eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
283 عکس
179 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. یابن الحسن، فدای تو و شال ماتمت قسمت نشد که من بشوم یار و همدمت ماه عزا رسیده ولی ای غریب شهر یک شیعه نیست مستمع خیمه ی غمت ای روضه خوان ِصبح و مسای تمام سال با گریه سر شده شب و روز مُحرّمت آقا دوباره روضه ی اولاد زینب است خرج دو یاس او شده اشک دمادمت زینب رسید نزد برادر به ناله گفت : این دو کبوترم به فدای قد ِ خَمت بگذار تا شهادت این لاله های من باشد نشان عزّت من زیر پرچمت در خیمه می روم که نبینم در این زمین وقت شهادت دو گلم ، ناله ی دمت شکر خدا شهید شدند و ندیده اند درد اسارت من و آل مکرّمت در داغ اکبرت شده موی سرت سپید من هم شدم شریک، در این داغ اعظمت ✍عبدالمحسن علی مهدوی نسب محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ای روضه خوان صبح و مساء،صاحب الزّمان ای داغدار کربوبلا ، صاحب الزمان صاحب عزای عمّه ی قامت خمیده ای خون، جای اشک، بین عزایش چکیده ای وقت مرور ِ داغ ِ روی داغ ِ عمّه هاست گویی که خیمه ات لب ِ گودال کربلاست داری شبیه عمّه به خود لطمه می زنی بشکسته از جراحت ِ رگ های گردنی در بین خاک وخون، بدنی دست و پا زده او را عدو برای رضای خدا زده دارد نشان ِ سنگ و عصا روی پیکرش رفته ز کینه، بر سر ِ سرنیزه ها سرش اینجا شروع ماتم جانسوز عمّه است آغاز ِ اشک ِ هرشب و هرروز ِ عمّه است باید که عمّه همسفر ِ قاتلین شود در ازدحام کوفه و شام بلا رود باید میان هلهله ی کوچه های شام پیش همه شود سپر ِ کینه های بام باید رود به غربت ِ بازار شامیان مهمان شود به بزم شراب حرامیان خون از لبان رأس بریده شود روان در اصل،قاتلش بشود چوب خیزران ✍عبدالمحسن علی مهدوی نسب محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. برگرد ای مسیح نفس های فاطمه به انتها رسیده دگر طاقت همه بنگر نصیب شیعه شده درد لاعلاج آقا به یک نگاه شما دارد احتیاج تنها نگاه حیدری ات شد شفای ما تنها شده ظهور تو درمان ما بیا ای حق مدار ِ دار مکافات، العجل بر انتقام ِ عمّه ی سادات، العجل ای روضه خوان که از نظر شیعه غائبی صاحب عزای حضرت امّ المَصائبی هستی میان خطبه ی دردآشنای عرش هستی مواظب دل ِ اهل عزای عرش آرام‌ میکنی دل تب دار عرش را اما خودت همیشه شدی دائم البکاء در طول سال صبح و مساء گریه می کنی بر دردهای شام بلا گریه می کنی از لحظه ای که عمّه گرفتار شام شد خنده به روی لعل لب تو حرام شد گویا که رفته روبه رویت بین شامیان در بین رقص و هلهله های حرامیان گویی مقابل تو سرش سنگ خورده است او را عدو میانه ی بازار برده است در مجلس شراب ،دلت رفته روز وشب دیدی شبیه عمّه شکافی به روی لب وقت نزول چوب به روی لب حسین لطمه زنی به روی لبت مثل زینبین آقا به حق عمّه ی قامت کمان بیا از داغ روی داغ، گلش شد خزان بیا ✍عبدالمحسن علی مهدوی نسب محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. باید که راه بر دل تو واکنم حسین تا کِی به غربت تو مُدارا کنم حسین یک گوشه می‌نشینم و هِی گریه میکنم شاید میان قلب تو غوغا کنم حسین حالا که از غم علی‌اکبر تو تا شدی باید به محضر تو کمر تا کنم حسین موی سفید بعد علی در سرت نماند هر غصّه تو را به دلم جا کنم حسین پیش زنان و اهل حرم خجلتم نده پیش تو من چقدر تقلّا کنم حسین من حاضرم به جای تلافی خنده ها با خون دوای غربتت امضا کنم حسین طفلان خانه زاد مرا هم قبول کن خواهم که سر به پیش تو بالا کنم حسین *" وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست" مجبورم اینکه صحبت زهرا کنم حسین راضی مشو که همره طفلان بیایم و... در زیر سنگ جسم تو پیدا کنم حسین راضی مشو که ببینند بر سرت با قاتلان مست تو دعوا کنم حسین راضی به مو کشیدن من پیش شان مشو دیگر چگونه درد خود افشا کنم حسین پیش پسر کشیده به مادر زدن رواست؟ آیا دوباره فاشِ مُعمّا کنم حسین *مصرعی از محمد سهرابی شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. نور چشمم فدای طفلانت جان زینب همیشه قربانت زندگی من و تب و تابم دست من خالی است دریابم حیف شد بیش از این توانم نیست حاصلی جز دو نوجوانم نیست تو که دریای رحمتی آقا تحفه ام را عنایتی آقا این دو فرزند نازنین،هدیه من و شرمندگی از این هدیه این دو گرچه تعلقات منند حاصل عمر من حیات منند تو ولی زندگی و جان منی من زمینم تو آسمان منی دوست دارم به راه تو بروند پیش مرگ سپاه تو بروند لحظه لحظه اگر سترگ شدند این دو با عشق تو بزرگ شدند من نبینم غریب خواهی شد لحظه ای بی حبیب خواهی شد فکر این دو نشسته بر آهم فکر غیر از تو را نمی خواهم بعد از این خستگی نباید داشت جز تو وابستگی نباید داشت ای که آهنگ التماس منی بعد از این تو فقط حواس منی می شوم بی سپر فدای سرت مادری خون جگر فدای سرت سر تو نازنین سلامت باد سر این دو پسر فدای سرت اشک هایم فقط به خاطر توست این همه چشم تر فدای سرت سر طفلم اگر شود فردا روی نی جلوه گر فدای سرت تن اینها اگر ز هم پاشید آه من را کسی نخواهد دید نوه ی مرتضی همان بهتر که نبیند اسیری مادر 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. می رود سمت برادر به تنش تب دارد دو پسر دارد و یک زمزمه بر لب دارد   به فدای سر تو ! هرچه که دارم این است چه کنم؟هست همین هرچه که زینب دارد   ارث زینب قد خم بود ، قسم داد و گرفت إذن خود را هم از آن قدّ مورّب دارد   پسرش رفت به میدان و شغالان دیدند شیر این بیشه عجب باد به غبغب دارد   رفت و فریاد برآورد برادر ! بشتاب تیغ ورّاث علی از دو طرف لب دارد   حق همین است که قربانی اکبر بشویم زینب است این که دو فرزند مؤدب دارد از یمین می روم از سمت یسارش با تو دشمن معرکه یک روزِ معذّب دارد   بد به دل راه مده مطمئناً پیروزیم مادر ماست که در خیمه ، مرتّب دارد:   زیر لب زمزمه ناد علی می خواند دارد از هیبت اولاد علی می خواند   تکیه دادند به هم هردو برادر اینبار هر دو در مرکز این دایره و چون پرگار دور خود ساخته اند از سر دشمن کوهی تن بی سر چقدر ماند و در این انبوهی   خُدعه زد دشمن بی عرضه و ترسو ای وای بارش تیر شد آغاز ز هر سو ای وای ناگهان هردو برادر به کمین افتادند زیر باران جفا هر دو زمین افتادند بدن هر دو پر از تیر ، به هم دوخته شد چشم هر دو پسرِ شیر به هم دوخته شد   اول از ترس در آن حال رهاشان کردند بعد با تیغه شمشیر جداشان کردند   این طرف ، حادثه از چشم زنی دور افتاد آن طرف در وسط خیمه دلی شور افتاد   گَرد ، خوابید