متن یک سخنرانی مجازی بمناسبت هفته دفاع مقدس.
با عرض سلام ، ادب و احترام به محضر ملت شریف ایران .
ابتدا گرامی میداریم حماسه دفاع مقدس ملت ایران را در هشت سال جنگ تحمیلی .
گرامی میداریم یاد و نام حضرت امام خمینی رحمت الله علیه را که فرمانده تمام عیار دفاع مقدس ملت ایران و بلکه جهان اسلام بودند.
گرامی میداریم یاد و نام تک تک شهدا ، جانبازان و رزمندگان اسلام را در لحظه لحظه های حماسه دفاع مقدس .
و سلام و صلوات ویژه خودم را تقدیم میکنم به روح پرفتوح و مطهر شهدای سایر ملتها که در حماسه جنگ تحمیلی در کنار ملت ایران بودند.
به ویژه به روح شهدای ملت های افغانستان و لبنان.
در ابتدای موضوع دفاع مقدس و جنگ تحمیلی لازم است به استحضار برسانم، :
یکی از عرصه های مقاومت و دفاع مقدس ملت ایران ، دفاع قهرمانانه در مقابل تهاجم نظامی عراق به نمایندگی از نظام سلطه بود .
در حقیقت دفاع مقدس ملت ایران از همان لحظات اولیه پیروزی انقلاب اسلامی یعنی از روز ۲۲ بهمن ۵۷ آغاز شد و ان شاءالله تا ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف ادامه خواهد داشت .
بنابراین براحتی میتوانیم به تفاوت "واژه جنگ تحمیلی با واژه دفاع مقدس " پی ببریم .
برای ورود به داستان جنگ تحمیلی الزاما دو مسئله را ابتدا باید بررسی کنیم.
مسئله اول؛
ماهیت انقلاب اسلامی ایران؛
- برافراشته شدن پرچم استقلال. آزادی و جمهوری اسلامی در یکی از حساسترین نقاط کره زمین یعنی ایران عزیز.
- تاکید بر شعار نه شرقی و نه غربی،
- ساختار سازی برای تحقق شعار استقلال ، آزادی در همه ارکان نظام و جامعه .
باید بپذیریم:
همین شعارها و همین آرمانها، بخودی خود ، تمام معادلات قدرت های حاکم بر کره زمین را به هم ریخت و بشدت آنان را علیه ملت ایران خشمگین کرد.
همین بحث ها و همین موارد موجب شد؛
نظام سلطه ده ها و صدها، طرح و توطئه و فتنه را علیه ملت ایران روی میز قرار دهد و یک به یک وارد فاز عملیاتی نماید.
لذا اصلی ترین دلیل تحریک صدام برای حمله نظامی به ایران، را در همین راستا باید دید؛
ترس قدرت های استکباری جهان از تثبیت انقلاب اسلامی و رسیدن فریاد استقلال خواهی ملت ایران بگوش سایر ملت ها .
*مسئله دوم؛*
که باید قبل از ورود به داستان جنگ تحمیلی مورد بررسی قرار گیرد؛
شکست سایر طرحها و توطئههای نظام سلطه علیه انقلاب اسلامی از ۲۲ بهمن ۵۷ تا ۳۱ شهریور ۵۹ است.
نظام سلطه، تا ۳۱ شهریور ۵۹ اقدامات متعددی را جهت تضعیف ملت ایران و نابودی انقلاب اسلامی انجام داد، که از جمله انها:
- حمایت و پشتیبانی از گروههای ضد انقلاب داخلی بویژه از گروههای کردی که از روز اول پیروزی انقلاب اسلامی اقدام به تولید ناامنی در شمالغرب کشور نموده بودند .
همین گروهک ها با خلق واقعه نقده، واقعه مریوان و واقعه پاوه در ۲۶ مرداد ۵۸، بدنبال تجزیه کشور و تشکیل دولت خودمختار بودند ، که این توطئه ها با فداکاری ، شجاعت ، تدبیر ، بصیرت و اخلاص بی نظیر شهید چمران و همراهانش به شکست قطعی رسید .
- راه اندازی توطئه ها و فتنه های قومی و مذهبی بین اقوام در مناطق مختلف کشور و از جمله آنها فتنه خلق مسلمان، فتنه خلق عرب ، فتنه خلق ترکمن .
- برنامه ریزی برای انجام کودتاهای متعدد نظامی .
- تشویق و حمایت از گروههای سیاسی زاویه دار مانند مارکسیست ها، توده ای ها، چپی ها ، منافقین، انجمن حجتیه، بهائی ها ، لیبرالها و... جهت بی ثبات سازی سیاسی کشور .
و...
همه اینها اقداماتی بود که نظام سلطه، علیه انقلاب اسلامی و علیه آرمان های استقلال و آزادی ملت ایران براه انداخت .
