#حضرت_قاسم_علیه_السلام
#نیر_تبریزی
#اشعار_عرفانی
قاسم آن نو باوه ی باغ حسن
گوهر شاداب دریاى محن(1)
شیر مست جام لبریز بلا
تازه داماد شهید کربلا
چارده ساله جوان نونهال
برده ماه چارده شب را به سال
قامتش شمشاد باغستان عشق
روُش مرآت نگارستان عشق
در حیا فرزانه فرزند حسن
در شجاعت حیدر لشگر شکن
با زبان لابه نزد شاه شد
خواستار عزم قربانگاه شد
گفت شه کِاى رشک بستان اِرَم
رو تو در باغ جوانى خوش به چم(2)
همچو سرو از باغ غم آزاد باش
شاد زى وُ شاد بال و شاد باش
مهلاً اى زیبا تذر و خوش خرام
این بیابان سر به سر بند است و دام
الله اى آهوى مشگین تتار(3)
تیر بارانست دشت و کوهسار
بوى خون میآید از دامان دشت
نیست کس را زان امید بازگشت
چون تو را من دور دارم از کنار
اى مرا تو از برادر یادگار
کى روا باشد که این رعنا نهال
گردد از سم ستوران پایمال
کى روا باشد که این روى چو ورد
غلطد اندر خون به میدان نبرد
گفت قاسم کِاى خدیو مستطاب
اى تو ملک عشق را مالک رقاب
گرچه خود من کودک نو رسته ام
لیک دست از کامرانى شسته ام
من به مهد عاشقى پرورده ام
خون به جاى شیر مادر خورده ام
کرده در روز ولادت کام من
باز، با شهد شهادت مام من
گرچه در دور جوانى کامها است
کام من رفتن به کام اژدها است
کام عاشق غرقه در خون گشتن است
سر به خاک کوى جانان هشتن است
ننگ باشد در طریق بندگى
بر غلامان بى شهنشه زندگى
زندگى را بى تو بر سرخاک باد
کامرانى را جگر صد چاک باد
لابه هاى آن قتیل تیر عشق
مى نشد پذرُفته نزد پیر عشق
بازگشت آن نو گل باغ رسول
از حضور شاه نومید و ملول
شد به سوى خیمه آن گلگون عذار
از دو نرگس بر شقایق ژاله بار
چون نگردد گفت سیر از زندگى
آن که نپسندد شهش بر بندگى
چوُن زِ بى قدرى نکردت شه قبول
رَخت بر بند از تن اى جان ملول
سر که فتراکش نبست آن شهسوار
گور سر خود گیر و بر سر خاکبار
سر به زانوى غم آن والا نژاد
کآمدش ناگه ز عهد باب یاد
که به هنگام رحیل آن شاه فرد
هیکلى بر بازویش تعویذ کرد
گفت هر جا سخت گردد بر تو کار
نامه بگشا و نظر بر وى گمار
هر کجا سیل غم آرد بر تو رو
این وصیت باز کن بنگر در او
گفت کارى سختتر زین کار نیست
که به قربانگاه عشقم بار نیست
یا چه غم زین بیشتر که شاه راد
ره به خلوتگاه خاصانم نداد
نامه را بگشود و دیدش کَش پدر
کرده عهدش کاى همایون رخ پسر
اى تو نور چشم عم و جان باب
وى مرا تو در وفا نایب مناب
من نباشم در زمین کربلا
بر تو بخشیدم من این تاج ولا
چون ببینى عم خود را بى معین
در میان کارزارِ اهل کین
زینهار اى سرو رعناى سهى
لابه ها کن تا به پایش سر نهى
جهد کن فردا نباشى شرمسار
در حضور عاشقان جان نثار
