🔰راه مواجهه با غرب از نگاه سید جمال الدین اسد آبادی....
✍استاد متفکر #شهید_مطهری
💢سید جمال الدین اسدآبادی در مجله «عروة الوثقی» داستان مسجد مهمان كش را آورد و چه زیبا آورده است و چه داستان زیبایی است!
💠میگوید مثلی است كه در مثنوی آمده که؛ در یكی از شهرها مسجدی بود كه به «مسجد مهمان كُش» معروف شده بود.
می دانید قدیمها مهمانخانه و مانند آن نبوده و اگر كسی وارد محلی می شد و دوست و آشنایی نمی داشت مسجد را مسكن می گزید.
💠مسجدی بود كه معروف شده بود كه هر كس می آید اینجا شب می خوابد، صبح كه می روند، جنازه اش را بیرون می آورند و كسی هم نمی دانست علت قضیه چیست.
🍃یک حکایت گوش کن ای نیکپی
مسجدی بُد بر کنار شهر ری
هیچ کس در وی نخفتی شب ز بیم
که نه فرزندش شدی آن شب یتیم
👤 یك آدم غریبی آمد، رفت در آن مسجد بخوابد، مردم گفتند آنجا نرو، این مسجد نمی دانیم چگونه است كه هر كس می آید شب در اینجا می خوابد صبح جنازه اش را بیرون می آورند، زنده نمی ماند.
🍃قوم گفتندش که هین اینجا مَخُسپ
تا نکوبد جانستانت همچو کسپ
👈گفت: من دیگر از زندگی بیزارم و از مرگ هم نمی ترسم، من می روم. هر كار كردند گوش نكرد؛ آدم شجاع و دلیری بود؛ و رفت در آنجا خوابید.
🍃گفت او؛ ای ناصحان؛ من بی ندم
از جهان زندگی سیر آمدم
مرگ شیرین گشت و نقلم زین سرا
چون قفس هشتن پریدن مرغ را
🌘 آن نیمه های شب كه شد صداهای هولناكی از اطراف این مسجد بلند شد: آی تو كی هستی كه آمده ای اینجا؟ الان خفه ات می كنیم، الان ریز ریزت می كنیم؛ یك صداهای مهیبی در آن تاریكی كه زهره شیر می تركید. تا این صداها را شنید، این هم از جا بلند شد و گفت: تو كی هستی؟ صدایش را بلندتر كرد: هر كه هستی بیا جلو، من از مرگ نمی ترسم، من دیگر از این زندگی بیزارم، بیا هر كاری می خواهی بكنی بكن. شروع كرد فریادِ بلندتر كشیدن.
🍃گفت با خود هین ملرزان دل، کزین
مُرد جانِ بددلانِ بییقین
وقت آن آمد که حیدر وار من
ملک گیرم یا بپردازم بدن
💠 یك مقدار كه جلو رفت و فریاد كشید صدای مهیبی از داخل مسجد بلند شد، ناگهان دیوارها فرو ریخت و طلسم هایی كه در آنجا بود شكست و گنجهایی كه در آنجا مدفون بود پیش پای آن آدم فرو ریخت. فردا صبح از آنجا با یك سلسله گنجها بیرون آمد.
💢سید جمال بعد از بیان این داستان مثنوی؛ می گوید غربِ امروز؛ آن مسجد مهمان كش است. آدمهای ضعیف كه به اینجا بیایند خود را می بازند و میمیرند. باید فریاد كشید و این طلسم دروغین را شكست، كه خودش همین كار را كرد و مصداق آن آدم دلیر بود. در آن زمانی كه مبارزه با انگلستان در دِماغ احدی نمی توانست خطور كند فریاد مبارزه با سیاست استعماری انگلستان را بلند كرد و برای اولین بار این حالت خودباختگی را از مردم گرفت و روی خودِ اسلامی مردم تكیه كرد.
💠 برای تمام ملتهای اسلامی یك منش، یك هویت و یك «من» قائل بود، یك «من» تحقیر شده، یك «من» مستَذَلّ، یك من پامال شده، یك منی كه شرافت و كرامت خودش را فراموش كرده، تاریخ خودش را فراموش كرده. این «من» و «خود» ش را باید به یاد او آورد. این بود كه به تاریخ صدر اسلام، به گذشته اسلام، به تمدن اسلامی در گذشته، به فرهنگ اسلامی در گذشته تكیه می كرد، «خود» این ملت را به یادش می آورد، به این ملت روحیه می داد.
📚 آینده انقلاب اسلامی(ص ۱۵٣)
📚مثنوی دفتر سوم (بخش ۱٨٩)
🆔 @ashora_karbala
کلُّ یَومٍ عاشُورا وَ کلُّ اَرضٍ کَربَلا
📚پیشنهاد دانلود و #مطالعه_کتاب "ترجمه و تفسير نهجالبلاغه" ✍مؤلف: علامه محمدتقى جعفرى 📘 اين اثر در
🔰 بيگانگى يك عالم سنى با نهج البلاغه چندان عجيب نيست، عجيب اينست كه نهج البلاغه در ديار خودش، در ميان شيعيان على، در حوزه هاى علميه شيعه و دانشگاهها و مراکز اسلامی؛ غريب و تنهاست هم چنان كه خود على غريب و تنها است!
✍ استاد متفکر #شهید_مطهری
🔹 شايد برايتان پيش آمده باشد و اگر هم پيش نيامده مى توانيد آنچه را مى خواهم بگويم در ذهن خود مجسم سازيد كه سالها با فردى در يك كوى و محله زندگى مى كنيد، لا اقل روزى يك بار او را مى بينيد و طبق عرف و عادت سلام و تعارفى مى كنيد و رد مى شويد، روزها و ماهها و سالها به همين منوال مى گذرد ...
🔹 تا آنكه تصادفى رخ مى دهد و چند جلسه با او مى نشينيد و از نزديك با افكار و انديشه ها و گرايشها و احساسات و عواطف او آشنا مى شويد، با كمال تعجب احساس مى كنيد كه هرگز نمى توانسته ايد او را آنچنان كه هست حدس بزنيد و پيش بينى كنيد از آن به بعد چهره او در نظر شما عوض مى شود، حتى قيافه اش در چشم شما طور ديگر مى نمايد، عمق و معنى و احترام ديگرى در قلب شما پيدا مى كند، شخصيتش از پشت پرده شخصش متجلّى مى گردد، گوئى شخص ديگرى است غير آنكه سالها او را مى ديده ايد احساس مى كنيد دنياى جديدى كشف كرده ايد.
🔸 برخورد من با نهج البلاغه چنين برخوردى بود، از كودكى با نام نهج البلاغه آشنا بودم و آن را در ميان كتاب هاى مرحوم پدرم مى شناختم، و همواره نام نهج البلاغه بعد از قرآن بيش از هر كتاب ديگرى به گوشم مى خورد، چند خطبه در مورد زهدِ تكرارىِ شیوخِ منبری را آن قدر شنيده بودم كه تقريبا حفظ كرده بودم، اما اعتراف مى كنم كه مانند همه طلاب و هم قطارانم با دنياى نهج البلاغه بيگانه بودم و بيگانه وار مى گذشتم تا آنكه در تابستان سال ۱٣٢۰ پس از پنج سال كه در قم اقامت داشتم، براى فرار از گرماى قم به اصفهان رفتم، تصادف كوچكى مرا با فردى آشنا با نهج البلاغه، آشنا كرد... او دست مرا گرفت و اندكى وارد دنياى نهج البلاغه كرد، آن وقت بود كه عميقا احساس كردم اين كتاب را نمى شناختم و بعدها مكرر آرزو كردم كه اى كاش كسى پيدا شود و مرا با دنياى قرآن نيز آشنا سازد ..!
🔹 از آن پس چهره نهج البلاغه در نظرم عوض شد، مورد علاقه ام قرار گرفت و محبوبم شد، گوئى كتاب ديگرى است غير آن كتابى كه مى شناختم، احساس كردم كه دنياى جديدى كشف كرده ام ...
📚 مقدمه کتاب سیری در #نهج_البلاغه
شهید مرتضی مطهری
🆔 @ashora_karbala
🔰دو نوع تفکّر و دو نوع انتظار..
✍ استاد متفکر #شهید_مطهری
🔸 اصل انتظار فرج از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی استنتاج میشود و آن اصل «حرمت یأس از روحالله» است. مردم مؤمنِ به عنایات الهی، هرگز و در هیچ شرایطی امید خویش را از دست نمیدهند و تسلیم یأس و ناامیدی و بیهودهگرایی نمیگردند. چیزی که هست این انتظار فرج و این «عدم یأس از روح اللّه» در مورد یک عنایت عمومی و بشری است؛ نه شخصی یا گروهی و به علاوه توأم است با نویدهای خاص و مشخص که به آن قطعیت داده است.
🔸امّا از ضربات جبران ناپذیری که در طول تاریخ بر اسلام وارد شده، تحریف برخی از ارزشها مثل ولایت، محبت، زهد و... است که متأسفانه انتظار فرج هم از این دَست بُرد در امان نبوده و با تحریف و تفسیر نادرستِ آن به بیتفاوتی و پرهیز از هرگونه اقدام اصلاحی و تعطیل امر به معروف و نهی از منکر و حتی دامن زدن به فساد برای تسریع و تعجیل ظهور حضرت، از آن ضربههای جبران ناپذیری بوده که بر اسلام وارد شده است.
🔸 انتظار فرج و آرزو و امید و دل بستن به آینده دو گونه است: انتظاری که سازنده و نگهدارنده است، تعهدآور است، نیرو آفرین و تحرکبخش است؛ به گونهای که میتواند نوعی عبادت و حق پرستی شمرده میشود. و انتظاری که گناه است، ویرانگر است، اسارت بخش است، فلجکننده است و نوعی «اباحی گری» محسوب می گردد. این دو نوع انتظار فرج، معلول دو نوع برداشت از ظهور عظیم مهدی موعود علیهالسلام است و این دو نوع برداشت به نوبه خود از دو نوع بینش درباره تحولات و انقلابات تاریخی ناشی میشود.
📚 قیام و انقلاب امام مهدی (ع) ص ۱۴ و ۱۵
🆔 @ashora_karbala
🔰 دایره صله ارحام و قطع نکردن ارتباط به خاطر رعایت نکردن برخی شئونات توسط ارحام
✍استاد متفکر #شهید_مطهری
🔹 تا این مرحله از شناخت خویشاوندان (والدین و برادران و خواهران و فرزندان) را غالبا میدانیم، ولی دایره صله ارحام به همین جا ختم نمیشود. مثلا دوستی ها نیز میتواند به این گود وارد شود، زیرا دوستیها، رفاقتها و معاشرتها حق ایجادکُن است.
🔹 امام صادق(ع) میفرمایند: «مَوَدَّةُ یَوْمٍ مِیْلَةٌ» یعنی یک روز دوستی فقط یک تمایل است «وَ مَوَدَّةُ شَهْرٍ قَرابَةٌ» یک ماه دوستی قوم و خویشی است «وَ مَوَدَّةُ سَنَةٍ رَحِمٌ ماسَّةٌ» و یک سال دوستی رحمی است که با یکدیگر تماس دارد، خویشاوندی نزدیک است، یعنی مثل دو تا برادر که از یک رحم به دنیا آمده اند، این حکم را دارد و قطع او حکم قطع رحم را پیدا می کند. در باب صلهرحم چقدر ما شنیده ایم: «مَنْ قَطَعَها قَطَعَهُ اللَّهُ» کسی که رحم را قطع کند خدای خودش را قطع کند...
🔹 حالا مواردى هست كه فرزند شما، خویش شما؛ دوست شما، جوانى، مبتلا به عادت زشتى شده است و رابطه او با شما روى عادتى است كه از گذشته داشته است. چه بسا از اينكه شما با او قطع رابطه كنيد استقبال مىكند تا او هم با شما قطع رابطه كند و آزادتر دنبال منكرات و كارهاى زشت برود. در اينجا قطع رابطه شما با او نه تنها اثر تنبيهى ندارد بلكه اثر تشويقى نيز دارد، يعنى او را بيشتر در كار خود آزاد مىگذاريد و عملًا به آن كار تشويق مىكنيد. در چنين مواردى اين كار درست نيست.
