eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
279 عکس
178 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. نور چشمم فدای طفلانت جان زینب همیشه قربانت زندگی من و تب و تابم دست من خالی است دریابم حیف شد بیش از این توانم نیست حاصلی جز دو نوجوانم نیست تو که دریای رحمتی آقا تحفه ام را عنایتی آقا این دو فرزند نازنین،هدیه من و شرمندگی از این هدیه این دو گرچه تعلقات منند حاصل عمر من حیات منند تو ولی زندگی و جان منی من زمینم تو آسمان منی دوست دارم به راه تو بروند پیش مرگ سپاه تو بروند لحظه لحظه اگر سترگ شدند این دو با عشق تو بزرگ شدند من نبینم غریب خواهی شد لحظه ای بی حبیب خواهی شد فکر این دو نشسته بر آهم فکر غیر از تو را نمی خواهم بعد از این خستگی نباید داشت جز تو وابستگی نباید داشت ای که آهنگ التماس منی بعد از این تو فقط حواس منی می شوم بی سپر فدای سرت مادری خون جگر فدای سرت سر تو نازنین سلامت باد سر این دو پسر فدای سرت اشک هایم فقط به خاطر توست این همه چشم تر فدای سرت سر طفلم اگر شود فردا روی نی جلوه گر فدای سرت تن اینها اگر ز هم پاشید آه من را کسی نخواهد دید نوه ی مرتضی همان بهتر که نبیند اسیری مادر 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. می رود سمت برادر به تنش تب دارد دو پسر دارد و یک زمزمه بر لب دارد   به فدای سر تو ! هرچه که دارم این است چه کنم؟هست همین هرچه که زینب دارد   ارث زینب قد خم بود ، قسم داد و گرفت إذن خود را هم از آن قدّ مورّب دارد   پسرش رفت به میدان و شغالان دیدند شیر این بیشه عجب باد به غبغب دارد   رفت و فریاد برآورد برادر ! بشتاب تیغ ورّاث علی از دو طرف لب دارد   حق همین است که قربانی اکبر بشویم زینب است این که دو فرزند مؤدب دارد از یمین می روم از سمت یسارش با تو دشمن معرکه یک روزِ معذّب دارد   بد به دل راه مده مطمئناً پیروزیم مادر ماست که در خیمه ، مرتّب دارد:   زیر لب زمزمه ناد علی می خواند دارد از هیبت اولاد علی می خواند   تکیه دادند به هم هردو برادر اینبار هر دو در مرکز این دایره و چون پرگار دور خود ساخته اند از سر دشمن کوهی تن بی سر چقدر ماند و در این انبوهی   خُدعه زد دشمن بی عرضه و ترسو ای وای بارش تیر شد آغاز ز هر سو ای وای ناگهان هردو برادر به کمین افتادند زیر باران جفا هر دو زمین افتادند بدن هر دو پر از تیر ، به هم دوخته شد چشم هر دو پسرِ شیر به هم دوخته شد   اول از ترس در آن حال رهاشان کردند بعد با تیغه شمشیر جداشان کردند   این طرف ، حادثه از چشم زنی دور افتاد آن طرف در وسط خیمه دلی شور افتاد   گَرد ، خوابید و شد آن واقعه پیدا کم کم چشم مادر نگران شد به پسرها کم کم   عاقبت واقعه ، شد آنچه که زینب می خواست نذر او گشت اَدا ! شکر ، حسینش برجاست   پسرانم به فدای سر تو ، غم نخوری هر دو قربان علی اکبر تو ، غم نخوری   پسرانم که بماند ! خودِ زینب هم هست جان من نذر علی اصغر تو ، غم نخوری   تو سفارش شده مادرِمانی ، قَسمت می دهم جان من و مادر تو ، غم نخوری   هرچه غم مال من و قول بده تا آخر هرچه غم خورد اگر خواهر تو ، غم نخوری.. 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. می روی دنبالِ فرزندانِ من سلطان عشق بیش از این زحمت نکش ای جانِ من سلطان عشق کودکانم جای خود..