eitaa logo
سرو قامتان عاشورایی
158 دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
25.1هزار ویدیو
59 فایل
شهیدرجایی:(جنگ مازمانی آغازمیشودکه آخرین فشنگ ماتمام بشود) (ماایستاده ایم)
مشاهده در ایتا
دانلود
بلن‌شو عنقلاب کن
🔺️روزی که گفت کرانه باختری باید مانند غزه مسلح شود، صهیونیست‌ها فهمیدند که داستان واقعی است و این دو مرد، سران مفت‌خور کشورهای عربی نیستند... وقتی حرفی زدند، عمل می‌کنند...
🔸سوئیفت بانکی ‎ایران و ‎روسیه متصل شد! تفاهم نامه همکاری ایران و روسیه با موضع اتصال پیام‌رسان‌های مالی دو کشور بعد از ظهر امروز به امضاء رسید که در این راستا تبادلات مالی وبانکی دو کشور و ۱۳کشور دیگر که در روسیه حضور دارند، تسهیل شد. وستانیوز(فراخط)
نسلیم که با رسم شهیدان قهر است اسم است که آذین تمام شهر است از «نابغه ی جنگ» فقط دانستیـم او «شاه کلید فتح خرمشهر» است شهید غلامحسین افشردی،معروف به حسن باقری.معروف به «نابغه ی جنگ» شهید سردار سلیمانی او را بهشتی جنگ و شاه کلید فتح خرمشهر نامیده اند شهادت.۹بهمن۱۳۶۱.محور عملیاتی فکه
🌷🕊🍃 🌿اسمش افشین بود. گفت از این اسم خوشم نمی آید،سوسولیه! ترکیب هایی از اسم محمد و دوازده امام نوشت و ریخت داخل یک ظرف و قرعه انداخت. بار اول محمد هادی آمد، بار دوم و سوم هم. از آن روز نامش شد محمد هادی.🌹 🔹و چه زیبا مناجات می کرد: خدایا من خواهان شهادتم نه به این معنی که از زندگی کردن در دنیا خسته شده ام. خدا یا می خواهم گناهانم به وسیله رنج کشیدن در راه تو و دادن چند قطره خون ناقابلم به خاطر تو، پاک گردد. خدایا شاهد باش که از تمامی مظاهر دنیا بریدم تا بیشتر به تو نزدیک شوم و به تو بپیوندم. خدایا شاهد باش به عشق تو در مسیر تو حرکت کردم و اینک فقط پیوستن به تو را انتظار دارم.  
⭐️یادی از سردار ⭐️ 🇮🇷محمـد می‌گفت دوست دارم زندگی‌ام را در کنار حرم امام رضا(ع) شروع کنم، به آرزویش هم رسید. هر بار وقتی‌که محمـد زیارت‌نامه را می‌خواند، همراه بانوای زیارت، اشک از چشم‌هایش جاری می‌شد. روز آخرکنار پنجره فولاد گفت: مو از روزی که پا به جبهه گذاشتم تابه‌حال جز در زمان‌های مجروحیتم جبهه را ترک نکرده‌ام. بارها تا مرز شهادت پیش رفتم و شهید نشدم، بعد فهمیدم چون دینم کامل نیست خدا شهادت منو قبول نمی‌کنه. با مهربانی ادامه داد: حالا که ازدواج کرده ام فکر می‌کنم دینم کامل شده است و مانعی برای شهادت پیش روی من نیست. تو هم راضی باش و برایم دعا بکن. بی‌اختیار اشک از چشمانم جاری‌شده بود.با مهربانی اشک‌هایم را پاک کرد و گفت: تو توی مسئله شهادت مو می‌خواهی این‌طور برخورد کنی؟ مو خیلی آرزوی شهادت دارم و دوست دارم شما هم زینب‌وار در مسئله شهادتم برخورد کنید. راضی نیستم گریه کنی، راضی نیستم در شهادت مو کسی گریه شما را ببیند...
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ادامه کلیپ فوق به جهت قایق های تندرو..... نحوه کار اکیپ قایق ها : 3 فیلم بردار برای تاریخ اینده از 3 زاویه، طول قایق ها از 6 متر تا 12 متر میرسد. حدود 50 کیلو تی ان تی حمل میکنند. افراد داخل قایق برای نابودی ناوها استشهادی عمل مینمایند. این فیلم بدلیلی که توضیح دهنده به شهادت نرسیده هم مستند و هم توام با توضیح میباشد. تمام سرنشینان اون قایق که انتهای نفت کش را قطع کرده به درجه رفیع شهادت نایل امدند. یکی از دوستانی که در همین حوزه فعالیت دارد. میگفت: همین شخص توضیح دهنده در یکی از همین قایق ها برای ماموریتی بهمان نحو شهید شد. 💫 ❤️🌹
همسرش‌میگفت: توۍوصیت‌نامہ‌اش‌برایم‌نوشتہ‌بود:‌ - اگربھشت‌نصیبم‌شد؛ منتظر‌ت‌مۍمانم‌باهم‌برویم🎞🌿" همینقدر؏‌ـٰآشقانھ . . .!(:
🔺خاطرات مردم سوریه از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی برادرم زنگ زد و گفت: امروز حرم حضرت زینب خیلی شلوغ بود. همه آمده بودند و برای حاج قاسم گریه می‌کردند. با هر کدام از دوستانم تماس می‌گرفتم یا فیلم‌هایی که می‌فرستادند نگاه می‌کردم، می‌دیدم در حلب و دمشق و حمص، همه‌جا راهپیمایی و عزاداری است. مردم عکس حاج قاسم را دستشان گرفته بودند و شعار می‌دادند: ما قاسم سلیمانی هستیم. کوچه‌ها و مغازه‌ها را پارچه‌ی سیاه زده بودند. همه خانواده من در سوریه زندگی می‌کنند. مردمی که از نزدیک جنگ و مقاومت را درک کرده‌اند، می‌فهمند حاج‌قاسم یعنی چه. آنها همه او را خوب می‌شناسند، اگر شناختشان بیشتر از ایرانی‌ها نباشد، کمتر نیست. حاج‌قاسم قائد ما بود، او را فرشته‌ی نجاتمان می‌دانستیم. همه ناراحت بودند، حتی آنهایی که با جریان مقاومت میانه‌ای نداشتند. آن وسط، فقط وطن فروش‌هایی که همیشه پشت آمریکا و اسرائیل بوده‌اند، از این اتفاق خوشحال بودند و می‌گفتند: دست راست آقای خامنه‌ای شکسته شد. این حرف خیلی دل مردم سوریه را می‌سوزاند. حاج‌قاسم نقش پدرشان را داشت. مقتدای جوانان مبارز بود و نگران بودند با رفتن او مقاومت هم در سوریه زمین‌گیر شود؛ اما وقتی پیام رهبر به گوششان رسید که آمریکا باید اخراج شود و وقتی دیدند به یک هفته نکشیده پایگاهش را در عراق زدند، جان تازه گرفتند و فهمیدند که هنوز هم قدرت داریم و تنها نمانده‌اند. من اهل روستای کفریا هستم و دقیق می‌دانم که حاج‌قاسم چه نقش مهمی در رساندن کمک و شکستن محاصره‌ی این روستا داشته است. برادرم تعریف می‌کرد که بیرون از روستا مشغول مبارزه بودند. ناگهان به آنها گفتند: بروید داخل سنگرهایتان که حاج قاسم قرار است برای سرکشی بیاید. وقتی حاج قاسم رسید و دید از سربازها خبری نیست، ناراحت شد و گفت : بگویید همه بیایند بیرون، من آمده‌ام به آنها سر بزنم و از حال و روحیه‌شان بپرسم. حضور مؤثر او باعث شد حصر فوعه و کفریا بشکند. از وقتی شهید شده و عکسش را زده‌ام توی خانه‌مان ، همیشه به دختر سه ساله‌ام نشانش می‌دهم و از شجاعت او برایش می‌گویم... ✍️ ولامعمار از سوریه 📚 برگی از کتاب «»
🌷🕊🍃 کاش می دانستم به چه می اندیشی💭 كه چنین گاه به گاه میسرانی بر چشم غزل داغ نگاه می سرایی از لب شعر مستانه آه كاش میدانستی به چه می اندیشم كه چنین مبهوتم من فقط جرعه ای از مهر شما نوشیدم با شما ترجمه عشق خدا♥️ را دیدم