📚 مجموعه آثار؛ ج ٢۶، ص ۵۶۶
📚 حماسه حسینی ج ۱ ص ٢٣۱
🆔 @ashora_karbala
🔰 کتاب عقل؛ شک مقدس
✍استاد متفکر #شهید_مطهری
🔸 یکی از کتاب هایی که سرسختانه با تقلید مبارزه کرده است، قرآن است. شاید در دنیا کتابی پیدا نشود که این مقدار بر این موضوع تأکید و اصرار کرده باشد. یک وقتی من در آیات قرآن تتبع کردم، دیدم از زبان هر پیغمبری- بدون استثناء- تقلید و تبعیت کورکورانه از اَسلاف و گذشتگان و محیط را انتقاد کرده است. از زبان مردم می گوید: «انا وجدنا آبائنا علی امه و انا علی آثارهم مقتدون» می گوید این ها جواب پیغمبران را این جور می گفتند: ما گذشتگان و اسلاف خودمان را بر یک طریقه ای یافته ایم و دنبال همان طریقه پدران خودمان می رویم. یا گفتند راه درست همان راهی است که پدران ما رفتند. قرآن در جایی می فرماید: «او لو کان اباوهم لایعقلون شیئا و لا یهتدون» ممکن است پدران این ها شعورشان به هیچ چیزی نمی رسیده است؛ باز هم باید از پدرانشان پیروی کنند؟
🔸قرآن وقتی که دعوت می کند به اینکه رشته تقلید را از گردن دور بیندازید، دعوت به شک می کند؛ یعنی تردید کنید در آنچه از پدران و مادران و اسلاف خودتان فرا گرفته اید. اما قرآن که می گوید تردید کنید، منظورش این نیست که تردید، خوب است؛ بلکه تردید کنید تا بتوانید تحقیق کنید. تا زمانی که انسان در سُنن محیط خودش و در تقالید پدران و مادران تردید نکند، هرگز موفق به تحقیق نخواهد شد
🔸 پس اینکه عرض کردم قرآن هم دعوت به شک کرده،می گوید در صحت این چیزها که گرفته اید، تردید کنید برای اینکه بتوانید مجالی برای تحقیق بیابید؛ من این شک را «شک مقدس» می نامم، یعنی شکی که برای تحقیق و مقدمه تحقیق است
📚 تجلی پیام؛ صفحه ٣۰
@ashora_karbala
🔰 تبعیت از اکثریت...
✍استاد متفکر #شهید_مطهری
🔹 اولین لغزشگاه از دید قرآن این است که گمان جایگزین یقیین شود. البته برای مسائل ظنّی و احتمالی، در مواردی که نمیتوان یقین حاصل نمود، باید همان ظن و احتمال را در نظر گرفت. اما نکته این است که باید ظن را به عنوان ظن و احتمال پذیرفت؛ وگرنه این منشأ خطا میشود.
🔹 خداوند متعال در آیه ۱۱۶ سوره انعام خطاب به پیامبر میفرماید: "وَ اِنْ تُطِعْ اَکْثَرَ مَنْ فِی الْاَرْضِ یُضِلّوکَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ اِنْ یَتَّبِعونَ اِلَّا الظَّنَّ وَ اِنْ هُمْ اِلّا یَخْرُصونَ" و اگر از اکثریت مردم روی زمین اطاعت کنی، تو را از پیمودن راه خدا باز میدارند و گمراه میکنند. آنها تنها از گمان های خود پیروی میکنند و افکار خود را تنها بر حدس و تخمین پایهگذاری می نمایند»
🔹 بسیاری از مردم این گونه اند که چیزهای مورد باور اجتماع؛ باورشان میشود. یعنی چیزی که در اجتماع مورد قبول قرار گرفته است و یا نسلهای گذشته آن را پذیرفته اند، صرفاً به دلیل اینکه نسلهای گذشته آن را قبول کرده اند می پذیرند. قرآن تأکید میکند که قدمت یک اندیشه نه دلیل کهنگی و غلط بودن آن است و نه موجب صحت و درستی آن.
🔹 باید با سلاح عقل و اندیشه با مسائل روبرو شد؛ نباید عقیده ای درست را به دلیل آنکه دیگران اَنگ و برچسب به انسان می زنند رها کرد و نباید عقیده ای را به صرف تعلق داشتن به این یا آن و شخصیت بزرگ و معروف و یا به دلیل کهنگی و قِدمت آن پذیرفت. در هر زمینه ای باید خود به تحقیق و بررسی در مورد مسائل پرداخت.
📚 آشنایی با قرآن؛ مجموعه آثار؛ ج٢۶، ص، ۶۵ و ۶۶
🆔 @ashora_karbala
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 ببینید| عزت نفس
🎬 استاد متفکر #شهید_مطهری
▫️ این مسأله به اصطلاح امروز «اعتماد به نفس» در مقابل اعتماد به انسانهاى دیگر، حرف درستى است، البته نه در مقابل اعتماد به خدا. اعتماد به نفس سخن بسیار درستى است؛ یعنى اتّکال به انسان دیگر نداشتن، کار خود را تا جایى که ممکن است خود انجام دادن و از احدى تقاضا نکردن. حتی اگر شما مجبور شدی از دیگران چیزی در خواست کنی؛ چطور باید بخواهی؟
▫️پیغمبر اکرم (ص) فرمود: "اطْلُبُوا الْحَوائِجَ بِعِزَّةِ الْانْفُسِ" بشر به بشر حاجت پیدا مىكند. فرمود: اگر حاجتى دارید هیچ وقت پیش كسى با ذلت حاجت نخواهید، با عزت نفس بخواهید؛ یعنى عزت خودتان را لكه دار نكنید، نگویید از نظر جهاد با نفس و مبارزه با هواى نفس بهتر است كه به شكل یك گدا از كسى چیزى بخواهم؛ نه، اسلام اجازه نمىدهد...