و چون همه اینها با شجاعت و بصیرت امام امت و حمایت و وحدت ملت ایران به شکست انجامید ،آنها به سراغ صدام احمق و متکبر رفتند و او را وادار کردند که با حمله سراسری به ایران ، ملت و انقلاب اسلامی ایران را دچار یک جنگ فرسایشی نموده و در جوار مرزها متوقف نماید .
صدام در هماهنگی و در راستای اهداف قدرت های حاکم بر شرق و غرب دنیا به ایران حمله کرد .
هدف نظام سلطه از تحریک و تشویق و سپس حمایت و پشتیبانی کامل از صدام در طول جنگ تحمیلی و ... :
خاموش کردن فریاد استقلال و آزادی ملت ایران و جلوگیری از رسیدن این فریاد به گوش سایر ملت ها بود.
مسئله اختلافات مرزی بین ایران و عراق، موضوع با اهمیتی نبود که به واسطه آن، این جنگ عظیم و بسیار پر خسارت بین دو ملت رخ دهد .
آمریکا و چند کشور جنایتکار اروپایی با استفاده از حماقت صدام، ملت عراق را قربانی امیال کثیف خود کردند .
آنها در این منطقه منافع زیادی داشتند،
بیداری ، استقلال طلبی و وحدت بین ملت های منطقه، میتوانست منافع آنها را قطع کند.
آنها در تلاش بودند،
تا همچنان در این منطقه بمانند و به
ادامه دارد👇
ادامه👆
جلوگیری از تثبیت انقلاب اسلامی، جلوگیری از تحقق آرمان های انقلاب اسلامی در این سرزمین ،
اگر انقلاب اسلامی میتوانست (تا امروز ) و بتواند( خیلی زود) مشکلات اقتصادی و مادی و غیرمادی مردم ایران را برطرف نماید و کاری کند که سطح زندگی مادی ملت ایران بهبود یابد .
نیازهای مادی جوانان ایران برطرف و آینده آنها مشخص شود.
و...
یقین بدانید که نظام سلطه در سراسر جهان تا امروز متلاشی میشد و متلاشی خواهد شد.
بنابراین؛
- جنگی که صدام علیه ملت ایران راه انداخت .
- اغتشاشی که فتنه گران در تهران راه انداختند .
- بلوایی که داعش در عراق و سوریه بوجود آورد.
- همین آشوبی که به بهانه حجاب و بی حجابی در ایران به وجود آمد.
همه و همه اینها ، فتنه ها و جنگ های نیابتی نظام سلطه علیه ملت ایران است .
لذا تا زمانی که مقاومت و دفاع مقدس ملت ایران در مقابل نظام سلطه ادامه داشته باشد، این دشمنی ها، این نا آرامی ها، این اغتشاشات، این فتنه ها، این تحریم ها و ... نیز ادامه خواهد داشت.
اما عدو شود سبب خیر ، اگر خدا خواهد .
همانطور که جنگ تحمیلی باعث وحدت و هوشیاری و رشد ملت ایران در تمام زمینه های سیاسی، فرهنگی ، اقتصادی ، صنعتی، علمی و... گردید .
همانطور که همه مردم جهان، برکات جنگ خالصانه حاج قاسم و مدافعین حرم آل الله را با گروههای تکفیری و داعش لمس میکنند .
برکات مقابله با این فتنه ها نیز ان شا الله موجب گسترش عدالت ، توزیع متوازن ثروت و قدرت بین اقشار مختلف جامعه، وحدت بیشتر و عبور ملت ایران از عوامل کند کننده، بخصوص از دست مدیران نالایق ، سلبریتی های بی بندو بار، حرامخواران، حقوق بگیران نجومی و... خواهد شد.
در همین جا مجدداً سلام و صلوات خود را به تک تک ملت ایران، امام راحل ، شهدا، جانبازان ، مجاهدان در رکاب انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ، مدافعین حرم آل الله ، حوزه امنیت، اخلاق ، سلامت، آزادی و به بصورت ویژه به محضر شهید والامقام حاج قاسم سلیمانی تقدیم می نمایم.
پایان
🍂 چند پوستر زیبای
هفته دفاع مقدس
┄┄┄❅✾❅┄┄┄
#عکس #پوستر
گروه اندیشکده اسما👇
https://eitaa.com/joinchat/3091333131C5875b040aa
لینک گروه اندیشکده اسما
جهت چت وتبادل اطلاعات ...
لطفا دوستان خود را دعوت کنید🌹
کانال اندیشکده اسما در ایتا👇
@asmaandishkade
گروهاندیشکده اسما در بله👇
ble.ir/join/YzBkN2ExM2
🍂
🔻 مردی که خواب نمیدید/ ۱۵۰
خاطرات مهندس اسداله خالدی
نوشته داود بختیاری
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
تمام شب را مثل تب گرفتهها با خودم حرف میزدم
- چانه ات درد نگرفت؟
- نه
این حرف را خانم خانما هم گفته بود. وقتی ده دوازه ساله بودم همه خلافهای صبح را شب لو میدادم. صبح که میشد انکارش می کردم. داداش عبدالحسین طبق دستور عمل میکرد. تا جا داشت مشت و مالم میداد.
روز بعد وضع بهتر شد. صبح تا شب در سلولها را باز می گذاشتند. ولی شب همان شکنجه بود؛ با یک قلپ آش و کف دستی سمون به نان ماشینی میگفتند. روزهای قرنطینه به سختی میگذشت. تربیتمان میکردند برای اردوگاه. مسابقه وحشیانه ای بود. میان نگهبانهای زندان دستورها و تنبیه های جانخراش برایشان جایزه داشت. دستور داشتند مثل یک حیوان اهلیمان کنند. سعی میکردم با فکرهای درونی سرم را گرم کنم که فقط مال خودم بود. ولی فریاد بچهها و نعره نگهبانها به عالم واقعیت برمیگرداندم.
- لعنت به این قرنطینه ... لعنت به زندان الرشید ... لعنت به عراقیها ... لعنت بر یزید ...
بادیه روحی و شوربا و آش و شله و خورشت گوجه معده ام را به هم ریخته بود. شب بود. در سلولها تازه بسته شده بود. اسهال گرفته بودم. دل پیچه دیوانه ام میکرد. معده ام میجوشید. شکمم پر میشد از صداهای عجیب و غریب. خیس عرق میشدم. خودم را میزدم به کوچه علی چپ. یکبار، دو بار، صد بار. بچه ها نگاهم نمیکردند. دلشان سوخته بود. عینهو خودم زجر میکشیدند. دست بردار نبود. آمده بود آبرویم را ببرد. عضلات کمرم را سفت میکردم. پشتم را فشار میدادم به دیوار. پاهایم را نیشگون میگرفتم حالی اش نمیشد. به خدا پناه بردم. شب از نیمه گذشته بود که دیوانه شدم. مجبور شدم از کیسه پلاستیکی که بچه ها رسانده بودند استفاده کنم.
تازه از دست اسهال و سرماخوردگی راحت شده بودم که شپش به جانم حمله کرد. چنگ میانداختم زیر بغل و لای پاهایم و خرت و خرت می خاراندمشان. از رو که نمی رفتند هیچ؛ جمعیتشان زیادتر هم میشد.
روزهای اول بروز نمیدادم مثل بقیه بچه ها انگار افت داشت برایمان.
- داش اسدالله و شپش؟ نه غیر ممکن است ..... مگر میشود آدم به این متشخصی شپش بگذارد ... چرا که نه ... مگر بن بست ایرج را یادت رفته ... شاباجی را میگویم ... چه قدر از تنات شپش کند و کشت. صدایشان را نمیشنوی ... تق ... تق ... بیچاره پیرزن انگشت درد گرفته بود ... آن مال آن وقتها بود. حالا دیگر تو ونک تو یک قصر کوچک .... نزدیک هزار متری زمین اش. تو هر اتاقش یک حمام دارد ... استخرش را چرا نمیگویی ... آدم حظ میکند از نگاه کردنش .... زیاد حرف نزن ... انگار یادت رفته کجایی ... چشمهایت را باز کن.
•┈••✾○✾••┈•
ادامه دارد
#مردی_که_خواب_نمیدید
🍂
🔻 مردی که خواب نمیدید/ ۱۵۱
خاطرات مهندس اسداله خالدی
نوشته داود بختیاری
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
چشم چرخاندم تو چهار دیواری سلول. نگاه کردم به ته راهرو. وضع فلاکتباری داشت. توالتهای سرریز، در و دیوارهای کثیف و نمور، قحطی آب، زخمهای چرک کرده لباسهای تخته شده از عرق، بدنهای حمام ندیده دست به دست داده بودند تا این موجود ریز و سمج را بوجود آورند. دنبال راه کار گشتم پیدا نکردم. بی آب و صابون و مواد ضد عفونی کننده چه کار میشد کرد. باید بکشیمشان. این طور لای دو تا ناخن فشارشان بدهید. صدای تق، یعنی مرگ. چاره ای نیست.
شبها تا صبح کارم شده بود شپش کشتن. تنها نبودم. بچه ها هم همراهی میکردند. تا صبح هزارتایی کشته بودیم.
چه میشد بعثی ها را هم به این سادگی کشت. ارزششان بیشتر از این موجود نیست. باور کنید راست میگویم. نگاهشان کنید. انگار دوقلو هستند. فقط آنها زیادی خون مکیده اند.
