eitaa logo
اشعار "عاصی"
403 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
56 فایل
👌اشعار مذهبی سیاسی اجتماعی عاشقانه طنز و انتقادی... ❤همراهمان باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
من تو را از آرزوهایت جدا کردم، ببخش من به اسم لطف در حقت جفا کردم ببخش با گمان عشق دل بستم به مهر این و آن با تو و تنهایی‌ات ای دل چه‌ها کردم ببخش من فقط یک بار بخت زندگانی داشتم در مسیر آزمودن گر خطا کردم ببخش کودکی بودم که مسحور از تماشا می‌دوید گاه اگر در راه دستت را رها کردم ببخش داستان خضر و موسی بحث عشق و عقل بود چون نفهمیدم، چرا چون و چرا کردم! ببخش تا گشودم پیله‌ام را آتشت را یافتم سوختم ای شمع و جشنت را عزا کردم ببخش از کنارم رد شدی، رفتی و فهمیدم تویی آه قدری دیر نامت را صدا کردم ببخش 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
چنان رسم زمان از یادها برده است نامم را که دیگر کوه هم پاسخ نمی گوید سلامم را به خون غلتیده ام در زخم خنجرها و با یاران وصیت کرده ام از هم نگیرند انتقامم را قنوتم را کف دست شراب انگاشتند اما من آن رندم که پنهان می کنم در خرقه جامم را سر سجاده ام بودم که گیسوی تو در هم ریخت نظرهای حلال و آرزوهای حرامم را فراموشی حریری از غبار افکنده بر سنگی از این پس می نوازد عطر تنهایی مشامم را
پر از شور و شعف با سر به سویت میدوم چون رود تو دریا باش تا خود را به آغوش تو بسپارم 🍃❤️
هر چند که هرگز نرسیدم به وصالت عمری که حرام تو شد ای عشق حلالت! طاووسی و حسنت قفس پر زدن توست ای مرغ گرفتار! چه سود از پر و بالت زيبایی امروز تو گنجی ابدی نیست بيچاره تو و دلخوشی رو به زوالت مانند اناری که سر شاخه بخشکد افسوس که هرگز نرسیدم به کمالت! پرسیدی‌ام از عشق و جوابی نشنیدی بشنو که سزاوار سکوت است سوالت یک بار به اصرار تو عاشق شدم ای دل این بار اگر اصرار کنی، وای به حالت!
شرابِ تلخ بیاور که وقتِ شیدایی ست که آنچه در سرِ من نیست، بیم رسوایی ست! چه غم که خلق به حسنِ تو عیب می گیرند؟ همیشه زخمِ زبان خون بهای زیبایی ست اگر خیال تماشاست در سرت بشتاب که آبشارم و افتادنم تماشایی ست… شباهت من و تو هرچه بود، ثابت کرد که فصل مشترک عشق و عقل، تنهایی ست کنون اگرچه کویرم، هنوز در سرِ من صدای پر زدن مرغ های دریایی ست… 🌾🌸🌾
دلگیرم و دلتنگم و دل سرد و دل آشوب فرمانده یِ شرمنده یِ یک لشگر مغلوب ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
بی حرمتی ست پا نزدن بر بساط عقل وقتی که عشق این همه اصرار میکند...! ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ فریاد مرا گرچه سرانجام شنیدی ای دوست !به داد دل من دیر رسیدی از یاد ببر قصه‌ی ما را هم از امروز درباره‌ی ما هرچه شنیدی نشنیدی آرام بگیر ای دل و کم گریه کن ای چشم انگار نفهمیدی و انگار ندیدی ای نی چه کشیدی مگر از خلق که هر دم ما آه کشیدیم ، تو فریاد کشیدی گیرم که به دریا نرسیدی چه غم ای رود ! خوش باش که یک چند در این راه دویدی ━━━━💠🌸💠━━━━
قایقِ قسمت اگر دور کند از تو مرا رود را سمت تو برعکس شنا خواهم کرد ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
