✍️رمان زیبای 📚 #جان_شیعه_اهل_سنت
🔻 #قسمت_صدوهفتاد_وششم
و نیازی به این همه توضیح پُر ناز و کرشمه نبود که از لحن کلام و طرز رفتار پدر پیدا بود که در کمتر از چهار ماه به یک 📛وهابی افراطی📛 تبدیل شده و 🔥نوریه🔥 نمیدانست که پدر نه بر پایه منطق که به هوای هوس دخترکی، هر مسلکی را بیهیچ قید و شرطی میپذیرد که به رویم خندید و بر سرم منت گذاشت:
_«حالا تو هم اگه حوصله نداری کتابها رو بخونی، هر وقت دوست داشتی بیا پایین تا با هم حرف بزنیم!»
و سیدیها📀 را روی میز گذاشت و ادامه داد:
_«این سیدیها📀 رو هم حتماً ببین! خیلی جالبه! در مورد #اثبات_مشرک_بودن این #رافضیهاست! در مورد اینه که شیعهها میرن تو #حرمها و به یه مُرده #سلام میکنن و ازش میخوان که #حاجت رواشون کنه!»
و من حتی از نگاه کردن به چشمان شوم نوریه اِبا میکردم، چه رسد به اینکه وقتم را به دیدن این اباطیل تلف کنم که منِ 🌺اهل سنت🌺 هم میدانستم شیعیان، پیشوایان خود را به #اعتبار_آبرویی که پیش خدا دارند، به درگاه پروردگاه متعال #وسیله قرار میدهند و نوریه این #ادبِ دعا کردن شیعه را سند #شرک آنها میدانست که👈 نه تنها شیعه
که 👈بسیاری از اهل تسنن هم از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تمنا میکنند تا برایشان نزد خدا #شفاعت کند و اگر این شیوه، #شرک_به_خدا باشد، باید جمع زیادی از #امت_اسلامی را #مشرک بدانیم! هر چند خود من هم در حقیقت این ارتباط عمیق و پیچیده #تردید داشته و به خصوص پس از مرگ مادر و بیحاصلی آن همه ذکر دعا و توسل، ردّ پای این تردید در دلم پر رنگتر شده بود، ولی باز هم اتهام شرک، ظلم بزرگی در حق این بخش از امت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بود که #نمیتوانستم با هیچ حجت شرعی و دلیل عقلی توجیهش کنم، مگر اینکه میپذیرفتم کافر و مشرک دانستن بخشی از مسلمانان، توطئهای از طرف آمریکا و اسرائیل و دشمنان اسلام برای تکه تکه کردن امت اسلامی و هلاکت همه مسلمانان است. حالا نوریه هم به همین بهانه و به نام سوگُلی پدر پیر من و به کام شیطان در خانه ما خوش رقصی میکرد که باز از همنشینیاش بیزار شده و به بهانه کاری به آشپزخانه رفتم و فقط دعا میکردم😣🙏 هر چه زودتر از خانهام برود.
دیگر چیزی به ساعت هشت🕗 نمانده و دلم نمیخواست وقتی مجید میآید، نوریه در خانه باشد و نوریه ظاهراً قصد رفتن نداشت که با اجازه خودش تلویزیون 📺را روشن کرد و به گمانم دنبال شبکههای عربی کشورهای حاشیه خلیج فارس بود که مدام کانال عوض میکرد و دستِ آخر کلافه پرسید:
_«پایین که شبکههای الجزیره و العربیه رو بدون ماهواره هم میشه گرفت، پس چرا اینجا پیدا نمیشه؟»
و من همانطور که خودم را در آشپزخانه مشغول کرده بودم، بیتفاوت جواب دادم:
_«نمیدونم، ما هیچ وقت این شبکهها رو نگاه نمیکنیم. برای همین تنظیم نکردیم...»
که با ناراحتی به میان حرفم آمد و اعتراض کرد:😠
_«آدم باید بدونه که داره تو جهان اسلام چه اتفاقاتی میافته! نمیشه فقط خودت رو سرگرم خونه و آشپزخونه کنی و ندونی دور و برت چه خبره!»
