8.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شکایت محمد عمرانی، بازیگر ایرانی از وضعیت اسفناک بهداشتی و درمانی در کانادا!
عمرانی:
این درد و دل خیلیها در کانادا است و آن هم معطلیِ حتی تا ۱۲ ساعتی در اورژانسها و عدم رسیدگی به بیماران است!
بهترین پزشکهای متخصص ایرانی اینجا راننده تاکسی اینترنتی میشوند!
محمود عظیما، مدیر دپارتمان مدیریت دادهها در کانادا:
کانادا و کلا غرب، ظاهری پر زرق و برق دارند اما واردش که میشوی مشکلاتش بسیار و بیعدالتی سیستماتیک فراوان است.
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
امروز رفتم از این دعاهای مرحوم سید ابوالحسن حافظیان گرفتم،ایشان از شاگردان آیت الله حسنعلی اصفهانی بودند.
این دایره از اسرار است و این طلسم به جهت گشایش امور ، فتح مهمات ، باطل ساختن سحر و جادو ، گشایش بخت دختران و پسران ، رزق و روزی ، افزایش مشتری ، بستن زبان دشمنان و بدگویان ، محبوبیت در بین مردم ، دفع اختلاف میان زن و شوهر، رفتن پیش حکام و بزرگان جهت کسب حاجات ، دفع چشم زخم ، دفع و دور کردن اجنه ، شفای بیماری ، ادای قرض کارآیی دارد. (منبع: علوم اسراری، ص 124.)
این دعا در ماشینی بوده، ماشین چپ کرده ولی از بینی هیچ کس قطره ای خون نیامده است.
دختری جن میدیده این دعا نصب شده،
جن گفته من دیگه نمیتونم بیام چون این دعا هست.
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
امروز خدمت آقای احمدی بودم،بارها چای از دستشون خوردم،بعضیها خوب بصیرت دارن امروز ایشان از لبنان صحبت کردن ،گفتن:اگه لبنان نبود به ایران حمله میشد.لبنان خط مقدم هست.
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
آقا نجفی قوچانی ضمن گزارش ماجراهای دوران طلبگی خود در اصفهان می نویسد:
در این حجره تازه که حجره هامان وصل به هم بود از میان طاقچه سوراخ نمودیم و ریسمانی در آن کشیدیم که یک سر ریسمان در حجره رفیق بود و یک سر آن در حجره من. وقت خواب، آن سر را رفیق به پا یا دست خود می بست و این سر ریسمان را من به دست خود می بستم که سحر هر کدام زودتر بیدار شویم دیگری را بدون این که صدایی بزنیم به توسط همان ریسمان بیدار کنیم که مبادا طلبه ای از صدای ما بیدار شود و راضی نباشد؟
منبع:سیاحت شرق،ص۱۹۸،۱۹۹
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
شهید دستغیب گوید:
تقریباً چهل سال قبل در حجره های مسجد مشیرالملک شیرازی که طلاب سکونت داشتند مدرسی زبر دست که عمداً نامش را نمی برم درس قوانین و مطول میگفت و مشهور به حافظه و معلومات بود.شب خوابید، صبح که بیدار شد دید حافظه اش را از دست داده حتی برای نماز صبح سوره حمد را نیز فراموش کرده است. ده ها سال نماز خوانده، لکن اینک یادش نیست، قرآن را باز کرد دید نمی تواند بخواند. خلاصه به طور کلی حافظه اش را از دست داد به طوری که «الف» را از «با»تشخیص نمی داد و به همین حال بود تا مرد.
منبع:استعاذه،ص۲۶۶
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
استاد شهید مطهری می گوید: چند سال پیش به انجمن دینی دانشگاه شیراز دعوت شدم. یکی از استادان آنجا که قبلاً طلبه و شاید شاگرد خود من بوده است، مأمور شده بود تا مرا معرفی کند. او در آخر سخنانش این جمله را گفت: اگر برای دیگران این لباس افتخار است، فلانی افتخار لباس روحانیت است، از این سخن من آتش گرفتم. بعد از او که برای سخنرانی برخاستم گفتم: آقای فلان این چه حرفی بود که از دهانت بیرون آمد؟ تو اصلاً می فهمی چه میگویی؟ من یک افتخار بیش ندارم و آن یک عمامه است و یک عبا من که هستم که افتخار عبا و عمامه باشم، این تعارف های پوچ چیست که به همدیگر میکنید؟ ابوذر افتخار است. اسلام افتخار دارد فرزندانی تربیت کرده است. که دنیا برای آنها ارزش قائل است؛ زیرا در بعضی از کشفیات کره ماه دخیل است. ماچه هستیم و چه ارزشی داریم.
