eitaa logo
غریبه ی آشنا
256 دنبال‌کننده
75 عکس
80 ویدیو
0 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم _رزمنده جان به کف اسلام ... کپی حلال .. هدف ترویج اندیشه اسلامی وتشیع ...
مشاهده در ایتا
دانلود
بزرگی می‌گفت : خودت را یافته‌ای ، که به دنبالِ گم شده‌ات می‌گردی ؟ خیلی حرفه ...
نیستم اهل حساب و هندسه اما بدان بین اشکال ریاضی عاشق شش گوشه ام ....
شهید مالكوم ايكس اگر مراقب نباشید رسانه ها با شما کاری خواهند کرد که از مظلوم متنفر باشید و به ظالم عشق بورزید
چگونه میخواهیم دیگران را بسازیم و از اسارت ها رها سازیم، در حالی که هنوز خویش را نساخته ایم؟ علی صفایی حائری . تربیت کودک، ص ۱۳
آدمی که همیشه هست، دیگر دیده نمی شود! [•عباس معروفی•]
گاهی غم به تیزی بغضیست در گلو
گاهی اشک شمشیریست در غلاف
و گاهی سکوت حرفیست پر معنا
گر عقل پشت حرف دل اما نمی گذاشت تردید پا به خلوت دنیا نمی گذاشت از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست می شد گذشت، وسوسه اما نمی گذاشت اینقدر اگر معطل پرسش نمی شدم شاید قطار عشق مرا جا نمی گذاشت دنیا مرا فروخت، ولی کاش دست کم چون بردگان مرا به تماشا نمی گذاشت شاید اگر تو نیز به دریا نمی زدی هرگز به این جزیره کسی پا نمی گذاشت گر عقل در جدال جنون مرد جنگ بود ما را در این مبارزه تنها نمی گذاشت ای دل بگو به عقل که دشمن هم این چنین در خون مرا به حال خودم وا نمی گذاشت ما داغدار بوسه ی وصلیم چون دو شمع ای کاش عشق سر به سر ما نمی گذاشت
امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمودند: اهل دوزخ نشانه هایی دارند که با آن شناخته میشوند آنها با اولیای خدا عداوت و با دشمنان خدا محبت و دوستی دارند. احقاق الحق، ج ۱۱، ص ۲۲۵
عاقل در چیزی شرم می ورزد ، که احمق به آن افتخار میکند :) امیر المومنين
کاری کن خدا تورو دید خوشش بیاد نه مردم.
به جای سرزنش من به او نگاه کنید دلیل سر به هوا گشتن زمین ماه است - فاضل نظری
ما را کبوترانه وفادار کرده است آزاد کرده است و گرفتار کرده است بامت بلند باد که دلتنگی‌ات مرا از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است خوشبخت آن دلی که گناهِ نکرده را در پیشگاه لطف تو اقرار کرده است تنها گناه ما طمع بخشش تو بود ما را کرامت تو گنه کار کرده است چون سرو سرفرازم و نزد تو سر به زیر قربان آن گلی که مرا خوار کرده است
https://eitaa.com/monster80_90/12406 حس حال اون طرف خریدارم .
چند باشی عاشق صورت بگو طالب معنی شو و معنی بجو ‌ صورت ظاهر فنا گردد بدان عالم معنی بماند جاودان
این همه گفتیم لیک اندر بسیچ بی عنایات خدا هیچیم هیچ بی عنایات حق و خاصان حق گر ملک باشد سیاهستش ورق ای خدا ای فضل تو حاجت روا با تو یاد هیچ کس نبود روا… قطره ای کو در هوا شد یا که ریخت از خزینه قدرت تو کی گریخت گر در آید در عدم یا صد عدم چون بخوانیش او کند از سر قدم صد هزاران ضد ضد را می کشد بازشان حکم تو بیرون می کشد از عدم ها سوی هستی هر زمان هست یا رب کاروان در کاروان خاصه هر شب جمله افکار و عقول نیست گردد غرق در بحر نغول
اندر دل من، درون و بیرون همه او است اندر تن من، جان و رگ و خون همه اوست اینجای چگونه کفر و ایمان گنجد؟! بی چون باشد وجود من، چون همه اوست
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
تو زن و جفت نداری تو خور و خفت نداری احد بی زن و جفتی ملک کامروایی
نه نیازت به ولادت نه به فرزندت حاجت تو جلیل الجبروتی تو نصیر الامرایی
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی همه نوری و سروری همه جودی و جزایی
همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی
لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی