eitaa logo
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
619 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2هزار ویدیو
278 فایل
✅ ارتباط با مدیر کانال: @a_m_k_m_d جلسات هفتگی:شب های پنج شنبه،اصفهان،درچه،خیابان جانبازان،کوی سیدمرتضی،مسجد سید مرتضی رحمه الله علیه هیئت عاشقان روح الله تاسیس ۱۳۷۷
مشاهده در ایتا
دانلود
27.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 زمینه | بار دگر این قافله عزم سفر دارد بامداحی:حـــــــاج‌مــــهــدی‌رســـــولـی ویـــــــــژه‌ســـالــگــرد ارتــحــــــــــــال امـــــــــــــــــــــام‌خـــــــــمــیــنــی(ره) 👈 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
✍️رمان زیبای 📚 #جان_شیعه_اهل_سنت 🔻 #قسمت_صد_وچهارم آنقدر صدایم گنگ و گرفته بود که هیچ کس نفهمید چه
✍️رمان زیبای 📚 🔻 پدر که تازه متوجه ماجرا شده بود، پیراهن عربی‌اش را بالا کشید و سنگین از جا بلند شد.😡محمد کنارم روی تخت خشکش زده و عبدالله فقط به مجید نگاه می‌کرد که ابراهیم از جا پرید، با غرّشی پر غیظ و غضب، پیراهن مجید را کشید و از جا بلندش کرد.😡👊 با چشمانی که از عصبانیت سرخ شده بود، به صورت خیس از اشک مجید😢 خیره شد و با صدایی بلند اعتراض کرد: _«بی‌وجدان! با خواهر من چی کار کردی؟!!!»😡🗣 مجید با چشمانی که جریان اشکش قطع نمی‌شد،😭 نگاهش به زمین بود و قفسه سینه‌اش از حجم سنگین نفس‌هایش، بالا و پایین می‌رفت که عبدالله از کنارم بلند شد و خواست دست ابراهیم را از یقه مجید جدا کند که ابراهیم باز فریاد زد: _«می‌خواستی خواهرم رو زجرکُش کنی نامرد؟!!! می‌خواستی الهه رو دِق مرگ کنی؟!!! هان؟!!!» که محمد هم بر خاست و با مداخله عبدالله و محمد، 👥بلاخره مجید را رها کرد و با خشمی که در سراپای وجودش شعله می‌کشید، از اتاق بیرون رفت.😡 مجید همانطور که سرش پایین بود، از پشت آیینه اشک‌هایش، نگاهی به صورت مصیبت‌زده‌ام کرد و دیدم که چشمانش از سوز گریه‌هایم آتش گرفته و دلش از داغ جگرم به خون نشسته، ولی در قلب یخ‌زده و بی‌روحم، دیگر از گرمای عشقش اثری نمانده بود که دلم را در برابر اینهمه تنهایی‌اش نرم کند. احساس می‌کردم دریایی که در دلم همیشه به عشق مجید موج می‌زد، حالا به صحرای نفرتی بدل شده 😠که در پهنه خشکش جز بوته‌های خشم و کینه، چیزی نمی‌روید و چون همیشه حرف دلم را به خوبی احساس کرد که نگاه غریبانه‌اش را از چشمان لبریز از نفرتم، پس گرفت و با قدم‌هایی که دیگر توانی برایشان نمانده بود، به سمت در اتاق حرکت کرد که پدر مقابلش ایستاد و راهش را سد کرد.😠✋ مستقیم به چشمان مجید خیره شد و با صدایی گرفته پرسید: _«تو به من قول ندادی که دخترم رو اذیت نکنی؟ قول ندادی که در مورد مذهبش آزاد باشه؟»😠 و چون سکوت مظلومانه مجید را دید، فریاد کشید: _«قول دادی یا نه؟!!!»