eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
279 عکس
178 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ :: سلام خدمت نورانی شما بانو که مادر حسنینی و ضامن آهو سلام بر پدرت حضرت رسول امین (ص) و همسرت علی مرتضی امام مبین (ع) سلام بر پسرت حضرت امام حسن (ع) جگر بریده به زهر و ز تیر پاره کفن همان حسن (ع) که به رویت جفای سیلی دید که گوشواره خونی و روی نیلی دید حسین (ع) گر غم عالم کشید در ده روز حسن (ع) سراسر ده سال شد بر او پرسوز ولی تلافی ده سال رنج و داغ حسن (ع) حسین (ع) روز دهم دید کامل از دشمن بیا ببین که حسینت چگونه بی سر شد؟ و هستی از بدن بی سرش معطر شد حسین (ع) مهمان بود و به کوفه دعوت شد چه شد که کشته شد و خیمه هاش غارت شد؟ چه خوب مزد شما اهل بیت (ع) را دادند به دست خود هم در قعر دوزخ افتادند چقدر دشمن افزون و یار اندک بود شقی زیاد و ولی رستگار اندک بود تمام اندک یاران باوفای حسین (ع) به تیغ خصم بگشتند پس فدای حسین (ع) علی اکبرتان آن شبیه پیغمبر بشد روانه میدان و شد دو صد پیکر حسین (ع) ناظر این صحنه های خونین بود شکسته قلب و بسی بی قرار و غمگین بود چه گویمت یا زهرا (س) ز قاسم بن حسن (س) که گشت کشته ز چنگال تیز اهریمن برای او که عسل بود این شهادت او عدو به حیرت افتاد از شجاعت او فرشته ها همه آیید پیش این بانو و دست او را گیرید جمله از هرسو که قصد دارم گویم کمی هم از عباس (س) مباد غش کند این لحظه حضرت گل یاس عطش میان خیام حسین (ع) غوغا کرد امام رو به برادر نظر به دریا کرد که کودکان همه هستند تشنه جویند آب برادرم این اطفال تشنه را دریاب گرفت مشک و به لشکر زد و رسید به آب نخورد آب و به سوی خیام کرد شتاب کمین نموده عدو پشت نخل های بلند و دست راست عباس (س) را جدا کردند گرفت مشک به دست چپ و رجز می خواند و اسب خویش به سرعت به خیمه ها می راند عدو به دست چپش حمله کرد و دست افتاد گرفت مشک به دندان و می شتافت چو باد و‌ ناگهان مکثی کرد پس تعلل کرد به مشک خیره شد و اندکی تأمل کرد چه شد که حضرت عباس (س) بی تحرک شد؟ که مشک پاره شد عباس (س) غرق در شوک شد عدو به تیر عداوت به مشک تیر انداخت و شیر بیشه عشاق هم خودش را باخت چو کرد از عطش اهل خیمه ها او یاد بخورد بر سر او گرز و بر زمین افتاد ز اسب عباس( س) افتاد و بی حفاظ دو دست زمین بخورد و به چشمش ببین چه تیری هست خلاصه اینکه به چشمی که تیر در آن بود بدون دست زمین خورد و‌ دل پریشان بود از اینکه آب به دست رقیه اش نرسید کسی مباد چو عباس (س) این چنین نومید شما خود آمدی آنجا مقابل عباس (س) و گفت عباس (س) أدرک أخا چه با احساس حسین (ع) آمد و گفتا شکسته شد کمرم و من شکستن یک کوه رد شد از نظرم حسین (ع) تنهاتر شد کسی نمانده دگر رسید لحظه رفتن میان دشت خطر صدای طفل عزیزش به گوش می آمد که ناله اش ز عطش در خروش می آمد گرفت طفل و به بالای سر عیانش کرد جلو‌ برفت و نظر سوی دشمنانش کرد که لااقل بدهند آب طفل عطشان را و تشنه تر نگذارند طفل گریان را عدو به تیر سه شعبه شکافت حنجر او علی اصغر(س) هم شد شهید پر پر او حسین (ع) تشنه به میدان شتافت صحبت کرد و خصم ظالم و بی باک را نصیحت کرد عدو چو لقمه اش اندر شکم نبود حلال پذیرش سخنان حسین (ع) بود محال حسین (ع) همچو علی (ع) فوجی از عدو را کشت رسید نوبت پرتاب تیر و سنگ درشت یکی به نیزه یکی با زبان یکی شمشیر یکی به سنگ و یکی همچو حرمله با تیر گرفته دور حسین (ع) و جفا به روی جفا و شمر آمد و سر را برید او ز قفا حسین (ع) تشنه و مظلوم و بی برادر بود مُقَطَّع الأعضا و بدون مادر بود سرش به نیزه سم اسب ها به روی تنش به زیر تابش خورشید شد رها بدنش کفن نداشت لباسی که داشت غارت شد به اهل بیت خیامش بسی جسارت شد ببین که دخت علی (ع) شد اسیر واویلا و شد ز داغ حسینش چه پیر واویلا امان ز کوفه و بدتر امان ز تلخی شام ز رنج های فراوان و‌غصه های مدام اسیر بودن و ‌توهین شنیدن از اغیار و ظلم دشمن و رنج سفر که شد بسیار خرابه ای که خراب است و سقف رویش نیست رقیه ای که نه بابا و نه عمویش نیست سر بریده بابا همان و تشت همان رقیه دید همان و شهید گشت همان چه دید حضرت زینب (س) درون کاخ یزید سری که چوب به دندان زند یزید پلید ز خطبه های علی وار حضرت زینب (س) بگشت صبح ظفر بر یزید همچون شب حسین (ع) فاتح تاریخ شد چو برحق بود حسین (ع ) نور خدا بود و‌ حق مطلق بود حسین (ع) عزت دنیا و هم قیامت ماست حسین (ع) عشق خروشان و بی نهایت ماست 📝 علی شیرازی ...........__________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عمه بيا عقده دل واشده  عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده روز فراق عمه به سر آمده   نخل اميد عمه به برآمده طاير اقبال ز در آمده   باب من عمه ز سفر آمده عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده پشت سر باب شدم رهسپر   پاي پياده، من خونين جگر تا بکشد دست نوازش به سر   آمده دنبال من اينک، به سر عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده عمه نيارم دل بابا به درد   اشک نريزم، مشکم آه سرد بيند اگر حال من از روي زرد   خصم، نگويم به من عمه چه کرد عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده عمه زند طعنه خرابه، به طور   خيزد ازين سر بنگر موج نور چشم بد از محفل ما عمه دور   عمه خرابه شدم بزم حضور عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده قطره اشک عمه چو دريا شده   غنچه غم عمه شکوفا شده بزم وصال عمه مهيا شده   وه که چه تعبير ز رويا شده عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده گوشم اگر پاره شد اي عمه جان   عمه، به بابا ندهم من نشان پرسد اگر عمه ز معجر، چه سان   گو بکنم درد دل خود بيان؟ عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده عمه، به بابا شده ام ميزبان   آمده بابا بر من ميهمان نيست به کف تحفه بجز نقد جان   تا بکنم پيشکش اش عمه جان عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده بس که دويدم ز پي قافله   پاي من عمه شده پر آبله عمه، به بابا نکنم من گله   کامدم اين ره همه بي راحله عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده بود مرا عمه به دل آرزو   تا غم دل شرح دهم مو به مو ريخته من عمه، شکسته سبو   باز نگردد دگر آبم به جو عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده کرد تهي دل چو غزال حرم   لب ز سخن بست غزل خوان غم دست قضا نقش دگر زد رقم   شام، به شومي، شد از آن متهم عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده جان خود او در ره جانان بداد   خود به سويي، سر سوي ديگر فتاد آه کشيد عمه - چو ديد - از نهاد   گنج خود او کنج خرابه نهاد عمه بيا عقده دل واشده   عمه بيا گمشده پيدا شده
جهادگرانقلابی: بسم ‌الله الرحمن الرحیم پر از اشکم پر از شوقم پر از دردم پر از آهم من امشب هیچ کس را غیر بابایم نمی خواهم من آن گنجم که در ویرانه ای کردند مستورم منم یاقوت سرخی که نگینِ خاتمِ شاهم به آتش می کشم این شهر را با آه سوزانم پدر جان سربلندت می کنم با عمر کوتاهم تنت در بین گودال و سرت کنج تنور افتاد بیا آغوش من ای یوسف افتاده در چاهم کجا بودی که همراهت عمویم را نیاوردی دلم می خواست برگردید بالای سرم با هم به دستم سلسله دارم به پایم آبله دارم بغل کن دخترت را خسته ام من،خسته از راهم برای خود نمی نالم، به حال عمه می سوزم اگر چه زخم دارم،درد را  راندم زِ درگاهم شبی از ناقه افتادم بماند که چه شد اما دگر پاهای من بابا نمی آیند همراهم...
