5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ᴅᴏɴ'ᴛ ᴄʜᴏᴏsᴇ ᴛʜᴇ ᴏɴᴇ ᴡʜᴏ ɪs
ʙᴇᴀᴜᴛɪғᴜʟ. ᴄʜᴏᴏsᴇ ᴛʜᴇ ᴏɴᴇ ᴡʜᴏ
ᴍᴀᴋᴇs ʏᴏᴜʀ ᴡᴏʀʟᴅ
کسی که در دنیا زیباست انتخاب نکن،
کسی رو انتخاب کن که دنیاتُ زیبا میکنه.💙
آدرس کانال قشنگمون 😍
🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️
#برشی_از_یک_زندگی
#شکیبا
#قسمت_هشتاد وسه
چندروز زودتر از موعد کیسه آبم پاره شد و سعی کردم آرامشم رو حفظ کنم ... بدون هیچ دردی راه افتادم به سمت زایشگاه.
دکتر بعد از معاینه گفت؛ ورزشکاری عزیزم؟ لبخندی زدم و گفتم؛ نه ...
دکتر گفت؛ اما وضعیتت عالیه به نسبت شکم اول بودنت....
دو ساعتی همینطور موندم و راه میرفتم. اسد اومد و مشغول حرف زدن با دکتر شد...
رفتم جلوتر، اسد با عصبانیت گفت؛ جون زنم برام مهمه خانوم دکتر، دوس ندارم اینجا بزاد... میخام ببرمش بخش خصوصی سزارین کنه..
دکتر گفت؛ خانومتون تو بهترین شرایط ممکن قرار دارن آقا، چرا میخواین این فرصت و ازش بگیرین؟ در ضمن، بیمارستان قبول نمیکنه مادر باردار با این شرایط عالی رو بفرستیم برا سزارين...
همون لحظه دردم شروع شده بود... احساس درد و گرفتگی شکم و کمرم هرلحظه بیشتر می شد...
منو به اتاق مخصوص بردن، نمیدونم چه مدت گذشت اما بعد از دردی طاقت فرسا پسر قشنگم رو گذاشتن تو بغلم..
اشک شادی از چشمام میومد... ماما با مهربونی گفت؛ مبارکت باشه مامان خوشگل... اسم این گل پسر و چی میخای بزاری؟
ادامه پارت 👇
↳↳↳•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
زندگیمو دوس دارم وقتی تـو توش باشی عشقم[🥰❤️💋]
آدرس کانال قشنگمون 😍
🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️
شنیدی چی گفت !!؟
"ابد و یک روز "
یعنی چی .. !!؟
_ آره ..
یعنی تا لحظه مرگ
و یک روز بعدش .
من
می خوام ،
" ابد و یک روز "
دوسِت داشته
باشم...
آدرس کانال قشنگمون 😍
🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️
ولی اینکه
دلیل خنده های کسی باشی
گاهی لذت بخشتر از اینه
که خودت بخندی🤩♥️💞
آدرس کانال قشنگمون 😍
🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️
مثلِ نفس هایم دوستت دارم
همانقدر بی اختیار
همانقدر تا پایِ جان
آدرس کانال قشنگمون 😍
🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️
#برشی_از_یک_زندگی
#شکیبا
#قسمت_هشتاد وچهار
لبخندی زدم و گفتم ؛ شاهان ...
منو به بخش منتقل کردن، زهره و راحله اومده بودن به دیدنم ...
مامان و بابا و شیما و داییها و زندایی ...
اسد محو پسرمون شده بود. برق خوشحالی رو تو چشماش میدیدم ...
زندایی گفت؛ آقا شاهان، خوش اومدی...قدمت خیر باشه انشالله....
راحله و زهره نگاهی بهم انداختن ... زهره گفت؛ چی؟ شاهان؟
اسد سری تکون داد و گفت؛ آره ... دوس دارم این اسمو...
زهره لبخندی زد و نزدیکم شد، به بهونه اینکه کمکم کنه تا آماده شم به بچه شیر بدم آروم زیر گوشم گفت؛ مارو بگو فکر میکردیم قراره اسم آقا خدابیامرزمو بزارین رو پسرتون... ای ... اشکالی نداره خوش قدم باشه..
بازم شروع شده بود.. نشنیده گرفتم و مشغول حرف زدن با بقیه شدم....
مرخص شدم و به خونه رفتم، اسد جلوی پامون گوسفند قربونی کرد. تموم حواسم پی بچه بود اما متوجه میشدم مامان عطی با حرص داره تموم گوشتای قربونی رو برا زهره و فامیلاش برمیداره، از همون بدو ورود شروع شده بود ....
ادامه پارت 👇
↳↳↳•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
گل سرخ
آتشی است
که نمیسوزاند
جز با شنیدن نام تو...
#شمس_لنگرودی
♥️
آدرس کانال قشنگمون 😍
🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️
لبخنـــد بزن دلبر لبخنـــد تو شیـــرین است...
دارو به چه کار آید؟ لبخند تو تسکیـن است...
آدرس کانال قشنگمون 😍
🌈@asheghanehaye_rangiii ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
شب داستان زندگی ماست
گاهی پرنور
گاهی کمنور می شود
اما بـه خاطر بسپار
هر آفتابی غروبی دارد
و هر غروبی طلوعی
«بـه امید طلوع آرزوهایتان»
شبتون بخیر دوستان
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣به خدا که وصل شوے!
آرامش
وجودت را فرا مے گيرد
نه به راحتے مےرنجے
و نه به آسانے می رنجانے
آرامش
سهم دلهايے است کہ
به سَمت خداست..!
سلام صــبـــح🌤ــــــــتون بخیر