eitaa logo
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
595 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
277 فایل
✅ ارتباط با مدیر کانال: @a_m_k_m_d جلسات هفتگی:شب های پنج شنبه،اصفهان،درچه،خیابان جانبازان،کوی سیدمرتضی،مسجد سید مرتضی رحمه الله علیه هیئت عاشقان روح الله تاسیس ۱۳۷۷
مشاهده در ایتا
دانلود
مجید خیلی تغییر کرده بود. روزی به من گفت: یک خودکار به من بده. گفتم چه می‌کنی؟ خوابی دیده بود که تعریف نمی‌کرد. با آهنگی گریه می‌کرد. به زن‌دایی‌اش گفت: اگر من بروم و برنگردم چه؟ از طریق یکی از آشنا‌ها زنگ زدیم جایی به ما گفتند خیالتان راحت، همه راه‌ها برای خارج رفتن مجید بسته شده و نمی‌تواند سوریه برود. شهید فرامرزی را آورده بودند بهشت زهرا برای تشییع، ما هم رفته بودیم. به عمه اش گفت: عمه من خواب حضرت زهرا (س) را دیده ام و دو هفته دیگر من هم پیش فرامرزی ام. حضرت گفته اند یک هفته بعد از اینکه سوریه بروم شهید می‌شوم.... ✅ هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کردید، آنها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می کنند. (شهید مهدی زین الدین) ❤️ شب زیارتی مخصوص ارباب ❤️ ✅ @asheghaneruhollah
💠دعای روز هجدهم ماه مبارک💠 اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَكاتِ أسْحارِهِ ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِكُلّ أعْضائی الى اتّباعِ آثارِهِ بِنورِكَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین. خدایا آگاهم نما در آن براى بركات سحرهایش و روشن كن در آن دلم را به پرتو انوارش و بكار به همه اعضایم به پیروى آثارش به نور خودت اى روشنى بخش دلهاى حق شناسان. 🌹 کمپین @asheghaneruhollah
18.mp3
14.09M
✅ جزء 8⃣1⃣ قرآن کریم... ⭕️ در ماه مبارک رمضان هر روز یک جزء 👇👇👇👇فایل متنی بصورت پی دی اف 📚 التماس دعا 🌹 کمپین بهترین ها👇👇👇 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
18.pdf
1.52M
✅ جزء 8⃣1⃣ قرآن کریم... ⭕️ در ماه مبارک رمضان هر روز یک جزء 👆👆👆👆فایل صوتی 📚 التماس دعا 🌹 کمپین بهترین ها👇👇👇 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
سحر هجدهم... ✍️ و..... امشب "دردناک ترین" ساعات این ضیافت است... ❄️آسمان و زمین، عجیییب بوی درد گرفته اند... میدانی.... ؛ شق القمری در کوفه، درپيش است... که بر غربت هزار ساله تو، تلنبار شده است... ❄️بی قراری، جان مرا به آتش کشانده است... حصن حصین زمین، آماده پرواز می شود... و این اولین بار است که شیعه، درد یتیمی را به جان خویش، می خرد.. ❄️یوسفم... این روز ها، استخوان سوزند... اما، تصور دردهای فردا...امانمان را بریده اند... ❣️علی..... با همه هیبتی که آسمان را به تعظیم واداشته است... به محرابی میرود، که قرار است.. ماه را در آن بشکافند... وااای... که درد این ثانیه ها...پای قلمم را لنگ می کند... ❄️یوسفم... من نخستین بار، بوی درد را از مشام رمضان، ادراک کرده ام.... علی... همه پناه من... و همه پناه اهل زمین و آسمان است... من بی علی... هزاااااااااااار بار، یتیمی را تجربه کرده ام... ❄️فاجعه ایست رمضان های بدون تو... نميدانیم... بر کدامین درد، شکیبایی پیشه کنیم...؟ بر هیبت آنکس، که از دست میدهیم... یا بر غربت آنکس که بدستش نمی آوریم... ❄️تو بگو یوسفم.... شیعه... چند سال دیگر، به تحمل این درد، محکوم است؟ ❣️لیلةالقدر در پیش است... و... من.. فقط یک نشانی از پیراهنت، می خواهم.. تقدیر مرا، به همین یک نشانه... زیبا کن... 🌹 کمپین @asheghaneruhollah
سحر هجدهم و مادر هجده ساله آتش و هیزم و مسمار و در و آلاله نالۂ فضه بیا در همه عالم پیچید محسنم رفت،تنم سوخت میان شعله... 🌹 کمپین 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
#یا_امیرالمؤمنین هجدهم شد، قلب من، حتی تکانی هم نخورد🍂 چشم دارم بر شب قَدْرَت، علی جان ....رحمتی🍂 #یا_علی_ع_ 🌹 کمپین #ما_همه_روزه_داریم 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
✍️رمان زیبای 📚 #جان_شیعه_اهل_سنت 🔻 #قسمت_هشتاد_و_چهارم برای اولین بار از چشمان خسته مجید می‌خواندم
✍️رمان زیبای 📚 🔻 نماز صبح را با دلی شکسته خواندم😢 و مجید آماده رفتن به پالایشگاه می‌شد که صدای فریاد‌های عبدالله که از طبقه پایین مرا به نام صدا می‌زد، پشتم را لرزاند. چادر نمازم را از سرم کشیدم و از اتاق خواب بیرون دویدم که باز پایم همراه دل بی‌قرارم نشد و همانجا در پاشنه در زمین خوردم و ناله‌ام بلند شد، ولی پیش از آنکه مجید فرصت کند خودش را از انتهای اتاق خواب به من برساند، خودم را از جا کَندم و با پایی که می‌لنگید، از پله‌ها سرازیر شدم. 😣بی‌توجه به فریادهای مضطرّ مجید که مدام صدایم می‌کرد و به دنبالم می‌دوید،🏃‍♂️ خودم را به طبقه پایین رساندم. پدر وحشتزده میان اتاق خشکش زده و مادر در آغوش عبدالله از حال رفته و پیراهن آبی رنگش از تهوع آلوده شده بود. با دیدن مادرم در آن وضعیت، قلبم از جا کَنده شد و جیغ‌های مصیبت‌زده‌ام فضای خانه را شکافت. مقابل مادر که چشمانش بسته بود و رنگش به سفیدی می‌زد، به زمین افتاده و پیش پاهای بی‌رنگش زار می‌زدم.😭 مجید بازوانم را گرفته بود و با قدرت مردانه‌اش هر چه می‌کرد نمی‌توانست از مقابل پای مادر بلندم کند که عبدالله بر سرش فریاد زد: _«الهه رو ول کن! برو ماشین رو روشن کن! سوئیچ لب آینه اس.»😵🙏 و فریاد بعدی را با محبت برادرانه‌اش بر سر من کشید: _«چیزی نشده، نترس! فقط حالش به هم خورده. نترس الهه!»😒😵 نمی‌دانم چقدر در آن حال وحشتناک بودم تا سرانجام مادر در بیمارستان 🏥بستری شد و لااقل دلم به زنده بودنش قرار گرفت، گرچه حالم به قدری بد شده بود که مجید ناگزیر شد تا با مسئولش تماس گرفته و مرخصی بگیرد تا در خانه مراقبم باشد. روی تخت افتاده و مثل اینکه شوک حال صبح مادر جانم را گرفته باشد، حتی توان حرف زدن هم نداشتم. مجید کنارم لب تخت زانو زده و با نگاهی غرق غم به تماشای حال زارم نشسته بود. غصه کمرشکن مادر، خستگی مسافرت فشرده و بی‌نتیجه به تهران، بی‌خوابی غمبار دیشب و پا دردی که از زمین خوردنِ صبح به جانم افتاده بود، همه و همه دست به دست هم داده بودند تا ناله زیر لبم لحظه‌ای قطع نشود. دست سرد و نا امیدم میان دستان گرم و مهربان مجید پناه گرفته و با باران اشکی که لحظه‌ای از آسمان چشمانم محو نمی‌شد، غصه‌های بی‌پایانم را پیش چشمان عاشقش زار می‌زدم😭😫 و او همچون همیشه پا به پای غمواره‌هایم می‌آمد و لحظه‌ای نگاهش را از نگاهم جدا نمی‌کرد و همین حضور گرم و با محبتش بود که دریای بی‌قرار دلم را به ساحل آرامش رساند و با نوازش احساسش، چشمان خسته‌ام را به خوابی عمیق فرو بُرد. ⏪ ادامه دارد... رمان زیبای 📚 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 ✍️ نویسنده:خانم 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
✍️رمان زیبای 📚 🔻 ✨جزء چهاردهم قرآن✨ را با قرائت آیه آخر سوره نحل به پایان بردم و با قلبی که از جرعه گوارای کلام خدا آرامش گرفته بود، قرآن را بوسیدم و مقابل آیینه گذاشتم. به لطف خدا، با همه گرفتاری‌های این مدت توانسته بودم در هر روز از ماه رمضان، جزءِ مربوط به آن روز را بخوانم😊 و امروز هم با نزدیک شدن به غروب روز چهاردهم، جزءِ چهاردهم را تمام کرده بودم. تا اذان مغرب چیزی نمانده بود و می‌بایست سفره افطار🌙🌃 را آماده می‌کردم. در ماه رمضان ساعت کار مجید کاهش یافته و برای افطار به خانه بر می‌گشت. روزه‌داری در روزهای گرم و طولانی مرداد ماهِ بندرعباس کار ساده‌ای نبود، به خصوص برای مجید که به آفتاب داغ و سوزان بندر هنوز عادت نکرده بود و بایستی بلافاصله بعد از سحر، مسافت به نسبت طولانی بندرعباس تا پالایشگاه را می‌پیمود و تا بعد از ظهر در گرمای طاقت‌فرسای پالایشگاه کار می‌کرد و معمولاً وقتی به خانه می‌رسید، دیگر رمقی برایش نمانده و تمام توانش تحلیل رفته بود. برای همین هر شب برایش شربت خنکی تدارک می‌دیدم تا قدری از تشنگی‌اش بکاهد و وجود گرما زده‌اش را خنک کند. 😍شربت آب لیمو را با چند قالب یخ در تُنگ کریستال جهیزیه‌ام ریخته و روی میز گذاشتم و تا فرصتی که تا اذان مانده بود، به طبقه پایین رفتم تا افطاری پدر و عبدالله را هم آماده کنم.😊 پدر روی تخت خواب دو نفره‌ای که جای مادر رویش خالی بود، دراز کشیده و عبدالله مشغول قرائت قرآن بود. تا مرا دید، لبخندی زد و گفت: _«الهه جان! خودم افطاری رو آماده می‌کردم! تو چرا اومدی؟»😊 همچنانکه به سمت آشپزخانه می‌رفتم، جواب دادم: _«خُب منم دوست دارم براتون سفره بچینم!»😇 سپس سماور را روشن کردم و می‌خواستم داغ دلم را پنهان کنم که با خوشرویی ادامه دادم: _«ان‌شاء‌الله حال مامان خوب میشه و دوباره خودش براتون افطاری درست می‌کنه!» از آرزویم لبخندی غمگین بر صورتش نشست و با لحنی غمگین‌تر خبر داد: _«امروز رفته بودم با دکترش صحبت می‌کردم...»😒 و در مقابل نگاه مضطربم با صدایی گرفته ادامه داد: _«گفت باید دوباره عمل شه. می‌گفت سرطان داره به جاهای دیگه هم سرایت می‌کنه و باید زودتر عملش کنن.»