هدایت شده از کتابخانه مقتل امام حسین ع و معصومین ع
4_5771824506905559403.pdf
1.47M
کتابخانه ضامن اشک ، زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک👇👇 @zameneashkbook کتابخانه ایتا👇👇 @zamenashkbook1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با رنج و غمی رقیه (س) در شام خراب چون دید سََرِ پدر به خوناب خضاب روحش به جنان رفت برایش صلوات *« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »* آن منبع پر فروغ فیض اَزلی یعنی که رقیه ی حسین بن علی پیوسته فرستید سلام و صلوات *« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »* ای شیعه اگر طالب فیضی و برات مصباح هدی حسین بود راه نجات اولاد حسین مروج اسلامند بر روح رقیه تا قیامت صلوات *« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »* لب تشنه به شام رفتی از سوی فرات ای غنچه پژمرده باغ حسنات ای اُم ابی دچار غم چون زهرا بر اشک شبانه ات رقیه صلوات *« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »* فرزند حسین رقیه اش قبل ممات تر کرد لب خشک پدر ز آّب فرات از کربُبلا اسیر تا شام خراب تا شام ابد به روح و عزمش صلوات *« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »* هر جا سخن از رقیه جان می آید صوت صلوات عرشیان می آید در مجلس این سه ساله من معتقدم *عطر خوش صاحب الزمان می آید* *« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »* بر بنت حسین ،رقیه از جان صلوات بر سه ساله ، عمه ی شهیدان صلوات او فاتح شام وُ بحث با دخت یزید *بر سیرت فاطمی جانان صلوات* *« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »*
1286 تباکی چیست و چه نقشی در مجالس امام حسین ع دارد؟ سلام علیکم یکی از مواردی که از طرف معصومین بسیار سفارش شده است و پاداش آنرا بهشت مژده داده اند تباکی کردن است که شرح مفصل آنرا در متن زیر ببینید. شرح تباکي خود را به گريه زدن، خود را گريان نشان دادن، خود را شبيه گريه‏ کننده ساختن، حالت‏ گريه به خود گرفتن.در راه احياي عاشورا و سوگواري بر عزاي حسين‏ «ع‏»، هم گريستن، هم گرياندن و هم حالت گريه داشتن ثواب دارد.حتي اگر کسي نگريد يا گريه‏اش نيايد، گرفتن اين حالت، هم در خود شخص حالت اندوه و تحسر ايجاد مي‏کند، هم به مجلس ‏عزا، چهره و رنگ غم مي‏بخشد.تباکي، همسويي با داغداران سوگ عاشوراست و مثل‏ گريستن و گرياندن است. در حديث امام صادق‏ «ع‏» است: «من انشد في الحسين شعرا فتباکي فله الجنة‏»[1] هر که درباره حسين، شعري بگويد و تباکي کند، بهشت براي اوست. در حديثي هم که سيد بن طاووس نقل کرده، چنين است: «من تباکي فله الجنة‏»[2] و درحديث قدسي آمده است: «يا موسي!ما من عبد من عبيدي في ذلک الزمان بکي او تباکي‏و تعزي علي ولد المصطفي الا و کانت له الجنة ثابتا فيها»[3] اي موسي هر يک از بندگانم که‏ در زمان شهادت فرزند مصطفي‏ «ص‏» گريه کند يا حالت گريه به خود گيرد و بر مصيبت‏ سبط پيامبر تعزيت گويد، همواره در بهشت‏خواهد بود. البته غير از تباکي در مصيبت ابا عبدالله الحسين‏ «ع‏»، حالت گريه به خود گرفتن در مناجات و دعا و از خوف خدا نيز مطلوب است و اين از نمونه‏هاي رواني تاثير ظاهر درباطن است. رسول خدا «ص‏» در اين زمينه به ابوذر غفاري فرمود: «يا اباذر!