😠🗣 مجید جای پای اشک را از روی گونه‌اش پاک کرد و زیر لب پاسخ داد: _«بله، قول دادم.» که جای پای اشک‌های گرمش، کشیده محکم پدر😡👋 روی صورتش تازیانه زد و گونه گندمگونش را از ضرب سیلی سنگینش سرخ کرد. پدر مثل اینکه با این سیلی دلش قدری قرار گرفته باشد، خودش را از سرِ راه مجید کنار کشید و با تندی به رویش خروشید: _«از خونه من برو بیرون! دیگه هیچ کس تو این خونه نمی‌خواد چشمش به چشم تو بیفته!»😠👈 مجید لحظه‌ای مکث کرد، شاید می‌خواست برای بار آخر از احساسم مطمئن شود که آهسته سرش را به سمتم چرخاند و نگاهم کرد. ولی قلب غمزده‌ام طوری از خشم و نفرت پُر شده بود که نگاه دل شکسته و عاشقانه‌اش هم در دلم اثر نکرد و زیر لب زمزمه کردم: _«ازت متنفرم...»😠 و آنچنان تیر خلاصی بر قلب عاشقش زدم که وجودش در هم شکست😒💔 و دیدم دیگر جانی برایش نمانده که قدم‌های بی‌رمقش را روی زمین می‌کشید و می‌رفت.💔🚶‍♂️😞 صدای به هم خوردن در حیاط که به گوشم رسید، مطمئن شدم مجید از خانه بیرون رفته و تازه در آن لحظه بود که چشم‌هایم به مصیبت مرگ مادرم به عزا نشست و سیلاب اشکم جاری شد.😭😫 عطیه و لعیا پای تختم کِز کرده بودند و محمد و عبدالله در گوشه‌ای به نظاره ناله‌های بی‌مادری‌ام نشسته و بی‌صدا گریه می‌کردند. سرم را میان دستانم گرفته بودم و از اعماق وجودم ضجه می‌زدم😩😭 که دیگر مادری در خانه نبود و نمی‌ترسیدم که ناله‌های دردناکم به گوشش برسد. لعیا کنارم روی تخت نشست و آغوش خواهرانه‌اش را برای گریه‌های بی‌امانم باز کرد تا غصه جای خالی مادر را میان دستانش زار بزنم و عطیه دستان تنها و بی‌یاورم را میان دستان مهربانش گرفته بود تا کمتر احساس بی‌کسی کنم. ⏪ ادامه دارد... رمان زیبای 📚 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 ✍️ نویسنده:خانم 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
✍️رمان زیبای 📚 🔻 پدر پیراهن مشکی‌اش را از کمد بیرون کشید و ابراهیم هم به بیمارستان رفت تا باور کنم که مادر رفته و دیگر به خانه باز نمی‌گردد. چقدر به سلامتی مادرم دل بسته بودم و حالا چه راحت باید لباس عزایش را به تن می‌کردم. باز روی تخت افتادم و سرم را در بالشتی فرو می‌کردم که از باران اشک‌های خونینم خیس شده و از لحظه‌ای که خبر مرگ مادر را شنیده بودم، پناه گریه‌هایم شده بود. از بیرون اتاق صدای افرادی را که برای عرض تسلیت به خانه پدر آمده بودند، می‌شنیدم و قدرت تکان خوردن نداشتم.😣 همه برای پذیرایی از اتاق بیرون رفته و من روی تخت‌خواب اتاق زمان دختری‌ام خزیده و از اینهمه بی‌کسی‌ام ناله می‌زدم. پدر که هیچ‌گاه همدم تنهایی هایم نبود، ابراهیم و محمد هم کمتر با من رابطه داشتند و عبدالله هم که گوش شنوای حرف‌های دلم بود، بیش از تدارک مراسم نمی‌رسید. لعیا و عطیه هم با همه مهربانی نمی‌توانستند مرهم زخم‌های دلم باشند، هرچند آنها هم تمام مدت مشغول پذیرایی از میهمانان بودند و کمتر به سراغم می‌آمدند و تنها محبوب دل و مونس مویه‌های غریبانه قلبم،❣️ حالا به شعله تنفری تبدیل شده بود که هر لحظه از آتش خشمش می‌سوختم😠🔥 که چقدر مرا به شفای مادر امید داد و چقدر دلم را به بازگشت مادر به خانه خوش کرد و من چه راحت خبر مرگ مادر را در میان این همه امیدواری شنیدم و او فقط گریه کرد!😢 نمی‌دانم چقدر در آن حال تلخ و دردناک بودم که صدای اذان مغرب به گوشم رسید. با شنیدن نام خدا، گریه امانم نداد و بار دیگر شیشه شِکوه‌هایم شکست.😩😭 ملحفه تشک را با ناخن‌هایم چنگ می‌زدم و در فراق مادر جیغ می‌کشیدم که صدای ضجه‌هایم بار دیگر همه را به اتاق کشاند. هر کس می‌خواست به چاره‌ای آرامم کند و من دیگر معنی آرامش را نمی‌فهمیدم. هیچ کس نمی‌توانست احساس مرا درک کند که من اگر اینهمه به شفای مادر دل نبسته و اینهمه دلم را به دعا و توسل‌های کتاب مفاتیح‌الجنان خوش نکرده بودم، حالا اینهمه نمی‌کشیدم که من در میان آنهمه نذر و ذکر و ختم صلواتی که از شیعیان آموخته بودم، چقدر خودم را به نزدیک می‌دیدم که هر روز به امید بازگشت مادر، حیاط را آب و جارو می‌کردم، تخت خواب مادر را مرتب می‌چیدم، آشپزخانه را می‌شستم و حالا چطور می‌توانستم باور کنم که دیگر مادری در میان نیست!😭😫 همه دور اتاق نشسته بودند، لعیا مدام پشتم را نوازش می‌داد تا نفسم بالا بیاید و عبدالله مقابلم نشسته و با هر زبانی و کلامی دلم را تسلا می‌داد تا سرانجام قدری قلبم آرام شد و برای گرفتن وضو از اتاق بیرون رفتم. حالا این نماز پس از مادر، مجال خوبی بود تا بی‌هیچ پرده‌ای به درگاه پروردگارم گلایه کنم که چرا حاجتم را روا نکرد و چرا اجازه داد تا مجید دلم را بازی داده و اینهمه زجرم دهد! ⏪ ادامه دارد... رمان زیبای 📚 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 ✍️ نویسنده:خانم 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
#حسین_جان 🌹 🌺 #بیسٺ_و_نه‌روزفقط‌ڪرببلا خواستہ‌ام 💛دم افطار‌و‌سحرڪرببلا‌خواستہ‌ام 🌺چه ڪنم‌تابخرے‌این‌دل‌آلوده‌ے من 💛جان‌زینب‌نظرے؛ڪرببلاخواستہ‌ام #اللهم_الرزقنا_ڪربلا ❤️ ✅ @asheghaneruhollah
به نرخ چای عراقی است فطریه امسال/ که قوت غالب ما چای #روضه های تو بود.... #اللهم_الرزقنا_ڪربلا ❤️ ✅ @asheghaneruhollah
24.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😭 ارباب ببخش که ماه مبارک هم تمام شد و آدم نشدم اما تنها میدونم که اربابم ❤️ کی منو صدا زده اگه تو صدام نکردی؟ هی بدی دیدی ولی دستمو رها نکردی حواسم هست که بدیمو به روم نزدی حواسم هست این تو بودی که راه اومدی 😭 🎤کربلایی 👌شور احساسی 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
21.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌این لحظات پایانی ذکر ارباب بی کفن بگیریم ان شا الله کربلامون امضا بشه 😭 غبار ماتم تو ، آبرو به من بخشید به عالمی ندهم این غبار ماتم را 🎤حاج #مŸنوای زیبای حسین 🔺 @asheghaneruhollah 🔶
‍ ✳️ ✍ روایت شده است که آنشب کمتر از شب قدر نیست و از براى آن چند عمل است: 1⃣غسل است در وقتى که غروب کرد آفتاب. 2⃣ احیاء آن شب به نماز و دعا و استغفار و سؤال از حقّ تعالى و بَیْتُوته در مسجد 3⃣آنکه بخواند در عقب نماز مغرب و عشاء و نماز صبح و عقب نماز عید: 🔹اَللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ وَلِلّهِ الْحَمْدُ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلى ما هَدینا وَلَهُ الشُّکْرُ على ما اَوْلینا 4⃣ آنکه چون نماز مغرب و نافله آنرا خواند دستها را بسوى آسمان بلند کند و بگوید: 🔸یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ یا ذَاالْجُودِ یا مُصْطَفِىَ مُحَمَّدٍ وَناصِرَهُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ لى کُلَّ ذَنْبٍ اَحْصَیْتَهُ وَهُوَ عِنْدَکَ فى کِتابٍ مُبینٍ 👈پس به سجده برود و💯 مرتبه در سجده بگوید 🔹 اَتُوبُ اِلَى اللّه 👈ِ پس هر حاجت که دارد از حقّ تعالى بخواهد که انشاء الله برآورده خواهد شد ✍در روایت شیخ است که بعد از نماز مغرب به سجده رود و بگوید: 🔸 یا ذَاالْحَوْلِ یا ذَاالطَّوْلِ یا مُصْطَفِیا مُحَمَّدا وَناصِرَهُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ لى کُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَنَسیتُهُ اَنَا وَهُوَ عِنْدَکَ فى کِتابٍ مُبینٍ 👈پس بگوید💯 مرتبه: اَتُوبُ اِلَى اللّهِ 5⃣ زیارت کند امام حسین علیه السلام را که فضیلت بسیار دارد و زیارت مخصوصه این شب در باب زیارات بیاید انشاءالله 6⃣ده مرتبه بگوید ذکر یا دآئِمَ الْفَضْلِ را که در اعمال شب جمعه گذشت 7⃣بجا آورد ده رکعت نمازى که در شب آخر ماه رمضان گذشت 8⃣ بجا آورد دو رکعت نماز در رکعت اوّل بعد از حمد هزار مرتبه توحید و در دوّم یک مرتبه بخواند و بعد از سلام سر به سجده بگذارد و صدمرتبه بگوید:اَتُوبُ اِلَى اللّهِ 👈پس بگوید: 🔹یا ذَالْمَنِّ وَالْجُودِ یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ یا مُصْطَفِىَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ وَافْعَلْ بى کَذا وَکَذا 👈و بجاى آن حاجات خود را بطلبد. ✍روایت است که حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام این دو رکعت را به این کیفیت به جا مى آورد پس سر از سجده برمى داشت و مى فرمود بحقّ آن خداوندى که جانم بدست قدرت اوست هر که این نماز را بکند هر حاجت از خدا بطلبد البتّه عطا کند و اگر بعدد ریگهاى بیابان گناه داشته باشد خدا بیامرزد و در روایت دیگر بجاى هزار مرتبه توحید صد مرتبه وارد شده لکن نماز را بعد از نماز مغرب و نافله آن باید بجا آورد 👈و شیخ و سیّد بعد از این نماز این دعا را نقل کرده اند : 🔸یا اَللّهُ یا اَللّهُ یا اَللّهُ یا رَحْمنُ یا اَللّهُ یا رَحیمُ یا اَللّهُ یا مَلِکُ یا اَللّهُ یا قُدُّوس ُ یااَللّهُ یا سَلامُ یا اَللّهُ یا مُؤْمِنُ یا اَللّهُ یا مُهَیْمِنُ یا اَللّهُ یا عَزیزُ یا اَللّهُ یاجَبّارُ یا اَللّهُ یا مُتَکَبِّرُ یا اَللّهُ یا خالِقُ یا اَللّهُ یا بارِئُ یا اَللّهُ یا مُصَوِّرُ یااَللّهُ یا عالِمُ یا اَللّهُ یا عَظیمُ یا اَللّهُ یا عَلیمُ یا اَللّهُ یا کَریمُ یا اَللّهُ یا حَلیمُ یا اَللّهُ یا حَکیمُ یا اَللّهُ یا سَمیعُ یا اَللّهُ یا بَصیرُ یا اَللّهُ یا قَریبُ یا اَللّهُ یامُجیبُ یا اَللّهُ یا جَوادُ 🔹یا اَللّهُ یا ماجِدُ یا اَللّهُ یا مَلِىُّ یا اَللّهُ یا وَفِىُّ یااَللّهُ یا مَوْلى یا اَللّهُ یا قاضى یا اَللّهُ یا سَریعُ یا اَللّهُ یا شَدیدُ یا اَللّهُ یارَؤُفُ یا اَللّهُ یا رَقیبُ یا اَللّهُ یا مَجیدُ یا اَللّهُ یا حَفیظُ یا اَللّهُ یا مُحیطُ یا اَللّهُ یا سَیِّدَ السّاداتِ یا اَللّهُ یا اَوَّلُ یا اَللّهُ یا اخِرُ یا اَللّهُ یا ظاهِرُ یااَللّهُ یا باطِنُ یا اَللّهُ یا فاخِرُ یا اَللّهُ یا قاهِرُ یا اَللّهُ یا رَبّاهُ یا اَللّهُ یا رَبّاهُ یا اَللّهُ یا رَبّاهُ یا اَللّهُ یا وَدُودُ یا اَللّهُ یا نُورُ یا اَللّهُ یا رافِعُ یا اَللّهُ یامانِعُ یااَللّهُ یادافِع ‍ 🔸یااَللّهُ یا فاتِحُ یااَللّهُ یانَفّاحُ [عُ] یااَللّهُ یاجَلیلُ یااَللّهُ یا جَمیلُ یا اَللّهُ یا شَهیدُ یا اَللّهُ یا شاهِدُ یا اَللّهُ یا مُغیثُ یا اَللّهُ یاحَبیبُ یا اَللّهُ یا فاطِرُ یا اَللّهُ یا مُطَهِّرُ یا اَللّهُ یا مَلِکُ یا اَللّهُ یا مُقْتَدِرُ یااَللّهُ یا قابِضُ یا اَللّهُ یا باسِطُ یا اَللّهُ یا مِحیى یا اَللّهُ یا مُمیتُ یا اَللّهُ یاباعِثُ یا اَللّهُ یا وارِثُ یا اَللّهُ یا مُعطى یا اَللّهُ یا مُفْضِلُ یا اَللّهُ یا مُنْعِم 🔹ُ یا اَللّهُ یا حَقُّ یا اَللّهُ یا مُبینُ یا اَللّهُ یا طَیِّبُ یا اَللّهُ یا مُحْسِنُ یا اَللّهُ یامُجْمِلُ یا اَللّهُ یا مُبْدِئُ یا اَللّهُ یا مُعیدُ یا اَللّهُ یا بارِئُ یا اَللّهُ یا بَدیعُ یااَللّهُ یا هادى یا اَللّهُ یا کافى یا اَللّهُ یا شافى یا اَللّه @asheghaneruhollah
استشمام عطر خوش بوی عید فطر از پنجره ملکوتی رمضان گوارای وجود پاکتان باد🌺🌺 🔹این عید فرخنده را به همگی شما عاشقان و دلدادگان صیام تبریک و تهنیت عرض می‌نماییم💐💐 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
