🖤💔🖤💔🖤💔🖤💔🖤
#محرم
شادی برای تو، غم عالم برای من
از ماه های سال ، محرم برای من
آوای آسمانی داوود، مال تو
خاموشی مقدس مریم برای من
از عشق خود جدایم و جای گلایه نیست
این بود ارث حضرت آدم برای من
بی مهری است رسم محبت برای تو
تنهایی است مونس و همدم برای من
یوسف که نیستم ولی آن بنده ام که هیچ
نگذاشته ست صاحب من کم برای من
بگذار عمر در گذر عشق طی شود
حتی اگر نشد که تو یک دم برای من...
شعر از : میلاد عرفان پور
🖤💔🖤💔🖤💔🖤💔🖤
⛱کانال اشعار زیبا
https://eitaa.com/asharziba
#عاشورا
#محرم
عصر یک جمعه ی دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم
كه چرا عشق به انسان نرسیده است؟
چرا آب به گلدان نرسیده است؟
چرا لحظه ی باران نرسیده است؟
و هر كس كه در این خشكی دوران به لبش جان نرسیده است،
به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است.
بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید، بنویسد:
كه هنوزم كه هنوز است
چرا یوسف گمگشته به كنعان نرسیده است؟
چرا كلبه ی احزان به گلستان نرسیده است؟
دل عشق ترك خورد، گل زخم نمك خورد،
زمین مُرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد، فقط برد، زمین مرد، زمین مُرد.
خداوند گواه است، دلم چشم به راه است، و در حسرت یك پلك نگاه است؛ ولی حیف نصیبم فقط آه است
و همین آه خدایا برسد كاش به جایی؛
برسد كاش صدایم به صدایی...
عصر یك جمعه ی دلگیر وجود تو كنار دل هر بیدل آشفته شود حس،
تو كجایی گل نرگس؟
به خدا آه نفس های غریب تو كه آغشته به حزنی است،
زجنس غم و ماتم،
زده آتش به دل عالم و آدم
مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای ای عشق مجسم؟
كه به جای نم شبنم بچكد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت،
نكند باز شده ماه محرم كه چنین می زند آتش به دل فاطمه، آهت!
به فدای نخ آن شال سیاهت،
به فدای رخت ای ماه! بیا،
صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم تویی.آجرك الله!
عزیر دو جهان یوسف درچاه،
دلم سوخته از آه نفس های غریبت
دل من بال كبوتر شده، خاكستر پرپر شده،
همراه نسیم سحری، روی پر فُطرُس معراجํ
نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی،
به همان صحن و سرایی
که شما زائر آنی و
خلاصه شود آیا كه مرا نیز به همراه خودت زیر ركابت ببری؟
تا بشوم كرب و بلایی،
به خدا در هوس دیدن شش گوشه، دلم تاب ندارد.
نگهم خواب ندارد،
قلمم گوشه ی دفتر، غزلِ ناب ندارد،
شب من روزن مهتاب ندارد.
همه گویند به انگشت اشاره،
مگر این عاشق بیچاره ی دلداده ی دلسوخته ارباب ندارد...؟
تو كجایی؟
تو كجایی شده ام باز هوایی،
شده ام باز هوایی...
گریه کن گریه و خون گریه کن ،
آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را
و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم
و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود
چون تپش موج مصیبات بلند است،
به گستردگی ساحل نیل است و
این بحر طویل است و
ببخشید اگر این مخمل خون برتن تب دار حروف است
که این روضه مکشوف لهوف است؛
عطش بر لب عطشان لغات است
و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است
و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است؛
ولی حیف که ارباب «قتیل العبرات » است؛
ولی حیف که ارباب« اسیرالکربات» است؛
ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین بن علی تشنه یار است
و زنی محو تماشاست ز بالای بلندی،
الف قامت او دال و
همه هستی او درکف گودال و
سپس آه که «الشمرُ» ...
خدایا چه بگویم که «شکستند سبو را و بریدند»...