بچه ها دورم حلقه میزدند هیجان زده به حرف هایم گوش میدادند. حرف را میکشیدم به بچههای تو منطقه. به عملیات و شب های قبل از عملیات. نباید حال و هوای آن شب و روزها از یادشان می رفت. حرف امام را که میزدم میزدند زیر گریه. آن قدر تا دلشان باز میشد سبک میشدند. به هم نگاه میکردیم. غمهایمان از بین رفته بود. گونه هایمان گل انداخته بود. هر شب تو یک سلول سخنرانی میکردم. آهنگ مقاومت میزدم. از سختیها میگفتم. از روزهای آزادی که شاید اصلا نمیدیدمش.
- ما که صلیب ندیدیم ... نباید به آزادی فکر کنیم ... مفقود یعنی شهید ... یعنی که نیستیم ... شناسنامه مان زنده زنده باطل میشود.
- نباید این طور فکر کرد ... خدا بخواهد پیدامان میکنند. صلیب سرخ ببینیم یا نبینیم. فرقی ندارد ... بخواهند میکشنمان... مثل آب خوردن ... میگویند از خونریزی مُرد .... کی میفهمد.
بچه ها یکی یکی پیشم می آمدند و میگفتند:
- روزها خیلی سخت میگذرد ولی شبها بدتر است. کاش میشد فرار کنیم.
- فرار از پادگان الرشید یعنی مرگ. طاقت بیاورید و بگذاریدش برای موقعیت بهتر
بینمان جاسوس پیدا شده بود. هر روز یک نفر لو میرفت. کتک میخورد و بر میگشت تو سلول. گوشه گیر میشد و تو خودش میماند. شکنجه گرها به. قصد مرگ زده بودندش. چند روزی سخنرانی را تعطیل کردم. هر روز تا شب انتظار میکشیدم صدایم بزنند. خبری نمیشد. انگار جاسوس منتظر وقت بهتری بود. به کمک بچه ها و زیر نظر گرفتن کسانی که بهشان شک داشتم جاسوس را شناختم.
ناصر عرب اسمش بود. از بچه های اهواز بود. سی و سه چهار سال سن داشت. لکنت زبان و دست و پای کجاش نقطه ضعفاش بود. تو کارش خبره بود. ردی جا نمیگذاشت. شک ایجاد نمیکرد. نماز شباش ترک نمی شد ولی با نامردی ضربه را میزد. انگار به آن شکل می خواست قدرت نداشته اش را به جمع نشان دهد. با آن حال نوعی اضطراب و نگرانی در وجودش موج میزد. سعید داشت خلائی را که در شیوه کارش وجود داشت با بروز خصوصیات به ظاهر مردانه پر کند. با تمام زرنگیاش تو قرنطینه نتوانست مچام را بگیرد. ولی نشانی ام را به نگهبانها داده بود. به فکر ادب کردنش افتادم. کار آسانی نبود. هم او و هم شپشها تا آخرین روز اسارت با ما بودند. اقرار میکنم وقتی گفتند سی و هشت نفرمان تو حیاط جمع شویم ترسیدم.
•┈••✾○✾••┈•
ادامه دارد
#مردی_که_خواب_نمیدید
20.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️همه بانکها غلط میکنند؟!♨️
تا انتها ببینید. چرا بنر پایین کشیده شد؟!
#علی_زکریایی
#تقوای_سیاسی
#بیناشو
گروه اندیشکده اسما👇
https://eitaa.com/joinchat/3091333131C5875b040aa
لینک گروه اندیشکده اسما
جهت چت وتبادل اطلاعات ...
لطفا دوستان خود را دعوت کنید🌹
کانال اندیشکده اسما در ایتا👇
@asmaandishkade
گروهاندیشکده اسما در بله👇
ble.ir/join/YzBkN2ExM2
🍂 چند پوستر زیبای
هفته دفاع مقدس
┄┄┄❅✾❅┄┄┄
#عکس #پوستر
گروه اندیشکده اسما👇
https://eitaa.com/joinchat/3091333131C5875b040aa
لینک گروه اندیشکده اسما
جهت چت وتبادل اطلاعات ...
لطفا دوستان خود را دعوت کنید🌹
کانال اندیشکده اسما در ایتا👇
@asmaandishkade
گروهاندیشکده اسما در بله👇
ble.ir/join/YzBkN2ExM2
♦️جنگلبان اصفهانی همچنان در بیمارستان بستری است
سرهنگ علیرضا طاهری درخصوص آخرین وضعیت جنگلبان مصدوم منابع طبیعی استان اصفهان که ۲۴ شهریور توسط قاچاقچیان چوب با خودرو زیر گرفته شد گفت :
🔹این نیروی یگان حفاظت از ناحیه استخوان لگن، مهرههای کمر و پاها دچار آسیب جدی شده است و هفته پیش عمل جراحی لگن انجام شد.