هستیِ زینب هم فدات خویش را خسته نکن جانانِ من سلطان عشق می روم در خیمه ها پنهان شوم غصّه نخور چهره را پنهان نکن قرآنِ من سلطان عشق خیمه می مانم که ننشیند به پیشانی عَرَق بی خیالِ بچّه ها عطشانِ من سلطان عشق مرکبِ تو می کشد سنگینی بارِ دو گل.. باز هم می آوری طفلانِ من سلطان عشق این دو تا را هدیه کردم تا بمانی پایدار منّتت را می کشم منّانِ من سلطان عشق چهره ات درهم نکن قربانِ لبخندِ لبت خنده ات باشد فقط درمانِ من سلطان عشق سرفرازی کن عزیز فاطمه در کربلا... سربلندیّ ات بُود سامانِ من سلطان عشق 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. آورده ما را با خودش مادر؛ که قربانت شویم تا که برایت جان دهیم و حافظِ جانت شویم إذن از تو میخواهیم تا با غیرتی حیدرنشان در وادیِ میدان بتازیم و رجز خوانت شویم از کودکی سیرابمان کردی و وقتِ آن شده تا تشنه لب؛ جان-دادۂ لب های عطشانت شویم باید سپر برداشته، باید که از «سر» بگذریم نگذار تنها شاهدِ حال پریشانت شویم ما آرزو داریم که مثلِ علیِ اکبرت(ع) در خیمه نه! در معرکه ملحق به یارانت شویم دل دل نکن دایی! به خواهرزاده هایت نه نگو قابل بدان پایِ رکابت، از شهیدانت شویم «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا و َجَاهَدُوا»* بگذار تا تفسیری از آیاتِ قرانت شویم! *سورۂ مبارکۂ أنفال/ابتدای آیۂ(٧٢) إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا و َجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوا وَّنَصَرُوا أُولَٰئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ... ﻣﺴﻠﻤﺎً ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﻭ ﻫﺠﺮﺕ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻭ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺟﺎنﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺟﻬﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﻣﻬﺎﺟﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﭘﻨﺎﻩ ﻭ ﺟﺎ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﻳﺎﺭی ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﺎﺭ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻧﺪ... 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. در دوجهان در و‌ گهر زینب است حوریه در شکل بشر زینب است تیغ حسین است و سپر زینب است شیرزن وقت خطر زینب است نیم علی نیم شده فاطمه دختر زهرا نه!خود فاطمه مثل علی عابده هر شب است صبح ولی قاتل صد مرحب است چادر او سنگر این مذهب است کعبه ما سینه زنان زینب است! حلم‌ تمام علم تمام است این واسطه بین دو امام است این آینه عزت پرودگار بت شکن بی تبر روزگار دو پسرش چون دو سر ذولفقار در وسط خیمه ندارد قرار وقت رجز خوانی زینب شده نوبت قربانی زینب شده ای پسر مادرم ای بی نظیر! خرده به وسع کم زینب نگیر این دو جوان اند به عشق تو پیر عبد حسین اند و تو نعم الامیر وارث رزم و شرف جعفر اند نذر سر موی علی اکبرند کاش بجای تو پریشان شوند جای تو در قتلگه عریان شوند غارت دزدان بیابان شوند طعمه هر سم ستوران شوند ذبح شوند این دو بجایت اخا هرچه که دارند فدایت اخا حاجتم امروز روا شد حسین گوشه ای از دینم ادا شد حسین بد گرهی بود که وا شد حسین زینبت ام‌الشهدا شد حسین این دو که رفتند تو اما بمان یا که به میدان ببرم یا بمان سید پوریا هاشمی محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. وقتی که در دور و برت لشگر نباشد وقتی برایت یک نفر یاور نباشد وقتی که هَل مِن ناصر تو بی جواب است وقتی که شرم از سبط پیغمبر نباشد خواهر اگر جان را نریزد زیر پایت دیگر به جان تو قسم خواهر نباشد باید که قربانی شوند این دو جوانم باور بکن راهی از این بهتر نباشد وقتی که عبدالله هم داده رضایت عذری نمانده صحبتی آخر نباشد وقتی وهب را مادرش تقدیم کرده از یک مسیحی خواهرت کمتر نباشد بگذار تا کامل شود عشق من و تو بگذار بین ما