02.pdf
1.3M
✅ جزء دوم 2️⃣ قرآن کریم...
#متنی
⭕️ در ماه مبارک رمضان هر روز یک جزء از قرآن
#ما_همه_روزه_داریم
🚩@asheghaneruhollah
هدایت شده از 🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
#تسبیحاتخانومفاطمهالزهرا_سلام_الله_علیها
ابتدای شروع روزتون فراموش نشه:)
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
••• بیهوده نبودهست نبی مست تو بوده نازم به خدایی که «علے» خلق نموده ——————- پیامبر اکرم (ص): خداو
حضرت ابوتراب:
«جز خویشتنِ خویش،دیگری را سرزنش نکنید»
نهجالبلاغه/خطبه ۱۶
#ابوتراب
✍️در ماه مبارک رمضان هر روز یکی از فضائل #امیرالمومنین حضرت #ابوتراب بشنوید و لذت ببرید👌👇
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
#️⃣ #ابوتراب «علی (ع) پنهان شده در ذات خدا بود..» ✍️ماجرای مهمان بودن افطاری امیرالمومنین... احمد
audio_2021-04-15_22-53-37.ogg
2.32M
#️⃣ #ابوتراب
✍️صدازدن حضرت مولا بانام #ابوتراب
«ما را دم آفتاب کشتند
پیش رخ آن جناب کشتند
بر خاک چو شیشه ای پر از عطر
بر مقدم بوتراب کشتند...»
گوش بدید به بقیه هم برسونید ❤️:)
✍️در ماه مبارک رمضان هر روز یکی از فضائل #امیرالمومنین حضرت #ابوتراب 👌👇
🌱 @asheghaneruhollah
45.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مناجات_شبهای_رمضان
#من_شب_دوم_امام_حسنی_ام
#حسن شد #مادری
اصلا که کارش سوختن باشد...😭
🎤حاج #منصور_ارضی
#امام_حسنی_ها_مادری_اند
⭕️ هرشب بعد از افطار یک ذکر #توسل مهمان مایید👇
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
Shab07Safar1398[02].mp3
13.64M
#مناجات_شبهای_رمضان
#من_شب_دوم_امام_حسنی_ام
▪️روضه خوانی پیامبر برا امام حسن علیه السلام
🎤حاج #میثم_مطیعی
#امام_حسنی_ها_مادری_اند
⭕️ هرشب بعد از افطار یک ذکر #توسل مهمان مایید👇
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
برای دلتنگ های بین الحرمین #نوای_کرب_و_بلا ✍️هرچه میخواهد دل تنگت بگو .... 🎤کربلایی #جواد_مقدم #ا
Untitled 32.mp3
10.72M
#نوای_کرب_و_بلا
✍️تصور کن یه شب جمعه تو جمع زائرا کربلا باشی....
🎤کربلایی #جواد_مقدم
#اللهم_الرزقنا_کربلا
⭕️ هرشب بعد از افطار یک ذکر #توسل مهمان مایید👇
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
چقَدَر فیض، نهفته است، در این ثانیه ها
رمضان، گریه، "شبِ جمعه"، نفَس، حالِ دعا
و صدایِ قدَمِ "مادرِ زینب" که خودش
با غمِ مادرِ خود، آمده تا کرب و بلا
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
✅ جزء دوم 2️⃣ قرآن کریم... #صوتی ⭕️ در ماه مبارک رمضان هر روز یک جزء از قرآن #ما_همه_روزه_داریم 🚩
03.mp3
14.91M
✅ جزء سوم 3⃣ قرآن کریم...
#صوتی
⭕️ در ماه مبارک رمضان هر روز یک جزء از قرآن
#ما_همه_روزه_داریم
🚩@asheghaneruhollah
3.pdf
9.11M
✅ جزء سوم 3⃣ قرآن کریم...
#متنی
⭕️ در ماه مبارک رمضان هر روز یک جزء از قرآن
#ما_همه_روزه_داریم
🚩@asheghaneruhollah
💠دعای روز سوم ماه مبارک رمضان💠
اللهمّ ارْزُقنی فیهِ الذّهْنَ والتّنَبیهَ وباعِدْنی فیهِ من السّفاهة والتّمْویهِ واجْعَل لی نصیباً مِنْ كلّ خَیْرٍ تُنَزّلُ فیهِ بِجودِكَ یا أجْوَدَ الأجْوَدینَ.
خدایا روزى كن مرا در آنروز هوش و خودآگاهى را و دور بدار در آن روز از نادانى و گمراهى و قرار بده مرا بهره و فایده از هر چیزى كه فرود آوردى در آن به بخشش خودت اى بخشندهترین بخشندگان.
#ما_همه_روزه_داریم
✅ @asheghaneruhollah
#تسبیحاتخانومفاطمهالزهرا_سلام_الله_علیها
ابتدای شروع روزتون فراموش نشه:)
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
#️⃣ #ابوتراب ✍️صدازدن حضرت مولا بانام #ابوتراب «ما را دم آفتاب کشتند پیش رخ آن جناب کشتند بر خاک چ
audio_2021-04-16_19-49-35.ogg
2.7M
#️⃣ #ابوتراب
«وَ عَلِیٌّ هُوَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیم»
گوش بدید به بقیه هم برسونید ❤️:)
✍️در ماه مبارک رمضان هر روز یکی از فضائل #امیرالمومنین حضرت #ابوتراب 👌👇
🌱 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
💞☘️بسْمـِ اللّهِ القاصِمـ الجَبّارین☘️💞 🇮🇷رمــــــــان شهدایی و #امنیتی 🇮🇶 #تنــها_میان_داعش 💣قس
💞☘️بسْمـِ اللّهِ القاصِمـ الجَبّارین☘️💞
🇮🇷رمــــــــان شهدایی و #امنیتی
🇮🇶 #تنــها_میان_داعش
💣قسمت #سوم
من و برادرم عباس،
در این خانه بزرگ شده و عمو و زن عمو برایمان عین پدر و مادر بودند. روی همین حساب بود ڪه تا به اتاق برگشتم، زن عمو مادرانه نگاهم ڪرد
و حرف دلم را خواند
_چیه نور چشمم؟ چرا رنگت پریده؟
رنگ صورتم را نمیدیدم،
اما از پنجه چشمانی ڪه لحظاتی پیش پرده صورتم را پاره ڪرده بود، خوب میفهمیدم حالم به هم ریخته است.
زن عمو همچنان منتظر پاسخی،
نگاهم میڪرد ڪه چند قدمی جلوتر رفتم. ڪنارش نشستم و با صدایی گرفته اعتراض ڪردم
_این ڪیه امروز اومده؟
زن عمو همانطور ڪه به پشتی تکیه زده بود، گردن ڪشید تا از پنجره های قدی اتاق، داخل حیاط را ببیند و همزمان پاسخ داد
_پسر ابوسیفِ، مث اینکه باباش مریض شده این میاد واسه حساب ڪتاب.
و فهمید علت حال خرابم، در همین پاسخ پنهان شده ڪه با هوشمندی پیشنهاد داد
_نهار رو خودم براشون میبرم عزیزم!
خجالت میڪشیدم اعتراف ڪنم،
ڪه در سڪوتم فرو رفتم اما خوب میدانستم زیبایی این دختر ترکمن #شیعه، افسار چشمانش را آن هم مقابل عمویم، این چنین پاره ڪرده است.
تلخی نگاه تندش تا شب با من بود،
تا چند روز بعد،
ڪه دوباره به سراغم آمد.
صبح زود برای جمع ڪردن لباس ها،
به حیاط پشتی رفتم، در وزش شدید باد و گرد و خاڪی ڪه تقریباً چشمم را بسته بود، لباس ها را در بغلم گرفتم و به سرعت به سمت ساختمان برگشتم ڪه مقابم ظاهر شد.
لب پله ایوان،
به ظاهر به انتظار عمو نشسته بود و تا مرا دید با نگاهی ڪه نمیتوانست کنترلش کند، بلند شد.
شال ڪوچڪم سر و صورتم را بهدرستی نمی پوشاند ڪه من اصلا انتظار دیدن #نامحرمی را در این صبح زود در حیاطمان نداشتم.
دستانی ڪه پر از لباس بود،
بادی ڪه شالم را بیشتر به هم میزد، و چشمان هیزی ڪه فرصت تماشایم را لحظه ای از دست نمیداد.
با لبخندی زشت سلام ڪرد،
و من فقط به دنبال حفظ #حیا و #حجابم بودم ڪه با یڪ دست تلاش میڪردم خودم را پشت لباس های در آغوشم پنهان ڪنم
و با دست دیگر،
شالم را از هر طرف میڪشیدم تا سر و صورتم را بیشتر بپوشاند.
آشکارا مقابل پله ایوان ایستاده بود،
تا راهم را سد ڪرده و معطلم ڪند و بی پروا براندازم میڪرد.
در خانه خودمان،
اسیر هرزگی این مرد اجنبی شده بودم، نه میتوانستم ڪنارش بزنم
نه رویش را داشتم ڪه صدایم را بلند ڪنم.
دیگر چاره ای نداشتم،
به سرعت چرخیدم و با قدم هایی ڪه از هم پیشی میگرفتند تا حیاط پشتی تقریباً دویدم و باورم نمیشد دنبالم بیاید!
دسته لباس ها را روی طناب ریختم،
و همان طور ڪه پشتم به صورت نحسش بود، خودم را با بند رخت و لباس ها مشغول ڪردم بلڪه دست از سرم بردارد، اما دست بردار نبود، ڪه صدای چندش آورش را شنیدم
_من عدنان هستم، پسر ابوسیف. تو دختر ابوعلی هستی؟
دلم میخواست با همین دستانم،
ڪه از عصبانیت گُر گرفته بود، آتشش بزنم و نمیتوانستم ڪه همه خشمم را با مچاله کردن لباس های روی طناب خالی میڪردم.
و او همچنان زبان میریخت....
ادامه دارد....
💣نویسنده؛ فاطمه ولی نژاد
#پیشنهاد_به_دوستان
✅ @asheghaneruhollah
💞☘️بسْمـِ اللّهِ القاصِمـ الجَبّارین☘️💞
🇮🇷رمــــــــان شهدایی و #امنیتی
🇮🇶 #تنــها_میان_داعش
💣قسمت #چهارم
و او همچنان زبان میریخت
_امروز ڪه داشتم میومدم اینجا، همش تو فڪرت بودم! آخه دیشب خوابت رو میدیدم!
شدت تپش قلبم را،
دیگر نه در قفسه سینه ڪه در همه بدنم احساس میڪردم و این ڪابوس تمامی نداشت
که با نجاستی ڪه از چاه دهانش بیرون میریخت، حالم را به هم زد
_دیشب تو خوابم خیلی قشنگ بودی، اما امروز ڪه دوباره دیدمت، از تو خوابم قشنگتری!
نزدیک شدنش را،
از پشت سر به وضوح حس میڪردمڪه نفسم در سینه بند آمد و فقط زیر لب {یاعلی} میگفتم تا نجاتم دهد.
با هر نفسی ڪه با وحشت از سینه ام بیرون می آمد امیرالمؤمنین علیه السلام را صدا میزدم
و دیگر میخواستم جیغ بزنم،
ڪه با دستان حیدری اش نجاتم داد! به خدا امداد #امیرالمؤمنینعلیهالسلام بود که از حنجره "حیدر" سربرآورد!
آوای مردانه و محڪم حیدر بود ڪه در این لحظات سخت تنھایی، پناهم داد
_چیکار داری اینجا؟
از طنین غیرتمندانه صدایش،
چرخیدم و دیدم عدنان زودتر از من، رو به حیدر چرخیده و میخڪوب حضورش تنها نگاهش میڪند.
حیدر با چشمانی ڪه از عصبانیت سرخ و درشت تر از همیشه شده بود، دوباره بازخواستش ڪرد
_بهت میگم اینجا چیکار داری؟؟؟
تنها حضور پسرعموی مهربانم،
ڪه از ڪودڪی همچون برادر بزرگترم همیشه حمایتم میڪرد، میتوانست دلم را اینطور قرص ڪند ڪه دیگر نفسم بالا آمد
و حالا نوبت عدنان بود ڪه به لڪنت بیفتد
_اومده بودم حاجی رو ببینم!
حیدر قدمی به سمتش آمد،
از بلندی قد، هر دو مثل هم بودند، اما قامت چھارشانه حیدر طوری مقابلش را گرفته بود ڪه این بار راه گریز او بسته شد و #انتقام خوبی بابت بستن راه من بود!
از کنار عدنان با نگرانی نگاهم ڪرد،
و دیدن چشمان معصوم و وحشت زده ام کافی بود تا حُڪمش را اجرا ڪند
ڪه با کف دست به سینه عدنان ڪوبید و فریاد ڪشید
_همین جا مثِ سگ میڪُشمت!!!
ضرب دستش به حدی بود،
ڪه عدنان قدمی عقب پرت شد. صورت سبزه اش از ترس و عصبانیت ڪبود شد و راه فراری نداشت ڪه ذلیلانه دست به دامان غیرت حیدر شد
_ما با شما یه عمر معامله ڪردیم! حالا چرا مهمون ڪُشی میڪنی؟؟؟
حیدر با هر دو دستش،
یقه پیراهن عربی عدنان را گرفت و طوری ڪشید ڪه من خط فشار یقه لباس را از پشت میدیدم ڪه انگار گردنش را میبُرید و همزمان بر سرش فریاد زد
_بیغیرت! تو مھمونی یا دزد ناموس؟؟؟
از آتش غیرت و غضبی ڪه،
به جان پسر عمویم افتاده و نزدیڪ بود ڪاری دستش بدهد، ترسیده بودم ڪه با دلواپسی صدایش زدم
_حیدر تو رو خدا!
