نقل است که شیخ الرئیس ابوعلی سینا وقتی از سفرش به جایی رسید اسب را بر درختی بست و کاه پیش او ریخت و سفره پیش خود نهاد تا چیزی بخورد . مردی سوار بر خرش آنجا رسید. از خر فرود آمد و خرِ خود را کنار اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خود رو به شیخ نهاد تا بر سفره نشیند.
شیخ گفت : خر را پهلوی اسب من مبند که همین دم لگد زند و پایش بشکند .
مرد آن سخن نشنید و با شیخ به نان خوردن مشغول گشت. ناگاه اسب لگدی زد.
مرد گفت : اسب تو خر مرا لنگ کرد.
شیخ ساکت شد و خود را لال ظاهر نمود. مرد او را کشان کشان نزد قاضی برد.
قاضی از حال سوال کرد. شیخ هم چنان خاموش بود.
قاضی به مرد شاکی گفت : این مرد لال است ………؟
مرد گفت : این لال نیست بلکه خود را لال ظاهر ساخته تا اینکه تاوان خر مرا ندهد پیش از این با من سخن گفته ……
قاضی پرسید : با تو سخن گفت …….؟
او جواب داد که : گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد بزند و پایش بشکند……. قاضی خندید و بر دانش شیخ آفرین گفت
شیخ پاسخی گفت که زان پس درزبان پارسی مثل گشت: “جواب ابلهان خاموشی ست”
#علی_اکبر_دهخدا
┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅
*اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*
🌸 کانال «آشنستان گلستان»
آموزشی فرهنگی خبری
🖍
@ashnastan_golestan
┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅
❤️ حکایت
میگویند که جوانی کم شوروشوق نزد سقراط رفت و گفت: «ای سقراط بزرگ، آمدهام که از خرمن دانش تو خوشهای برگیرم.»
فیلسوف یونانی جوان را به دریا برد، او را به درون آب کشانید و سرش را ۳۰ ثانیه زیر آب کرد. وقتی که دست خود را برداشت تا جوان سر از آب برآورد و نفس بکشد، سقراط از او خواست که آنچه را خواسته بود، تکرار کند.
جوان نفسزنان گفت: «دانش، ای مرد بزرگ.» سقراط دوباره سرش را زیر آب کرد و این بار چند ثانیه بیشتر. بعد از چند بار تکرار این عمل، سقراط پرسید: «چه میخواهی؟» جوان که از نفس افتاده بود به زحمت گفت: «هوا. هوا میخواهم.»
سقراط گفت: «بسیار خوب. هر وقت که نیاز به دانش را به اندازهی نیاز به هوا احساس کردی، آنرا به دست خواهی آورد.»
هیچ چیز جای عشق و علاقه را نمیگیرد. شوروشوق یا عشق و علاقه، نیروی اراده را برمیانگیزد. اگر چیزی را از ته دل بخواهید، نیروی اراده دستیابی به آنرا پیدا خواهد کرد. تنها راه ایجاد چنین خواستهایی، تقویت عشق و علاقه است.
┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅
*اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*
🌸 کانال «آشنستان گلستان»
آموزشی فرهنگی خبری
🖍
@ashnastan_golestan
┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅
خیلی زیباست 👌👌
دختری با پدرش میخواستند
از یک پُل چوبی رد شوند.
پدر رو به دخترش گفت: دخترم
دست من را بگیر تا از پل رد شویم.
دختر رو به پدر کرد و گفت:
من دست تو را نمیگیرم تو دست مرا بگیر.
پدر گفت: چرا؟ چه فرقی میکند؟
مهم این است که دستم را بگیری
و با هم رد شویم. دخترک گفت:
فرقش این است که
اگر من دست تو را بگیرم
ممکن است هر لحظه دست تو را رها کنم،
اما تو اگر دست مرا بگیری
هرگز آن را رها نخواهی کرد...
این دقیقا مانند داستان رابطهی ما
با خداوند است،
هرگاه ما دست او را بگیریم ممکن است
با هر غفلت و ناآگاهی دستش را رها کنیم،
اما اگر از او بخواهیم دست مان ما را بگیرد،
هرگز دست مان را رها نخواهد کرد!
و این یعنی عشق ♥️
دعا کنیم فقط "خــدا "دستمونو بگیره"
┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅
*اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*
🌸 کانال «آشنستان گلستان»
آموزشی فرهنگی خبری
🖍
@ashnastan_golestan
┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅
هدایت شده از محمد تقی احمدی
بهش گفتند: برامون یه شعر میخونی؟
گفت: میشه دعای فرج بخونم؟
گفتند بخون و چقدر زیبا خوند!
گفتند: بَهبَه چقدر زیبا خوندی!
گفت: من روزی هزار بار دعای فرج میخونم!
ازش پرسیدند: چرا هزار بار؟!
گفت:اینقدر میخونم تا امام زمان ظهور کنه
آخه میگن:
اگه امام زمان ظهور کنه،
شهدا هم باهاش میان
شاید یه بار دیگه بابامو ببینم
-فرزندشهیدمدافعحرم:)
پ.ن: تصاویر مربوط به فرزند شهید مدافع حرم شهید اکبر زوار جنت در تشییع پیکر مبارک این شهید بزرگوار می باشد...
#لبیک_یا_مهدی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🇮🇷نیمه پنهان
🇮🇷@nimeyepenhan
هدایت شده از ا
11.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امشب ز خدا خواه که با لطف و کرم
از شیعه گشاید گره و رنج و ألم
و آن یار سفر کرده به صد عز و جلال
بینیم قمر روی مهش دور حرم
امشب لیلة الرغائب شب برآورده شدن حاجات است
همه با هم : اللهم عجل لولیک الفرج