eitaa logo
دلــداده‌ٔحـســیــــن(؏)❤
316 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
33 فایل
﷽بی...خیـال‌ھࢪ‌لغٺ‌نامہ‌؛بدان..! ؏شق معنایـ؎‌ندارد‌جز‌حسین❤ مدیر کانال: @kimia667 ناشناسمونـه👇👇 https://harfeto.timefriend.net/16551992315882 کپی با ذکر صلوات و اللهم عجل لولیک الفرج حلال💜
مشاهده در ایتا
دانلود
🍄🌿🌻 📌 #بچه_شیعه_باس : بااحساس‌واقعی‌ودلیل‌واقعی‌انتخاب‌کنه. 🍃|هیچ‌وقت‌انتخابتون‌ازروی‌ترحم‌و دلسوزی‌نباشه.اگرکسی‌رومیخواید انتخاب‌کنیدازروی‌دوس‌داشتن‌‌واقعی‌و منطقی‌باشه.لاکن‌اگرترحم ودلسوزی باشه‌زندگی‌پایداری‌ نخواهین‌داشت. 💯برای‌انتخابتون‌وقت‌بزارید،اهمیت‌ بدیدتوجه‌کنیدبه‌تک‌تک‌مسائلی‌که‌پیش‌ رو‌دارید.👌 #سبک_زندگی_اسلامی💫 #ڪآنآل‌دلم‌آسموݩ‌میخآد 🕊 ★🌻★ . ↓ . 📿 🌿 @ashejh
گفت‌:‌بدون‌امـٰام‌زمـان(عج) چہ‌مےڪنیـد؟! گفتم‌:‌مُردِگـے! بیـا‌و‌زنده‌ڪن‌مارا ...
بسم رب الحیدر...❤️❤️
سیآست‌ما،در‌مقابل‌ِآمریڪا؛ بارفٺ‌و‌آمد‌أشخاص‌تغییر‌نمےڪند...! _آسید‌علے @ashejh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
「💙☁️🕊」 "من‌میخوام‌در‌راھ‌گرفتن‌انتقام‌ حاجۍ‌مون‌شہید‌شم(:♥️🌱" والسݪام...! @ashejh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هیچكس‌درمن‌ #جنونم‌رابهٔ‌توبآورنكرد(:💔 •●🇸 🇹 🇴 🇷 🇾 ●•
『🖤͜͡...』 اینقدربایدن‌بایدن‌نڪنید ! بایدن‌کیه ؟! نمرود‌م‌باشے ... ؛ خداباپشہ‌اۍ‌بآل‌شڪستہ‌ نابودت‌میکند (:"🖐🏽 #سقوط_تماشایـے #افول_آمریکا😄 •💚• ↷ #ʝøɪɴ ↯ @ashejh
🖇 هم‌مداح‌بو‌دهم‌فرمانده ... سفارش‌کرده‌بودروی‌سنگ قبرش‌بنویسند - یازهرا💔 اینقدررابطه‌اش‌باحضرت زهراقوی‌بودکه‌مثل‌بی‌بی‌شھیدشد(: خمپاره‌خوردبہ‌سنگرش‌ وبچه‌هارفتندبالای‌سرش‌ ... دیدندکه‌خمپاره‌خورده پہلوۍسمت‌چپش‌ ... ! ''شهیدمحمدرضاتورجی‌زاده🌱'' •💚• ↷ #ʝøɪɴ ↯ @ashejh
✠﷽✠ ♥️📌 📖❥ 💞 توی راه امیر یه جا ایستاد و از ماشین پیاده شد بعد از ده دقیقه با دو تا پلاستیک بزرگ هله هوله اومد سمت ماشین سمت عقب ماشین و باز کرد پلاستیکها رو داد دست من - مگه بچه کوچیک همراهمونه که اینقدر وسیله خریدی؟ امیر:حتما باید بچه همراه مون باشه؟ رد چشماشو گرفتم برگشتم دیدم سارا با چه ذوقی به پلاستیک و نگاه میکنه اصلا یادم رفته بود سارا از صد تا بچه ،بچه تره 😄 -نمیشه برگردیم حرم؟ علی: چرا؟ - یادم رفت واسه شفای یه نفر دعا کنم امیر : کی؟ سارا: من😁 -ععع آفرییین باهوووش ،فک کنم کم کم داره اون شیر موز و معجونایی که خوردی جواب میده سارا: آیه ،مزه سفر به این چیزاست -بله ،حق با توعه امیر: هیچی ،خدا به دادمون برسه ادامه راهو... توی راه اینقدر خوابم میاومد سرمو گذاشتم روی شیشه ماشین خوابم برد با صدای امیر چشمامو باز کردم نگاه کردم هوا تاریک شده بود -وااایی کی شب شده سارا: یه جور خوابیده بود که اصحاب کهف اینقدر خوابیده نبودن 😄 امیر: پیاده شین بریم واسه شام و نماز -باشه خواستم پیاده شم چشمم افتاد به زباله های پلاسیک -سارا همه اینا رو تو خوروی؟ سارا: چیه ،اشکالی داره؟ - نه ولی اشتهای خوبی داریااا سارا: بسم الله بسم الله هووووففف، بترکه چشم حسود از حرفش همه زدیم زیر خنده و از ماشین پیاده شیم بعد از خوندن نماز و خوردن شام دوباره برگشتیم داخل ماشین ایندفعه علی رانندگی میکرد وسطهای راه امیر و سارا خوابیدن منم چون قبلش خوابیده بودم با علی صحبت میکردم تا احیانا یه موقع خوابش نبره 💕 ... ✦ ✦ ✦ ┈┉┅━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌♥️‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉┈ @ashejh ┈┉┅━❀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌♥️‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀━┅┉┈