🔹 چهار مهره کمر این جنگلبان شکسته است، این نیروی یگان حفاظت همچنان در بیمارستان بستری است و فعلاً وضعیت مناسبی ندارد.
گروه اندیشکده اسما👇
https://eitaa.com/joinchat/3091333131C5875b040aa
لینک گروه اندیشکده اسما
جهت چت وتبادل اطلاعات ...
لطفا دوستان خود را دعوت کنید🌹
کانال اندیشکده اسما در ایتا👇
@asmaandishkade
گروهاندیشکده اسما در بله👇
ble.ir/join/YzBkN2ExM2
پربازدیدترین سخنرانی!!!!!!!!!!!
پربازدیدترین سخنرانی در کانال سازمان ملل در یوتیوپ
سخنرانی آیت الله رئیسی
رییس جمهور بزرگ وشایسته ایران مقتدر
گروه اندیشکده اسما👇
https://eitaa.com/joinchat/3091333131C5875b040aa
لینک گروه اندیشکده اسما
جهت چت وتبادل اطلاعات ...
لطفا دوستان خود را دعوت کنید🌹
کانال اندیشکده اسما در ایتا👇
@asmaandishkade
گروهاندیشکده اسما در بله👇
ble.ir/join/YzBkN2ExM2
از حقوق حداقلی رزمندگان تا حقوق نجومی مدیران دولتی
اگر پس از دوران جنگ تحمیلی به جای پرداخت حقوقهای نجومی به مدیران دولتی که نتیجه آن؛
افزایش اختلاس، رانت ، ویژه خواری ، فساد اداری، رفاه طلبی ، بی عدالتی، تجمل گرایی ، خیانت به کشور و بی تفاوتی نسبت به مصائب ومشکلات مردم و سرنوشت انقلاب اسلامی است،
به رزمندگان دفاع مقدس بیشتر توجه میشد ، به آنها حقوق مناسب پرداخت میکردند ، شأن و موقعیت اجتماعی آنها را در جامعه رعایت می کردند ؛
امروز به جای جنگ و جدل و خرید میلیاردی صندلی های وزارت و وکالت ، جامعه بسوی مسابقه برای خدمت بیشتر به مردم پیش می رفت .
اردوهای جهادی متعددی متشکل از میلیونها جوان برای رفع محرومیت زدایی از کشور بوجود می امد ،
مدارس ، دانشگاه ها و حوزه های علمیه به لشکرهای دانشجویی تبدیل می شدند تا با دستیابی به آخرین تکنولوژی ها به امر مدرن سازی فضای زندگی مردم بپردازند و چهره ایران ما را آنگونه که شایسته مردم ماست ، تزئیین کنند .
البته این آرزو محقق نخواهد شد مگر ؛
فداکاری و ایثار و خدمت در سنگرهای مقدم در سخت ترین شرایط ، ارزشش و احترامش بیشتر از عنوانهای دولتی بشود.
هیچ وزیر و وکیلی بخورش اجازه ندهد جلوتر از یک رزمنده راه برود .
و...
تا زمانیکه رزمندگان دیروز و امروز ما در جایگاه واقعی خودشان قرار نگیرند (که در حال حاضر خیلی فاصله دارند ).
تا زمانیکه حقوق های مدیران دولتی ، وزرا و وکلا به سطح حقوق کارگران ، کارمندان و معلمین تقلیل نیابد .
و...
این آرزوها فقط باید در دل باقی بماند .
گروه اندیشکده اسما👇
https://eitaa.com/joinchat/3091333131C5875b040aa
لینک گروه اندیشکده اسما
جهت چت وتبادل اطلاعات ...
لطفا دوستان خود را دعوت کنید🌹
کانال اندیشکده اسما در ایتا👇
@asmaandishkade
گروهاندیشکده اسما در بله👇
ble.ir/join/YzBkN2ExM2
از قلم تا اسلحه
قلم در دست عموم رزمندگان ۸ سال دفاع مقدس ، عموم پاسداران، عموم بسیجیان و عموم جوانان غیور این کشور ، زیبا تر و کار امد تر از بقیه ابزارها در دفاع از انقلاب اسلامی و این ملت ، بوده ، است و خواهد بود.
اگر روزی این عزیزان را ؛
- با بیل در حال شخم زدن زمین ،
- با داس در حال بریدن برنج،
- با آچار در حال تولید یک ماشین،
- با کلنگ در حال ساختن منزلی برای سکونت بک بی پناهی ،
- با کت و شلوار ، در پشت میزی جهت رفع و رجوع مشکلات مردم ،
- با اسلحه در سنگرهای رزم در حال مقابله با متجاوزین خارجی ،
- و...
دیدید. بدانید؛
این عزیزان بر حسب نیازهای این مردم و اولویت های این نظام جهت آبادانی این سرزمین و خدمت به این مردم و همچنین حسب شرایطی که دشمنان ، بر نظام ما تحمیل میکنند، خودرا تجهیز کرده و وارد میدان میشوند .