و شد آن واقعه پیدا کم کم چشم مادر نگران شد به پسرها کم کم   عاقبت واقعه ، شد آنچه که زینب می خواست نذر او گشت اَدا ! شکر ، حسینش برجاست   پسرانم به فدای سر تو ، غم نخوری هر دو قربان علی اکبر تو ، غم نخوری   پسرانم که بماند ! خودِ زینب هم هست جان من نذر علی اصغر تو ، غم نخوری   تو سفارش شده مادرِمانی ، قَسمت می دهم جان من و مادر تو ، غم نخوری   هرچه غم مال من و قول بده تا آخر هرچه غم خورد اگر خواهر تو ، غم نخوری.. 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. می روی دنبالِ فرزندانِ من سلطان عشق بیش از این زحمت نکش ای جانِ من سلطان عشق کودکانم جای خود..هستیِ زینب هم فدات خویش را خسته نکن جانانِ من سلطان عشق می روم در خیمه ها پنهان شوم غصّه نخور چهره را پنهان نکن قرآنِ من سلطان عشق خیمه می مانم که ننشیند به پیشانی عَرَق بی خیالِ بچّه ها عطشانِ من سلطان عشق مرکبِ تو می کشد سنگینی بارِ دو گل.. باز هم می آوری طفلانِ من سلطان عشق این دو تا را هدیه کردم تا بمانی پایدار منّتت را می کشم منّانِ من سلطان عشق چهره ات درهم نکن قربانِ لبخندِ لبت خنده ات باشد فقط درمانِ من سلطان عشق سرفرازی کن عزیز فاطمه در کربلا... سربلندیّ ات بُود سامانِ من سلطان عشق 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. آورده ما را با خودش مادر؛ که قربانت شویم تا که برایت جان دهیم و حافظِ جانت شویم إذن از تو میخواهیم تا با غیرتی حیدرنشان در وادیِ میدان بتازیم و رجز خوانت شویم از کودکی سیرابمان کردی و وقتِ آن شده تا تشنه لب؛ جان-دادۂ لب های عطشانت شویم باید سپر برداشته، باید که از «سر» بگذریم نگذار تنها شاهدِ حال پریشانت شویم ما آرزو داریم که مثلِ علیِ اکبرت(ع) در خیمه نه! در معرکه ملحق به یارانت شویم دل دل نکن دایی! به خواهرزاده هایت نه نگو قابل بدان پایِ رکابت، از شهیدانت شویم «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا و َجَاهَدُوا»* بگذار تا تفسیری از آیاتِ قرانت شویم! *سورۂ مبارکۂ أنفال/ابتدای آیۂ(٧٢) إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا و َجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوا وَّنَصَرُوا أُولَٰئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ... ﻣﺴﻠﻤﺎً ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﻭ ﻫﺠﺮﺕ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻭ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺟﺎنﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺟﻬﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﻣﻬﺎﺟﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﭘﻨﺎﻩ ﻭ ﺟﺎ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﻳﺎﺭی ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﺎﺭ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻧﺪ... 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. در دوجهان در و‌ گهر زینب است حوریه در شکل بشر زینب است تیغ حسین است و سپر زینب است شیرزن وقت خطر زینب است نیم علی نیم شده فاطمه دختر زهرا نه!خود فاطمه مثل علی عابده هر شب است صبح ولی قاتل صد مرحب است چادر او سنگر این مذهب است کعبه ما سینه زنان زینب است! حلم‌ تمام علم تمام است این واسطه بین دو امام است این آینه عزت پرودگار بت شکن بی تبر روزگار دو پسرش چون دو سر ذولفقار در وسط خیمه ندارد قرار وقت رجز خوانی زینب شده نوبت قربانی زینب شده ای پسر مادرم ای بی نظیر! خرده به وسع کم زینب نگیر این دو جوان اند به عشق تو پیر عبد حسین اند و تو نعم الامیر وارث رزم و شرف جعفر اند نذر سر موی علی اکبرند کاش بجای تو پریشان شوند جای تو در قتلگه عریان شوند غارت دزدان بیابان شوند طعمه هر سم ستوران شوند ذبح شوند این دو بجایت اخا هرچه که دارند فدایت اخا حاجتم امروز روا شد حسین گوشه ای از دینم ادا شد حسین بد گرهی بود که وا شد حسین زینبت ام‌الشهدا شد حسین این دو که رفتند تو اما بمان یا که به میدان ببرم یا بمان سید پوریا هاشمی محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. وقتی که در دور و برت لشگر نباشد وقتی برایت یک نفر یاور نباشد وقتی که هَل مِن ناصر تو بی جواب است وقتی که شرم از سبط پیغمبر نباشد خواهر اگر جان را نریزد زیر پایت دیگر به جان تو قسم خواهر نباشد باید که قربانی شوند این دو جوانم باور بکن راهی از این بهتر نباشد وقتی که عبدالله هم داده رضایت عذری نمانده صحبتی آخر نباشد وقتی وهب را مادرش تقدیم کرده از یک مسیحی خواهرت کمتر نباشد بگذار تا کامل شود عشق من و تو بگذار بین ما کسِ دیگر نباشد کاری بکن ای عشق من در روز محشر تا خواهرت شرمنده از مادر نباشد من هر چه را دارم اگر ریزم به پایت جبران یک موی علی اصغر نباشد هستند اولاد من ، اما خون اینها رنگین تر از خون علی اکبر نباشد گفتی همیشه خواهرت را دوست داری حالا نباید روی حرفش نه بیاری از غربتت مولا خبر دارند هر دو بر حال امروزت نظر دارند هر دو تنهایی ات اینجا درآورد اشکشان را از غصه ات چشمان تر دارند هر دو پوشانده ام بر تن لباس رزمشان را بنگر چه تیغی بر کمر دارند هر دو من که حریف بی قراری شان نبودم شور عجیبی بین سر دارند هر دو از لحظه ای که گفته ای "نه" ای برادر حال و هوای محتضر دارند هر دو از بسکه شوق پر زدن تا دوست دارند بر تن به جای دست پر دارند هر دو از نسل ابراهیم و اسماعیل هستند در دستشان تیر و تبر دارند هر دو وقت رجز خواندن شبیه شیر هستند وای از دمی که نیزه بر دارند هر دو مانند خورشیدند و آتش می فشانند شیران جنگند و شرر دارند هر دو با خونشان آمیخته شور شجاعت مانند عباست جگر دارند هر دو بگذار اینها سوی میدان پر بگیرند من راضی ام هر دو به پای تو بمیرند محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. هجران گرفته دور و برم را برای چه؟ خون می کنی دو چشم ترم را برای چه؟ وقتی قرار نیست کبوتر کنی مرا بخشیده اند بال و پرم را برای چه؟ گر نیستی غریب، مگو پس انا الغریب صد پاره می کنی جگرم را برای چه؟ دارد سرت برای چه آماده می شود؟ پس آفریده اند سرم را برای چه؟ زحمت کشیده ام که چنین قد کشیده اند بر باد می دهی ثمرم را برای چه؟ من التماس می کنم و تفره می روی شاید عوض کنی نظرم را برای چه؟ از مثل تو کریم توقع نداشتم اصلاً گذاشتند کرم را برای چه؟ باشد نمی روند، ولی جان من! بگو آورده ام دو تا پسرم را برای چه؟ محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af