دلت تاب ندارد به خدا با خبرم
می گذرم از تپش روضه
که خود غرق عزایی،
تو خودت کرب و بلایی؛
قَسَمت می دهم
آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی،
تو کجایی... توکجایی... گل نرگس
آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک الحسین
سید حمید رضا برقعی
⛱کانال اشعار زیبا
https://eitaa.com/asharziba
🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤
#محرم
یازده ماه از خدا این روزها را خواستم
دیدۀ تر خواستم حال بکا را خواستم
اذن دق الباب این خانه برای ما بس است
استجابت پیشکش فیض دعا را خواستم
یازده ما هست می خواهم که سلطانی کنم
پشت این در ماندن و دست گدا را خواستم
قول دادم این محرم معصیت کمتر کنم
همت توبه به درگاه خدا را خواستم
از علی موسی الرضا رزق لباس مشکیه
دستباف حضرت خیرالنسا را خواستم
هر محرم زیر دین صلح آقاییم ما
یا امام مجتبی اشفع لنا را خواستم
کربلایی نیستم اما تو شاهد باش که
هردعایی کردم اول کربلا را خواستم
شصت شب از صبح تا شب نوکری در روضه ها
طعنه خوردن،سوختن پای شما را خواستم
گرچه ناقابلتر از این حرف ها هستم ولی
یک زیارت اربعین پایین پا را خواستم
از نجف تا کربلا پای پیاده دست جمع
روضه خواندن بین این صحن و سرا را خواستم
اهل عالم دارد از ره ماه ماتم میرسد
هیئتی ها یاعلی! دارد محرم میرسد...
🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤
⛱کانال اشعار زیبا
https://eitaa.com/asharziba
🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤
#محرم
#عاشورا
دوباره ماه محرم دوباره بوی حسین
دوباره نوشش می از سر سبوی حسین
دوباره ماه تاثر دوباره ماه عزا
دوباره سینه زدن در میان کوی حسین
دوباره شهر بپوشد به تن لباس سیاه
رواج هیئت و مسجد ز آبروی حسین
دوباره ذکر حسین بر لبان پیر وجوان
دوباره نغمه "هل من"رسد زسوی حسین
دوباره یاد شهیدان کربلا کردن
دوباره خوی گرفتن به خلق وخوی حسین
دوباره لطف خدائی برای شخص زهیر
ونیک عاقبتی بعد گفتگوی حسین
دوباره حر پشیمان به محضر مولا
عوض نمودن دنیا به تار موی حسین
دوباره قاسم واکبر، عمویشان عباس
فدای حق شده در جنگ با عدوی حسین
دوباره علقمه وقتلگاه شاه شهید
دوباره ناله زینب به جستجوی حسین
گرفتنش به بغل جسم بی سر مولا
دوباره بوسه زدن بر رگ گلوی حسین
دوباره شام غریبان به خیمه ها آتش
زنان دربدر وخواهر نکوی حسین
دوباره یاد اسارت برای آل ا...
ویاد سنگ پرانی به راس و روی حسین
دلم گرفته خدایا زماتم مولا
نما تو قسمت من زائری به کوی حسین
🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤❤️🖤
⛱کانال اشعار زیبا
https://eitaa.com/asharziba
#محرم
#شام_غریبان
ای آیه های فجرِ من از آسمان بگو
از زخمِ بی شماره ات ای بی نشان بگو
معراجِ ارجعی تو در خون چه سان گذشت
در ازدحامِ آن همه تیغ و سنان بگو
من شرح می دهم غمِ تاراجِ خیمه را
از خنجرِ شقاوت و این ساربان بگو
سرداده اند قهقه وقتی که خواندمت
از حنجرِ شکسته ات این بار جان بگو
دارند می برند در این عصرِ بدرقه
پشتِ سرِ مسافرِ کوفه اذان بگو
اوّل زنِ اسیرِ بنی هاشمی شدم
تا انتهای رفتنِ در ریسمان بگو
عباسِ غیرتی من از نیزه پاسخی
بر طعنه های حرمله ی بد دهان بگو
قامت ببند و ماهِ شب تارِ من بمان
در کوچه های زجر هوادارِ من بمان
اشکِ فراق چشمِ ترم را گرفته است
خنجر کشیده غم جگرم را گرفته است
از تو بگو چگونه خداحافظی کنم؟
بُغضی گلویِ نوحه گرم را گرفته است
ترسم که پای دختر تو لِه شود در این
زنجیرها که پای حرم را گرفته است
از خیمه های سوخته هر قدر مانده است
چادر که رفته روی سرم را گرفته است
تا چشمِ پاسبانِ وِقارم ز حدقه ریخت
هر چشمِ هَرزه دوو و برم را گرفته است
نیزه ز نبشِ قبرِ کسی حرف می زند
ناله وجودِ شعله ورم را گرفته است
هفده سرِ به نیزه مرا اوج می دهد
حالا که کعبِ نیزه پَرم را گرفته است
اینان که دورِ آینه دیوار می کِشند
از تازیانه ها چقدر کار می کِشند
شعر از : علیرضا شریف
⛱کانال اشعار زیبا
https://eitaa.com/asharziba
#محرم
#عاشورا
#حضرت_زینب(س)
سر ني در نينوا مي ماند، اگر زينب نبود
كربلا در كربلا مي ماند، اگر زينب نبود
چهره ی سرخ حقيقت بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابري از ريا مي ماند اگر زينب نبود
چشمه ی فرياد مظلوميت لب تشنگان
در كوير تفته جا مي ماند اگر زينب نبود
زخمه ی زخمي ترين فرياد در چنگ سكوت
از طراز نغمه وا مي ماند اگر زينب نبود
در طلوع داغ اصغر، استخوان اشك سرخ
در گلوي چشم ها مي ماند اگر زينب نبود
ذوالجناح دادخواهي ، بي سوار و بي لگام
در بيابان ها رها مي ماند اگر زينب نبود
در عبور از بستر تاريخ، سيل انقلاب
پشت كوه فتنه ها مي ماند اگر زينب نبود
شعر از : قادر طهماسبی
⛱کانال اشعار زیبا
https://eitaa.com/asharziba
#محرم
#عاشورا
#حضرت_زینب_(س)
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید
نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید
شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده
و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده
زمین را غرق در خون خدا کردی
خبر داری تو اسرار خدا را بر ملا کردی
خبر داری جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت
ازین عالم چه می خواهی همه عالم به قربانت
خبر دارم که سر ازدیر نصرانی درآوردی
و عیسی را به آیین مسلمانی درآوردی
خبر دارم چه راهی را در اوج نیزه طی کردی
از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی
تو می رفتی و می دیدم که چشمم تیره شد کم کم
به صحرایی سراسراز تو خالی خیره شد کم کم
حدود ساعت سه جان من می رفت آهسته
برای غرق در دریا شدن می رفت آهسته
حدود ساعت سه من ،عقیله،دختر حیدر
چنان مرغی که پر پر می زند بر خاک و خاکستر
حدود ساعت سه من پریشان آمدم با سر
ولی مثل همیشه باز از من زودتر مادر.....
حدود ساعت سه دیدمت برخاک و خاکستر
ولی عریان نه پیراهن نه عمامه نه انگشتر
نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده
سر پیراهنت هم جنگ بوده
ولی شرمنده زینب دیر فهمید
که انگشتر به دستت تنگ بوده
سید حمید رضا برقعی
⛱کانال اشعار زیبا
https://eitaa.com/asharziba
#عاشورا
#محرم
#حضرت_زینب_ (س)
ظهر روز دهم آرام به پایان می رفت
از تن زخمی او خون فراوان می رفت
مرد تنها شده مانند علی می جنگد
خون بسیار از او رفته ولی می جنگد
تکیه کرده است به شمشیر و سرپا مانده
دشمن از کشتن او خسته شده وامانده
به خدا حمله با سنگ ندیده ست کسی
نابرابرتر از این جنگ ندیده ست کسی
بازهم روز دهم، ساعت سه ،ساعت سر
ساعت وقت ملاقات سری با مادر
ساعت رفتن جان از بدن یک خواهر
چون خداحافظی پیرهنی با پیکر
ساعت سینه مولا شده سنگین ناگاه
ریخت عبدلله از آغوش اباعبدالله
ساعت روضه تن، روضه سر، باز شود
تنش آنگونه که عمامه اگر باز شود
ساعت غارت خیمه شده آماده شوید
دین ندارید شما لااقل آزاده شوید
بکشیدش سپس آماده منظور شوید
او نفس می کشد از اهل حرم دور شوید
ساعت گریه مسلم به سر دروازه
ساعت وحشی اسبان به نعل تازه
نه فقط بر تن او بر بدن زینب تاخت
آنچنانی که دگر صورت او را نشناخت...
مینویسم که شب تار سحر می گردد
یک نفر مانده از این قوم که بر میگردد
سید حمید رضا برقعی
هدایت شده از اشعار زیبا
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح
🌹بردن نام حسین بن علی میچسبد
🌹اَلسلام علَی الْحسَیْن
🌹وعلی علی بْن الْحسین
🌹وعلی اولادالحسین
🌹وعلی اصحاب الحسین
⛱کانال اشعار زیبا
https://eitaa.com/asharziba