🇮🇷ما در جمهوری اسلامی مسئلهی فلسطین برایمان یك مسئلهی تاكتیكی نیست، یك استراتژی سیاسی هم نیست، مسئلهی عقیده، دل و مسئلهی ایمان است...
💢رژیم صهیونیستى همان رژیمى است که داد می کشید و با صراحت می گفت از نیل تا فرات مال من است! پنجاه روز در غزّه نتوانستند تونلهاى فلسطینىها را فتح کند. ببینید چقدر ضعیف شده است.
💬رهبر حکیم انقلاب
✋ وعده دیدار ما ، راهپیمایی #روز_قدس
🔸سخنران #روز_قدس کسی نیست جز چهره ی محبوب، مردمی و انقلابی یعنی #علی_لاریجانی.
دیشب هم چهره محبوب و مردمی و انقلابی دیگری به نام #حسن_روحانی مردم را به راهپیمایی دعوت میکرد!
فکر کنم دوستان تصمیم گرفته اند روز #قدس امسال خلوت باشد ولی ما از آرمان قدس کوتاه بیا نیستیم :)
"امیر حسین ثابتی"
✋ وعده دیدار ما ، راهپیمایی #روز_قدس
💠دعای روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان💠
اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِكَ ومُعادیاً لأعْدائِكَ مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِكَ یا عاصِمَ قُلوبِ النّبییّن.
خدایا قرار بده در این روز دوست دوستانت و دشمن دشمنانت و پیرو راه و روش خاتم پیغمبرانت اى نگهدار دلهاى پیامبران.
🌹 کمپین #ما_همه_روزه_داریم
✅ @asheghaneruhollah
هدایت شده از 🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
Joze 25.mp3
4.01M
✅ جزء 5⃣2⃣ قرآن کریم...
#صوتی
⭕️ در ماه مبارک رمضان هر روز یک جزء
👇👇👇👇فایل متنی بصورت پی دی اف
📚 التماس دعا
🌹 کمپین #ما_همه_روزه_داریم
بهترین ها👇👇👇
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
هدایت شده از 🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
25.pdf
1.63M
✅ جزء 5⃣2⃣ قرآن کریم...
#فایل_متنی
⭕️ در ماه مبارک رمضان هر روز یک جزء
👆👆👆👆فایل صوتی
📚 التماس دعا
🌹 کمپین #ما_همه_روزه_داریم
بهترین ها👇👇👇
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
#دلنوشته_رمضان
بیست و پنجمین روز...
✍️ هفته آخر رمضان است.....
و غریبی ات.... هزار سال است که به غریبی علی اضافه شده...است...
و ما.....
همچنان هزار سال است که آواره دردهای ناتمام شماییم... یوسف
اما..
این آوارگی را به هزار عافیت دیگر نمی دهیم!!
❄️فرزند شما بودن.... هزینه میخواهد...
و ما ...
برای چنین عظمتی... هر هزینه ای را به جان می خریم....
❄️تمام عزت مان این است که، ... شریک درد شماییم...
اینکه؛ ما را در جامه مشکی تان شریک میکنید...
اینکه ؛ جرعه ای از دردتان را به جانمان میندازید...
اینکه؛ از غربتتان،، به ما نیز سهمی داده اید...
اینکه؛ بی شما زیستن برایمان محااال است.....
اینکه؛ بی شما مردن برایمان محااااال است...
اینکه ؛
وقتی دستمان از لابلای انگشتانتان رها میشود... دیگر اثری از شادی در رخسارمان نمی ماند!!!!
❄️اینکه؛
درد خانواده شما، جانمان را به آتش کشیده است!
و این؛
شرح حال یک درد مبارک است...
*درد عااااااشقی*
❄️هزاااار الحمدلله... که عاشقمان کرده اید!!!!
هزار الحمدلله که در دل سیاهمان تجلی کرده اید!!!
و اینگونه بود که ما قیمت گرفته ام!!!
و اینگونه بود که ما عزت گرفته ایم..
❄️الحمدلله که چشمان ما را برای چشم انتظاری ،، برگزیده اید...
الحمدلله که دل ما را، برای خون جگری، انتخاب کرده اید...
الحمدلله که دستان ما را، برای التماس حضورت، فراخوان کرده اید...
الحمدلله یوسف... که هنوز زلیخا نشده... ازدردتان به ما خورانده اید...
❄️هزااار سال دیگر هم که طول بکشد....
ما منتظرت میمانیم....
اصلا...کار دیگری در زمین نداریم،، یوسف....
منتظر ملاقات چشمان دلبرت میمانیم...
منتظر لمس حرارت آغوشت...
منتظر شنیدن صدای عاشق کش ات...
❣️ماااااا.... منتظرت میمانیم!
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
#جامانده
التماس دعای فرج و شهادت
🌹 کمپین #ما_همه_روزه_داریم
✅ @asheghaneruhollah
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌺🍃🌸
🌸
🌴بسم رب الشهدا🌴
🌹ان شالله نابودی اسرائیل🌹
سلام جواد جان 🌺
🔹وقتی شنیدم که گفتی نمی خواهی در سوریه شهید شوی و مبارزه در سوریه را طریق القدس عنوان کردی و آرزوی گذاشتن قدم هایت در بیت المقدس را در سر می پروراندی به خود بالیدم.
☘️افتخار کردم که در کشوری زندگی می کنم که جوانانی دارد با اراده های پولادین و بصیرتهایی نافذ و اهل عمل و نه فقط اهل حرف.
🔸وقتی مصاحبه قبل از اعزامت را دیدم که هدفت از رفتن به سوریه را «نابودی اسرائیل» بیان کردی، عظمت بصیرت و اراده و تلاشت برای رسیدن به این هدف را تحسین کردم. 👏👏👏
🔻با خود گفتم که آری ساده اندیشی است اگر کسی قاتل شهدای مدافع حرم را گروههای تروریستی مانند داعش یا جبهه النصره بداند و آنان را دشمن اصلی خود فرض کند این همان آدرس غلطی است که صحنه گردانان اصلی کشتار مسلمانان در کشور های اسلامی توقع دارند.
همان هایی که با هزینه های میلیارد دلاری در تولد این گروههای جاهل و منحط نقش داشته و هدفشان از ایجاد آنها ایجاد حاشیه امنی برای خود است تا ما آنها را در پشت پرده فتنه های عالم نبینیم و از آنها غافل باشیم.
اما کور خوانده اند که سربازان جان برکف اسلام از این مسئله غافل بوده باشند و عروسک گردانان اصلی را به حال خود رها کنند.👌👌👌👌
جواد جان🌷:
با خود گفتم تقدیر تو شهادت در سوریه بود. تو طلایه دار این حرکت شدی تا راه ما به سمت بیت المقدس باز شود. از این پس به هدف و آرمان تو می اندیشم.✌️
🍀 آرمانی که می تواند زمینه ساز ظهور شود.آری همان آرمانی که با عزت و شجاعت مثال زدنی بیان کردی و راه را به همه نشان دادی:
👊«نابودی اسرائیل» 👊
👇👇👇👇👇👇👇👇
#ملت #ما #عاشق #مبارزه #با #صهیونیست #هاست
🌹 کمپین #ما_همه_روزه_داریم
✅ @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☢️انگیزه ی #شهیدجـــــواد_محمـــــدیها
از دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها⁉️
👊ما ان شاء الله میخواهیم کف پامون بخوره تو مسجد الاقصی رو زمین 👌
#روز_قدس
#شهیدجـــــواد_محمـــــدی
🌹 کمپین #ما_همه_روزه_داریم
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
✍️رمان زیبای 📚 #جان_شیعه_اهل_سنت 🔻 #قسمت_نود_وششم دقایقی به اذان مغرب مانده بود که مجید با لبهایی
✍️رمان زیبای 📚 #جان_شیعه_اهل_سنت
🔻 #قسمت_نود_وهفتم
از در که خارج شدم، سایه مجید را دیدم که زیر نور زرد چراغهای کوچه میرفت و هر لحظه از من دورتر میشد، ولی نه آنقدر که صدایم را نشنود. همچنانکه به سمتش میدویدم، چند بار صدایش کردم تا به سمتم چرخید و با دیدن من میان کوچه خشکش زد. نزدیکش که رسیدم به نفس نفس افتاده بودم که حیرت زده پرسید:
_«چی شده الهه؟»😧
