eitaa logo
اختران علم و عمل
11.6هزار دنبال‌کننده
650 عکس
189 ویدیو
0 فایل
کانال مذهبی وسیاسی کپی آزاد و بلا مانع است. ایدی حقیر👇👇 @darmahzareolama کانال تبلیغات👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1707606947C7df93ecd6d
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ گزیده بیانات رهبر انقلاب در دیدار مداحان و شاعران اهل بیت علیهم‌السلام https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
استاد شهید مطهری می گوید: یک سلسله لذتها معنویت ما را بالا می برد. برای کسی که اهل تهجد و نماز شب است، جزو صادقین و صابرین و مستغفرين بالاسحار است، نماز شب لذت و بهجت دارد، آن لذتی که یک نفر نماز شب خوان حقیقی و واقعی از نماز شب خودش می برد، از «استغفر الله ربي و أتوب إليه ها می برد، از «العفو» گفتن ها و یاد کردن و دعا کردن های حداقل چهل مؤمن می برد، آن لذتی که از «یارب یارب» گفتن ها می برد؛ هیچ وقت یک آدم عیاش که در کاباره ها میگردد احساس نمی کند. لذت نماز شب خوان خیلی عمیق تر، نیرومندتر و نشاط بخش تر است ولی اگر ما خودمان را غرق در لذت مادی دنیا کنیم. مثلاً سرشب شروع کنیم به گفتن و خندیدن و فرضاً غیبت هم نکنیم که حرام است، صرفاً به شوخی های مباح بپردازیم و بعد هم آن قدر بخوریم که نفس کشیدن برایمان دشوار شود بعد مثل یک مرده در رختخواب بیفتیم؛ آیا در این صورت توفیق پیدا میکنیم که سحر از دو ساعت مانده به طلوع صبح بیدار شویم و از عمق روح خودمان «یارب یارب»بگوییم؟ اساساً بیدار نمی شویم و اگر هم شویم مثل مستی که چند جام شراب خورده است، تلوتلو میخوریم. منبع:سیمای فرزانگان،ص۱۸۱ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
... 🔻کوتاه‌نوشته‌ای از سیره و سبک زندگانی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: همراه آقا می‌رفتیم درس. چشمم افتاد به نعلین‌شان. قسمتی از کفه‌اش جدا شده بود. می‌دانستم خودشان وقت نمی‌کنند. اهل زحمت‌دادن به دیگران هم نبودند؛ حتی به من که سال‌ها در کنارشان بودم. بعد از درس، به آقا گفتم: «کف نعلینتون جدا شده، اگه اجازه بدید، بدم درستش کنن.» آقا سرش را به‌طرف من چرخاند. با لبخند گفت: «خودم را هم بلدی درست کنی؟» همیشه وقتی شوخی می‌کردند، می‌خندیدم. این‌بار هم مثل همیشه؛ ولی یک‌دفعه دلم هُری پایین ریخت: «او با این‌همه عبادت و بندگی، هنوز هم به‌فکر درست‌کردن خودش است، اما من...». 📚 (در خانه اگر کس است، ص١۶؛ بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان معظم‌له) https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
شخصی خدمت خواجه طوسی آمد و نوشته ای از دیگری به وی تقدیم کرد که در آن نوشته به خواجه بسیار ناسزا گفته و دشنام داده شده بود و نویسنده نامه خواجه را کلب بن کلب خوانده بود. خواجه در برابر ناسزاهای وی با زبان ملاطفت آمیزی این گونه پاسخ گفت: «این که او مرا سگ خوانده است درست نیست زیرا سگ از جمله چهار پایان و عوعو کننده و پوستش پوشیده از پشم است و ناخنهای دراز دارد. این خصوصیات در من نیست. قامت من راست است و تنم بی پشم، ناخنم پهن است و ناطق و خندانم،وفصول و خواصی که مراست غیر از فصول و خواص سنگ است و آنچه در من است مناقض است با آنچه صاحب نامه درباره من گفته است. و بدین گونه او را پاسخ گفت. با این زبان نرم، بی آن که کلمه درشتی بر زبان راند، یافرستاده او را برنجاند. منبع:الفوائدالرضویه،ص۶۰۹ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
