eitaa logo
هیئت عاشقان مهدی (عج)
232 دنبال‌کننده
713 عکس
181 ویدیو
1 فایل
جلسه هفتگی عاشقان مهدی(عج) چهارشنبه ها ساعت ۲۰:۳۰ ادرس پیچ اینستاگرام:https://www.instagram.com/asheghan_mahdi_malard ادرس کانال تلگرام:https://www.t.me/asheghan_mahdi_malard
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی حکیمی به شاگردانش گفت: «فردا هر کدام یک کیسه بیاورید و در آن به تعداد آدم‌هایی که دوستشان ندارید و از آنان بدتان می‌آید پیاز قرار دهید.» روز بعد همه همین کار را انجام دادند و حکیم گفت: «هر جا که می‌روید این کیسه را با خود حمل کنید.» شاگردان بعد از چند روز خسته شدند و به حکیم شکایت بردند که: «پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و ما را اذیت می‌کند.» حکیم پاسخ زیبایی داد: «این شبیه وضعیتی است که شما کینه دیگران را در دل نگه دارید. این کینه، قلب و دل شما را فاسد می‌کند و بیشتر از همه خودتان را اذیت خواهد کرد.»
آدما مثل پیاز میمونن! هی فک میکنی کامل شناختیشون ها...! هی میبینی عه یه لایه ی جدید دیگه هم زیر لایه ای که شناختی وجود داره
مــن ڪمتـر از آنم ڪه به پــایِ تـــو بیفتــم عالــم شــده سجــاده و افتــاده به پایــت 🍃 #یا‌زین‌العابدین ~~~~~~~~~~~~~~~~ هیئت عاشقان مهدی (عج) https://eitaa.com/asheghan_mahdi_malard
باید ڪویر می‌شدم و خشڪ می‌شدم ڪردی دعا و این به ما رسید .. هیئت عاشقان مهدی (عج) https://eitaa.com/asheghan_mahdi_malard
#جشن_ولادت حضرت علی اکبر 🎧 مداح: #کربلایی_احمد پریش #کربلایی جواد صالحی 📆 چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۹۷ ⏰ ساعت ۲۰:۳۰ #هیئت_عاشقان_مهدی_ملارد ویژه_خواهران_و_برادران @asheghan_mahdi_malard
#یا_غریب_الغربا افلاک کجا،پست ترین خاک کجا خورشید کجا ذره ی هتاک کجا ای لال شود زبان بدگوی #رضا نام تو کجا،دهان ناپاک کجا #بر_توهین_کننده_به_مولا_امام_رضا‌ع_لعنت هیئت عاشقان مهدی (عج) https://eitaa.com/asheghan_mahdi_malard
حسین جان هرچه پٌل پشت سرم هست ،خرابش بِنَما ... تا به فکرم نزند از رَه تو برگردم ... نمک سفره ات یک عٌمر زمین گیرم کرد .. من به قٌربان تو و نان حَلالت ارباب #یا_اباعبدالله 💔😭
﷽ #شاهزاده_علےاڪبر_ع💗 ❣پسـرے آمده از ایل و تبار علوے 🌼قمرے باوَجناٺ و حرڪات نبوے ❣گل تڪبیر حرم سوے حرم مےآید 🌼پسـر ارشد ارباب ڪرم مےآید #میلاد_سرو_قامٺ_آل‌یاسین💗 #مبارڪ_باد🎊 @asheghan_mahdi_malard
گیرنده: خدا یک روز کارمند پستی که به نامه‌هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می‌کرد متوجه نامه‌ای شد که روی پاکت آن در بخش گیرنده نوشته شده بود: «خدا» با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند. در نامه این طور نوشته شده بود: «خدای عزیزم، بیوه زنی هشتاد و سه ساله هستم که زندگی‌ام با حقوق ناچیز بازنشستگی می‌گذرد. دیروز یک نفر کیف مرا که صد دلار در آن بود دزدید. این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج می‌کردم. یکشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت کرده‌ام، اما بدون آن پول چیزی نمی‌توانم بخرم. هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم. تو ای خدای مهربان، تنها امید من هستی، به من کمک کن...» کارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همکارانش نشان داد. نتیجه این شد که همه آنها جیب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتند. در پایان نود و شش دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند. همه کارمندان اداره پست از اینکه توانسته بودند کار خوبی انجام دهند خوشحال بودند. عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت، تا این که نامه دیگری از آن پیرزن به اداره پست رسید که دوباره در بخش گیرنده نوشته شده بود: «خدا» همه کارمندان جمع شدند تا نامه را باز کرده و بخوانند. مضمون نامه چنین بود: «خدای عزیزم، چگونه می‌توانم از کاری که برایم انجام دادی تشکر کنم. با لطف تو توانستم شامی ‌عالی برای دوستانم مهیا کرده و روز خوبی را با هم بگذرانیم. من به آنها گفتم که چه هدیه خوبی برایم فرستادی. البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان اداره پست آن را برداشته‌اند!»