بـر سر گنبد زریـن حسـیـن بن علے
پرچم کرب و بلا منتظر توست بیا
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
🏴 @asheghaneruhollah
⏳۴ روز مانده تا اربعين🏴
امام حسین(علیهالسلام)میفرمایند:
من نخستين كسى هستم
كه وقتى زمين شكاف مى خورد
از آن بيرون مى آيم
و اين همزمان است
با #رجعت #اميرالمؤمنين
و قيام #قائم ما ..
🍂قرار عاشقان براى فرج🍂
🍂اربعين كربلادعاى فرج🍂
📙بحار الأنوار،ج۵۳،ص۶۲
#ظهور
#جمعه
#امام_زمان
#امام_حسین
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
#احب_الله_من_احب_حسینا
#اللهم_ارزقنا_زيارة_الحسين
#اللھم_ارزقنازيارة_الاربعين
#حب_الحسین_یجمعنا
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🏴 @asheghaneruhollah
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_کنید
ستون 1400 یعنی #سلام_آقا
سلام ای بی کفن
ای تشنه لب
ای مانده در صحرا
به سقای علمدارت قسم
ما پای پیمانیم
بشوق یاری آرام جانت
#مهدی_زهرا
🎤حامد زمانی
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🏴 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
#استوری_کنید ستون 1400 یعنی #سلام_آقا سلام ای بی کفن ای تشنه لب ای مانده در صحرا به سقای علمدارت ق
Hamed Zamani_Khadem Al_Hossain.mp3
18.7M
🎶نماهنگ زیبای #خادم_الحسین
🎤باصدای #حامد_زمانی
من از مشهد من از تبریز از شیراز و کرمانم
من از ری اصفهان از رشت از اهواز تهرانم
نمیدانم کجایی هستم اما خوب میدانم
هوایی هستمو آواره ای در مرز مهرانم
هوایی هستمو آواره ای در مرز مهرانم
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🏴 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
#خودباختگی 9⃣ امروز با مادرم داشتیم تو خیابون با ماشین می رفتیم سمت راستمون یک پیاده رو بزرگ بود که
#خودباختگی 🔟
💠یک مدت پیش یک مصاحبه ای رو که با خانمایی که حجاب درستی نداشتن گرفته بودن می دیدم
💠باز شروع به افسوس خوردن😔
به خانمه می گفت شما اینطوری راه میری کسی بهتون متلک نمیدازه گفت چرا
مصاحبه گره گفت چی میگن
گفت بعضی مواقع یک تیکه هایی میندازن که روم نمیشه بگم😒
چرا باید شخصیتمون رو خرد و له کنیم
زیر بار تیکه ها و متلک های زشت تا بتونیم بگیم آره منم زیبام😒
یا موها و اندام هارو بریزیم بیرون تا بگیم آره منم هستم😒
یا از یک خانم دیگه پرسید
گفت آره رد میشن بعضیا تیکه های جنسی میندازن!😒
بفرما
بزن شخصیت بزرگ و والا رو خرد کن
تا شخصیت ساختگی و غیر واقعی پیدا کنی
😤
بله صد در صد اون آقا هم نباید نگاه کنه قبوله قبول
ولی آیا میشه به طلا فروش بگی در طلافروشیتو قفل نزن و شب باز بذار
بعد توقع داشته باشیم دزد هم نزنه؟
✅یک چیز دو طرفه ست
هم خانم و هم آقا باید هر دو رعایت کنن😊
‼️ ادامه دارد.........↙️
👈عضویت در #کمپین_من_انقلابی_ام 👇
🏴 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
✡ مستند #برنامه_شیطان 🎯 قسمت هفتم: پروتکلهای صهیون 📌پیشنهاد دانلود 👈ادامه دارد.... 👈 #کمپین_من
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✡ مستند #برنامه_شیطان
🌐 قسمت هشتم: حق یعنی زور
📌پیشنهاد دانلود
👈ادامه دارد....
👈 #کمپین_من_انقلابی_ام 👇
🏴 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🌷بسم الله الهادی🌷 🔴 #یک_فنجان_چای_با_خدا قسمت 8⃣0⃣2⃣ دل بستن به حسام، دردش کشنده تر از سرطان،
🌷بسم الله الهادی🌷
🔴 #یک_فنجان_چای_با_خدا
قسمت 9⃣0⃣2⃣
و در آخر گفت :
" تو رو به جد امیرمهدی از دستم ناراحت نشو.. حلالم کن.. من بدجنس و موزی نیستم.. به خدا فقط مادرم همین..
اوایل که از شما می گفت متوجه شدم که حالت بیانش عادی و مثل همیشه نیست. ولی جدی نمی گرفتم. "
نه" گفتم و قلبم مچاله شد..