جان به شمع عشق چون پروانه زن
خود بر آتش چابک و مردانه زن
بر قد موزون کفن میکن قبا
اندر آن صحرا قیامت کن بپا
شاهزاده خواند چون عهد پدر
با ادب بوسید و بنهادش به سر
مینگنجد از خوشى در پیرهن
حجله ی داماد شد بیت الحَزَن
عقده هاى مشکلش گردید حل
وان همه اَندُه(اندوه)به شادى شد بدل
از شعف چون غنچه خندان شکفت
شکر ایزد را به جاى آورد و گفت
اى همایون قرعه ی اقبال من
کآیه ی لاتَقنَط آمد فال من
شکرُ لِله کِافتتاح این مثال
کوکب به ختم بر آورد از وبال
در فضاى عشق بال افشان شدم
لایق قربانى جانان شدم
عهده نامه برد شادان نزد شاه
با تضرع گفت کاى ظل اله
سوى درگاهت به کف جان آمدم
نک ز شه در دست فرمان آمدم
مگر خط امضا ده این منشور را
وز جسارت عذر نه مامور را
دید چون شاه آن خط مینو نگار
شد بسیم(4) از جزع مروارید بار
گفت کاى صورت نگار خوب و زشت
جان فداى دست توکاین خط نوشت
جان فداى دست تو اى دست حق
که گرفته بر همه دستى سبق
این بگفت و راند سوى رزمگاه
با تعنت گفت به امیر سیاه
کاسب خود را دادهئى آب اى لعین
گفت آرى گفت ویحک شرم بین
اسب تو سیراب و فرزند رسول
نک زتاب تشنگى از جان ملول
سر به زیر افکند از شرم آن عنید
که به پاسخ حجتى در خور ندید
شامئى را گفت ساز جنگ کن
سوى روزم این صبى آهنک کن
گفت شامى ننک باشد در نبرد
کافکند با کودکى پیکار مرد
خود تو دانى که مرا مردان کار
یک تنه همسر شمارد با هزار
دارم اینک چار فرزند دلیر
هر یکى در جنگ ز اوى شیر گیر
نک روان دارم یکى بر جنگ او
با همین از چهره شویم ننک او
گفت اینان زادگان حیدرند
در شجاعت وارث آن سرورند
خردسال از بینیش خرده مگیر
که ز مادر شیر زاید زاد شیر
از طراز چرخ بودى جوشنش
گر بخردى تن بر این دادى تنش
این شررها کن نژاد آتشند
خرمنى هر لحظه در آتش کشند
نسل حیدر جملگى عمر و افکنند
که به نسبت خوشه آن خرمنند
آن که از پستان شیرى خورد شیر
گرچه خرد آمد شجاع است و دلیر
گر نبودى منع زنجیر قضا
تنگ بودى بر دلیریشان فضا
داد شامى از سیه بختى جواز
پور را بر حرب آن ماه حجاز
شاهزاده راند باره سوى او
یافت ناگه دست بر گیسوى او
مرکشان بربود از زین پیکرش
داد جولان در مصاف لشگرش
آنچنانش بر زمین کوبید سخت
کُاستخوان با خاک یکسان گشت وُ پخت
هم یکایک آن سه دیگر زاد وى
رو به میدانگه نهاد او را ز پى
در نخستین حمله آن میر راد
پاى پیکارش نماند و سر نهاد
ساکنان ذوره عرش برین
ز آسمان خواندند بر وى آفرین
شامى آمد با رخ افروخته
دل ز داغ سوگوارى سوخته
اهرمن چون با فرشته شد قرین
کرد رو بر آسمان سلطان دین
کای مهین یزدان پاک ذوالمنن
این فرشته چیره کن بر اهرمن
