🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
#عاشقانه_برای_همسرم
بگو کجای قلب من
قرار گرفتی که
اینگونه توازن ضربانش
را بر هم زدی ...؟!
════༻❤༺════
@asheghanehalal
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟
#عاشقانه_برای_همسرم
خوب است که جُزمن
به کسی کارت نیست🌺🍃
خوب است که
آرامشِ جانم هستی🌺🍃
مغرور منم ،
که چون تویی را دارم 🌺🍃
شایسته ترین فردِ
جهانم هستی ... !🌺🍃
════༻❤༺════
@asheghanehalal
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟
#عاشقانه_برای_همسرم
مـردمـن ڪہ تـوباشـے
زن بودن خـوب اسـت
ازمیان تمـام مـذڪرهاے دنیـافقط ڪافیست
پاے تــودرمیـان بـاشـد
نمیدانـے بـراے تـوخـانوم بـودن
چـہ ڪیفے دارد
دوستـــ دارم
════༻❤༺════
@asheghanehalal
•°اینجوری تولدشو تبریک بگو ❤️⛱👇🏻
#متن_تبریک تولد🪄 💌
•°" .مثل تو فقط یه دونه،تو دنیا هست🫀
و من خیلی خوشبختم،که تورو دارم..💕🙂
نمیدونم برای کدوم کاره خوبم
خدا تورو به من داده !❤
وقتایی که حس تنهایی میکنم
مثل یه فرشته سر میرسی🤍
و همهی انرژی های منفی رو پَس میزنی..
و کلی انرژی مثبت بهم میدی !🌸💞
تنها چیزی که میتونم بگم:
هیچ وقت تنهام نزار🌚
چون هیچ آدمی بدون نفس نمیتونه زنده باشه🙂
منم استثنا نیستم..
دوست دارم دلیل زنده بودنم :)🥹💞 •°
☆•••🤍تولدت مباࢪڪ 🤍••• ☆🥹🎂🎊
#تولد
داغها دیدم اگر بی کس و تنها نشدم
دست بسته سرِ هر کوچه تماشا نشدم
قم کجا شام کجا غربت سادات کجا
سرِ بر نیزه و دروازه ی ساعات کجا
امان از دل زینب...😭😭😭
#وفات_حضرت_معصومه(س)💔
#ڪریمہ_اهلبیٺ🍂🕯
#تسلیٺ_باد 🏴
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
#عاشقانه_شهدا
.
تازه از سربازی برگشته بود و...
حدود ۲۰سالش بود…
که اومدن خواستگاریم...💕
هنوز کاری هم پیدا نکرده بود...
یادمه مراسم خواستگاری...💕
بابام ازش او پرسید...
"درآمدت از کجاست…؟"
گفت:"من روی پای خودم هستم و…
از هر جا که باشه نونمو در میارم..."
حالت مردونهش خیلی به دلم نشست وقتی...
میدیدم که چطور با خونوادم...
در مورد ازدواج صحبت میکنه...
با هم که صحبت میکردیم گفت:
"حجاب شما از هر چیزی واسم مهمتره..."
واسه عقد که رفتیم...💕
دست خطی نوشت و خواست که امضاش کنم...
نوشته بود...
.
"دلم نمیخواهد یک تار موی شما را نامحرمی ببیند…❤"
.
#حالا_که_تو_دل_بردی_و_من_غیرت_محضم…
#یادت_نرود_وعده_ما_حجب_و_حیا_بود...
.
منم امضاش کردم...
مادرم از این موضوع ناراحت شد و گفت...
این پسر خیلی سخت گیره...
ولی من ناراحت نشدم...
چون میدونستم که میخواد زندگی کنه...💕
واقعاً هم زندگی باهاش...💕
بهم مزه میداد...
تا قبل شروع زندگی مشترک...💕
دانشگاه میرفتم...
میخواستم ادامه تحصیل بدم ولی...
وقتی که با مهدی ازدواج کردم...💕
بچه دار هم که شدیم...
اونقده تو خونه خوش بودم...
که دلم نمیخواست جایی برم...
تا جایی که همه بهم میگفتن...
"تو چی از خونه میخوای…
که چسبیدی به کنجش…؟!"
جو خونهمونو اونقد دوست داشتم...
که دلم نمیخواست رهاش کنم...
موندن تو اون چاردیواری واسم لذت بخش بود...
تا حدی که حتی تصمیم گرفتم...
جای ادامه تحصیل و بیرون رفتن از خونه...
بیشتر بمونم تو خونه و...
مادر باشم و یه همسر...💕
.
(همسر شهید،مهدی قاضی خانی)
#زندگی_به_سبک_شهدا💞💞