قطره بودی وصل بر دریا شدی، دریا شدی
در تمـام عمـر بـا مـا بـودهای، تا ما شدی
ذره بــودی محـو در مهر جهـانآرا شدی
فـاش میگـویم حبیب مـادرم زهـرا شدی
گم شدی در ما و کردی خویش را پیدا حبیب
یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حبیب
جد و باب و مادرم امشب دعایت میکند
دلشکسته خـواهرم امشب دعـایت میکند
هم سکینه دخترم امشب دعـایت میکند
هـم عـلیّاکبرم امشب دعــایت مـیکند
مرحبـا ای بـوده از اول حبیب ما حبیب
یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حبیب
نــامه بنــوشتم کــه سوی مـا بیایی، آمدی
صورت از خونِ جبین رنگین نمـایی، آمدی
سینــه پیش نیــزه قــاتل گشــایی، آمدی
چــون مــه تابـان ز ابر خون برآیی، آمدی
آمدی قامت ز خون شویی سراپا یـا حبیب
یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حبیب
شیـر مـردِ ظهـرِ عـاشورا حبیبی یا حبیب🖤🍂
یاد ما کردی در این صحرا حبیبی یا حبیب🥀💔
اجــرِ تـو بـا مـادرم زهرا حبیبی يا حبیب🏴😔
شـاد کردی قلب زینب را حبیبی یا حبیب🥀💔
ای کـه از روز ازل با مـا حبیبی یا حبیب🖤🍂
#مجنون_ارباب 🍃
#اربعینِ 🖤
این نامهاي کـه از تـو بـه دستم رسیده اسـت😭
آتش بـه بند بند وجودم کشیده اسـت🖤😔
پرسید همسرم چـه شده منقلب شدي؟🍂💔
آقا مگر چـه گفته کـه رنگت پریده اسـت💔😔
در نامه ات چـه آه بلندی کشیدهاي😭🥀
تیر مـن الغریب امانم بریده اسـت🍂💔
مـن کـه نمردهام دم از این بی کسی مزن💔🍂
این تیغ گرچه کهنه ولی آبدیده اسـت🥀🖤
گر شد قدم کمان نه برای کهولت اسـت🥀💔
آقا بـه احترام تـو پشتم خمیده اسـت🖤😔
می خواست جز تـو وا نشود دیده اش بـه غیر🖤🥀
این پیر اگر کـه ابروی خودرا نچیده اسـت🏴🥀
اي مسلم ابن عوسجه فکر حنا مباش😔🍂
مولا نوشته بار حنایم رسیده اسـت😭💔
#مجنون_ارباب 🍃
#اربعینِ 🖤
گر چه پیرم عاشقت هستم حسین
من ز جامِ عشقِ تو مستم حسین
در رکابت جانفشانی می کنم
وقتِ پیری هم جوانی می کنم
😭💔
در عشق بازی از طفولیت نجیب است
یار غریبی های مولای غریب است
پیر است اما شیر، پیرش هم شجاع است
این عاشق دلداه عنوانش حبیب است
💔🏴😭