eitaa logo
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
1.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
694 ویدیو
32 فایل
🔷 با ذکر منبع و نام شاعر کپی شود . 🔹ارتباط با شاعر 🔹بیان نظرات🌹انتقادات وپیشنهادات 🔹سفارش شعر، نوحه، سرود، و... : 🔹برگزاری محافل ومجالس شعر(شب شعر، عصرشعرو... @ahmad_rafiei_vardanjani
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸قلبم میان روضه‌ گودال کربلاست احمد رفیعی وردنجانی، شاعر آیینی چهارمحال‌وبختیاری در واکنش به هتک حرمت بانوی محجبه در باغ نارنجستان شیراز که بعد از امر به معروف مورد هجمه و ضرب و شتم قرار گرفت، قطعه شعری سروده است که با هم می‌خوانیم. خوانش شعر 👇 https://iqna.ir/00HSH1 @shahrekordiqna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام آقاجان سلام رهبر دل‌ها، سلام آقا جان سلام عشق تو در دل مدام آقا جان به پاک‌بازی و تقوا ودین‌مداریِ‌تان ادامه یافت مسیرِ امام آقا جان همیشه در همه‌ی عرصه‌ها به یاریِ حق رسیده خیر تو بر این نظام آقا جان همیشه از نفس گرمِ تو شکوفه زده شکوهِ معجزه‌های کلام آقا جان ز اقتدار تو در رهبریِ شایسته کُنام شیر شده‌ست این کُنام آقا جان نجُسته‌اند همه دشمنان‌تان حتی به کارتان اثر از جاه و نام آقا جان شبیه حضرت مولا به قلبِ عاشق‌تان نبوده حُبّ و هوایِ مقام آقا جان درود رهبر مظلومِ مقتدر، که جهان نموده است تو را احترام ،آقا جان به برق تیغ بیانت همیشه در فتنه شده‌ست کار ستمگر تمام آقا جان برای کشور ما بوده است همواره کلام پاک تو حسن ختام آقا جان اگر چه زخم به دل بوده با تبسم تو گرفته است همه التیام آقا جان به کورچشمی بدخواه‌های کشور عشق همیشه سایه‌ی‌تان مستدام آقا جان به لطف حضرت حق تا قیام حضرتِ نور شکوه سبز تو دارد دوام آقا جان به یک اشاره‌ی تیغش، امام می‌گیرد ز هر چه دشمن‌تان انتقام آقا جان @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برخیز ابراهیم!... عشقی به جز عشق وطن در دل نداریم دلبسته‌ی این کشورِ پر افتخاریم سرتاسر تاریخ این کشور گواه است ما پای ایران مایه از جان می‌گذاریم از خود گذشتن‌های‌مان کرده‌ست ثابت با جان و دل ایران‌مان را دوست داریم وقتی که حرف از مام‌ِمیهن در میان است ما تن به تن ایرانیان جان نثاریم ما و جدایی از مسیر عشق؟ هرگز! ما با شهیدان خدایی هم‌تباریم ما با صبوری دشمنان را خسته کردیم سختی گواهی داده ماها بردباریم اما چقدر این قصه‌ی محنت کشیدن؟ تا کی به این رنج و گرفتاری دچاریم؟ تا کی عدالت مثل یک رویا بماند؟ دیگر قراری نیست در دل، بیقراریم دل‌خسته‌ایم از اختلاس و دزدی و ظلم تا کی از این حدِ ستم دم بر نیاریم خوب است یک مسئول با جرات بگوید از حال و روز مردم خود شرمساریم دل‌خسته از اجحاف بُت‌های فسادیم ای بت‌شکن بر خیز ما چشم‌انتظاریم برخیز ابراهیم، پس کو وعده‌هایت؟! داریم تنها روزها را می‌شماریم حالا که در جرّاحی این اقتصادی دستی بجُنبان حال مطلوبی نداریم دستی بجنبان زیر خط فقر مطلق داریم ما درماندگان جان می‌سپاریم مسکن که جزء آرزوهای محال است چندی‌ست بی‌نان سر به زانو می‌گذاریم سرخ است صورت‌هایمان با سیلی امّا حتی برای نان‌مان در اِضطراریم جارو بزن پس مانده‌هایِ کینه‌جو را همت کن آقای رییسی بیقراریم از خودروی ملی دلی پر درد داریم بازیچه‌ی این مافیای مرگ‌باریم هر لحظه تهدیدی برای جان ماهاست ارابه‌ی مرگی که روی آن سواریم دل‌خسته‌ایم از بانیان وضع موجود این روزها از هر طرف تحتِ فشاریم برخیز کاری کن،که همراه تو هستیم از وضع‌مان ناراضی ، اما پایِ کاریم فرمانِ رهبر بوده در امیّدواری امر امام ماست، پس امیّدواریم یک روز می‌آید بهار باغ هستی با جانمان چشم‌انتظارِ آن بهاریم @asharahmadrafiei