😔 هر چند این روزها به شنیدن اخبار هولناکی که هر بار حال مادر را وخیم‌تر گزارش می‌داد، عادت کرده بودم ولی باز هم دستم لرزید و بشقابی که برای چیدن خرما از کابینت برداشته بودم، از دستم افتاد و درست مثل قلب غمزده‌ام، شکست.💔😞 عبدالله خم شد و خواست خُرده شیشه‌ها را جمع کند که اشکم را پاک کردم و گفتم: _«دست نزن! بذار الآن جارو میارم!»😒 به صورت رنگ پریده‌ام نگاهی کرد و گفت: _«خودم جارو می‌زنم.» و برای آوردن جارو به اتاق رفت. با پاهایی که از غم و ضعف روزه‌داری به لرزه افتاده بود، دنبالش رفتم و پرسیدم: _«حالا کِی قراره عملش کنن؟»😒 جارو را از گوشه اتاق برداشت و زیر لب زمزمه کرد: _«فردا.» آه بلندی کشیدم و با صدایی که از لایه سنگین بغض به زحمت بالا می‌آمد، پرسیدم: _«امروز مامانو دیدی؟»😒😣 سرش را به نشانه تأیید پایین انداخت و جارو را برای جمع کردن خُرده شیشه‌ها روشن کرد. ⏪ ادامه دارد... رمان زیبای 📚 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 ✍️ نویسنده:خانم 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢اعمال شب قدر چیست؟ ✅دو رکعت نماز است در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَیهِ بگوید در روایت نبوى(ص) است که از جاى خود برنخیزد تا حقّ تعالى او را و پدر و مادرش را بیامرزد. ✅زیارت امام حسین(ع) و شب زنده داری نیز از اعمالی است که بسیار به آن سفارش شده است. ✅اذکار سفارش شده دیگر: صد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ رَبی وَاَتوبُ اِلَیه صد مرتبه اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ 🌹 کمپین @asheghaneruhollah
🌷 اعمـال شب قـدر 🌷 شب نوزدهم مـاه رمضـان اولین شب از شب‌های قدر است و شب قدر همان شبی است که در تمـام سال شبۍ به خوبۍ و فضیلت آن نمۍ‌رسد در آن شب تقـدیـر امور سـال مۍ شود و ملائڪہ و روح به اذن پروردگـار بہ زمین نازل مۍ شوند و خدمـت امـام زمـان(عج) مشـرف مۍ شوند و هـر آنچہ بـراے هر ڪہ مقدر شده است بر امام زمــان(عج) عرضہ مۍ ڪنند و عمـل در آن بہتـر است از عمـل در هـزار مـاه. اعمـال شب قـدر بر دو نوع است: ❶اول در هـر سه شب انجـام مۍ‌شود ❷ و دیگـری مخصـوص هـر شبۍ است. 🔵 اول: مشتـرڪ شبهاے قــدر ❶ غسل: بهتر است غسل شب قدر در هنگام غروب آفتاب انجام گيرد،كه نماز شام را با غسل بخواند. ❷ دو رکعت نماز وارد شده است: كه در هر ركعت پس از سوره«حمد»، هفت مرتبه«توحيد»خوانده، و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگويد، 〖استغفر اللّه و اتوب اليه〗 در روايت نبوى است: كه از جاى برنخيزد تا خدا او و پدر و مادرش را بيامرزد. ❸ قرار دادن قرآن بر سر. ❹ ده مرتبه ۱۴ معصوم راصدازدن ❺ زیارت امام حسین علیه السلام است؛ در روايت آمده هنگامى كه شب قدر مےشود، منادى از آسمان هفتم از پشت عرش ندا سر می دهد كه خدا هركه را به زيارت مزار امام حسين عليه السّلام آمده آمرزيد. ❻ احیا داشتن این شب‌ها: روايت شده هركه شب قدر را احيا بدارد، گناهانش آمرزيده مےشود، هرچند به شماره ستارگان آسمان و سنگينى كوهها و پيمانه درياها باشد. ❼ صد رکعت نماز ❽ خواندن جوشن کبیر 🌻 مخصوص شب ۱۹ رمضـان🌻 ۱- صد مرتبه "اَستَغفُرِاللهَ رَبی وَ اَتوبُ اِلَیه". ۲- صد مرتبه " اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ". ۳- دعای "یا ذَالَّذی کانَ..." خوانده شود . ۴- دعای " اَللّهَمَّ اجعَل فیما تَقضی وَ..." خوانده شود. ✨التــــــماس دعــــــــــا✨ ✅برای دسترسی به اعمال کامل شب های قدر به مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی مراجعه شود✅ 🌹 کمپین 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
▫️◾️◻️◻️◾️▫️ یا علی امــشب چه خوش با من مدارا می کنی شد شب قـدر و تو خود، دردم مداوا می کنی در کـنار ذکـر حـقّ و جـــوشن و احیای شب با نــماز و سجده ات دل را مــصـفا مـی کـنی عـدل و احـسان شما حتی ز قاتل کم نگـشت کاسه ی شیری برایِ او مهیا می کنی از شمار فضل تو حیدر قلم ها عاجــز است در رکـوع خود زکــات عشـق اهدا می کنی مـردم نا اهـل کـوفه با تو بد کردند ولی ازخدای خویش استغفار آنها را تمـنا می کنی ✅نوزدهم رمضان اولین شب از لیالی قدر و ضربت خوردن مولای متقیان امام علی (ع) 🌹 کمپین #ما_همه_روزه_داریم 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
Shab20Ramazan1396[04].mp3
3.07M
🏴السلام علیک یا امیرالمومنین علی علیه السلام 🏴 🎙گریه و زاری شدید مردم پس از ضربت خوردن امام علی "علیه السلام" (مقتل) 🎤حاج 🔻روضه سوزناک 🔺التماس دعای فرج 🌹 کمپین 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
Shab20Ramazan1396[06].mp3
7.28M
🏴السلام علیک یا امیرالمومنین علی علیه السلام 🏴 🎙از سمت نخلستان دگر امشب، نمی رسد زمزمه یا رب (زمزمه) 🎤حاج 🔻روضه سوزناک 🔺التماس دعای فرج 🌹 کمپین 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
شور - شب قدره دلم در به دره.mp3
4.5M
🏴السلام علیک یا امیرالمومنین علی علیه السلام 🏴 ترسمه شبهای قدر بگذره و خدا از ما نگذره 😭 استغفر الله الذی،وقتشه بخشیده بشم✋ 🎤کربلایی 🔻شور احساسی 🔺التماس دعای فرج 🌹 کمپین 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
1_67772652.pdf
694.3K
📖متن كامل دعای جوشن كبير به همراه ترجمه فارسی التماس دعا🙏❤️ @asheghaneruhollah
سلام علیکم 👈امشب همه استغاثه کنیم محضر خدای متعال و امام زمانمان را بخواهیم! امام زمانمان را از خدا بخواهیم! اول استغفار کنیم، خودمان را از گناهان پاک کنیم و بعد در خانه ی خدا برویم و بگوییم خدایا استغفار کردم پاک شدم!! 👌خدایا می خواهم برای امام زمانم دعا کنم استغفار به همراه دعا برای امام زمان(عج)! 🙏تا می توانید در این شب استغفار کنید، چرا.!؟ چون می خواهیم دعا کنیم! قبل دعا باید بدن ما پاک بشود، جوارح ما باید پاک بشود! روح ما هم پاک بشود! @asheghaneruhollah
🌴 قرآن ها رو باز کنين مقابل صورت: اَللّهُمَّ اِنّي اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِ وَ ما فيهِ اسمُکَ الاَکبَرُ و اَسمائُکَ الحُسني وَ ما يُخافُ وَ يُرجي اَن تَجعَلَني مِن عُتَقائِکَ مِنَ النّار. هرکي هر حاجتي داره الان وقتشه.توذهنت مرور کن.فرج امام زمانمون.سلامتی رهبرمون.شفای مریضا مون.رفع گرفتاری های دنیویمون . ازدواج جوونامون.سلامتی پدر ومادرامون و... 🌴 قرآن هارو روي سر بگذارين: اَللّهمَّ بِحَقِّ هذاالقُرآنِ وَ بِحَقِّ مَن اَرسَلتَه بِه وَ بِحَقِ کُلِّ مومنٍ مَدَحتَه ُ فيهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَيهِم فلا اَحَدَ اَعرَفُبِ بِحَقِّکَ مِنکَ. خدايا بندت اومده در خونت.بنده گنه کارت.بنده روسياهت اومده.خودت گفتي بيام در خونت اما خدايا : در من سراغي جز گُنه كاري نداري جا مانده تر از من گرفتاري نداري با اين همه حالا كه برگشتم گلايه از توبه هاي زشتِ تكراري نداري ؟ تو آنقدر خوبي كه حتي از نشستن با بندهي آلوده ات عاري نداري با رو سياهِ مستحقِ سرزنش هم قصدي به غير از آبروداري نداري نه قهر، نه خط و نشان با اين همه جُرم از من به جز آمرزش اصراري نداري كِي سخت گيري مي كني با اين كه پيداست شرمنده تر از من بدهكاري نداري گفتي كه هر كس ميهمانت شد عزيز است يعني كه به خوب و بدش كاري نداري درهاي دوزخ بستي و نازم خريدي انگار كه اصلاً گنه كاري نداري در سفرهي پر فيضِ اين شبهايِ رحمت جز دستگيري غيرِ ستاري نداري بايد كه خيلي پَست باشم اين شبِ قدر گر شك كنم كه دوستم داري نداري 👈 ده مرتبه : بِکَ يا الله 😭 🌴 يارسول الله . هرچي سفارش کردي عکسشو عمل کردن.هر چي به مردم محبت کردي بعد از رحلتت خوب جبران کردن.نميدونم وقتي صداي ناله دخترتو پشت در خونه توي عرش شنيدي چه کرديد 😭 👈 ده مرتبه: بِمُحَمَّدٍ 😭 🌴 علي دست خدا امشب به جنت مي نهد پا را پيمبر آورد از بهر استقبال زهرا را ملاقات علي و فاطمه باشد تماشايي کند مظلومه اي مظلوم ديگر را پذيرايي نشان هم دهند از چشم احمد دور و سربسته علي فرق شکسته،فاطمه پهلوي بشکسته 👈 ده مرتبه: بِعليٍّ 😭 🌴 کسي ديده ميان خانه خويش زني از شوهر خود روبگيرد کسي ديده به گاه راه رفتن جواني دست بر پهلو بگيرد 👈 ده مرتبه: بِفاطِمَةَ 😭😭😭 🌴 بدن مبارک فاطمه و علي رو شبونه تششيع کردن.شبونه دفن کردن.اولين بدني که از اهل بيت پيامبر روز تشييع کردن امام حسن بود. اما مردم اي کاش بدن امام حسنم شبونه دفن ميکردن.آخه ديدن حسين نشسته دونه دونه تيرارو از توي بدن و تابوت بيرون ميکشه و گريه ميکنه. 👈 ده مرتبه: بِالحَسَنِ 😭 🌴 اینجا دیگه هیچی نمیتونم بگم😭 از کجا بگم؟😭 از چی بگم؟😭 از کدوم مصیبت بگم؟