرکس شهیــد عشق، مردهست
نکـرد از لطــفِ خود نومیــد، معبـود
مُحمد را که سویش دست بردهست
شب یلدا به سوی خویش خواندش
انــار از سفرهی محبوب خوردهست
در آن محفــل چکیــده بر لباسش
انارش را که آنجا میفشُردهست
پس از پــرواز گـــودرزی دوباره....
پر از شوق شهادت شهرکُرد است
احمدرفیعی وردنجانی
@asharahmadrafiei
۲۸ آذر ۱۴۰۱
۲۸ آذر ۱۴۰۱
۲۹ آذر ۱۴۰۱
۲۹ آذر ۱۴۰۱
هدایت شده از کتابخانه علامه طباطبایی وردنجان📕
6.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اختتامیه مسابقه انشا نویسی با موضوع میرزامحمد حسن قلزم وردنجانی با حضور امام جمعه محترم وردنجان، شهردار وردنجان، ریئس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بن، رئیس اداره کتابخانه های عمومی شهرستان بن وجمعی از اهالی فرهنگ و ادب وردنجان برگزار شد.
همراه با محفل ادبی با طعم یلدا
🌸
۲۹ آذر ۱۴۰۱
تقدیم به ساحت مقدس شهید محمد گودرزی
مـدافـعِ حـرمِ اَمنِ کشورت شده ای
میانِ معرکه سرباز رهبرت شده ای
تویی که گریه نمودی برای داغ حسین
چـه خـوب آرزویِ دیدهی ترت شدهای
بـه یـاد آن سـر از تـن جـدا چـنـان بـودی
که بیخیال خود و پیکر و سرت شدهای
یقین به عشق تو را مرد جانفشانی کرد
شهــیــدِ راهِ رسیــدن به باورت شدهای
شکستهای همهی میلههای زندان را
رها از این قفس جسم پرپرت شدهای
میـان شیعـه و سنـی بـرادری بـوده
که سُرخ کشته کنار برادرت شدهای
سـر قـــرار شـهــادت رسیدنــت زیبـاســت
مبارک است که خونین به سنگرت شدهای
میان شعله شدی زخمی و سپردی جان
به فاطمیـه تـو هم مثـل مادرت شدهای
احمدرفیعی وردنجانی
@asharahmadrafiei
۲۹ آذر ۱۴۰۱
۲۹ آذر ۱۴۰۱
حضرت باران
یلــدا، سحـــر میخواهد آقاجان کجایی؟
ای حضرت خورشید مهر افشان کجایی؟
یـک عمــر شد ماندیم در یلــدای دنیــا
دلخسته و درمانده از هجران، کجایی؟
درسینهها درد است و در چشمان ما اشک
ای بــــر تـــــمـــــام دردها، درمان کجایی؟
مشکــل گشایی کن، دری از مهر واکن
بر ما گرفتاران در این زندان، کجایی؟
از هر طرف رفتیم جز وحشت نیافزود
مــایـیـم در ایــن درد سرگردان کجایی؟
بنگــر تَـــرَکهـــای قنــوت جـــان مـــا را
لب تشنهایم ای حضرت باران کجایی؟
احمدرفیعی وردنجانی
#یلدای_مهدوی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@asharahmadrafiei
۳۰ آذر ۱۴۰۱
۳۰ آذر ۱۴۰۱