برای دختر مظلومه امام حسن مجتبی (علیهما السلام) چه دردی آمده در این حرم دوا نشده؟ چه حاجتی به نگاه شما روا نشده؟ که بوده است گرفتارِ آبرومندی که در پناه تو از بندها رها نشده؟ که بوده است غریبی که سویت آمده و تمام عمر در این خانه آشنا نشده؟ که بوده است که گفته گره به کارش هست وبعد از آن گره از کارهاش وا نشده؟ که آمده‌ست به سوی طبیبه‌ی مظلوم که عاشقانه به این عشق مبتلا نشده؟ که آمده‌ست به کوی شریفه بنت حسن که جان تشنه‌ی او مملو از رضا نشده؟ که بوده است که حاجت به قلب او بوده و پیش از آنکه بخواهد به او عطا نشده؟ کسی که آمده و دیده است لطف تو را خودش جدا شده اما دلش جدا نشده کدام دست نیازی به سویت آمده است که بیشتر ز نیازش به او عطا نشده؟ رسیده‌اند به کوی تو حرف‌هایی که مجال گفتنشان نزد مجتبی نشده که شرطه‌ها همه آنجا به اشک حساسند وسال‌هاست که راهی بر اشک وا نشده چقدر پارچه‌های تشکر آوردند که وقت نصب به دیوار صحن جا نشده غریب تا که نماند سزاست گفتن از این حکایتی که روایت به شعرها نشده ز ماست کاهلی ای بانوی کریمه! یقین که ذکر نام شما سهم شعر ما نشده @asharahmadrafiei
به شرط لیاقت نایب الزیاره ی همه ی ملتمسین دعا و دلبستگان حرم مطهر سلطان سریر ارتضی
جهان هشت میلیاردنفری هشت میلیارد شد نفوسِ جهان چه جهانی که نور کم دارد هرچه آزادی‌اش گرفتاری‌ست هرچه شادی‌ست، رنگ غم دارد هشت میلیارد شد نفوس جهان چه جهانی که سرد و دلگیر است با همه سرعتی که دارد باز هرچه هم زود می‌رسد، دیر است چه جهانی که آرزوهایش شد به چیزی نداشتن محدود هرچه کوشید، هرچه گرد آورد همه از جنس، نیستی‌ها بود چه جهانی که لحظه‌هایش شد صرف در رنج ثروت‌اندوزی ثروتی که اگر چه انبوه است حاصلش نیست جز سیه‌روزی چه جهانی که فرصت انسان صرف دنیایِ خاک‌بازی شد بهترین آفریده‌ی عالم با تکبر به هیچ راضی شد چه جهانی که توی آن یک عمر گیج و گُنگند و کور آدم‌ها پی شادیِ خویش کوشیدند حاصلش گشت کوهی از غم‌ها چه جهانی ،که صنعتی شده است! شده با پول هر فرآیندش وه چه سرمایه‌ها رقم زده از... صنعتِ دوری از خداوندش چه جهانی که تویِ یک بازی به ستم‌هایِ خویش می‌بازیم تا نبازیم، می‌کُشیم از خویش تا نبازیم......بمب می‌سازیم چه جهانی که بعد این همه سال دست‌هامان ز توشه‌ای خالی‌ست همه‌ی آنچه دل به آن بستیم تازه فهمیده‌ایم پوشالی‌ست چه جهانی، از این وفور نفوس سیصد و چند مرد جور نشد چه جهانی، که رفته یک عمرش باز شایسته‌ی ظهور نشد! @asharahmadrafiei
حرم... زندگی چیست؟ داستانِ حرم پر کشیدن در آسمانِ حرم با همین داستان بزرگ شدیم جان‌مان بسته شد به جانِ حرم دل بریدیم از زمین وقتی جان گرفتیم با اذانِ حرم بال پروازمان عطا کردند تا نشستیم در أمان حرم ما که هستیم بی‌حرم، هیچیم هرچه داریم هست از آنِ حرم با نخستین سلامِ‌مان خورده رویِ دل‌هایمان نشانِ حرم ما نمک‌گیر سفره‌ی عشقیم سال‌ها خورده‌ایم نانِ حرم شاملِ حالمان شده یک عمر این‌همه لطف بیکرانِ حرم همگی شاعریم و می‌گوییم توی هر شعر عاشقانه : حرم کاش قسمت شود که جان بدهیم مثل خیلِ مدافعان حرم @asharahmadrafiei
در محضر جناب استاد محمد کاظم کاظمی