🆔 @ashora_karbala
13.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 ببینید |
🔰سخنان حماسی #شهید_مطهری
در مورد معنای "انتظار فرج"
🔷 انتظار ظهور یعنی چه؟ "افضلُ الاعمالِ انتظارُ الفرج" یعنی چه؟ بعضی خیال می کنند اینکه افضل اعمال انتظار فرج است، به این معناست که انتظار داشته باشیم امام زمان (عج) با عده ای که خواص اصحابشان هستند یعنی سیصد و سیزده نفر و عده ای غیرخواص ظهور کنند، بعد دشمنان اسلام را از روی زمین بردارند، امنیت و رفاه و آزادی کامل را برقرار کنند، آن وقت به ما بگویند بفرمایید! ما انتظار چنین فرجی را داریم و می گوییم افضل اعمال هم انتظار فرج است! (یعنی بگیر و ببند، بده به دست من پهلوان!) نه.
🔷 انتظار فرج داشتن یعنی انتظار در رکاب #امام_زمان بودن و جنگیدن و احیاناً شهید شدن، یعنی آرزوی واقعی و حقیقی مجاهد بودن در راه حق، نه آرزوی اینکه تو برو کارها را انجام بده، بعد که همه ی کارها انجام شد و نوبت استفاده و بهره گیری شد آن وقت من می آیم! مانند قوم موسی(ع)
🔷 انتظار فرج داشتن یعنی واقعاً در نیت ما این باشد که در رکاب امام زمان و در خدمت ایشان دنیا را اصلاح کنیم. در زیارت اباعبدالله (ع) می گوییم: «یا لیتنا کنّا معک فنفوز فوزاً عظیماً» (که برای ما یک ورد شده و به معنای آن هم توجه نمی کنیم) یا اباعبدالله! ای کاش ما با تو بودیم و رستگاری عظیم پیدا می کردیم. معنایش این است که ای کاش ما در خدمت تو بودیم و شهید می شدیم و از راه شهادت، رستگاری عظیم پیدا می کردیم. آیا این ادعای ما از روی حقیقت است؟ افرادی هستند که از روی حقیقت ادعا می کنند ولی اکثر ما که در زیارتنامه ها می خوانیم، لقمه ی زبان است
📚 آزادی معنوی، ص ۱٧۱
🆔 @ashora_karbala
🔰 شرط حصول کمالات معنوی و رشد شخصیت واقعی انسان چیست؟
✍استاد متفکر #شهید_مطهری
🔹 روی سخن ما با کسانی است که بویی از معنویت به مشامشان رسیده است. اگر کسی بویی از معنویت برده باشد، میداند که تا انسان از قید هواپرستی آزاد نگردد، و تا طفل جان از پستان طبیعت گرفته نشود، و تا مسائل مادّی از صورت هدف خارج نشود و به صورت وسیله در نیاید، سرزمین دل برای رشد احساسات پاک و اندیشههای تابناک و عواطف ملکوتی آماده نمیگردد. این است که میگویند: "زهد، شرط اصلی معرفت افاضی است و پیوندی محکم و نا گسستنی با آن دارد"
🔹 "حق پرستی" به معنی واقعی کلمه، یعنی شور محبت و خدمت حق را داشتن، و با یاد او مأنوس بودن، و از پرستش او لذت بردن، و در حال توجه و حضور و ذکر دائم بودن ؛ که با خودپرستی و لذتگرایی و در اسارت زرق و برق مادیات بودن، به هیچ وجه سازگار نیست.
🔹 عشقها و پرستشها، بر خلاف علمها و فسلفهها، چون سر و کارشان با دل و احساسات است، رقیب نمیپذیرند. هیچ مانعی ندارد که یک نفر عالم یا فیلسوف، بندهی درم و دینار باشد و به موقع فکر و اندیشه را در مسائل فلسفی و منطقی و طبیعی ریاضی به کار اندازد. ولی امکان ندارد قلب چنین فردی، کانون یک عشق، آن هم عشق به یک معنی، از قبیل نوع انسان، و یا مرام و مسلک بوده باشد، تا چه رسد به این که بخواهند کانون عشق الهی باشد و از عشق الهی برافروخته گردد. پس، خانهی دل را از تعلقات مادی خالی و فارغ نگهداشتن، و بتهای سیم و زر را از کعبهی دل فرود آوردن و شکستن، شرط حصول کمالات معنوی و رشد شخصیت واقعی انسان است
📚 سیری در نهج البلاغه ص ٢۴٢
🆔 @ashora_karbala
🔰شرط رساندن یک پیام الهی این است که وسیله مشروع باشد.
✍استاد متفکر #شهید_مطهری
🔸 اولين شرط رساندن يك پيام الهى اين است كه از هرگونه وسيلهاى نمىتوان استفاده كرد؛ يعنى براى اينكه پيام الهى رسانده بشود و براى اينكه هدف مقدس است، نبايد انسان اينجور خيال كند كه از هر وسيله كه شد براى رسيدن به اين هدف بايد استفاده كنيم، مىخواهد اين وسيله مشروع باشد و يا نامشروع.
🔸 مىگويند: «الْغاياتُ تُبَرِّرُ الْمَبادى» يعنى نتيجهها مقدمات را تجويز مىكنند؛ همين قدر كه هدف هدف درستى بود، ديگر به مقدمه نگاه نكن. چنين اصلى مطرود است. ما اگر بخواهيم براى يك هدف مقدس قدم برداريم، از يك وسيله مقدس و حداقل از يك وسيله مشروع مىتوانيم استفاده كنيم. اگر وسيله نامشروع بود، نبايد به طرف آن برويم.
📚 حماسه حسینی، ج۱ ص ۳۱۳
🆔 @ashora_karbala
▪️ نه، هیچوقت خون شهید هَدر نمیرود، خون شهید به زمین نمیریزد. خون شهید هر قطرهاش تبدیل به صدها قطره و هزارها قطره، بلکه به دریایی از خون می گردد و در پیکر اجتماع وارد می شود ( #شهید_مطهری )
🏴 عروج سردار بزرگ اسلام شهید قاسم سلیمانی، که خلوص و پاکی او بیش از این تحمل کالبد جسمانی او را نداشت، این شهادت را به سردار بزرگ مقاومت #حاج_قاسم_سلیمانی تبریک و به امت اسلام و ملت شهید پرور ایران تسلیت عرض میکنیم.
🆔 @ashora_karbala
3.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰منطق شهید...
✍استاد متفکر #شهید_مطهری
🔹 هیچ قطره ای در مقیاس حقیقت و در نزد خدا از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود بهتر نیست. هر فردی لیاقت ندارد که باب الجهاد بر رویش گشوده شود، هر فردی شایستگی مجاهد بودن ندارد خداوند این در را به روی دوستان خاص خویش گشوده است. شهادت از نظر اسلام از جنبه فردی یعنی برای شخص شهید یک موفقیت است بلکه بزرگترین و بزرگترین موفقیت است، ارزو است و بلکه بزرگترین آرزو است.
🔹 منطق شهید از یک طرف منطق عشق الهی است و از طرف دیگر منطق اصلاح اجتماعی است. منطق شهید، منطق سوختن و روشن کردن است منطق حل شدن و جذب شدن در جامعه برای احیای جامعه است. خون شهید برای همیشه در رگ های اجتماع می جهد مَثَل شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو افکندن است تادیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند.
🔹 منطق شهید، منطق دمیدن روح به اندام مرده ارزش های انسانی است. منطق حماسه آفرینی است؛ منطق دورنگری بلکه بسیار دورنگری است. منطق شهید تزریق خون است به پیکر اجتماع، این شهدا هستند که به پیکر اجتماع و در رگ های اجتماع، خاصه اجتماعاتی که دچار کم خونی هستند خون جدید وارد می کنند. لذا اسلام، با اینکه با گریه بر میت عادی چندان روی خوشی نشان نداده است مایل است که مردم بر شهید بگریند زیرا شهید حماسه آفریده است و گریه بر شهید شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط او و حرکت در موج او است.
📚 مقاله "شهید" بخش ارزش شهید و نقش شهید در جامعه
شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
🆔 @ashora_karbala