بنابراین تا هرکجا که دشمنان این ملت خودشان را به سلاحهای پیشرفته مجهز کنند ، مدافعین این ملت و این سرزمین نیز با دست بر تر و سلاحهای پیشرفته تر ، به مقابله با آنها قیام خواهند کرد.
گروه اندیشکده اسما👇
https://eitaa.com/joinchat/3091333131C5875b040aa
لینک گروه اندیشکده اسما
جهت چت وتبادل اطلاعات ...
لطفا دوستان خود را دعوت کنید🌹
کانال اندیشکده اسما در ایتا👇
@asmaandishkade
گروهاندیشکده اسما در بله👇
ble.ir/join/YzBkN2ExM2
رفع یک شبه دیگر
با گرامی داشت یاد ۴۷ هزار معلم، دانش آموز و هزاران طلبه و روحانی شهید این سرزمین در دوران جنگ تحمیلی
ما جنگ طلب نبوده و نیستیم
عموم مردم و جوانان این سرزمین ، دارای شان فرهنگی و اخلاق مدار بوده و هستند.
قلم در دستان این ملت ، در دفاع از انقلاب اسلامی ، زیبا تر ، برنده تر و قویتر از اسلحه بوده و است .
چون دشمنان خبیث این سرزمین جهت نابودی انقلاب اسلامی و استقلال و آزادی این مردم ، جنگ نظامی تمام عیاری را بر این ملت تحمیل کردند و با مخوف ترین جنگ افزارهای نظامی، به جنگ این ملت آمدند؛
بهنین دلیل ؛جوانان ما ، مجبور شدند ، به تولید و بکارگیری انواع سلاحها و موشک ها بپردازند تا با هزینه کمتر بتوانند از این ملت دفاع کنند.
گروه اندیشکده اسما👇
https://eitaa.com/joinchat/3091333131C5875b040aa
لینک گروه اندیشکده اسما
جهت چت وتبادل اطلاعات ...
لطفا دوستان خود را دعوت کنید🌹
کانال اندیشکده اسما در ایتا👇
@asmaandishkade
گروهاندیشکده اسما در بله👇
ble.ir/join/YzBkN2ExM2
با گرامی داشت یاد و نام و تصویر تک تک دوستان شهیدمان در ۸ دفاع مقدس
هفته دفاع مقدس ، حکم ماههای محرم و صفر را در حوزه دفاع از شرف ، عزت، استقلال و آزادی این مردم و سرزمین دارد.
بنابراین حیات و جایگاه مادی و معنوی رزمندگان و رزمندگی در این کشور ، تابع عملکرد نظام در این هفته است .
آیا اغضا هیات امنا و متولیان هیات رزمندگان در استانها و شهرستانها ، از عملکرد خودشان در هفته دفاع مقدس راضی هستند . ؟
گروه اندیشکده اسما👇
https://eitaa.com/joinchat/3091333131C5875b040aa
لینک گروه اندیشکده اسما
جهت چت وتبادل اطلاعات ...
لطفا دوستان خود را دعوت کنید🌹
کانال اندیشکده اسما در ایتا👇
@asmaandishkade
گروهاندیشکده اسما در بله👇
ble.ir/join/YzBkN2ExM2
عملکرد مسئولین - شان رزمندگان - نحوه بزرگداشت هفته دفاع مقدس
هفته دفاع مقدس. هفته غیورمردان و زنان این سرزمین است . هفته مردم است..
لذا بزرگداشت هفته دفاع مقدس و هفته مردم ، خار چشم معاندین این نظام است.
همانطور هم، حفظ عزت، احترام و شان رزمندگان دوران دفاع مقدس ، خار چشم نفوذی ها ، بی لیاقت ها و معاندین این نظام است .
لذا آنهایی که با بی احترامی ، بی اعتنایی ، کوته بینی ، ترک فعل و عدم انجام تکالیف خود ، موجب کم فروغ شدن جایگاه هفته دفاع مقدس در جامعه میشوند و تلاش دارند؛
رزمندگان دوران دفاع مقدس را با تحریم های رسانه ای در جامعه، منزوی کنند و با بوجود آوردن انواع مشکلات اقتصادی ، در پیچ و خم زندگی و تامین معیشت و نیازهای اولیه زندگی خود گرفتار کنند ،
همان نفوذی ها و خائنین به این نظام و مردم هستند ،
این احتمال است که بین دارندگان چنین نیات کثیفی وزیری ، وکیلی، استانداری، فرمانداری ، رئیس اداره ای و یا دسته ای از عوامل شهرستانی که این مسئولیت ها را بر عهده دارند ، هم وجود داشته باشد .
