eitaa logo
اسماء سرایی
2.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
789 ویدیو
5 فایل
اگه باید حرف بزنید واگه میتونم کمکتون کنم اینجا پیام بدید @poshtiban_hamahangi @Asmasaraei یکشنبه ها #دختران #مشاوره_نوجوان #کار_تشکیلاتی #مجموعه_های_تربیت_محور #راهبری_مجموعه_های_تربیتی_تشکیلاتی
مشاهده در ایتا
دانلود
اغراقی در کار نبود،‌قرص صورتش همچون ماه تابان،‌در شب تاریک بود فلذا معروف شده بود به قمرِ بنی هاشم.
روایت می کردند که بعد از شهادت حضرت زهرا،‌اولین بار بود که حضرت زینب،‌از ته دلش خوشحال می شد،‌همون موقع که بعد از ده سال از زندگی مشترکِ امام علی وام البنین،‌بالاخره دامنِ ام البنین،‌میزبان قمرِ آسمان وزمین شده بود.
اما.. خوشحالیِ حضرت زینب،‌از آن جهت بود که سرانجام یار وفای سید الشهدا آمد وغمگینی اش،‌از آن جهت که به واقعه کربلا نزدیک می شدند وانگار زمان در تسابق بود که هرچه زودتر،‌حیرتِ حضرت عباس و انکسارِ سید الشهداء را به تماشا بنشیند.
وبه آن لحظه که سید الشهداء به جسمِ نیمه جان حضرت عباس رسیده بود،همان لحظه که خودش را بر زمین انداخت وسر‌ برادرش را روی پاهای خودش قرار داد وبه گمانم زبان حال حضرت اینگونه بود که فرمود:‌عباس جانم،‌از لحظه ی تولدم تاکنون وقایع جانکاهی را شاهد بودم،‌شاهدِ شهادت پدر ومادر وشهدای قبل از تو بودم اما الان..أنکسر ظهری!
اما لحظه ی انکسار حضرت عباس همون لحظه بود که مشک را با دو دست در بغل گرفته وبه شوقِ نگاه سکینه هنگام دیدن آب فکر می کرد..واگر چه دست راست او را بریده بودند اما دست از بغل کردن مشک با دست چپش برنداشت،‌تااینکه باضربه ای دیگر،‌دست دیگرش را از دست داد،‌ولی نا امید نشد وهرچند اسب کندتر راه می رفت اما دلش به خیمه رسیده بود.
حرف دیگه ای ندارم جز اینکه خودم با تمام فلاکت و رذالت نفسم،‌آرزو میکنم کاش همچون حضرت ماه،‌ذره ای دنبال خورشید بگردم،که از خودم تهی شوم واز حسین لبریز.
با من روضه بشنوید
773.5K
آجرک الله امام زمان بقیه الله امام زمان