لب بهم ناورده شه سبط کریم
کرد شامى را به یک ضربت دو نیم
زان چنان دعوت نبود این بس عجیب
بود عاشق صوت داعى را مجیب
اى خوش آن صوتى که او جوایاى اوست
رأى این در هر چه خواهد رأى اوست
نى معاذالله خطا رفت اى عجیب
صوت داعى بود خود صوت مجیب
داند آن کز سرّ عشق آگه بود
کاین همه آوازها از شه بود
رو حدیث کنت سمعه باز خوان
تا بیابى رمز این سر نهان
شد چو از تیغش دو نیم آن رزم کوش
مرحبا آمد ز یزدانش به گوش
تافت شهزاده عنان از رزمگاه
شکوه بر لب از عطش تا نزد شاه
دید چون خوشیده یاقوت ترس
بر دهان بنهاد شاه انگشترش
در صدف گفتى نهان شد گوهرى
یا هلالى شد قرین مشترى
کرد آگاهش ز رمز عشق شه
بر دهانش مهر زد یعنى که صه(5)
چشمه جوشید از آن چو سلسبیل
زندگى بخش دو صد خضر دلیل
چون لب لعلش از او سیراب شد
تشنه دیدار جد و باب شد
تاخت سوى رزمگه با صد شتاب
باد یا چون تشنه مستعجل بر آب
شیر بچه تیغ مرد افکن به مشت
کشت از آن رو به مردان آنچه کشت
حیدرانه تیغ در لشگر نهاد
پشتهها از کشتهها ترتیب داد
ظالمى زد ناگهش تیغى به فرق
تن ز زین برگشت در خون گشت غرق
کرد رو با شیر حق کى داورم
وقت آن آمد که آئى بر سرم
شاه دین آمد به بالین حبیب
دید دامادى دو دست از خون خضیب
سر بریدن را ستاده بر سرش
قاتلى در دست خونین خنجرش
دست او افکند با تیغى ز دوش
لشگر از فریاد او آمد به جوش
زد به لشگر شاه دین با تیغ تیز
گرم شد هنگامه جنگ و گریز
پیکر آن تازه داماد گزین
شد لگدکوب ستور اهل کین
شه چو آمد بار دیگر بر سرش
دید با حالى دگرگون پیکرش
برک برک نو گل باغ هدى
از سموم کین شده از هم جدا
گفت با صد حسرت و خون جگر
کاى همایون فال و فرخ رخ پسر
قاتلانت در دو عالم خوار باد
خصم شان پیغمبر مختار باد
سخت صعب آید به عمت زندگى
که تواش خوانى گهِ درماندگى
بهر یارى تو بر ناید فرود
یا نه بخشد بر تو آن یاریش سود
پس کشیدش بر کنار از لطف شاه
برد نالانش به سوى خیمه گاه
گفت مهلا ای عزیزان گزین
که هوان واپسین ماست این
یارب این قوم سیه دل خوار باد
بر جبینشان داغ ننگ و عار باد
اى جهان داور ملیک هفت و چار
وا نمان دَیّار از ایشان در دیار
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
4_6001202376424303649.mp3
3.34M
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات_اشعار 3
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
(شبهه ی عروسی حضرت)
سلام علیکم استاد طاعاتتون قبول
در شعر استاد نیّر تبریزی که در مورد حضرت قاسم علیه السلام در گروه اشعار هست ، اشاره به تازه داماد بودن حضرت شده .
بنده پاسخ صوتی شما در این مورد رو در گروه مقتل شنیدم.
اما با توجه به مستند بودن اشعار جناب نیّر ، میشه در مورد این شعر توضیح بفرمایین ؟
آیا این قضیه بعد عرفانی داره؟
#خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
ای دی برای ارسال مطالب و سوالات مقتل در تلگرام و اینستاگرام
@m_h_tabemanesh1
@m_h_tabemanesh2
کانال مقتل ضامن اشک پاسخ به شبهات و سوالات مقتل امام حسین ع
@zameneashk
اشعار حسینی،آموزش مداحی
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
4_6001202376424303667.mp3
390.8K
ادامه ی پست قبل
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات_اشعار 3
#حضرت_قاسم_علیه_السلام
اشعار حسینی،آموزش مداحی
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
هدایت شده از کتابخانه مقتل امام حسین ع و معصومین ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با سلام خدمت دوستان عزیز
لطفا برای دسترسی به کتب در کانال کتابخانه ضامن اشک این هشتک ها را بزنید👇👇
#کتب_مقتل_حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#کتب_مرجع
#کتب_اهل_بیت_علیهم_السلام
#کتب_صوتی
#نرم_افزار
#کتاب_شعر
#کتب_اشعار_مداحی
کتابخانه ضامن اشک تلگرام
@zameneashkbook
کتابخانه ضامن اشک ایتا
@zamenashkbook1
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
پایان سال و وقت حساب و کتاب شد
پیشانی ام به محضرتان خیس آب شد
هر روز با گناه دلت را شکسته ام
بین من و تو این همه عصیان حجاب شد
گفتند پای نامۀ ما گریه می کنی
حال شما ز دیدن نامه خراب شد
با این وجود تا که گره خورد کار من
یا صاحب الزمانِ دلم مستجاب شد
این عمر بی وفا و تو هم دیر کرده ای
آوای اَلرحیل به جانم عذاب شد
امسال هم گدای شب جمعۀ حرم
با یک دعای مادرتان بی حساب شد
ما را بخر عزیز دل شاه کربلا
جان کسی که صورتش از خون خضاب شد
نازم به بانویی که به معراج قتلگاه
در پاسخش نوای الیّ خطاب شد
گودال فوق عرش و تجلی رب آن
در پاره حنجر پسر بوتراب شد
عمری ست روضه خواندم و باور نمی کنم
زینب چگونه وارد بزم شراب شد
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام_شهادت
مرثیه شهادت حضرت موسی بن جعفر ع
گل باغ ولا موسی بن جعفر
عزیز مصطفی موسی بن جعفر
زنسل حیدر کرار هستی
گل زهرا نما موسی بن جعفر
به ایثار و سخا و جود و رحمت
تویی وجه خدا موسی بن جعفر
تو هفتم نور پاک اهل بیتی
امید ما سوا موسی بن جعفر
بوددر سینه ما حب و مهرت
زالطاف خدا موسی بن جعفر
گل زهرا به چشم و قلب زارم
تویی نوروضیا موسی بن جعفر
حریم با صفایت بهر شیعه
بود دارالشفا موسی بن جعفر
به تو باشد چه در عالم چه محشر
همه امید ما موسی بن جعفر
تمام مرقدوصحن وسرایت
بودرضوان ما موسی بن جعفر
روا گردد همه حاجات شیعه
در آن صحن وسرا موسی بن جعفر
چوجد اطهرت حیدر در عالم
تویی مشکل گشا موسی بن جعفر
حریمت بهرشیعه تا به محشر
بود دارالولا موسی بن جعفر
تمام شیعیان مرتضی را
تو هستی مقتدا موسی بن جعفر
به اذن خالق یکتا تو هستی
به درد ما دوا موسی بن جعفر
زطفلی گشته ام ای نور یزدان
به درگاهت گدا موسی بن جعفر
دعایم کن که محتاج دعایم
تویی روح دعا موسی بن جعفر
نگاهی گر کنی از لطف و رحمت
شوم حاجت روا موسی بن جعفر
خدا داند که با یک نظره تو
زغم گردم رها موسی بن جعفر
برات کربلا و کاظمینت
نما بر من عطا موسی بن جعفر
بود امید من بر آل عصمت