وقتی میبینیم بعضی ها حتی با مراسم اربعین امام حسین (ع)، در داخل شهرها و روستاها هم، سر جنگ دارند ، باید بیشتر نگران برگذاری مراسم هفته دفاع مقدس باشیم.
گروه اندیشکده اسما👇
https://eitaa.com/joinchat/3091333131C5875b040aa
لینک گروه اندیشکده اسما
جهت چت وتبادل اطلاعات ...
لطفا دوستان خود را دعوت کنید🌹
کانال اندیشکده اسما در ایتا👇
@asmaandishkade
گروهاندیشکده اسما در بله👇
ble.ir/join/YzBkN2ExM2
🍂 چرا اسمت همش الله داره!؟
آزاده، کرامت امیدوار
•┈••✾✾••┈•
عین اله نصرالهی مجروح بود. آسایشگاه ۱۰ با هم بودیم. یک روز نگهبان قیس از عین اله پرسید «شینو اسمک؟» یعنی اسمت چیه؟
آنجا باید سه اسمه میگفتی، یعنی اسم خودت اسم پدرت و اسم پدریزرگت نصراللهی هم سه اسمه گفت:
عین الله (خودش)،
خیرالله (پدرش)
شکرالله (پدربزرگش)،
نصراللهی (فامیلیش)
آن نامرد هم شروع کرد با کابل زدن به کمرش و گفت عین الله, خیرالله، شکرالله! کل هم الله !!
یعنی همش الله الله الله!
معلومه داری منو دست میندازی! یا حزباللهی بازی در میاری! بنده خدا را کتک مفصلی زد که چرا همه اینها الله داره!
🔸 تکریت ۱۱
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#آزادگان
#خاطرات_آزادگان
گروه اندیشکده اسما👇
https://eitaa.com/joinchat/3091333131C5875b040aa
لینک گروه اندیشکده اسما
جهت چت وتبادل اطلاعات ...
لطفا دوستان خود را دعوت کنید🌹
کانال اندیشکده اسما در ایتا👇
@asmaandishkade
گروهاندیشکده اسما در بله👇
ble.ir/join/YzBkN2ExM2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 نواهای ماندگار
🔹با نوای
حاج صادق آهنگران
سلام من به شهیدان کشورم ایران....
به مهد پاک دلیران...به موطن شیران...
از آسمان سبدی پرستاره آوردند...
برادران مرا پاره پاره آوردند...
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ
#نماهنگ
گروه اندیشکده اسما👇
https://eitaa.com/joinchat/3091333131C5875b040aa
لینک گروه اندیشکده اسما
جهت چت وتبادل اطلاعات ...
لطفا دوستان خود را دعوت کنید🌹
کانال اندیشکده اسما در ایتا👇
@asmaandishkade
گروهاندیشکده اسما در بله👇
ble.ir/join/YzBkN2ExM2
15.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 خاطره گویی
در دل جبهه
خاطرهگویی زیبای رزمنده بسیجی
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ
#نماهنگ
گروه اندیشکده اسما👇
https://eitaa.com/joinchat/3091333131C5875b040aa
لینک گروه اندیشکده اسما
جهت چت وتبادل اطلاعات ...
لطفا دوستان خود را دعوت کنید🌹
کانال اندیشکده اسما در ایتا👇
@asmaandishkade
گروهاندیشکده اسما در بله👇
ble.ir/join/YzBkN2ExM2
،
🍂 بسیج مستضعفین
تدوین: نرگس اسکندری
┄┅┅┅❀🌴❀┅┅┅┄
🔹 بچههایی که جبهه میرفتند و شهید میشدند بچههای مستضعف بودند. بچه پولدارهای کمی پیدا میشدند که بروند جبهه. گاهی میدیدیم در خانوادهای که جوان رشیدش را از دست داده فقر بیداد میکند. وضوع را با آقای عادلیان مطرح کردیم. او هم با کمک بازاریها پول جمع کرد و هر مدتی یک بار از تهران برای این خانوادهها لباس تهیه میکرد. لباسها که از تهران با خاور میآمدند در خانه علم الهدی خالی و بستهبندی میشدند.
خانمها هم به مهمانی هر خانواده شهیدی که میرفتند متناسب با نیازهای خانواده و تعداد فرزندانشان تعدادی لباس هدیه میبردند.
البته برای خانواده جنگزده ها و مستضعفین هم این اتفاق میافتاد. ام اغلب برای خانوادههای شهدا بود.
● زهرا شمس
•┈••✾○✾••┈•
از کتاب: زنان جبهه جنوبی
#خواهران_رزمنده
#اهواز
گروه اندیشکده اسما👇
https://eitaa.com/joinchat/3091333131C5875b040aa
لینک گروه اندیشکده اسما
جهت چت وتبادل اطلاعات ...
لطفا دوستان خود را دعوت کنید🌹
کانال اندیشکده اسما در ایتا👇
@asmaandishkade
گروهاندیشکده اسما در بله👇
ble.ir/join/YzBkN2ExM2
🍂
🔻 مردی که خواب نمیدید/ ۱۵۲
خاطرات مهندس اسداله خالدی
نوشته داود بختیاری
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
بچه های قدیم از شکنجه های دسته جمعی تو حیاط زیاد گفته بودند. شکنجه هایی که چند نفر را هم شهید کرده بود. رو شکم خوابانده بودندشان رو زمین سیمانی داغ از آفتاب، بعد رو پشتشان راه رفته بودند. پوست شکم چسبیده بود به سیمان. خدا را شکر کردم زمستان بود اما در اصل قضیه تغییری نمی داد. حتما برای زمستان هم شکنجه خاصی در نظر داشتند. یکی یکی از سلول زدیم بیرون و تو حیاط کنار دیوار ایستادیم. مثل کسانی که قرار بود تیربارانشان کنند. از خودم پرسیدم واقعا از چه چیزی میترسی؟ همه اش یک خیالپردازی بچه گانه است.
اگر قرار بود آزارمان دهند تو این چند روز به حسابمان رسیده بودند. حرف هایم تو مغزم نمی نشست. دلم پر شده بود از آشوب. به خودم نهیب زدم
- به فرض هم شکنجه ات کنند تو عادت کردی؟ ... تازه شاید شانس آوردی و شهید شدی ... زل زدم به دیوارهای حیاط. دیوارها در حال مرگ بودند. با یک فشار آوار میشدند رو هم. گفتم الان است که بریزند رو سرمان. رد مرگ در چهره بچه ها دیده میشد. یکهو چند نگهبان دوره مان کردند. بی اختیار به صف ایستادیم. در آهنی حیاط چار تاق باز شد. هلمان دادند به طرف در اتوبوسی آماده حرکت. جلو در بود. با داد و فریاد نگهبانها سوارش شدیم. فریادهاشان به فریادهای روزهای اول نمی ماند. نرم بودند. گاهگاهی هم به ما لبخند میزدند. دو به شک نشستم رو صندلی. منتظر بودم چشم بند به چشمهایمان بزنند و دستهایم را طناب پیچ کنند. خبری نشد. نگاه کردم به راننده. صورت گنده اش تو قاب آینه جا نمیشد. چشمهایش پر بود از خنده. به آدمهای شنگول می ماند. تو جاده که افتاد پا گذاشت رو پدال گاز. انگار عزرائیل دنبالش کرده بود. با آهنگهای عربی ای که داشت پشت سر هم از رادیو پخش میشد گردن تاب میداد. گفتم الان است که فرمان را ول کند و برقصد. آن هم عربی غلیظ. از این فکر خنده ام گرفت. رقص عربی با هیکل پت و پهن راننده جور نمی آمد.
سعی کردم از درز پرده بیرون را نگاه کنم نتوانستم. نگهبانها چهار چشمی می پاییدندمان. کسی آهسته از بصره حرف میزد. با شنیدن اسم شهر بصره خشکم زد.
- بصره برای چه؟ ... نکند میخواهند تو شهر بچرخاندمان .. خیلی از بچه ها را تو شهرهای عراق چرخانده بودند. مردم با آب دهان و قلوه سنگ به جانشان افتاده بودند. پشتم لرزید. شکنجه از این بالاتر نمیشد. میخواستند زنده زنده سنگسارمان کنند. تو بهت بودم که اتوبوس پیچید تو جاده خاکی. چشمهایم را گشاد کردم و زل زدم به شیشه جلو. تا جایی که چشم کار میکرد بیابان بود. بیابانهای شهر بصره. از اتوبوس که پیاده شدیم غروب شده بود. غروبی غبارآلود و مرده. اطرافمان پر بود از کانکس. کانکسها را چیده بودند رو بلوکهای سیمانی. با ارتفاع یک متر. داخل کانکس مان کردند. چشم چشم را نمیدید. سیاهی مطلق حاکم بود. دست کشیدم به دیوار آهنی اتاقک. پر بود از خال جوشهای گنده. با بسته شدن در تو دل سیاهی هول شدیم. همانجایی که ایستاده بودم پهن شدم رو زمین. گرمای آفتاب تو جانش بود. احساس آرامش کردم. یکهو در آهنی با سر و صدا باز شد. چند دست لباس سربازی پرت کردند داخل کانکس. تو تاریکی تنمان کردیم. نویی لباسها بدنهای پر از شپش مان را به خارش انداخت. دوباره نشستیم به انتظار تاریکی مثل خوره افتاده بود به جانم. حال آدمی را داشتم که یکهو کور شده بود. دلم میخواست با تمام قدرت فریاد بکشم. بغضی تو گلویم گره خورده بود.
•┈••✾○✾••┈•
ادامه دارد
#مردی_که_خواب_نمیدید