11.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک واژه پشت واژه و
یک خشت روی خشت
دستم به روی دفتر
شعرم چنین نوشت :
در سایه سار قبه سالار کربـلا
کفران نعمت است
طلب کردن بهشت
🌹صلی الله و علیک یا ابا عبدالله
❤️ شب زیارتی مخصوص ارباب ❤️
🇮🇷🏴 @AsheghaneRuhollah
7.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شب جمعه ست هوایت نکنم میمیرم
یادی از صحن و سرایت نکنم میمیرم
#امام_حسین
#حضرت_ابوالفضل
#کربلا
#بین_الحرمین
🇮🇷🏴 @AsheghaneRuhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
اصن میشنوی این صدامو ؟؟؟!!!😭😭 #دلتنگی #شب_زیارتی_ارباب 🇮🇷🏴 @AsheghaneRuhollah
من کم آوردم به ابوالفضل ....
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
از سپاه آذربائیجان غربی ماموریت گرفت تا در منطقه ای محروم به کار جهاد و سازندگی بپردازد. شهردار همان منطقه شد ولی بعد از مدتی، باتوجه به نیازهای سپاه مجددا به این نهاد برگشت. بی قرار خدمت بود و دلش تاب ماندن نداشت. سرانجام این بیقراری به ثمر نشست و به فرماندهی مهدی باکری در عمليات والفجر مقدماتی مسئول تداركات تيپ ۳ لشکر۳۱ عاشورا را بعهده گرفت. شبی که وصیت نامه اش را نوشت، وقتی به بند آخر وصیت نامه اش رسید و نوشت: «چون بدون زيارت و با آرزوی زيارت كربلا از اين دنيا ميروم خواهش ميكنم كه انشاءالله بعد از آزادی كربلا عكس مرا به عنوان زائر امام حسين(ع)، بزرگ آموزگار شهادت به كربلا برده و در زير پای امام(ع) نصب نمائيد و در زيرش جمله (با آرزوی زيارت تو شهيد شدم يا حسين) را بنويسيد.»؛ گونههایش از اشک خیس شده بود. در عملیات والفجر یک در لشکر عاشورا، گویی قدم به قدم به آرزویش نزدیک میشد. خبر رسید که عاشورایی دیگر رخ داده و نیروها تشنه اند و آبی نیست. بنابراین برای رساندن آب به خط مقدم، عازم خط شد، همان جا بود که ترکش خمپارهای او را به زیارت اربابش برد.
نامش شهید قربانعلی شرفخانلو ست، از بیقراران دیدار کربلا. و شما ای راهیان سفر کربلا، بیاد شهدایی که راه کربلا را بازکردند باشید.
🇮🇷🏴 @AsheghaneRuhollah
طلسم بخت ما را بشکن
ای باد صبا یک شب
بیاور بویی از آن زلف مشکین
سوی ما یک شب
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
بگو چکار کنم آب را صدا نزنی...؟😭😭 | #صابر_خراسانی | #دوخط_روضه_گودال 🇮🇷🏴 @AsheghaneRuhollah
.
حسین
بگو چکار کنم از تنت بلند شود
بگو چکار کنم تا که دست و پا نزنی
ح س ی ن 😭😭😭