صف روز جزا موسی بن جعفر
ز درگاه تو ای باب الحوائج
روم مولاکجا موسی بن جعفر
به پاس آن همه لطف و عنایت
شده حقت ادا موسی بن جعفر
شدی کشته براه دین و قرآن
تو بی جرم و خطا موسی بن جعفر
بریزدازغم و داغ تو مولا
سرشک از دیدهها موسی بن جعفر
تویی در کنج زندان و سیه چال
شهید اشقیا موسی بن جعفر
هنوز آن نغمه های یارب تو
رسد بر گوش ما موسی بن جعفر
به لب بودت در آن تاریکی حبس
فقط ذکر خدا موسی بن جعفر
شدی مسموم کین در کنج زندان
تو از زهر جفا موسی بن جعفر
به راه دین به دست سندی پست
شده جانت فدا موسی بن جعفر
نمیدانم چرا آن خصم بیدین
نکردازتوحیا موسی بن جعفر
گل حید،ر چنین ظلم و ستم ها
نبودت این سزا موسی بن جعفر
همه گریان و شهر کاظمین است
زداغت کربلا موسی بن جعفر
تمام عالم هستی زداغت
شده ماتم سرا موسی بن جعفر
سیه پوش غم داغ تو گشته
همه ارض و سما موسی بن جعفر
به یاد غربت و مظلومی تو
گرفته دل عزا موسی بن جعفر
نبوده لحظه جان دادن تو
به بالینت رضا موسی بن جعفر
تو را کشتنداززهرستم، لیک
نگشتی سرجدا موسیبنجعفر
شده تشییع جسم تو، نبوده
سرت بر نیزه ها موسی بن جعفر
سر جدت حسین بن علی را
بریدند از قفا موسی بن جعفر
منم از لطف خاص حی سرمد
غلام تو(رضا) موسی بن جعفر
کنم هر صبح و شام از لطف دادار
تو را مدح وثنا موسی بن جعفر
من بی مایه و لطف تو مولا
ز تو دارم بها موسی بن جعفر
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
مرثیه شهادت حضرت موسی بن جعفر ع
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام_شهادت
شب شام غریبان است امشب
که خون قلب محبان است امشب
تمام شیعیان در شور و شینند
همه در سوگ ماه کاظمینند
همه گریند امشب با دل خون
شده موسی خلاص از حبس هارون
گل زهرا امام بی قرینه
شده مسموم کین دور از مدینه
زده سندی دون آتش به جانش
بسوزانده است،مغز استخوانش
امام هفتمین راحت شداز غم
زداغ اورضا بگرفته ماتم
دگر راحت شداز هر ظلم و بیداد
تنش مانده به روی جسر بغداد
اگر چه هر دلی در کاظمین است
به یاد کاظم و جدش حسین است
اگر چه گشته تشییع جنازه
دوباره داغ جدش گشته تازه
تن او بر زمین خواهر ندیده
ندیده روی نی راس بریده
میان موج خون غمدیده دختر
ندیده پیکر موسی بن جعفر
تن پاکش به روی دوش یاران
تن جدش به زیر سم اسبان
بمیرم کربلا حرمت دریدند
سر فرزند زهرا را بریدند
زدند آتش به خیمه وحشیانه
یتیمان را زدند با تازیانه
به جای تسلیت زخمش نمک خورد
کنار قتلگه زینب کتک خورد
(رضایم) نوکر موسی بن جعفر
دهد مزد مرا زهرای اطهر
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
زمزمه یا نوحه شهادت موسی بن جعفر ع
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام_شهادت
#زمزمه #نوحه
ز زندان بلا ، ( شدم راحت خدا ) ۲
کنون پر می کشم ( به سوی کبریا ) ۲
گل خیر النساء ، در این ماتم سرا ، به بالینم بیا ۲
رضا جانم بیا ۳
در این زندان غم ( شکسته بال من ) ۲
بیا یا فاطمه ( ببین احوال من ) ۲
در این هجران و غم ، بیاد مادرم ، کشم آه از دلم ۲
رضا جانم رضا ۳
در این ماتم سرا ( منم دور از وطن ) ۲
غل و زنجیر کین ( شده تسبیح من ) ۲
به یاد کربلا ، در این شهر بلا ، نمایم ناله ها ۲
رضا جانم رضا ۳
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
زمزمه یا شور شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