◇ آهو نگران است، بزن تیرِ خطا را صیادِ دل از کف شده! تا کی به کمینی؟ اے عشق! چه در شرح تو جز «عشق» بگوییم! در ساده‌ترین شکلی و پیچیده‌ترینی .. 🍃🌹🍃❤️
مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است قصه ی فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است تشنگانِ مِهر محتاج ترحم نیستند کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است باشد ای عقل معاش اندیش، با معنای عشق آشنایم کن ولی نا آشنایی بهتر است فهم این رندی برای اهل معنا سخت نیست دلبری خوب است، اما دلربایی بهتر است هر کسی را تاب دیدار سر زلف تو نیست اینکه در آیینه گیسو می گشایی بهتر است کاش دست دوستی هرگز نمی دادی به من « آرزوی وصل » از « بیم جدایی » بهتر است
شاید اگر تو نیز به دریا نمی‌زدی هرگز به این جزیره کسی پا نمی‌گذاشت! ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
اهل نظر تواضع بی جا نمی‌کنند در چشم اهل کبر، سراپا غرور باش 🌴🕯🌴
خواستند از بگویند شبی شاعرها عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد! @joolideh
هدایت شده از کشکول شعر و ادبیات
اثبات بی‌گناهی ما را همین گواه کز فاسقـان خبر بپذیرند بی سند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ایست که قربانیت کنند @joolideh00
تا بپیوندد به دریا، کوه را تنها گذاشت رود رفت اما مسیر رفتنش را جا گذاشت هیچ وصلی بی جدایی نیست این را گفت و رود دیده گلگون کرد و سر بر دامن صحرا گذاشت هر که ویران کرد ویران شد در این آتش سرا هیزم اول پایه ی سوزاندن خود را گذاشت اعتبار سربلندی در فروتن بودن است چشمه شد فواره وقتی بر سر خود پا گذاشت موج راز سر به مهری را به دنیا گفت و رفت با صدف هایی که بین ساحل و دریا گذاشت 🌴🕯🌴
دین راهگشا بود و تو گمگشتۀ دینی تردید کن ای زاهد اگر اهل یقینی آهو نگران است، بزن تیر خطا را صیاد دل از کف شده! تا کی به کمینی؟ این قدر میاندیش به دریا شدن ای رود هر جا بروی باز گرفتار زمینی مهتاب به خورشید نظر کرد و درخشید هر وقت شدی آینه، کافی‌ست ببینی ای عقل بپرهیز و مگو عشق چنان است ای عشق کجایی که ببینند چنینی هم هیزم سنگین سری دوزخیانی هم باغ سبک‌سایۀ فردوس برینی ای عشق! چه در شرح تو جز «عشق» بگوییم در ساده‌ترین شکلی و پیچیده‌ترینی 🍃🌹🍃❤️
به وصف هیچ کسی جز تو دم نخواهم زد خوشا کسی که اگر شاعر است، شاعر توست 🍃🌹🍃❤️
با آن که مرا از دل خود راند، بگویید ملکی که در آن ظلم شود، دیر نپاید 🍃🌹🍃😔
نیست آسان سخن سخت شنیدن گرچه می‌پذیرم ز تو گر هرچه بگویی هرچه دل به جز خواستهٔ دوست چه می‌خواهد؟ هیج ما گذشتیم ز خیر تو! بگو دیگر چه؟ خاطر موج، پریشان و دل ساحل، سنگ فرض کن باز هم اصرار کنم، آخر چه؟ می‌توان مثل دو رود از دو طرف رفت ولی باز اگر بازرسیدیم به یکدیگر چه؟ گفتم ای دوست مرا بی‌خبر از خود مگذار گفت و بد گفت که از بی‌خبری خوش‌تر چه؟ 🍃🌹🍃😐
با آن که پا گذاشته بر تربتم بگو این خاک یادنامۀ گل‌های پرپر است 🍃🌹❤️🇮🇷❤️🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ایست که قربانیت کنند 🍃🌹🍃😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه‌ای است که قربانیت کنند 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ایست که قربانیت کنند 🍃🌹🍃😔