کسِ دیگر نباشد کاری بکن ای عشق من در روز محشر تا خواهرت شرمنده از مادر نباشد من هر چه را دارم اگر ریزم به پایت جبران یک موی علی اصغر نباشد هستند اولاد من ، اما خون اینها رنگین تر از خون علی اکبر نباشد گفتی همیشه خواهرت را دوست داری حالا نباید روی حرفش نه بیاری از غربتت مولا خبر دارند هر دو بر حال امروزت نظر دارند هر دو تنهایی ات اینجا درآورد اشکشان را از غصه ات چشمان تر دارند هر دو پوشانده ام بر تن لباس رزمشان را بنگر چه تیغی بر کمر دارند هر دو من که حریف بی قراری شان نبودم شور عجیبی بین سر دارند هر دو از لحظه ای که گفته ای "نه" ای برادر حال و هوای محتضر دارند هر دو از بسکه شوق پر زدن تا دوست دارند بر تن به جای دست پر دارند هر دو از نسل ابراهیم و اسماعیل هستند در دستشان تیر و تبر دارند هر دو وقت رجز خواندن شبیه شیر هستند وای از دمی که نیزه بر دارند هر دو مانند خورشیدند و آتش می فشانند شیران جنگند و شرر دارند هر دو با خونشان آمیخته شور شجاعت مانند عباست جگر دارند هر دو بگذار اینها سوی میدان پر بگیرند من راضی ام هر دو به پای تو بمیرند محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. هجران گرفته دور و برم را برای چه؟ خون می کنی دو چشم ترم را برای چه؟ وقتی قرار نیست کبوتر کنی مرا بخشیده اند بال و پرم را برای چه؟ گر نیستی غریب، مگو پس انا الغریب صد پاره می کنی جگرم را برای چه؟ دارد سرت برای چه آماده می شود؟ پس آفریده اند سرم را برای چه؟ زحمت کشیده ام که چنین قد کشیده اند بر باد می دهی ثمرم را برای چه؟ من التماس می کنم و تفره می روی شاید عوض کنی نظرم را برای چه؟ از مثل تو کریم توقع نداشتم اصلاً گذاشتند کرم را برای چه؟ باشد نمی روند، ولی جان من! بگو آورده ام دو تا پسرم را برای چه؟ محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. عالم علی و نورِ جهانتاب زینب است مثلِ علی و مثلِ نبی ناب زینب است از جلوه‌های فاطمه سیراب زینب است تشنه حسین تشنه حسن آب زینب است یعنی که پنج تَن دلِ یک قاب زینب است این کیست این عقیله‌ی آقای کربلاست این کیست این که غیرت فردای کربلاست این کیست این رَاَیتُ جمیلای کربلاست این کیست حضرت زهرای کربلاست   عصمت کم است صاحب القاب زینب است آورده رویِ دست خودش جانِ خویش را آماده کرده است دو قرآن خویش را رو کرده است بر همه شیران خویش را دو گِرد باد خویش دو طوفان خویش را خورشیدِ این دو اختر نایاب زینب است زخمِ دل شکسته‌ی خود را که هَم گذاشت اذن دخول خواند به خیمه قدم گذاشت از خود گذشت و تُحفه‌ای از بیش و کم گذاشت سنگِ تمام پیشِ امیرِ حرم گذاشت قبله حسین باشد و محراب زینب است زینب رسید و باز امام احترام کرد مثلِ علی ، حسین به پایش قیام کرد تا او سلام کرد خدا هم سلام کرد زینب که است؟ آن که ادب را تمام کرد در کربلا معلمِ آداب زینب است دو مرد از  قبیله‌یِ خود انتخاب کرد آئینه بود و رو به سوی آفتاب کرد با التماس دامنِ خود را پُر آب کرد بر روی نام مادرش اما حساب کرد فرمود این شکسته‌ی بی تاب زینب است بالی اگر نیست برادر دلی که هست آورده‌ام شعله کشم حاصلی که هست حل کن به دست خویش مرا مشکی که هست از من بخر دو هدیه‌ی ناقابلی که هست باور بکن که اولِ اصحاب زینب است رفتند سمت معرکه پَر در بیاورند عباس گشته‌اند جگر در بیاوَرَند چون ذوالفقار تیغِ دوسر در بیاورند از یک یکِ سپاه پدر در بیاورند این دو  دو موج بوده و سیلاب زینب است از دور دید و گفت علمدار مرحبا بر ضربه‌هایشان صدو ده بار مرحبا بر دو امیر به دو جگردار مرحبا زینب شدند و حیدر کرار مرحبا اما میانِ خیمه‌ی بی آب زینب است اما