#عاشقانہ_دو_مدافع❤️
#قسمت_پنجـاهوهفتم
الان میخواستم پاشم بذارم.
شماها هم که صبحونه نخوردید
- میل نداریم مامان جان
- اگه اجازه بدید من ناهار رو درست کنم
اسماء جان خودم درست میکنم شما برو استراحت کن
_ با اصرار های من بلاخره راضی شد
- خوب قورمه سبزی بذارم
الان نمیپزه که
- اشکال نداره یکم دیرتر ناهار میخوریم. علی دوست داره،امشبم که
میخواد بره گفتم براش درست کنم.
مادر علی از جاش بلند شدو اومد سمتم. کجا میخواد بره؟
وای اصلا حواسم نبود از دهنم پرید
- إم إم هیچ جا مامان
خودت گفتی امشب میخواد بره
- ابروهامو دادم بالا و گفتم:من حتما اشتباه گفتم
خدا فاطمه رو رسوند...
با موهای بهم ریخته و چهره ی خواب آلود وارد آشپز خونه شد.
با دیدن من تعجب کرد: إ سالم زنداداش اینجایی تو؟؟
به سلام خانم. ساعت خواب ...
وای انقد خسته بودم ییهوش شدم
باشه حالا برو دست و صورتتو بشور بیا به من کمک کن
_ با کمک فاطمه غذا رو گذاشتم. تا آماده شدنش یکی دو ساعت طول
میکشید
علی پیش بابا رضا نشسته بود
از پله هارفتم بالا وارد اتاق علی شدم و درو بستم
به در تکیه دادم و نفس عمیقی کشیدم. اتاق بوی علی رو میداد
میتونست مرحم خوبی باشه زمانی که علی نیست
همه جا مرتب بود و ساک نظامیشو یک گوشه ی اتاق گذاشته بود.
_ لباس هاش رو تخت بود.
کنار تخت نشستم و سرمو گذاشتم رو لباس ها چشمامو بستم
نا خودآگاه یاد اون بازو بند خونی که اردلان آورده بود افتادم.
اشک از چشمام جاری شد. قطرات اشک روی لباس ریخت
اشکهامو پاک کردم و چشمامو بستم ، دوست نداشتم به چیزی فکر کنم،
به یه خواب طولانی احتیاج داشتم ، کاش میشد بعد از رفتنش بخوابم و،
وقتی که اومد بیدار شم.
_ با صدای بازو بسته شدن در به خودم اومدم
علی بود
اسماء تنها اومدی بالا چرا منو صدا نکردی که بیام ؟
آخه داشتی با بابا رضا حرف میزدی
راستی علی نمیخوای بهشون بگی؟
الان با بابا رضا حرف زدم و گفتم بهش: بابا زیاد مخالفتی نداره اما مامان.
قرار شد بابا با مامان حرف بزنه
اسماء خانواده ی تو چی؟
خانواده ی من هم وقتی رضایت منو بیینن راضی میشن.
اسماء بگو به جون علی راضی ام ...
راضی بودم اما ازته دل ، جوابی ندادم ، غذارو بهونه کردم و به سرعت رفتم
پایین
مادر علی یه گوشه نشسته بود داشت گریه میکرد
پس بابا رضا بهش گفته بود
_ با دیدن من از جاش بلند شد و اومد سمتم
چشماش پر از اشک بود.
دوتا دستشو گذاشت رو بازومو گفت: اسماء ، دخترم راستشو بگو تو به
رفتن علی راضی هستی؟؟؟
یاد مامانم وقتی اردلان میخواست بره افتادم،بغضم گرفت سرمو انداختم
پایین و گفتم: بله
پاهاش شل شد و رو زمین نشست.
بر عکس مامان، آدم تودارو صبوری بود و خودخوری میکرد.
_ دستشو گرفت به دیوار و بلند شد و به سمت اتاقش حرکت کرد.
خواستم برم دنبالش که بابا رضا اشاره کرد که نرو
آهی کشیدم و رفتم به سمت آشپز خونه. غذا آماده بود.
سفره رو آماده کردم و بقیه رو صدا کردم
اولین نفر علی بود که با ذوق و شوق اومد.
بعد هم فاطمه و بابا رضا
همه نشستن
_ علی پرسید:إ پس مامان کو؟؟
بابا رضا از جاش بلند شد و گفت:شما غذارو بکشید من الان صداش میکنم.
بعد از چند دقیقه مادر علی بی حوصله اومد و نشست.
غذاهارو کشیدم
به جز علی و فاطمه هیچ کسی دست و دلشون به غذا نمیرفت.
علی متوجه حالت مادرش شده بود و سعی میکرد با حرفاش مارو بخندونه.
_ ساعت ۵ بود گوشی رو برداشتم و شماره ی اردلان رو گرفتم.
بعد از دومین بوق گوشی برداشت
الو!!!....
#خانوم_علے_آبادے
📝 ادامـہ دارد.....
@shidegomnam
. *┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅••ء┄*
✅ آستانه ماه مبارک #رجبالمرجب
🔵 بخشی از نامۀ آ سیدعلی آقای قاضی رضوان الله علیه
به شاگردانشان در آستانۀ ماه رجب سال 1357 هجری قمری
💠 برادران عزیز - که خداوند شما را به طاعت خویش موفّق بدارد - بیدار و متوجّه شوید؛ چرا که در حریمِ ماههای محترم قرار گرفته ایم. چقدر نعمتهای خداوند بزرگ و تمام است!
📍 پس قبل از هر چیز برای ما واجب است که توبه کنیم؛ با شرائط لازمش و نمازهای معیّنش.* و سپس دوری از تمام گناهان کوچک و بزرگ در حدّ توان.
📍بنابراین در شب یا روز جمعه یا یکشنبه (قبل از ماه رجب) نماز توبه میخوانید و آن را در روز یکشنبه (اولین یکشنبه ماه که در آن سال) دوم رجب (بوده است) تکرار میکنید.
* منظور دستور توبه ای است که در مفاتیح الجنان در اعمال ذی القعده آمده است.
📚 «دریای عرفان» ص ۱۲۷
*┄┄┄┅═✧❁
@shidegomnam
💠❁✧═┅┄┄┄*
•{💪😌}•
#انگیـزشے🌱
چـه زیباستــ
زندگے کـردݩ با امید...
نـه امید به خود؛ کہ غرور است!
نـه امید به دیگران؛ کہ تباهے است!
بلکـہ امید به خدا؛ کہ خوشبختي است!..
@shidegomnam
👌 ⭕️نماز بسیار با فضیلت ماه
جمادی الثانی
هركه این نماز را بخواند؛ خدا خودش را و مالش را و زنان و فرزندان او را و دين و دنيای او را تا سال ديگر حفظ كند و اگر در اين سال بميرد بر شهادت بميرد، يعنی ثواب شهيدان را داشته باشد:
سيّد بن طاوُس رضی الله عنه نقل كرده است كه در اين ماه در هر وقت كه خواهد چهار ركعت نماز بخواند.
(يعنی دو نماز دو رکعتی جداگانه)
1⃣ در ركعت اوّل
حمد و يك مرتبه آية الكرسي
و ۲۵ مرتبه اِنّا اَنْزَلْناهُ...
2⃣ در ركعت دوّم
حمد و يك مرتبه اَلْهيكُمُ التَّكاثُرُ...
و ۲۵ مرتبه قُل هُوَ اللهُ...
3⃣ در ركعت سوم
حمد و يك مرتبه قُل يا اَيُّهَا الْكافِرُون...
و ۲۵ مرتبه قُل اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ...
4⃣ در ركعت چهارم
حمد و يكمرتبه اِذا جاءَ نَصْرُالله...
و ۲۵ مرتبه قُل اَعُوذُ بِرَبِّ النّاس...
↩️ و بعد از سلام ركعت چهارم:
🔹هفتاد مرتبه بگويد:
سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُللهِِ وَلااِلهَ اِلاَّ اللهُ وَاللهُ اَكْبَرُ
(منزه است خدا و ستايش از آن اوست، معبودی جز او نيست و خدا بزرگتر از حد توصیف است)
🔹و هفتاد مرتبه:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد
🔹پس سه مرتبه بگويد:
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ
(خدايا مردان و زنان با ايمان را بيامرز)
↩️ پس سر به سجده گذارد و سه مرتبه بگوید:
⭐️يا حَيُّ يا قَيُّومُ يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ،
يا اَللهُ يا رَحْمنُ يا رَحيمُ يا
اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.⭐️
پس هر حاجت كه دارد،
از حق تعالی طلب نمایید.
🤲 التماس دعای فرج
✨@shidegomnam✨
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#غسل_جمعه
💕امام صادق علیه السلام:
☘غسل جمعه پاکیزه کننده و کفاره گناهان است از جمعه تا جمعه دیگر..
💠در حدیث دیگر از ان حضرت منقول است:هر کس غسل جمعه را انجام دهد و بخواند دعای زیر را👇👇
💠اَشهَدُ اَن لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد انَّ محمدا عبدُه و رسولُه اللهم صل علی محمدِِ و آل محمدِِ و اجعلنی من التوّابین َ و اجعلنی منَ المتَطَهِّرین
🌺پیامبر اکرم(صل الله علیه وآله):
هر کس موفق شود چهل جمعه پشت سر هم غسل کند بدنش در قبر متلاشی نشده و نخواهد پوسید.
📘بحارالانوار ج 26
📚مفاتیح الجنان
✨@shidegomnam✨
عاشقان حسین🖤دوستداران حسن💚
خواندن سوره جمعه و منافقون هم فراموش نشه☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنده امید به آینده دارم
امام خامنهای
#حضرت_عشق
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲🌹
#صعود_چهل_ساله
✨@shidegomnam✨
جمعه یعنی یک غروب وعده دار وعده ترمیم قلب یاس زار
جمعه یعنی مادر چشم انتظار درهوای دیدن روی نگار
جمعه یعنی یه سماء دلواپسی می شود مولا به داد ما رسی . . . ؟
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
✨@shidegomnam✨
🌱🍒🍒🍒
"گفته های یه دختر چادری و محجّبه"
که مورد بی احترامی خانواده
و دوستای بی حجابش قرار میگرفت
می گفت: مثل همیشه آماده ی شنیدن
متلک های ضدّ حجاب و ضدّ چادر بودم
وارد دانشگاه شدم
چند تا دختر کنارِ چند تا پسر نشسته بودن
خیلی وضع بدی داشتن😱😣
😳 نمی دونم چطوری از درب دانشگاه
وارد محیط دانشگاه شده بودن !
منو که دیدن موضوع حرفاشون عوض شد
به من گفتن: اُمُّل اُمُّل
بعد زدن زیر خنده
خیلی ناراحت شدم
میخواستم مثل همیشه بهشون اعتنایی نکنم
اما نتونستم...!
رفتم جلوشون گفتم کی اُمُّله؟
من یا شما؟
یکی از این دخترا که مانتوش تازه مد شده بود
با عشوه و ادا گفت: 😏
وااا معلومه دیگه اُمُّل تویی با این چادر مشکیت...!
بعد زدن زیر خنده و چند تا از این پسرا براش دست زدن😕
گفتم: دختر خوشگل من! اُمُّل به چی میگید؟
گفت: به آدمای قدیمی
به جوونایی که عین مادربزرگا میگردن!!
به شما چادری های صورت گرفته میگیم اُمُّل !
گفتم پس اُمُّل به قدیمی ها میگید؟🤔
با خنده و به صورت هماهنگ گفتن: بعـله
گفتم: 1434 قدیمی تره یا 1500 سال؟
پسره گفت: وا مگه ریاضی پاس نکردی؟ 1500 سال قدیمی تره !
با لبخند گفتم پس شما اُمُّلید دیگه...!
گفتن : اِوا چرا ما؟
گفتم: شما میگید قدیمی ها اُمُّل هستند
حضرت محمّد 1434 سال پیش مبعوث شد
لزوم چادر و حجاب رو بعد از بعثت اعلام کرد
امّا قبل از بعثتِ حضرت محمّد (ص)
عرب های جاهل بی حجاب بودن
یعنی حدود 1500 سال پیش
👌حالا بگید شما اُمُّل هستید یا ما چادری ها؟؟؟
✨@shidegomnam✨
.
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅••ء┄*
#جمعههایانتظار
💠اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ،...وَاکْحُل ناظِریٖ بِنَظْرِةٍ مِنّی الیه
--پروردگارا
چشمان ما را به آن جمال نورانی مُنوَّر بگردان.
/به یاد تو کران تا بیکران دل
برایت میتپد هفت آسمان دل
کدامین جمعه میآیی؟ که از شوق
کنم تقدیم تو صد جمکران دل/
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
*┄┄┄┅═✧❁
@shidegomnam
💠❁✧═┅┄┄┄*
#پروفایل🎈
_♡_
∞ میخوام بهت یه راز بگم ...!
تو میتونے به تک تک اهدافت برسے
اگر دو چیز جادویے رو بلد باشے :
[ #تلاش و #باور ]🌼😌
#درسخوان🙇♀📖✏️
@shidegomnam
⟮∞🌿🧡∞⟯
.
اگہ به سمتِ نـور قدم بردارۍ؛
سایہها همیشه پشت سرت قرار میگیرن:)
.
- #انگیزشــے🌸
@shidegomnam