🌹
حالا که قرار است مرا غم بکُشد
دردم بکِشد مرا و در دَم بکُشد
بگذار تفنگ کهنه بردارد زخم
وقتی همه می کُشند او هم بکشد
#امیر_حسین_هدایتی
#رباعی
@ashareamirhosienhedayati
🌹
میتوان تن داد وبا هربند خود گیر تو بود
یا تمام عمر در سودای تغییر تو بود
کورهها سوزاند و با هر خشت دیوار ایستاد
یا نشست و رو به گرمای نفسگیر تو بود
با همین امکان به استعدادهایی چشم دوخت
یا تماشا کرد و تنها تحت تاثیر تو بود
پنجهی تقدیر درهم رفت اما باز شد
آنچه درهم بود و درهم ماند زنجیر تو بود
وحشت رم کردن و رقص خرامانش یکیست
هر گوزنی در مسیر اولین تیر تو بود
فرشِ اول شخص مفرد زیر پایت جمع شد
حرف من تسلیم، با توجیه و تفسیر تو بود
مثل بادی در میان کوهها بیهوده زیست
آرزوی مغز پربادم که تغییر تو بود
تا ابد با زیر دستانت نگهبانم نباش
جرم من، یا جرم هر کس بود تقصیر تو بود
#امیر_حسین_هدایتی
@ashareamirhosienhedayati
🌹
آن زمان دیر دیگر از همان هم دیرتر شد
انتظار از منتظرهای جهان هم پیرتر شد
روشنم کردی چرا در خانه از هر نورگیری
پردهای آویختم آن خانه هم دلگیرتر شد
......
پرده را مولای من بر صورت ماهت کشیدی....
#امیر_حسین_هدایتی
#انتظار
@ashareamirhosienhedayati
🌹
شما مولای ما، خواهش کن از مولای ما شاید
به تدبیر پدر،فرزند از رخ پرده بگشاید
#امیر_حسین_هدایتی
#انتظار
#الامام_الحسن_العسکری
@ashareamirhosienhedayati
#شب_شعر
🔹شب شعر غدیر خم
🔹با حضور شاعران آیینی؛
🔸امیر حسین هدایتی
🔸سید احمد شهریار
🔸سمانه خلف زاده
🔸اعظم سعادتمند
🔸میثم داوودی
🔸مهتا صانعی
🔷زمان: دوم تیرماه
🔷مکان: شهرستان جعفریه
با همکاری: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی قم، دنیای کتاب، قرارگاه شهید آوینی
@shaeranehowzavi
🌹
کجا باشد سرم جز بالش پر در هوای تو
که آرامم کند غیر از خدا در چشمهای تو
کدام انشا کدام انگشتها را میبرد بالا
که تکرارم کنی ای هر چه بنویسم فدای تو
#امیر_حسین_هدایتی
@ashareamirhosienhedayati
🌹
هر جای این دنیا که من پا میگذارم نیستی
اندازهی جانی گرفتن هم در کنارم نیستی
دنبال باروتی که در خونم بپاشی نیستم
اما چرا دیگر سرِ راه فرارم نیستی
وقتی به تاریخم نمیچسبی که خونیناش کنی
دیگر یکی از مردم همروزگارم نیستی
سنگینیات را شانهی من بر زمین انداخت یا
این بار کار دیگری داری که بارَم نیستی
من با تو تعطیلات بسیاری تحمل کردهام
بیرون نزن حتی اگر مشغولِ کارم نیستی
تا پیچِ آخر میتوانم بسته باشم سالها
جایی که محتاج نفسهایی که دارم نیستی
امکان ندارد کوه را با کوهی از شن ساختن
من نیستم وقتی در این اجزا قرارم نیستی
در هر سه ماهت هم اگر یخ بسته باشی باز هم
لعنت به تو یا هر که میگوید بهارم نیستی
از غلظت خونی که باید ریخت هم بالا زدم
اما نمیدانم چرا فکر شکارم نیستی
#امیر_حسین_هدایتی
@ashareamirhosienhedayati
🌹
صبر کن میرسم به این بازی
من تماشا کنم تو طنّازی
با دو تا چشم ارمنی چه کنی
ساقیا جز بداهه پردازی!
میدوم در پیات که افتادی
پیش از افتادگان و میتازی
اولا پایشان نمیمانی
ثانیا دستشان میاندازی
با توام ای حریف گیلانی
با دو تا چشم سبز قفقازی
چنگ اگر میزنی چرا نزنی
پنجه در پنجهای که بنوازی
من بگویم جهنم و سرِ جنگ
تو بفرما حیاط و همبازی
بین این خیل کشتگان آخر
خونبهای که را بپردازی
ماه من، ماه من به آن ماهی
سرو من سرو من به این نازی
دست اول که آمدی شاکی
پیک آخر نمیروی راضی
دستم و دامنت که میبینی
رنجه میسازدم سرافرازی
این سیهچرده پیرِ لاغرِ مست
همچنان حافظ است و شیرازی
غم دل با تو گفتنش هوس است
دمِ دلداری است و دمسازی
المدام المدام یا احباب
هم خدا راضی است هم قاضی
رفعالله کأسک الساقی
رحمالله رَوحکالراضی
#امیر_حسین_هدایتی
به تاریخ 6 تیرماه 1403
@ashareamirhosienhedayati
🌹
الله اکبر از غمت الله اکبر
از نقش روی پرچمت الله اکبر
ای شکر اولی بر لبت الحمدلله
ای ذکر اعلی از دَمت الله اکبر
خلوت نشین آسمانت شد ستاره
زیرِ غبار ماتمت الله اکبر
سعی و صفایی میکند سقّای صحرا
با تشنگانِ زمزمت الله اکبر
در پشت پای کاروان میرفت و میسوخت
زخمت به شوقِ مرهمت الله اکبر
این تن بمیرد، کو سرت الله اعلم
در مَقدمت گفتم دَمت الله اکبر
زنجیریانت را کشیدی حلقه حلقه
پایِ رکاب خاتمت الله اکبر
باید مچاندازی کند دریای بیتاب
با موج مویِ درهمت الله اکبر
ای ذکر تسبیح عقیق پاره پاره
از مستحبات غمت الله اکبر
....
آوازه باید بگذرد از خشتِ سردر
دیوانهام در عالَمت الله اکبر
#امیر_حسین_هدایتی
#محرم
@ashareamirhosienhedayati