رسید لحظه‌ی در خون صدا زدن خونین نَفَس نَفَس زدن و دست و پا زدن یک بار تیغ و بار دگر نیزه را زدن دور از نگاهِ مادرشان بی هوا زدن در بینِ خمیه شاهدِ گرداب زینب است یک نانجیب دشنه به اَبرویشان کشید یک بی حیا دو نیزه به پهلویشان کشید یک ناصبی که چکمه سَر و رویشان کشید یک پیرمرد پنجه به گیسویشان کشید آنکه دو چشم او شده خوناب زینب است آمد غروب و خنده‌ی دشمن بلند شد وقتی صدای غارت و شیون بلند شد دو نیزه در مقابلِ یک زن بلند شد زینب نظر نکرد ولیکن بلند شد چشم حسین از سرِ نِی ها به زینب است محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. مادر به خیمه و دو جوانش به قتلگاه پا می كشند راه نفس باز وا كنند در آخرین نفس كه نفس بر لب آمده می خواستند مادر خود را صدا كنند اما ز خیمه گاه نیامد به جای او زود آمدند تا سرشان را جدا كنند عباس اگر نبود كه چیزی نمانده بود می خواستند هر چه كه تیغ است جا كنند 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. بود زینب را دو مه سیما پسر کز فروزان چهر هر یک چون قمر هر دو از رخشندگی بدری تمام وز دو گیسو لیلهٴقدری تمام شد به سوی خیمه بانو با شتاب با دلی پر آتش و چشمی پر آب با سرشک افشاند گرد از مویشان شانه زد بر عنبرین گیسویشان هر دو را بر بست تیغی بر میان و آن گه ایشان را بسان ارمغان نزد شه آورد و بوسیدش قدم گفت کای شاهنشه گردون خَدم 🔸شاعر : محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. دوباره در دل من خیمه‌ی عزا نزنید نمک به زخم من و زخم خیمه‌ها نزنید شکسته‌تر ز منِ پیر دیگر این جا نیست مرا زمین زده است اکبرم، شما نزنید برای آن که نمیرم ز شرم مادرتان میان این همه لبخند دست و پا نزنید خدا کند که بگوید کسی به قاتلتان فقط نه این که دو بی‌کس، دو تشنه را نزنید که در برابر چشمان مادری تنها سر دو تازه جوان را به نیزه‌ها نزنید 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. بهترین بنده ی خدا زینب  هل اتی زینب، انمّا زینب  ریشه ی صبر انبیا زینب  زینبا زینبا و یا زینب  بانی روضه های غم زینب  تا ابد مبتلای غم زینب  گفت ای مصطفای عاشورا  ای فدای تو زینب کبری  تو علی هستی و منم زهرا  پس فدای تمام پهلوها  سر خواهر فدای این سر تو  همه ی ما فدای اکبر تو  گفت ای شاه ما اجازه بده  حضرت کربلا اجازه بده  جان این بجه ها اجازه بده  جان زهرا اجازه بده  قبل از آنکه سر تو را ببرند  این سر خواهر تو راببرند  من هوای تو را به سر دارم  به هوای تو بال و پر دارم  از غریبی تو خبر دارم  دو پسر نه، دو تا سپر دارم  زحمتم را بیا به باد مده  اشتیاق مرا به باد مده  در دل خیمه خسته اند این دو  سر راهت نشسته اند این دو  دل به لطف تو بسته اند این دو  با بزرگان نشسته اند این دو  این دو با یار تو بزرگ شده اند  با علمدار تو بزرگ شده اند  در کرم سائلی به دست آور  زین دو تا حاصلی به دست آور  سپر قابلی به دست آور  تا توانی دلی به دست آور  دل شکستن هنر نمی باشد  نظرت هم اگر نمی باشد  ای فدایت تمامی سرها  سر چه باشد به پای دلبره  از چه در اشتیاق خواهر ها  تو نظر می کنی به دیگرها  آخرش یا اجازه می گیرم  یا همین کنج خیمه می میرم     ای برادر اشاره ای فرما  ذوقشان را نظاره ای فرما  رد مکن راه چاره ای فرما  لااقل استخاره ای فرما  ورنه نیزه به دست می گیرم  جان هر آنچه هست می گیرم  تو اگر مبتلا شوی چه کنم ؟  پیش چشمم فدا شوی چه کنم ؟  پیش من سر جدا شوی چه کنم ؟  کشته ی زیر پا شوی چه کنم؟  وای اگر حنجرت شکسته شود  پیش من پیکرت شکسته شود  🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af