و نمیدانستم همین نگرانی خواهرانه، بهانه به دست آن حرامی میدهد ڪه با دستان لاغر و استخوانی اش به دستان حیدر چنگ زد و پای مرا وسط ڪشید
_ما فقط داشتیم با هم حرف میزدیم!
نگاه حیدر به سمت چشمانم چرخید و من صادقانه شهادت دادم
_دروغ میگه پسرعمو! اون دست از سرم برنمیداشت...
و اجازه نداد حرفم تمام شود ڪه.....
ادامه دارد....
💣نویسنده؛ فاطمه ولی نژاد
#پیشنهاد_به_دوستان
✅ @asheghaneruhollah
#یا_رقیه_خاتون
دم #اذان پدرم نان تازه ای آورد
که بوی تازگی اش بر مشام می آمد
به یاد روضه طفلی سه ساله افتادم:
ز خانه ها همه بوی طعام می آمد
ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم
#سهسالهطفلتوبودنهزارسالگذشت😭
✅ @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مناجات_شبهای_رمضان
#الهی_به_رقیه_العفو
سخت است
بجای ناز #بابا
گیسوی خود را دست نامحرم ببینی....😭
🎤حاج #منصور_ارضی
#یارقیه_خاتون
⭕️ هرشب بعد از افطار یک ذکر #توسل مهمان مایید👇
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
بابا بابا.mp3
6.22M
#الهی_به_رقیه_العفو
باشه #بابا یادت باشه
آخرشم نیومدی....😭
🎤کربلایی #حمید_علیمی
#یارقیه_خاتون
⭕️ هرشب بعد از افطار یک ذکر #توسل مهمان مایید👇
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
#نوای_کرب_و_بلا ✍️تصور کن یه شب جمعه تو جمع زائرا کربلا باشی.... 🎤کربلایی #جواد_مقدم #اللهم_الرزق
Untitled 29.mp3
3.43M
#نوای_کرب_و_بلا
✍️خاطرات کربلا را دوباره زنده کن ....
🎤کربلایی #جواد_مقدم
#اللهم_الرزقنا_کربلا
⭕️ هرشب بعد از افطار یک ذکر #توسل مهمان مایید👇
🔶 @asheghaneruhollah 🔷
یکی از راههای نجات انسان از گناه، پناه بردن به امام زمان علیهالسّلام است.
ايشان به انتظار نشستهاند تا كسی دستش را به سمتشان دراز كند، تا ايشان او را هدايت كنند.
#حاجآقا_جاودان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#این_جمعه_هم_گذشت_اما_نیامدی
💠دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان💠
اللهمّ قوّنی فیهِ على إقامَةِ أمْرِكَ واذِقْنی فیهِ حَلاوَةَ ذِكْرِكَ وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُكْرَكَ بِكَرَمِكَ واحْفَظنی فیهِ بِحِفظْكَ وسِتْرِكَ یـا أبْصَرَ النّاظرین.
خدایا نیرومندم نما در آن روز به پا داشتن دستور فرمانت و بچشان در آن شیرینى یادت را و مهیا كن مرا در آنروز راى انجام سپاس گذاریت به كـرم خودت نگهدار مرا در این روز به نگاه داریت و پرده پوشى خودت اى بیناترین بینایان.
#ما_همه_روزه_داریم
✅ @asheghaneruhollah
04.mp3
15.1M
✅ جزء چهارم 4⃣ قرآن کریم...
#صوتی
⭕️ در ماه مبارک رمضان هر روز یک جزء از قرآن
#ما_همه_روزه_داریم
🚩@asheghaneruhollah
4_5956447417040635880.pdf
1.31M
✅ جزء چهارم 4⃣ قرآن کریم...
#متنی
⭕️ در ماه مبارک رمضان هر روز یک جزء از قرآن
#ما_همه_روزه_داریم
🚩@asheghaneruhollah
#تسبیحاتخانومفاطمهالزهرا_سلام_الله_علیها
ابتدای شروع روزتون فراموش نشه:)
هدایت شده از کانال رسمی جهادی شمیم حضرت ولی عصر (عج)
💌 در کنار هم
#سفره_محبت
🔹 طبخ غذای گرم فطار و توزیع در بین
نیاز مندان با هزینه هر پرس ۱۰ هزار تومان
▫️شما هم میتوانید با پرداخت هزینه هر تعداد پرس غذا در این امر پر خیر و برکت مشارکت نمایید.
💳 شماره کارت:
6273-8110-4509-9907
بنام موسسه جهادی شمیم حضرت ولیعصر (عج)
#کمک_مومنانه
#ضیافت_الهی
#ماه_رمضان
#سفره_محبت
📱لطفا با ارسال این عکس و متن به دوستان خود در این امر پر خیر و برکت شریک شوید.
💖@shamimevaliasr