😭 👈 ده مرتبه: بِالحُسَين ِ 😭 🌴 دريا به ديده تر من گريه ميکند آتش زسوز حنجر من گريه ميکند سنگي که ميزنند به فرقم زنان شام برزخم تازه سر من گريه ميکند از حلقه هاي سلسه خون ميچکد چو اشک زنجير هم به پيکر من گريه ميکند وقتي زدند خنده به اشکم زنان شام ديدم سه ساله خواهر من گريه ميکند 👈 ده مرتبه: بِعليّ بنِ الحسين 😭 🌴 ياد دارم که کربلا بودم از غريبي چه ناله ها کردم جسم جدم ميان مقتل بود با رقيه چه گريه ها کردم 👈 ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ 😭 🌴 ده مرتبه: بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ 😭 🌴 ده مرتبه: بِموُسي بنِ جَعفَر ٍ 😭 🌴 خادم حرم امام رضا ميگفت.وقتي ماها يه حاجتي رو ازآقا طلب ميکنيم غذاي خودمونو ميديدم به يکي از زوار. اومدم توصحن.لباس خادمي حضرت بتنم بودوظرف غذا تودستم .ديدم يه پيرزني داره ميره داخل حرم.دويدم ولي بهش نرسيدم.نگاه کردم سمت در. ديدم يه آقايي با بچه اش داره ميره بيرون ازحرم.به دلم افتاد غذاروبدم به بچه اش.خودمو رسوندم بهش.سلام کردم.جواب داد. گفتم اين غذاي امام رضاست.مال شما.همونجا روزمين نشست.بلند بلند گريه ميکرد.گفتم چي شده.گفت الان کنار ضريح داشتم زيارتنامه ميخوندم. بچم گفت من گرسنمه.گفتم صبرکن ميريم هتل غذا ميخوريم.ديدم خيلي بي تابي ميکنه گفتم باباجان ما مهمون امام رضاييم.اينجاهم خونه امام رضاست.از امام رضابخواه. بچه رو کرد به ضريح گفت امام رضا من غذا ميخوام.الان شما غذاي حضرتو آوردي دادي به اين بچه. يا امام رضا.تو ولي نعمت مايي.ما سرسفره تو مهمونيم آقا.نکنه دست رد به سينه من گنهکاربزني قربونت برم. ده مرتبه: بِعليِّ بنِ مُوسي 😭 ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ 😭 ده مرتبه: بِعَلِيِّ بنِ مُحَمَّدٍ 😭 ده مرتبه: بِالحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ 😭 @asheghaneruhollah
🌴 اي يادگار فاطمه مارا توياد کن آقا بيا وشيعه خود را توشاد کن ازما که گوييا به تو خيري نمي رسد پس خود به لب دعاي فرج را زياد کن عالم پر ا‌ست از ستم و ظلم دشمنان دنياي خسته را تو پراز عدل و داد کن آقا تورا قسم به اسيري عمه ات فکري به انتقام ز آل زياد کن 👈 ده مرتبه: بِالحُجَّةِ. 😭😭 @asheghaneruhollah
1_68063655.mp3
1.44M
اَشهد انَّ علیّاً ولیّ الله وارد محراب عبادت شد در وسط نماز ناگهان فریاد منادی بلند شد: پایه‌های هدایت ویران شد... قُتِلَ علیٍّ المُرتضی @asheghaneruhollah
💠دعای روز نوزدهم ماه مبارک 💠 اللهمّ وفّرْ فیهِ حَظّی من بَرَكاتِهِ وسَهّلْ سَبیلی الى خَیْراتِهِ ولا تَحْرِمْنی قَبولَ حَسَناتِهِ یا هادیاً الى الحَقّ المُبین. خدایا زیاد بگردان در آن بهره مرا از بركاتش وآسان كن راه مرا به سوى خیرهایش و محروم نكن ما را از پذیرفتن نیكی‌هایش اى راهنماى به سوى حـق آشكار . 🌹 کمپین @asheghaneruhollah
19.mp3
14.63M
✅ جزء 9⃣1⃣ قرآن کریم... ⭕️ در ماه مبارک رمضان هر روز یک جزء 👇👇👇👇فایل متنی بصورت پی دی اف 📚 التماس دعا 🌹 کمپین بهترین ها👇👇👇 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
19.pdf
1.88M
✅ جزء 9⃣1⃣ قرآن کریم... ⭕️ در ماه مبارک رمضان هر روز یک جزء 👆👆👆👆فایل صوتی 📚 التماس دعا 🌹 کمپین بهترین ها👇👇👇 🔶 @asheghaneruhollah 🔷