و بعد با لحنی قاطعانه فرمان داد:
_«شبکههای #الجزیره و #العربیه خیلی خوب اطلاع رسانی میکنن! حتماً تلویزیون تون رو روی این دو تا شبکه تنظیم کن!»
و لابد منظورش از حقایق جهان اسلام، 👈جنایات وحشیانه تروریستهای تکفیری در عراق و سوریه بود👉 و حتماً این شبکههای عربی از این #قتل_عام #مسلمانان به عنوان مجاهدتهای برادران وهابیشان در جهت خدمت به اسلام یاد میکردند که نوریه اینچنین از اخبارش طرفداری میکرد و نفهمیدم چه شد که به یکباره کف زد و با صدای بلند کِیل کشید.😈👏👏
حیرتزده از آشپزخانه بیرون آمدم و مانده بودم چه خبر شده که دیدم یکی از شبکههای خودمان، برنامهای درمورد شهر و حرم #سامرا😰 گذاشته که سوم اسفند سالروز #انفجار حرم دو تن از 💐امامان شیعه 💐در این شهر، به دست همین تروریستهای تکفیری بود و نوریه همچنان با صدای بلند میخندید و نهایتاً در مقابل چشمان متحیر من، سینه سپر کرد و جار زد:
_«هشت سال پیش همچین روزی، یه عده از مجاهدین یکی از مراکز شرک رو تو سامرا منفجر کردن! حالا این رافضیها براش برنامه عزاداری میذارن!»
⏪ ادامه دارد...
رمان زیبای 📚 #جان_شیعه_اهل_سنت
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
✍️ نویسنده:خانم #فاطمه_ولی_نژاد
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
✅ @asheghaneruhollah
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #شصت_وپنج
با اینهمه #بیرحمی_سعد، دلم برایش بتپد که با لحنی گرفته پاسخ داد
_باید خانواده اش رو پیدا کنن و به اونا تحویلش بدن.
سعد تنها یکبار😕 به من گفته بود خانواده اش اهل حلب هستند و خواستم بگویم که دلواپس من پیشدستی کرد
_خواهرم! دیگه #نبایدکسی_بدونه شما باهاش #ارتباط داشتید. اونا خودشون جسد رو به خانواده اش تحویل میدن، نه خانوادهاش باید شما رو بشناسن نه کسی دیگه ای #بفهمه شما همسرش بودید!
و 🔥زخم ابوجعده🔥 هنوز روی رگ غیرتش مانده بود که با لحنی محکم اتمام حجت کرد
_اونی که به خاطر شما یکی از آدمای خودش رو کشته، دست از سرتون برنمیداره!
و دوباره صدایش پیشم شکست
_التماس تون میکنم نذارید! کسی شما رو بشناسه یا بفهمه همسر کی بودید، یا بدونه شما اون شب تو حرم بودید!🙏
قدمی راکه به طرف در رفته بود دوباره به سمتم برگشت و قلبش برایم تپید
_والله اینا #وحشیتر از اونی هستن که فکر میکنید!
صندلی کنار تختم را عقبتر کشید تا #نزدیکم ننشیند و با تلخی خاطره درعا خبر داد
_میدونید چند ماه پیش با مرکز پلیس شهر نوی تو استان درعا چیکار کردن؟ تمام نیروها رو #کشتن، ساختمون رو #آتیش_زدن و بعد همه کشته ها رو #تیکه_تیکه کردن!
دوباره به پشت سرش چشم انداخت تا کسی نباشد و صدایش را آهسته تر کرد
_بیشتر دشمنیشون #باشماشیعه_هاست به #بهانه آزادی و دموکراسی و اعتراض به حکومت بشار اسد شروع کردن، ولی الان چند وقته تو حمص دارن شیعه ها رو #قتل_عام میکنن! #سعودی_هایی که چندسال پیش به #بهانه توریستی بودن حمص اونجا خونه خریدن، حالا هر روز شیعه ها رو #سرمیبرن و زن و دخترهای شیعه رو #میدزدن!
شش ماه در آن خانه...
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
⏪ ادامه دارد...
رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀
🌹🌹🌹🌹🌹
🌟🌟🌟🌟
منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah