هدایت شده از اشعار عاصی
دیگران در تب و تاب شب عیدند ولی
مثل یکسال گذشته به تو مشغولم من
#کاظم_بهمنی
❤️🌹
هدایت شده از اشعار عاصی
دوباره عهد میکنی که نشکنی دل مرا
چه وعدهها که میدهی به رغم ناتوانیت
#کاظم_بهمنی
#تک_بیتی
🌼🌼🌼
هدایت شده از اشعار عاصی
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را!
#کاظم_بهمنی
🌹
هدایت شده از اشعار عاصی
دوباره عهد میکنی که نشکنی دل مرا
چه وعده ها که می دهی به رغم ناتوانی ات
#کاظم_بهمنی
هدایت شده از اشعار عاصی
عاری از صبرم و طاقت، نفسم بند آمد
زیر اندوه فراقت نفسم بند آمد
ایستادی لبه ی زندگیم، از این روست
هرکسی رفت سراغت نفسم بند آمد
مو زدی شانه و ناخاسته عطری برخواست
مثل گل های اتاقت نفسم بند آمد
ساعت تازه ی خود را که نشان می دادی
چشمم افتاد به ساقت نفسم بند آمد!
موقع گفتن این شعر کمی ترسیدم
خوش نیاید به مذاقت نفسم....
#کاظم_بهمنی
لحظه تشییع من از دور بویت میرسید
تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم
#کاظم_بهمنی
پشت رُل ساعت حدوداً پنج شاید پنج و نیم
داشتم یک عصر برمی گشتم از عبدالعظیم
ازهمان بن بستِ باران خورده پیچیدم به چپ
از کنارت رد شدم آرام ، گفتی: مستقیم!
زل زدی در آینه اما مرا نشناختی
این منم که روزگارم کرده با پیری گریم
رادیو را باز کردم تا سکوتم نشکند
رادیو روشن شد و شد بیشتر وضعم وخیم
بختِ بد برنامه موضوعش تغزل بود وعشق
گفت مجری بعدِ " بسم الله الرحمن الرحیم" :
یک غزل می خوانم از یک شاعر خوب و جوان
خواند تا این بیت که من گفته بودم آن قدیم:
"سعی من در سر به زیری بی گمان بی فایده ست
تا تو بوی زلفها را می فرستی با نسیم"
شیشه را پایین کشیدی رِند بودی از نخست
زیر لب گفتی خوشم می آید از شعر فخیم
موج را تغییر دادم این میان گفتی به طنز:
"با تشکر از شما راننده ی خوب و فهیم"
گفتم آخر شعر تلخی بود ،با یک پوزخند
گفتی اصلا شعر می فهمید!؟ گفتم: بگذریم
#کاظم_بهمنی
🍃💔🍃
هرکه را دور کنی دُور و برت میآید
از محبت چه بلا ها به سرت میآید
تا که در دسترسی از تو همه بی خبرند
تا کمی دور شوی هی خبرت میآید
منِ آشفته به پای تو میافتم اما
مویِ آشفته فقط تا کمرت میآید
روز محشر هم اگر سوی جهنم بروی
یک نفر ضجهزنان پشت سرت میآید...
#کاظم_بهمنی
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
چه کلاهی به سرم رفت؛ کبوتر بودم
یک نفر آمد و با شعبده خرگوشم کرد
#کاظم_بهمنی
#تک_بیت
🍃🌹🍃🌹
تشرفعلیبنمهزیار.mp3
7.13M
یا صاحب الزمان 🌷🌸
مـگر ایـام کـهن سـالی مـا جـلوه کنی
در جوانی که دویدیم و ندیدیم تو را
#کاظم_بهمنی
از تو یک عمر شنیدیم و ندیدیم تو را
به اصالت نرسیدیم و ندیدیم تو را
روزی ما فقرا شربت وصل تو نبود
زهر هجر تو چشیدیم و ندیدیم تو را
مگر ایام کهنسالی ما جلوه کنی
در جوانی که دویدیم و ندیدیم تو را
چقدر نذر تو کردیم و خبر از تو نشد
چقدر شمع خریدیم و ندیدیم تو را
سعی کردیم تو را خواب ببینیم شبی
سحر از خواب پریدیم و ندیدیم تو را
مدتی در پی تو رند و نظرباز شدیم
همه را غیر تو دیدیم و ندیدیم تو را
فکر کردیم که مشکل سر دلبستگی است
از همه جز تو بریدیم و ندیدیم تو را
لااقل کاش دم خیمه ی تو جان بدهیم
تا بگوییم رسیدیم و ندیدیم تو را
#کاظم_بهمنی
هدایت شده از آموزش | آقای تبلیغات🥇
آهِ من دیشب به تنگ آمد دوید از سینهام
داشت میآمد بسوزاند تو را،نگذاشتم
#کاظم_بهمنی
غم مخور، معشوق اگر امروز و فردا میکند
شیر دوراندیش با آهو مدارا میکند
زهر دوری باعث شیرینی دیدارهاست
آب را گرمای تابستان گوارا میکند
جز نوازش شیوهای دیگر نمیداند نسیم
دکمهی پیراهنش را غنچه خود وا میکند
روی زرد و لرزشت را از که پنهان میکنی؟
نقطهضعف برگها را باد پیدا میکند
دلبرت هرقدر زیباتر، غمت هم بیشتر
پشت عاشق را همین آزارها، تا میکند
از دل همچون ذغالم سرمه میسازم که دوست
در دل آیینه دریابد چه با ما میکند
نه تبسم، نه اشاره، نه سوالی، هیچ چیز
عاشقی چون من فقط او را تماشا میکند
#کاظم_بهمنی
🍃🌹🍃❤️
لحظهیِ تشییع من، از دور بویت میرسید
تا دو ساعت بعدِ دفنم، همچنان جان داشتم
#کاظم_بهمنی
┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••
پيش از آنى كه بخواهى از كنارت ميروم
تا بدانى عذر ما را خواستن كار تو نيست
#کاظم_بهمنی
🍃🌹🍃😔
سالها مثل درختی که دَم نجاریست
وقتِ روشن شدن اَرّه وجودم لرزید
#کاظم_بهمنی
🩸🩸🩸