من استطاع ان‏يبکي فليبک، و من لم يستطع فليشعر قلبه الحزن و ليتباک، ان القلب القاسي بعيد من‏الله‏»[4] هر که مي‏تواند گريه کند، پس بگريد و هر که نتواند، پس در دل خويش حزن قراردهد و تباکي کند، همانا قلب قساوت گرفته، از خداوند دور است. امام صادق‏ «ع‏» درباره‏ گريه بر گناه خويش و از خوف خدا مي‏فرمايد: «ان لم يجئک البکاء فتباک، فان خرج‏ منک مثل راس الذباب فبخ بخ‏»[5] اگر گريه‏ات نمي‏آيد، خود را به حالت گريه درآور، پس‏اگر به اندازه سر مگسي اشک بيرون آمد، پس مرحبا به تو. فرهنگ عاشورا / جواد محدثي [1] بحار الانوار، ج 44، ص 282. [2] همان، ص 288. [3] مستدرک سفينة البحار، نمازي شاهرودي، ج 7، ص 235. [4] مکارم الاخلاق، طبرسي، ص 462، بحار الانوار، ج 74، ص 79. [5] بحار الانوار، ج 90، ص 344. نکات : 1 - مهم : یکی از کارهایی که مداح باید انجام دهد اول اینکه خودش اهل تباکی باشد و در خلوت خود بسیار تمرین تباکی کند و مطلب مهمتر ، به مستمعین خود حتی در حالت عادی آموزش تباکی دهد که آموزش ان توسط مداح به مستمع بسیار مهم است. 2 - در اهمیت آن این است که ، بعضی مستمعین دوست دارند گریه کنند و یا اینکه زمزمه کنند و چون جو را مناسب نمی بینند ساکت می مانند اگر در یک مجلس 50 نفری 10 نفر تباکی کنند به تباکی این ده نفر شور در مجلس می افتد و ما بقی هم به هیجان در می آیند و مجلس عاشورایی می شود. در خرابه شام به گریه حضرت رقیه س ابتدا بقیه کودکان گریه کردند و بعد از آن زنان و بدنبال آن صدای گریه به کاخ یزید ملعون لع رسید. یعنی به گریه فاطمه س و حضرت رقیه س عالم گریان می شود و این نقش گریه و تباکی کردن و تاثیرش در دیگران است. 3 - تباکی کننده در واقع در متن والسابقون السابقون اولئک المقربون در می آید و باعث اشک در مجلس می شود یعنی ثواب یک مجلش اشک را می برد که یقینا مطابق روایت ثوابش بهشت است. 4 - حالت گفتن ذکر ،یا شعر یا روضه از طرف مداح بسیار مهم است که چگونه حزن و اشک و زمزمه را به جلسه القاء کند و با اشاره و حالتش به جلسه اعلان کند الان باید وارد تباکی شوند و یا اینکه مستمع چگونه وارد تباکی شود که مجلس را بدنبال خود بکشد و یا حتی مداح را به هیجان در آورد. 5 - گاهی یک تباکی و یا یک کلمه از طرف مستمع ارزش یک مداحی و روضه ی کامل را دارد 6 - لذتی که برای مداح و مستمع از شنیدن زمزمه ذکر یا حسین ع ایجاد می شود قابل تصور نیست و این هلهله و ذکر حسین ع در این فراز زیارت عاشوراء : السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین ع آمده است زائر اگر صد مرتبه این سلام را بگوید در واقع 400 مرتبه ذکر حسین گفته است که حلاوت و شیرینی خاصی دارد و این همان است که در تباکی و یا در اخر جلسه گفته می شود. نمونه زیبای آنرا در مداحی حسین سازور در پائین 👇👇ببینید. ای دی برای ارسال مطالب @m_h_tabemanesh1 @m_h_tabemanesh2 کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع @zameneashk1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کانال زیر مجموعه کانال ضامن اشک است مطالب مقتل را در اشعار در کانال مقتل ببینید. دوستان اگر در خصوص اشعار سوال داشتند در خصوصی حقیر و ادمینها سوالشان را ارسال کنند. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af تبلیغات @Rashidiirsh