منبع:سیمای فرزانگان،ص۲۵۵
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
سلام رفقا طبق فرمایش رهبری سوره فتح برای پیروزی جبهه مقاومت خوانده شود ،حقیر خودم قرائت کردم.
آقای شیرزاد از نمازگزارهای ما هستند،خیلی اوقات دعای بعد نماز رو ایشون زحمت میکشن و میخونن،خوشم میاد خیلی مقیدبر خواندن دعای خدایا خدایا هست.
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
استاد شهید مطهری
یکی از دوستان استاد درباره او می نویسند:
بیشتر به کارهای ابداعی دلبستگی داشت تا تقلیدی. به همین لحاظ وسواس علمی مقدس که خاص محققان بزرگ است و تواضع زیبا و شک های عالمانه پسندیده ای که لازمه کار دقیق علمی است آن گاه که از این مرد محقق مشاهده می شد،در نظر مردم عادی عجیب به نظر می رسید. از جمله در محفل دوستانه ای در مشهد مقدس مطلبی از نامه های قزوینی به تقی زاده برای او نقل کردم. او بعد از مکث کوتاهی گفت: «من این کتاب را به دقت مطالعه کرده ام و فعلاً هر چه فکر می کنم ابداً یادم نمی آید که این مطلب را در آن دیده باشم گفتم: چرا شما صفحه سیزده را به دقت مطالعه نفرمودید. بعد از این اجتماع ایشان به فریمان رفتند و بعد از مراجعت با عذرخواهی صحت گفتار بنده را تأیید کردند و گفتند: «معلوم شد که دقت نداشته ایم.»
منبع :سیمای فرزانگان،ص۲۶۲،۲۶۳
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
استاد بزرگوار علامه محمد تقی جعفری می گوید: در یکی از سالهای اخیر که به قم مشرف شده بودم، به قصد دیدار علامه طباطبائی به منزلشان رفتم در خانه را زدم پیرمردی در را باز کرد گفتم: آقا تشریف دارند؟ گفتند: بله گفتم: به ایشان عرض کنید اگر حالشان مساعد باشد، به خدمتشان برسم آن شخص رفت و برگشت و در یک اتاق را باز کرد. من وارد شدم، اتاق فرش نداشت. همان جا نشستم، مرحوم علامه آمدند و پس از سلام و احوال پرسی گفتند: «چون در حال تشرف به آستان قدس هستم، لذا فرشهای اتاق را جمع کرده ایم. این مطلب را گفتند و سپس اظهار داشتند برویم یک قالیچه بیاورم و بیندازم کف اتاق تا بنشینیم و خواستند بروند که من با نرمی دستشان را گرفتم و گفتم: هیچ احتیاجی به قالیچه نیست و عبا را از دوش خود برداشتم و پهن کردم و گفتم: بفرمایید روی عباهم می توانیم بنشینیم.
آن انسان وارسته با قیافه ای ملکوتی که هرگز از یاد نمی برم، فرمود: «در این موقع عمرم درس آموزنده ای به من تعلیم دادی من عرض کردم: این جمله هشدار دهنده جناب عالی بسیار آموزنده تر و سازنده تر از آن بود که من عرض کردم. سپس نشستیم و لحظاتی به گفت و گو پرداختیم که هرگز عظمت آن لحظات را فراموش نخواهم کرد. پس از آن ملاقات دیگر به دیدار ایشان نائل نشدم .
منبع:سیمای فرزانگان،ص۲۵۰ با اندکی تصرف
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
از اتلاف وقت، اتلاف نیرو و اتلاف اموال حتی یک سنجاق یا ورقی کاغذ جداًبیزار بود. بعد از تجدید بنای مدرسه حقانی و نصب شوفاژ، غالباً کلاس ها گرم وراحت بود؛ اما دفتر کار ایشان_ که مدیر و مسئول مدرسه بود _ سرد بود. وقتی علت را می پرسیدیم می گفت: «در مواقع تنهایی ضرورت ندارد برای من تنها یک اتاق به این بزرگی گرم باشد» اگر از تلفن مدرسه استفاده شخصی می شد، از جیب خود وجه آن را می پرداخت.
منبع:یادنامه شهید آیت الله قدوسی،ص۵۵
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea