دین داری،دین خواهی نیست...!

-بسمه رب الحق السلام علیک یا منتقم ..!

-ان‌شاءالله تاسوعا پیشِ عباسم .. شهادت مدافع حرم شهید مصطفی صدرزاده در روز تاسوعا ..

-امشب توی هیئت دِه همونجور که مداح داشت روضه می‌خوند چشمم افتاد به قاب عکس های جورواجور ورنگارنگ و ناهمگون از پیر غلامان و تازه درگذشتگانِ که مثلا به یادبود بالای سر منبر نصب کرده بودند آدم‌های زیادی که خیلی هایشان را نمی‌شناختم . یک لحظه به این فکر کردم که آیا اگر منم مُردَم ،بازماندگانم عکسم رو  قاب خواهند کردو خواهند زد بالای سر منبر که هر کس چشمش افتاد از من یادی بُکُند؟؟ بعد این فانتزی اومد به ذهنم که چرا "شهید" نشوم ؟؟ الان که فرصتش هست: ،ارتشی که هستم سر مرز که هستم، احتمال درگیری هم که هست ،پس چه خوب است یک موقعیتی پیش بیاید و رشادت های زیادی از خودم نشان بدهم و عاقبت بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن به شهادت برسم . مرگ قشنگی است ، بهتر از آن است که براثر بیماری بمیرم یا توی تصادف بر اثر نبستن کمربند ایمنی کشته شوم. شهادت  خیلی با کلاس تر است، اینجوری برایم تشییع جنازه باشکوه تری خواهند گرفت.همه اهل روستا بوجودم افتخار خواهند کرد،از اینطرف و آنطرف برای تشییع جنازه ام خواهند آمد و شور و غوغایی براه خواهم انداخت همه جا،دور میدان ها و در ورودی روستا بنر های بزرگی از من با لباس نظامی خواهند زد و زیر هر بنر اسمم را خواهند نوشت. بعد مثلا همکلاسی های دوران مدرسه با افتخار و همسایه ها از من به خوبی یاد خواهند کرد. آرایشگر خواهد گفت من چندین بار سر شهید را اصلاح کردم وقصاب خواهد گفت:"شهید"همیشه از قصابی من گوشت میخرید.و همینجور هر کس به اندک آشنایی که با من داشته به دیگران فخر فروشی میکند‌. بعضی ها هم که من رو به نام پدرم میشناسند خواهند گفت "این پسر محمد انصاری هست" انوقت پدرم میشود پدر شهید و مادرم میشود مادر شهید دلم برای مادرم میسوزد چون لحظه ایی که دارد گریه میکند را میتوانم تصور کنم نفسش بند آمده و غش کرده یا وقتی دختر هایم دارند اشک میریزند.صحنه غم انگیزی است و قلب آدم را بدرد می آورد و جگرت میسوزد ولی خوب شهید شدن کیفش بیشتر از دیدن این صحنه هاست بعد بلند گوها و باند های بزرگ، مداحی و نوحه های غم انگیزی از شهدا پخش خواهند کرد و همه کسانی که نیمچه مراوده ایی با من داشته اند یا دورادور منو میشناختند را به گریه خواهد انداخت و دلشان برایم خواهد سوخت قبلا که در جمع همکاران در مرز نهبندان همین بحث به میان آمده بود من از کسانی بودم که دلم نمیخواست شهید بشوم دلم نمیخواست کشته بشوم، دلم میخواست زنده بمانم ولی حالا که دارم فکر میکنم میبینم زنده ماندن هم آنچنان عایدی برای من ندارد یا بالاخره که آدم یک روزی قرار است بمیرد حالا چه تو ۳۹سالگی چه تو۸۹سالگی مرگ ،مرگ است.حقیقتی است که نمیشود از آن فرار کرد‌.پس چه خوب است که به بهترین وجه آن باشد. حالا این حرفایی که میزنم فقط فانتزی و آنچیزی است که به ذهن می آید والا معلوم نیست خدا چه در تقدیر و سرنوشتمان نوشته است. -علیرضا انصاری

به تعداد نیست که ، حضرت یوسف ۱۱ تا برادر داشت .. امام حسین یه عبّاس :))

-

00:00 اللهم عجل لولیک الفرج🌱

-مکن ای صبح طلوع ،

-کم کم داره صبح میشه ... وای بر من .. وای .. داغ بر دل نشسته .. خارهای بیابان .. گرمای خورشید ..

-بسمه رب الشفاه العطشى .. السلام علیک یا بقیه الله 🌱

-ملتمس دعا هستیم ، از ما یادتون نشه 🙏🏻

-