سبک : سلام آقا
دلم خونه_چشام بارونه بازم من
به تن دارم _دوباره رخت ماتم من
⚫️
گرفتاره _توهستم یا ابا السلطان(ع)
عزاداره _توهستم یا ابا السلطان(ع)
⚫️
چهارده سال_ زندان بود جای تو اقا
بستن زنجیر_به دست و پای تو اقا
⚫️
چهار ده سال _ازین زندون به اون زندون
بمیرم که_نداره غصه هات پایون
غریب آقام غریب آقام
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✅بنددوم
چهار ده سال _چه زجرایی کشیدی تو
چهار ده سال _چه دشناما شنیدی تو
⚫️
چهار ده سال _اسیر طعنه و آزار
چهار ده سال _سیلی خوردی جای افطار
⚫️
چهار ده سال کشیدی سختیا اقا
چهار ده سال دیدی رنج ومصیبت ها
⚫️
بمیرم که _کسی نشنیدصدا ها تو
شنیدم که_شکستن ساق پا هاتو
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✅زبانحال امام کاظم
غریبم من _اسیر این سیاه چالم
غریبم من_میره تا آسمون نالم
⚫️
رضا جانم _کجایی هستی بابا
رضا جانم_دارم میرم ازین دنیا
⚫️
خلاصم کن _خداوندا ازین زندان
خلاصم کن_ازین زندان و زندان بان
⚫️
خلاصم کن_ازین درد و ازین هجرون
خلاصم کن _خدا از ظلمای هارون
غریب آقام غریب آقام
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✅بندچهارم گریزبه کربلا
می سوزونه_ شرار زهر وجودم رو
زده آتیش_ تموم تارو پودم رو
😭
می سوزم من _ به یاد لبهای سقا
یادجدم_ بیاد روز عاشورا
😭
میسوزم من _به یاد راس بریده
لب تشنه_ که عمه م اونو بوسیده
😭
می افتم من_به یاد لحظه ی اخر
یاد عمه م _به یاد رگ های حنجر
حسین جانم حسین جانم حسین جانم
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
#شب_جمعه
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
شب جمعه شده یاد تو هستم
خدا را شاکرم دل بر تو بستم
شب جمعه شده چشم انتظارم
برای دیدن تو بیقرارم
شب جمعه شده کردم هوایت
به گوش جان رسد شور و نوایت
شب جمعه شده ، قلبِ شکسته ...
امیدم را به درگاه تو بسته
شب جمعه شده یاد تو کردم
کجایی تا که من دورت بگردم
شب جمعه شده از هجر، سوزم
درون سینه آتش برفروزم
شب جمعه شده، یارِ غریبم ..
بیا ای مونس و تنها طبیبم
شب جمعه شده تنها و خسته
به امید وصال تو نشسته
شب جمعه شده کم شد توانم
کجایی یار خوب و مهربانم
شب جمعه شده بنگر بحالم
ز سوز داغ هجرانت بنالم
شب جمعه شده من بی شکیبم
کجایی یار تنها و غریبم
شب جمعه شده جای تو خالی است
نگر اشکم زهجران تو جاری است
شب جمعه شده بر تو پناهم
به حق مادرت بنما نگاهم
شب جمعه شده گر بی بهایم
دعایم کن که محتاج دعایم
شب جمعه شده ای ماه کنعان
شدم از داغ هجران تو گریان
شب جمعه شده ای مه جبینم
ز سوز هجر رویت دل غمینم
شب جمعه شده اشکم نثارت
شود آیا نشینم در کنارت ؟
شب جمعه شده مهدی کجایی
شود آیا نظر برمن نمایی
شب جمعه شده بر من دعا کن
به حق فاطمه دردم دوا کن
شب جمعه شده هستم هوایی
دعا کن تا شوم من کربلایی
شب جمعه شده ای نور عینم
خدا داند که گریان حسینم
شب جمعه شده بنگر نوایم
بیاد سر جدای کربلایم
شب جمعه شده حساس هستم
به یاد غربت عباس هستم
شب جمعه شده اشک دو دیده
بریزد یادِ دستان بریده
شب جمعه شده اشکم چکیده
به یاد جسم در خون آرمیده
شب جمعه شده جان بر لبم من
به یاد عمه جانت زینبم من
شب جمعه شده بنما دعایم
گدای رو سیاه تو (رضایم)
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af