الطريحي، المنتخب، 141 - 140/2 مساوي عنه: البهبهاني، الدمعة الساکبة، 142 - 141/5؛ الدربندي، أسرار الشهادة، / 515؛ مثله القمي، نفس المهموم، / 457 - 456 9. روضه غسل و کفن رقیة س طبق بعضي روايت، بعد از رحلت حضرت رقيه (س) يزيد دستور داد چراغ و تخته غسل را ببرند، و او را با همان پيراهن کهنه اش ‍ کفن کنند. زنان شام ازدحام کردند و در حالي که سياه پوش شده بودند، براي بدرقه اهل بيت (ع) از خانه ها بيرون آمدند. صداي ناله و گريه آنها از هر سو شنيده مي شد و با کمال شرمندگي با اهل بيت (ع) وداع نمودند، و تا کاروان اهل بيت (ع) پيدا بود، مردم شام گريه مي کردند. الخصائص الزينبيه، ص 296. 10. روضه وداع اهل البیت با خرابه شام و قبر رقیه زينب (س) از اين فرصت استفاده هاي بسيار کرد. از جمله اينکه هنگام وداع، ناگاه سر از هودج بيرون آورد و خطاب به مردم شام فرمود: «اي اهل شام، از ما در اين خرابه امانتي مانده است؛ جان شما و جان اين امانت. هر گاه کنار قبرش برويد (او در اين ديار غريب است) آبي بر سر مزارش بپاشيد و چراغي در کنار قبرش روشن کنيد» رياض القدس، ج 2 ص 237. نکته مهم اینکه در روایات متعدد در ج 52 بحار مجلسی آمده است که در شام درگیری عظیمی شروع خواهد شد و لشگری از خراسان به سمت شامات روانه خواهد شد در آن وقت است که حضرت حجت تشریف می آورند و قیام آغاز خواهد شد.یا ابتاه رقیه س در خرابه لبیک داده خواهد شد . هجرت رقیه از کربلاء تا کوفه و از کوفه تا شام حداقل هشتصد کیلومتر است . این کاروان تا قلب شام دنبال سرمطهر سید الشهداء ع رفته است. ایام اربعین و انشاء الله جهانی شدن عاشوراء و آمدن صاحب اصلی بقول مرحوم بهجت است.زوار اربعین امام حسین همواره از کاروان اسراء و رقیه س غافل نباشند. التماس دعا- خادم الحسین ع / محمد حسین تابع منش ایام شهادت زهرای سه ساله 24/8/94 ای دی برای سوالات مقتل @m_h_tabemanesh1 لینک مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات @zameneashk1 يا ابتاه من ذاالذي خصبک بدمائک‏ اي پدر! چه کسي تو را به خاک و خون کشيد؟ با ابتاه من ذالذي قطع وريديک‏ اي پدر! چه کسي رگهاي تو را بريد؟ يا ابتاه مَن ذاالذي اَيتَمَني علي صِغرِ سني‏ اي پدر! چه کسي مرا در کودکي يتيم کرد؟
روضه های کوتاه شهادت حضرت رقیه س بنت الحسین ع با عرض سلام خدمت مادحین محترم سید الشهداء؛ ده روضه کوتاه با متن عربی برای مجالس حضرت رقیه س تقدیم می گردد.مرا در مجالستان یاد کنید.یا علی تابع منش 1. روضه بهانه پدر و کان لمولانا الحسين عليه‏السلام بِنتاً و کانت کلما طَلَبَت ، يقولون لها: غَداً يَأتي و مَعَهُ ما تطلبين. برای مولای ما امام حسین ع دختری صغیر بود که هرگاه طفل پدر را می خواست به او می گفتند :فردا می آید و آنچه می خواهی با خود خواهد آورد. 2. روضه دیدن خواب بابا در خرابه شام الي أن کانت ليلة من الليالي رأت أباها بنومها.فلما انتبهت صاحت وبکت و اِنزَعجَت فَهَجَعَوُها، و قالوا: لِما هذا البکاء والعويل؟ فقالت: آتوني بوالدي و قرة عيني. وکلما هجعوها ازدادت حزنا و بکاء. تا اینکه در شبی از شبها پدرش را در خواب دید چون از خواب بیدار شد شروع کرد به فریاد زدن و اشگ ریختن و ندبه کردن. به او گفتند علت این گریه و شیون چیست؟ فرمود بیاورید پدرم را و نور چشمم را. و هرگاه او را دلداری میدادند بر اشگ وناله اش افزوده می شد. 3. روضه بهم ریختن همه خرابه با گریه رقیه س فعظم ذلک علي أهل البيت، فضجوا بالبکاء. وجددوا الأحزان، و لطموا الخدود، وحثوا علي رؤوسهم التراب، و نشروا الشعور، و قام الصياح. پس آن مصیبت بر اهل البیت ع چنان سخت و عظیم بود که همه شروع کردن به گریستن. و غم وماتم بر اهل بیت ع تجدید شد و صورتها لطمه زدند و خاک خرابه بر سر خویش می ریختند و موهای سر پریشان کردند و فریادها بلند شد. 4. روضه رسیدن صدای اهل البیت ع به قصر یزید لع فسمع يزيد صيحتهم و بکاءهم. فقال: ما الخبر؟ قالوا: ان بنت الحسين الصغيرة رأت أباها بنومها فانتبهت، و هي تطلبه، و تبکي، و تصيح. پس يزيد لع صدا و گریه های اهل خرابه را شنید و پرسيد چه خبر است؟ به او گفتند طفل کوچکی از دختران حسین ع پدر را در خواب دیده است و از خواب برخواسته و پدرش را می خواهد و گریه می کند و فریاد می زند. 5. روضه ببرید سر پدرش را فلما سمع يزيد ذلک ، قال : ارفعوا رأس أبيها و حطوه بين يديها لتنظر اليه، و تتسلي به. پس هنگامیکه يزيد ملعون قضیه را فهمید گفت: سر پدرش را براي او ببريد! و در مقابلش قرار دهید تا به آن نگاه کند و آرامش بگیرد. 6. روضه گذاشتن سر مطهر ع در مقابل رقیة س فجاؤوا بالرأس الشريف اليها مغطي بمنديل ديبقي، فوضع بين يديها، و کشف الغطاء عنه فقالت: ما هذا الرأس؟ قالوا لها : رأس أبيک. آنها سر مقدس امام عليه‏السلام را در طشت گذاشته و دستمالي مصري بر آن کشيدند، و آنرا در برابر آن نازدانه نهادند، او پوشش را از روي آن برداشت، و گفت: اين سر کيست؟ گفتند: اين سر مطهر پدر توست. @zameneashk 7. روضه سخن گفتن رقیة س با سر مطهر . عزیزان مداح توجه داشته باشید هر یک از بندها خودش یک روضه کامل است برای خودتان یک یا دوبیت را انتخاب کنید تا حد حفظ شدن آن ، و بخوانید. فَرَفَعَتهُ مِن الطشتِ حاضنة له، و هي تقول: پس سر مقدس ع را از طشت بلند کرد ودر آغوش کشید و می فرمود: يا ابتاه من ذاالذي خصبک بدمائک‏ اي پدر! چه کسي تو را به خاک و خون کشيد؟ با ابتاه من ذالذي قطع وريديک‏ اي پدر! چه کسي رگهاي تو را بريد؟ يا ابتاه مَن ذاالذي اَيتَمَني علي صِغرِ سني‏ اي پدر! چه کسي مرا در کودکي يتيم کرد؟ يا ابتاه من لليتيمة حتي تکبر اي پدر! چه کسي سرپرستي دختر يتيم تو را به عهده مي‏گيرد تا بزرگ شود؟ يا ابتاه مَن لِلنساءِ الحاسِرات‏ اي پدر! چه کسي اين زنهاي سربرهنه را سرپرستي کند؟ يا ابتاه مَن للارامل المسبيات‏ اي پدر! چه کسي از اين زنان بيوه و اسير حمايت کند؟ يا ابتاه مَن لِلعيون الباکيات‏ اي پدر! چه کسي بر چشمهاي اشکبار ما رحم کند؟ يا ابتاه من للصابعات الغريبات‏ اي پدر! چه کسي براي گمشدگان غريب دلسوزي کند؟ يا ابتاه مَن للشعور المنشورات‏ اي پدر! چه کسي موي پريشان ما را شانه بزند؟ يا ابتاه مِن بعدک و اخيبتاه من بعدک واغربتاه‏ اي پدر! پس از تو حامي ما کيست؟ واي بر نااميدي! واي بر غريبي! يا ابتاه ليتني لک الفداء ( شاه کلید روضه) اي پدر! کاش من فداي تو مي‏شدم. يا ابتاه قبل هذا اليوم عميا( شاه کلید روضه) اي پدر! کاش نابينا مي‏شدم و اين روز را نمي‏ديدم. يا ابتاه ليتني توسدت التراب و لا اري شيبک مخضبا بالدماء( شاه کلید روضه) اي پدر! کاش روي خاک جان سپرده بودم و محاسن خونين تو را نمي‏ديدم. 8. روضه وداع با سر مطهر و پیوستن به بابا ثم أنها وضعت فهمها علي فمه الشريف، وبکت بکاءا شديدا حتي غشي عليها، فلما حرکوها فاذا بها قد فارقت روحها الدنيا آن گاه دهان بر دهان پدر شهيد و مظلوم خود نهاد و آن قدر گريست تا بيهوش شد. وقتي که او را تکان دادند، ديدند که جان سپرده و روح پاک او به ملکوت اعلي پيوسته است.