فيلسوف بزرگ، حاج مولی هادی سبزواری از کثرت شهامتی که داشت از هیچ کس چیزی نمی خواست. تخف و هدایا را نیز قبول نمی کرد. همه عمر را با کمال زهد و تقوا، صدق و صفا، بی آلایشی و نهایت عزت نفس گذرانید. به هیچ کس از اکابر و اغنیا اعتنایی نداشت. ناصرالدین شاه در سبزوار به خانه اش رفت و روی حصیری که فرش اتاق تدریس بود نشست و تألیف کتابی را در اصول دین به زبان پارسی درخواست کرد و پس از رفتن، پانصد تومان که در آن زمان مبلغ هنگفتی بود . به خدمتش فرستاد؛ ولی آن مرد منیع الطبع نپذیرفت و نصف آن را به طلاب و نصف دیگر را به فقرا حواله داد و دستور داد که به سادات دو برابر دیگران بپردازند. منبع:ریحانة الادب،ج۲،ص۴۲۳،۴۲۴ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظه سرنگونی هواپیمای اف18آمریکایی بر فراز دریای سرخ در جریان عملیات موفق نیروهای مسلح یمن https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
از مرحوم شیخ عبدالکریم حایری نقل شده است: زمانی که در کربلا مشرف بودند، شاگردی داشتند که نزد ایشان مکاسب میخواند، روزی حاج شیخ ایشان را جهت نهار دعوت فرمودند. تا این که روز موعود فرا رسید ولی ایشان فراموش کرده بودند که کسی را دعوت کرده اند و ایشان در خانه فقط نان و ماست داشتند و یک قران نزد ایشان امانت بود، با اجازه ی تصرف که داشتند و یا به اذن فحوی، آن را برداشتند و نان و کباب برای آن شیخ تهیه نمودند؛ ولی وقتی که میهمان بر سر سفره حاضر شد. فقط نان و ماست میل میکرد . حاج شیخ به ایشان می فرمود و اصرار می کرد که بفرمایید از نان و کباب میل کنید، ولی ایشان امتناع می ورزید تا این که گفت: آقا، همان نان و ماست کافی بود، دیگر نان و کباب با پول امانتی لازم نبود. منبع:در محضر آیت الله العظمی بهجت،ج۱،ص۲۳۰ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
بزرگانی بودند که اهل کرامت بودند ولی هیچ کس را به خود سوق نمی دادند! بلکه به علة العلل سوق می دادند کرامت داشتند ولی حتی خواص و نزدیکان آنها از این موضوع اطلاع نداشتند به گونه ای که گویا اهل کرامت نبودند، و بعد از فوت آنها معلوم می شد. از همین درسها که در حوزه رایج است و به همین فقه و اصول اشتغال داشتند، با این حال به آن مقامات وکرامات رسیدند، نه از راه دیگر. منبع:در محضر آیت الله العظمی بهجت،ج۱،ص۲۳۹ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
حجت الاسلام والمسلمین رحیمیان: امام املاک و خانه های متعددی را که از سوی مؤمنین و شیفتگانشان نه به عنوان وجوهات، بلکه به عنوان نذر و هدیه چه قبل از پیروزی انقلاب و چه بعد از آن، تقدیم ایشان می شد بعد از قبول به افراد مستحق و مؤسسات خیریه اهداء می کردند. منبع:اخلاق در خانواده،ص۲۱۸ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
در زمان جنگ، مقام معظم رهبری به تیپ الغدیر تشریف بردند. من نیز در خدمت ایشان بودم. معظم له در جمع رزمندگان استان یزد، سخنرانی کردند بعد، به سنگر فرماندهی رفتیم. ناهار را در آن سنگر خوردیم. آیة الله سید روح الله خاتمی نیز حضور داشتند در سنگرها داشتند. ایشان دوران کهولت را میگذراند شخصیت بسیار وارسته ای بود. با دستهای لرزان خود کاسه بزرگی را برداشت، مقداری ماست داخل آن ریخت و بعد شروع کرد به دوغ درست کردن دوغ آماده شد. کاسه دوغ را خدمت مقام معظم رهبری آورد و فرمود: آقا دوغ را برای شما درست کرده ام. آیة الله خامنه ای فرمودند: شما خیلی به زحمت افتاده اید؛ خودتان میل بفرمایید. آية الله سيد روح الله الله خاتمی گفت: اول : باید شما از آن بخورید. من آن دوغ را برای شما آورده ام شما بفرمایید و سپس من از باقیمانده آن به عنوان تبرك خواهم خورد . مقام معظم رهبری خواستند کاسه را بگیرند که آیة الله خاتمی فرمود: نه می خواهم با دست خودم به شما دوغ بدهم بعد، با دست های لرزان خود کاسه را نگه داشت و آقا از آن دوغ آشامیدند. پس از آن که مقام معظم رهبری از آن دوغ نوشیدند؛ آیة الله سيد روح الله خاتمی کاسه را بر روی زمین گذاشت، آن را چرخاند و بعد لب های خود را بر همان جایی که آقا از آن جا دوغ میل کرده بودند، گذارد و دوغ را آشامید! منبع:پرتوی از خورشید،شیرازی،ص۷۵،۷۶ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea