eitaa logo
جامعه‌ی قرآنی عصر استان چهارمحال و بختیاری🚩
533 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
719 ویدیو
149 فایل
◀️اطلاع رسانی فعالیت های مردمی قرآنی، جلسات خانگی قرآن کریم،اخبار و مسابقات قرآنی اینجا برای انس دسته جمعی قرآن کنار شما هستیم ✅جامعه فرهنگی قرآنی عصر استان چهارمحال و بختیاری 📞ارتباط با ما @M_saeid1383 @ho_saeedi @s_sh1414
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و خوشامدگویی خدمت اعضا و اساتید جدید کانال شبکه جلسات خانگی قرآن استان چهارمحال و بختیاری در جهت انتشار گزارش فعالیت های جلسات خانگی در سراسر استان، محتوا و آموزش مورد نیاز مربیان، ایده ها و تجربیات پیرامون برگزاری جلسات خانگی، اخبار جلسات خانگی قرآن و ... می باشد.
جلوه هایی از جلسات خانگی قرآن در استان شبکه جلسات خانگی استان چهارمحال و بختیاری @qurankhanegi_chb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️✳️✳️ داستان 📚مهمان ابراهیم وحکمت خدا》 روش حضرت ابراهیم(ع) این بود که هر روز باید عده ای در خانه اش مهمان باشند و اوازآنها پذیرایی کند. او سال ها با این عادت زيسته بود و چنانچه کسی به دیدنش نمیرفت. او نیز لب به طعام نمیزد. روزی می شد که هیچ بینوایی از راه نرسیده بود و هیچ مهمانی در خانه ی او را نزده بود؛ ابراهیم نیز پیوسته منتظر بود تا کسی از راه برسد؛ اما خبری نبود. این انتظار یک هفته به طول انجامید؛ سرانجام ابراهیم تصمیم گرفت سر و گوشی آب دهد تا ببیند اوضاع چگونه است. در نیمه های روز از خانه اش بیرون رفت، تا مگر فقیر و بینوایی پیدا کند و بر سفره ی خودش دعوت کند. پس از مدتی جست وجو در بیابان اطراف خانه اش، متوجه پیرمردی شد که در گوشه ای نشسته است. از سر و رویش کاملا آشکار بود که تهی دست است و از شدت گرسنگی به خود می لرزد. آهسته نزد او رفت و با مهربانی به او سلامی کرد و گفت: «پدرجان! اگر از تو درخواستی داشته باشم، حرف مرا زمین نمی اندازی؟» پیرمرد با تعجب به ابراهیم نگاهی کرد و گفت: «آخر من که چیزی ندارم که به دردتوبخورد...» ابراهیم گفت: من نمی خواهم چیزی از تو بگیرم؛ فقط می خواستم بگویم در خانه ی خود سفره ای پهن کرده ام و دوست دارم که تو امروز مهمان من باشی. پیر مرد که شاید در ابتدا این حرف را باور نمی کرد، وقتی مطمئن شد ابراهیم قصد دارد او را به خانه ی خود دعوت کند با خوشحالی گفت: «حتمأمعلوم است که می آیم؛ چه چیزی از این بهتر» ابراهیم دست پیرمرد را گرفت و او را بلند کرد و به سمت خانه ی خود برد خدمت کاران منزل نیز به پیروی از ابراهیم با این پیرمرد زار و نحیف به مهربانی رفتار کردند و با احترام در بالای سفره نشاندند، ابراهیم و خدمت کارانش "بسم الله" گفتند ولی در کمال تعجب آن پیرمرد کاملا خاموش بود و حرفی نزد. ابراهیم وقتی که این اوضاع را دید، خطاب به پیرمرد گفت: «ای پیرمرد! آیا گما نمی کنی وقتی که بر سفره ی الهی می نشینی باید نام خداوند جهان را بر زبان برانی » پیرمرد در حالی که بی خیال در جایش نشسته بود و چشم به غذاها دوخته بود گفت: «من خورشید پرست هستم و از پیشوای دینی خود چنین چیزی نشنیده ام!» ناگهان همه ی نگاهها به سوی پیرمرد خیره شد. ابراهیم وقتی فهمید که او خداپرست نیست، اجازه نداد که غذایش را بخورد؛ به او گفت: «در سفره ی من کافران حق خوردن غذا ندارند؛ یا باید به خدا ایمان بیاوری یا...». و قبل از اینکه حرفش تمام شود، پیرمرد از جایش بلند شد و گفت: «ادامه نده! من می روم و تو راحت غذایت را بخورا من به خدای تو ایمان نمی آورم.» آنگاه آرام از خانه خارج شد.. در این هنگام فرشته ی وحی از سوی خدا بر ابراهیم نازل شد و گفت: «ای ابراهیم من صد سال به این مرد روزی داده ام و اجازه می دهم که او به زندگی ادامه دهد؛ ولی توحتی یک لحظه هم نتوانستی اوراتحمل کنی... » ابراهیم که فهمید مرتکب چه اشتباهی شده ازجای برخاست وبه دنبال پیرمرد رفت تا ازاو عذرخواهی کند، واو رابرسرسفره ی احسان خود دعوت کند جلسات خانگی قران کریم استان چهارمحال وبختیاری
جلسه خانگی قرآن کریم در مسجد امام رضا علیه السلام میر آباد شهرکرد هر شب بعد از نماز جماعت مغرب و عشاء و تلاوت یک صفحه همراه با ترجمه و نکات تجویدی و کاربردی 🔹🔹🔹 تصاویر جلسات خانگی خود را برای ما ارسال نمایید 🔸🔸🔸 شبکه جلسات خانگی استان چهارمحال و بختیاری @qurankhanegi_chb