"نه" گفتم و زمان ایستاد..
فاطمه خانم با غمی عجیب، پیشانی ام را بوسید
" شرمندتم دخترم.. تو رو به جد امیر مهدی حلالم کن.. "
و چه خوب بود که از قلبم خبر نداشت.
به چشمانِ حلقه بسته از فرطِ اشکش خیره شدم.
رنگِ مردمک هایِ همیشه پناهنده به زمینِ حسام هم، همین قدر قهوه ای و تیر رنگ بود؟؟
حالا باید برایِ این زن، عصبانیت خرج می کردم یا منطقش را می پذیرفتم..؟؟
او رفت.
آن شب دانیال جز نگاهی پر معنا، هیچ چیز نگفت. شاید او هم مانند فاطمه خانم فکر می کرد.
چند روزی از آن ماجرا گذشت و هیچ خبری از آن مادر و پسرِ مهربان نشد..
و من چقدر حریص بودم برایِ یک بارِ دیگر دیدنِ حسامی که تقریبا دو ماه از آخرین دیدنش می گذشت.
مدام با خودم فکر می کردم، می بافتم و می رِشتم.
گاهی خود را مظلوم می دیدم و فاطمه خانم را ظالم.
گاهی از حسام متنفر می شدم که چرا مادرش را به خواستگاری فرستاد.. واقعا حسی نسبت به من داشت؟؟ که اگر حسی بود، پس چرا به راحتی عقب کشید؟؟
گاهی عصبی با خودم حرف می زدم که مذهبی و نظامی را چه به علاقه؟؟
آنها اگر عاشق هم شوند با یک جوابِ "نه" پس می کشند. غرور از نان شب هم برایشان واجب تر است..
با خودم می گفتم و می گفتم.. و می دانستم فایده ای ندارد این خودخوری هایِ احمقانه و دخترانه..
⏪ ادامه دارد...
🌹🌹🌹🌹🌹
✍ نویسنده:خانم زهرا اسعد بلند دوست
🌟🌟🌟🌟
منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
#پیشنهاد_میکنم_این_رمان_از_دستش_ندهید
‼️این داستان کاملا واقعی است
🌷بسم الله الهادی🌷
🔴 #یک_فنجان_چای_با_خدا
قسمت 0⃣1⃣2⃣
عمری نمانده بود که عیب بگیرم به آن مادر دلسوخته و مُهرِ خباثت بنشانم بر پیشانی اش. بماند که وجدانم هم این رای را نمی پذیرفت، چون این زن مگر جز خوبی هم بلد بود؟؟
حالا دیگر فقط می خواستم آرام شوم. بدون حسام و عشقی که زبانه اش قلبم را می سوزاند.
روزها پیچیده در حجابی از شال، به امامزاده ی محبوبِ پروین پناه می بردم و شبها به سجاده ی مُهر نشانِ یادگار گرفته از امیر مهدی..
و این شده بود عادتی برایِ گول زدن که یادم برود حسامی وجود دارد..
آن روز در امامزاده، دلِ گرفته ام ترک برداشت و من نالیدم از ترس ها و بدبختی ها و گذشته ی به تمسخر پر افتخارم.. از آرامشی که هیچ وقت نبود و یک شیعه به خانه مان هُلَش داد..
از آرامشی که آمد اما سرطان را بقچه کرد در آغوشم، و من باز با هر دَم، هراسیدم از بازَدمِ بعدی..
گفتم و گفتم.. از آرزویم برایِ یک روز خندیدن با صدایِ بلند، بدونِ دلهره و اضطراب..
و چقدر بیچاره گی شیرین می شود وقتی سر به شانه ی خدا داشته باشی..
بعد از نماز ظهر، بی رمق و بی حال در چنگال درد و تهوع به قصد خانه از امامزاده بیرون آمدم.
آرام آرام در حیاط قدم میزدم و با گوشه چشم، تاریخ رویِ قبرها رو می خواندم..
بعضی جوان.. بعضی میانسال.. بعضی پیر.. راستی مردن درد داشت؟؟
ناگهان یک جفت کفشِ مشکی سرمه ای در مقابل چشمانم سبز شد.
سر بالا آوردم. صدایِ کوبیده شدنِ قبلم را با گوش هایم شنیدم. چند روز از آخرین دیدنم می گذشت؟؟
زیادی دلتنگ این غریبه نبودم؟؟
⏪ ادامه دارد...
🌹🌹🌹🌹🌹
✍ نویسنده:خانم زهرا اسعد بلند دوست
🌟🌟🌟🌟
منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
#پیشنهاد_میکنم_این_رمان_از_دستش_ندهید
‼️این داستان کاملا واقعی است
#ای_زائر_کربلای_ارباب !😔
تو زائر اربعینی و پر داری
بر سینهی خود مدال نوکر داری
یادت نرود که در مسیر ارباب
یک چند قدم به جای من برداری !
#زیارت_ارباب_نوش_جانتون🌺
امسال هم #جاموندیم 😭
🏴 @asheghaneruhollah
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اینستاگرام
همه آماده ی رفتن شدند
من باز #جاموندم
هواتو کردم،اسیر دردم
بذار منم بیام حرم
#دورت_بگردم 😔
🎤حاج #مهدی_رسولی
🔺درد و دل
امسال هم #جاموندیم 😭
🏴 @asheghaneruhollah
اربعینی شدنم از کرم عباس ست♥️
حساب می کنم امشب مساحت حرم ات را
کدام هندسه ترسیم می کند کرم ات را
#سفر_عاشقی_پایان_ندارد 🍁
#زینت_پدر
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج_بحق_ابوالفضل_ع_
🏴 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
اربعینی شدنم از کرم عباس ست♥️ حساب می کنم امشب مساحت حرم ات را کدام هندسه ترسیم می کند کرم ات را
[WWW.FOTROS.IR]ma96070908.mp3
3.77M
❤️هرچه داریم همه از کرم #عباس است
صدبار اگر علقمه را فتح کند
هربار دوباره #تشنه بر میگردد
لب تشنه ز علقمه گذشتی آری
دریا که به رودخانه ها رو نزند ❤️
😭 #کربلا_میخوام_ابوالفضل
🏴 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
اربعینی شدنم از کرم عباس ست♥️ حساب می کنم امشب مساحت حرم ات را کدام هندسه ترسیم می کند کرم ات را
[WWW.FOTROS.IR]ma95081605.mp3
15.9M
❤️آسمان تکیه به دستان تو دارد #عباس
#ابوالفضلی دلش دریاست
ابوالفضلی سرش بالاست
تمام قلب ما اینه
سلام الله علی العباس✋
😭 #کربلا_میخوام_ابوالفضل
🏴 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
#خودباختگی 🔟 💠یک مدت پیش یک مصاحبه ای رو که با خانمایی که حجاب درستی نداشتن گرفته بودن می دیدم 💠با
#خودباختگی 1⃣1⃣
تا زمانیکه باور خودت رو نسبت به توانایی های خودت مثبت نکنی
مطمئن باش هر روز بازنده تر از روز قبل خواهی شد👌
💠حتی اگر شخصی فقیر هم باشه
اما باورش نسبت به خودش این باشه
که من قطعا میتونم با تلاش و ترک راحت طلبی یک فرد ثروتمند بشم
این شخص به مرور در زندگیش پیشرفت میکنه✅
تا باورهات رو درست نکنی
روز به روز عقب تر میری
و خودباختگی بیشتری پیدا میکنی
تا جاییکه دیگه از زندگی و هرچی آدم هست
خسته میشی👌
افرادی که با دلی روشن و امید به فضل خدا زندگی میکنن
نه تنها آرامش قلبی واقعی دارن
بلکه روز به روز در حال پیشرفت هم هستن
لذا می بینی وجودشون سراسر آرامش هست
و نه ترسی از آینده دارن و نه اضطراب و ترسی
💠باورهات رو درست کن💠
‼️ ادامه دارد.........↙️
👈عضویت در #کمپین_من_انقلابی_ام 👇
🏴 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
#قدر_جوانیت_را_بدان☝️ زندگی ما حکایت یخفروشیست که از او پرسیدند : فروختی ؟ گفت : نه ! ولی تمام ش
هعی😔😔
یک فردی گفت
وقتی سالگرد تولدت میرسه بجای جشن گرفتن باید ناراحت بود
چون یکسال دیگه از عمرت کم شد و یکسال به مرگ نزدیک تر شدی
✅
البته اونایی که یکسال بندگی خدارو کردن باید جشن بگیرن👌
یک شعر زیبا هم میفرستم بخونین👇
دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که از آدمی چه ماند پس مرگ
عشق است و محبت است و باقی همه هیچ
🏴 @asheghaneruhollah
⭕️آخوندی همچنان طلبکار است
🔻دولت هیچ نظریه راهبردی برای حل مسائل ساختاری اقتصادی ایران نداشت/ شاید تنها اقدامی که صورت گرفت توقف طرح مسکن مهر بود.
🏴 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
⭕️آخوندی همچنان طلبکار است 🔻دولت هیچ نظریه راهبردی برای حل مسائل ساختاری اقتصادی ایران نداشت/ شاید
🔻وقتی کسی عباس آخوندی را بخاطر حضور در فتنه ۸۸ محاکمه نکند...
🔻وقتی کسی از این مدیر لیبرال اشرافی نپرسد ثروت نجومی و افسانه ای هزار میلیاردیش را از کجا آورده است...
🔻وقتی کسی عباس آخوندی ناکارآمدترین وزیر دولت غربگرا را بخاطر خسارت ۵ساله وزارتش به کشور مورد بازخواست قرار ندهد...
❌ باید هم منتظر این روز باشیم که وی بجای پاسخگویی در برابر همه ضربه هایش به کشور و انقلاب، بعنوان یک فیلسوف و نظریه پرداز و منتقد وضع موجود بدنبال تطهیر چهره خود باشد😐
👈 #کمپین_من_انقلابی_ام 👇
🏴 @asheghaneruhollah
💠فاز جدید مهناز افشار!
این سلبریتی ضد وطن در حالی شعار حب الایران یجمعنا میدهد که حتی حاضر نشد فرزندش را در ایران بدنیا بیاورد تا در شناسنامه اش محل تولد ایران نوشته نشود
‼️سرکار خانم اینکه میگوییم حب الحسین یجمعنا ، جمع خودی ها را گفتیم که آزادگان عالمند. شما چرا به خودت گرفتی سلبریتی اسیر و مغلوب غرب؟
#منم_اربعین_کربلام
#حب_الحسین_یجمعنا
🏴 @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبتهای انقلابی استاد ازغدی دربرنامه ثریا:ترامپ دیوانه یه حرفی میزنه قیمتادرکشور ما بالا پایین میشه! این از بی عرضگی مسئولینه!
چرا ارزش پول عراق و سوریه جنگ زده اشغال شده از ارزش پول ما بیشتره؟!
🔹مردم می پرسند چرا در این 40 سال یک وزیر یا نماینده فاسد را اعدام نکرده اید؟
❌چرا بعد از برکناری یک مسئول بی عرضه و متخلف، دوباره به او پست می دهید؟
👈 #کمپین_من_انقلابی_ام 👇
🏴 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🌷بسم الله الهادی🌷 🔴 #یک_فنجان_چای_با_خدا قسمت 0⃣1⃣2⃣ عمری نمانده بود که عیب بگیرم به آن مادر د
🌷بسم الله الهادی🌷
🔴 #یک_فنجان_چای_با_خدا
قسمت 1⃣1⃣2⃣
این غریبه با شلوار کتانِ مشکی و پیراهنِ مردانه یِ سرمه ای رنگش، زیادی دلنشین نبود؟؟
طبق معمول چشم به زمین چسبانده بود. با همان موهایِ کوتاه اما به سمت بالا مدل داده اش، و ته ریشی که نظمش، جذابیتی خاص ایجاد می کرد.
و باز هم سر بلند نکرد.
" سلام سارا خانووم. "
همین؟؟؟ نمی خواست حالم را بپرسد؟ ؟ حالم دلم را چه؟؟ از آن خبر داشت؟؟
آنقدر عصبی به صورتش زل زدم که زخمِ تازه ترمیم شده ی گوشه ابروهایش هم آرامم نکرد. حتما سوغاتِ آن دو روز سرگردانی در سوریه بود.
چند دقیقه پیش در امامزاده از خدا خواستم تا فکرش را نیست و نابود کند..
و خدا چقدر حرف گوش کن بود و نیستش را هست کرد..
بغض گلویم را به دندان گرفت، انگار کسی غرورم را به بازی کشانده بود.
زیر لب جوابش را دادم و با پاهایی سنگ شده از کنارش گذشتم.
کمی مکث کرد. سپس با قدم هایی بلند در حالی که صدایم می زد، مقابلم ایستاد. دستانش را به نشانه ی ایست بالا برد
" سارا خانم.. فقط چند دقیقه.. خواهش می کنم.. "
با تعجب نگاهش کردم. پسرِ مذهبی و این حرفها؟؟
لحنش مثل همیشه محترمانه بود
" از دانیال اجازه گرفتم تا باهاتون صحبت کنم.. "
نفسم را با صدا بیرون دادم. اجازه گرفته بود.. آن هم برای صحبت با دختری که در دل آلمان سانت به سانت قد کشیده بود..
باید حدسش را می زدم. سرش را می بریدی از اصولش نمی گذشت.
ابرویی بالا دادم
" فکر نمی کنم حرف خاصی واسه گفتن باشه.. پس اجازه بدین رد شم.."
ابرویی در هم کشید. این پسر اخم کردن هم بلد بود
" اگه حرف خاصی نبود، امروز رو مرخصی نمی گرفتم بیام اینجا.. پس باید.... "
⏪ ادامه دارد...
🌹🌹🌹🌹🌹
✍ نویسنده:خانم زهرا اسعد بلند دوست
🌟🌟🌟🌟
منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
#پیشنهاد_میکنم_این_رمان_از_دستش_ندهید
‼️این داستان کاملا واقعی است