نمیدانستم در جوابش چه بگویم و چگونه بگویم که میخواهم با تو بیایم و چون تو دعا بخوانم و مثل تو حاجت بگیرم. در تاریکی شب به چراغ چشمان زیبایش پناه بردم و با لحنی معصومانه پرسیدم:
_«میشه منم باهات بیام؟»😔
نگاه متعجبش به چشمان منتظر و مشتاقم خیره ماند تا ادامه دهم:
_«منم می خوام بیام برای مامان دعا کنم...»😣
از احساسی که در دلم میجوشید، چشمانم به وجد آمد، اشک شوق روی مژگانم نشست و با صدایی که تارهایش از اشتیاق به لرزه افتاده بود، زمزمه کردم:
_«مجید! میخوام امشب شفای مامانم رو از حضرت علی (علیهالسلام) بگیرم!» در چشمانش دریای حیرت به تلاطم افتاده بود و بیآنکه کلامی بگوید، محو حال شیداییام شده و من با صدایی که میان گریه دست و پا میزد، همچنان ناله میزدم:
_«مگه نگفتی از تهِ دل صداشون کنم؟ مگه نگفتی دست رد به سینه کسی نمیزنن؟ مگه نگفتی اونقدر پیش خدا آبرو دارن که خدا به احترام اونا هم که شده دعامون رو مستجاب می کنه؟»😭
و چون چشمانش رنگ تصدیق کلامم را گرفت، میان اشکهای صادقانهام اعتراف کردم:
_«خُب منم میخوام امشب بیام از تهِ دلم صداشون کنم!»
ناباورانه به رویم خندید و با لحنی لبریز ایمان جواب داد:😊
_«مطمئنم حضرت علی (علیهالسلام) امشب بهت جواب میده! الهه! مطمئنم امشب خدا شفای مامانو میده!»
و با امیدی که در قلبهایمان جوانه زده بود، دوشادوش هم به راه افتادیم.
احساس میکردم قدمهایم از هم پیشی میگیرند تا زودتر به شفاخانهای که او پیش چشمانم تصویر کرده بود، برسم. به نیمرخ صورتش که از شادی میدرخشید، نگاه کردم و پرسیدم:
_«مجید جان! برای احیاء کجا میری؟» لبخندی زد و همچنانکه نگاهش به روبرو بود، پاسخ داد:
_«امام زاده سیدمظفر (علیهالسلام).»
با شنیدن نام امامزاده سیدمظفر (علیهالسلام) که مشهورترین امامزاده بندر بود، تصویر مرقد زیبایش پیش چشمانم مجسم شد که بارها از مقابلش عبور کرده، ولی هیچگاه قدم به صحنش نگذاشته بودم.😒 مجید نفس بلندی کشید و گفت:
_«من تو این یه سالی که تو این شهر بودم، چند بار رفتم اونجا. به خصوص اون روزهای اولی که اومده بودم بندر، هر وقت دلم میگرفت، میرفتم اونجا!»
سپس نگاهم کرد و مثل اینکه هنوز در تحیر تصمیمی که گرفته بودم، مانده باشد، پرسید:
_«الهه! چی شد که یه دفعه اومدی؟»
و این بار اشکم را از روی گونههایم پاک نکردم تا سند دل سوخته و قلب شکستهام باشد و جواب دادم:
_«مجید! حال مامانم خیلی بده! امروز عبدالله هم داشت منو آماده میکرد تا دیگه ازش دل بِبُرم!»
سپس با نگاه منتظر معجزهام به چشمان خیسش خیره شدم و با گریه گفتم:
_«ولی تو گفتی که خیلیها تو این هیئتها حاجت گرفتن! من امشب دارم به امید میام مجید! من امشب دارم میام که شفای مامانو بگیرم!»😭
که شیشه بغضم در گلو شکست و هق هق گریههایم که امشب رنگ امید و آرزو گرفته بود، پرده سکوت شب را پاره کرد. نگاه مجید در برابر طوفان امیدی که در وجودم به راه افتاده و در و دیوار جانم را به هم میکوبید، به لرزه افتاده و از چشمانش خوب میخواندم که پریشان اجابت دعایم شده است!😣
⏪ ادامه دارد...
رمان زیبای 📚 #جان_شیعه_اهل_سنت
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
✍️ نویسنده:خانم #فاطمه_ولی_نژاد
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
🔶 @asheghaneruhollah 🔷