⛔️ حکام بحرین و سعودی بفهمند پا در چه باتلاقی میگذارند 🔻 رهبرانقلاب، امروز در خطبه‌های نماز عید سعید فطر: 🔸 در مسائل بین‌المللی، مسئله‌ی فلسطین، این روزها جزو مسائل درجه یک دنیای اسلام است. 🔸 خیانت برخی از کشورهای اسلامی موجب شده است که صریحاً نسبت به مسئله‌ی فلسطین اقدامات خائنانه انجام بدهند. 🔸 این اجلاسی که در بحرین قرار است اتفاق بیفتد، متعلق به آمریکایی‌ها است لکن حکام بحرین با ضعف و ناتوانی‌های گوناگون خودشان و با روحیه‌ی بسیار بد ضد مردمی و ضد اسلامی خودشان زمینه‌ساز این کار شده‌اند و متعهد شده‌اند این اجلاس را انجام بدهند. هدف این اجلاس هم آن است که نقشه‌ی خائنانه‌ی خباثت‌آلود آمریکا که اسمش را گذاشته‌اند "معامله‌ی قرن" تحقق ببخشند. 🔸 البته این اتفاق نخواهد افتاد ومعامله‌ی قرن هرگز ان‌شاءالله به توفیق الهی پا نخواهد گرفت. 🔸 و ما تشکر میکنیم از کشورهای مسلمان و عربی که با آن مخالفت کردند و همچنین گروه‌های فلسطینی که با آن مخالفت کردند. 🔺 امیدواریم که حکام بحرین و سعودی بفهمند پا در چه باتلاقی میگذارند و برای آینده‌ی آنها چه ضرری دارد. ۹۸/۳/۱۵ ❤️ ✅ @asheghaneruhollah
🌟 تقدیر رهبر انقلاب از رونق سنت «افطاری ساده» و کمک چندمیلیاردی مردم به فراخوانی در این زمینه ⚠️ مردم و مسئولان سیل‌زده‌ها را فراموش نکنند 🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز در خطبه‌های نماز عید فطر: 🔸 روی دیگر ماه رمضان امسال و همه سال، روی کمک به مردم و گرایش مردمی است که بحمدالله روزبه‌روز در کشور رو به افزایش است. 🔸 افطاری‌های ساده که توصیه شده بود، بحمدالله مردم اقبال کردند؛ در مساجد، حسینیه‌ها، خیابانها، کوچه‌ها و میدانهای بزرگ شهر، سفره‌های افطار را پهن کردند و مردم شرکت کردند؛ افراد گوناگون حتی کسانی که بضاعت کمی داشتند، توانستند در این افطاری‌های عمومی و دسته‌جمعی شرکت کنند. 🔸 بعد هم در یک جایی افطار داده شد، مردم استقبال کردند و برای افطار کمک کردند؛ برای افطار جمع شد و در راه افطار صرف شد. اینها کارهای بزرگی است که بحمدالله در میان مردم ما به‌صورت عادات اسلامی مبارک، رو به توسعه است. 👈 همچنین کمک رمضانی مردم به سیل‌زده‌ها هم چشمگیر بود؛ من همین‌جا عرض بکنم، هم به همه‌ی آحاد برادران و خواهرانمان در سراسر کشور و هم بخصوص به مسئولین محترم، که مبادا مسئله‌ی سیل‌زده‌ها را به دست فراموشی بسپرید. 🔺 مسائل سیل‌زده‌ها مسائل مهمی است. دنباله‌ی این مسائل را با باید گرفت و مشکلاتشان را با جدیت تمام باید حل کرد؛ بخصوص در مناطقی مثل خوزستان که هوا رو به گرمی است و گرمای هوا در این فصل و فصلهای آینده، طاقت‌فرسا است. یکی از کارهای فوری ما این قضیه است. ۹۸/۳/۱۵ ❤️ ✅ @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️واکنش جالب رییسی و روحانی هنگام سخنرانی رهبر معظم انقلاب،امام خامنه ای در حرم امام راحل ؛ 🔺شرط پیشرفت این است که آمریکایی ها نزدیک نشوند...👊 #مŸ 👇 @asheghaneruhollah 🔶