eitaa logo
اختران علم و عمل
11.3هزار دنبال‌کننده
702 عکس
202 ویدیو
0 فایل
کانال مذهبی وسیاسی کپی آزاد و بلا مانع است. ایدی حقیر👇👇 @darmahzareolama کانال تبلیغات👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1707606947C7df93ecd6d
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی علامه در مجلس یکی از اعیان شنید شخصی از فقهای کربلا می گوید: شراب پاک است. مجلسی فرمود : غلط کرده. شراب نجس است. سپس از مجلس برخاست و بر مرکب خود سوار شد و به کربلا مسافرت نمود، اول به خانه آن فقیه رفت و گفت : من در این خصوص تراغیبت نمودم ، برای آنکه مردم، در خوردن شراب جرأت پیدا نکنند ، اینک به عذرخواهی از تو به اینجا آمده ام ، آنگاه به زیارت امام حسین مشرف شده و پس از آن به ایران بازگشت. منبع:اختران فقاهت ص۴۴ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
چند ساعت قبل از وفات محدث قمی مقداری آب سیب برایش آوردند. دخترکی خردسال از سادات در منزل آن مرحوم بود. محدث میگویند: «اول بدهید این دختر بچه علویه از آن بنوشد بعد به من بدهید، اطرافیان هم ابتدا آب سیب را به دخترک دادند تا قدری نوشید سپس محدث باقی» مانده را به قصداستشفا سر کشید. منبع:سیمای فرزانگان ص۲۱۲،۲۱۳ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
  یکی از علماء بزرگ گوید: هنگامی که در نجف اشرف در محضر استاد بزرگ شیخ مرتضی انصاری بودم شبی شیطان را در خواب دیدم که چند افسار در دست دارد ومی‌رود گفتم:کجا می‌روی؟ گفت: می‌خواهم این افسارها را به گردن اشخاص بگذارم،دیروز یکی از آنها را به گردن شیخ مرتضی انصاری گذاشتم از اطاقش تا بیرون کوچه کشیدم ولی در میان کوچه افسار را انداخت و خود را رها کرد!. وقتی که از خواب بیدار شدم خدمت شیخ مشرف شدم و خواب خود را به ایشان عرض کردم، شیخ فرمود: شیطان راست گفته زیرا آن ملعون دیروز می‌خواست مرا گول بزند زیرا من پول نداشتم و چیزی در منزل لازم شده بود با خود گفتم یک قران از مال امام نزد من می‌باشد این را به عنوان قرض بردارم و خرج کنم بعد ادا می‌کنم. آن یک قران را برداشته و از منزل خارج شدم تامیان کوچه هم آمدم ولی آنجا پشیمان شدم به خانه مراجعت نموده پول را به جای خود گذاشتم. منبع:زندگانی شیخ مرتضی انصاری ص۸۹ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کودک لبنانی به نتانیاهو: اگر بمیرم مثلِ سیدحسن شهید می‌شوم. https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
⭕️ لبنان غرق در خون ♦️ بعد از ۷ اکتبر، رژیم اسرائیل مکررا مناطق مختلف لبنان را بمباران می‌کرد، اما طی ۵۰ روز گذشته جنگنده‌ها لحظه‌ای از آسمان این کشور دور نشده‌اند. https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
امروز داشتم آلبوم عکسهای علما رو نگاه می کردم، همه از دنیا رفتند ،چه بزرگانی رو از دست دادیم. https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گریه آیت الله انصاری شیرازی«ره» هنگام تعریف از ایشان. چقدر این مرد خودساخته بود. https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
مرحوم شیخ جعفر کبیر طریقه اش این بود که هرشب بعد از نصف شب برای نمازشب برمی خاست واهل خانه را هم برای نماز شب بیدار می‌کرد که همه اهل خانه به نمازشب مشغول می‌شدند یکی از فرزندانش که شیخ محمد حسن بود می‌گفت:من طفل بودم پدرم نصف شب آمد در اطاق من و مرا صدازد که برای نماز بایستم من چون در خواب شیرین بودم تا صدای پدرم را شنیدم در میان بستر گفتم:  ولا الضالین. پدرم خیال کرد که من دارم نماز می‌خوانم مرا گذاشت و رفت من هم خوابیدم. https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
نقل می‌کنند:سه مرد از زوار فقیر سامراء نزد مرحوم میرزای شیرازی آمدند و کمک مالی طلب کردند میرزا به اولی بیست قران داد به دومی پنج قران و به سومی هیچ نداد سه نفر فقیر ابراز نارضایتی کردند و گفتند شما مساوات وعدالت را رعایت نکردید. میرزا فرمود: تساوی کاملا رعایت شده بر رسوائی خودتان اصرار نکنید اما آنها راضی نشدند و پافشاری کردند. میرزا دستور داد آن سه نفر را باز جوئی کردند. معلوم شد که نفر اول (که به او بیست قرآن دادند) در کیسه اش پنج قران داشته، و نفر دوم (که به او پنج قران داده شده بود) بیست قرآن درکیسه اش داشته، ونفر سوم که (چیزی دریافت نکرده بود) بیست و پنج قران درکیسه داشته است، از اینجا معلوم شد که منظور میرزا از تساوی میان آنها چه بوده است. المؤمن ینظر بنورالله. منبع:فقهای نامدار شیعه ،ص۱۶۰ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
شخصی خدمتگزاری مقبره مرحوم میرزای قمی را اختیار نمود و دائما مشغول قرائت قرآن بود بدون آنکه حقوق بخواهد. علت آن را از او پرسیدند، گفت: از مکه مراجعت می‌نمودم همیانی داشتم که تمام دارائی من در آن بود. موقع سوار شدن به کشتی به دریا افتاد آمدم نجف به امیرالمؤمنین علیه السلام متوسل شده همان شب در خواب به خدمت حضرت رسیدم فرمود: بروقم نزد میرزای قمی از او بگیر. آمدم خدمت میرزا، میرزا فرمود: چند روز است انتظار تو را دارم همیان خود را بگیر ولی تا من زنده هستم برای کسی نگو. منبع:سراج الایمان ص۶۷ https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea