⚜گفتیم مردی که بد اخلاق بوده و شهید شده و دچار فشار قبر شده
حالا اینم بگم اگه خانمی بداخلاقی کنه و شهید شه فشار قبرش دوبرابر مرده⚠️
⚜چون خداوند در خلقت زن ظرفیت بیشتری قرار داده، حیا بیشتری قرار داده ، مسئولیت پذیری بیشتری قرار داده
🔹وقتی شوهرتون بد اخلاقی کرد بگید میبخشیم چون خدا به من قدرت معنوی و ظرفیت و مسئولیت بالاتری داده
🔸وقتی به یک نفر مسئولیت بالاتری میدن که قدرت و توانایی بیشتری داشته باشه .نگيد خدا تبعیض قائل شده بین ما و مردها
〽️🔹〽️🔹〽️
🎍یه مثال میزنم از این جریان، در ارتباط با حجاب که خداوند برای زن واجب کرده ولی برای مرد تا یه حدی لازمه
🎍میدونید مردها در ارتباط با زن ها نقطه ضعف دارند، البته برای زن ها هم این نقطه ضعف هست ولی زن ها در رابطه با مردها قری ترند
🌾🌺🌾🌺🌾🌺
🔸چون زن ها قوی تر هستند خداوند به اونها گفته حجاب داشته باش
چون شما رو قویتر آفریدم , پس شما کنترل و مدیریت کن این رابطه رو
🔹آقا از نظر جسمی قویتره
ولی از نظر روحی یه ضعف هایی داره که زن اون ضعف ها رو نداره
🔻خداوند در قرآن میفرماید که:
شما مدیریت کن رابطه زن و مرد رو
شما باید با حجابت نه بگی به مردی که تو خیابون داره رد میشه👌
🔻او اگر ضعف داشته باشه، گناه میکنه و من او رو مجازات میکنم ،این ضعف رو خودم آفریدم
ولی تو اگر ضعف داشته باشی ،دو برابر او گناه کردی
این فلسفه حجابه✅
💠بعضی خانم ها میگن خب اون مرد نگاه نکنه، چرا ما باید حجاب داشته باشیم، ميدونيد این حرف برای مرد مثل چی می مونه😏
💠مثل اينه که یه بچه یه ساله بره سمت بخاری و بهش بگن دست نزن میسوزی
اون بچه متوجه نمیشه چون هنوز ضعیفه از درک این موضوع
💥⚡️💥⚡️💥⚡️
🔹آقایون ضعف روحی دارند نسبت به خانم ها همونطوری که خانم ها ضعف جسمی دارند نسبت به آقایون
🔸اگه شما یه آقا رو ببینی تو خیابون خانمش رو ميزنه ميري بهش اعتراض میکنی نزن آقا اون ضعیفه
تو دعواهای لفظی هم دقیقا قضیه برعکسه ، یعنی مرد ضعیفه و از لحاظ روحی نمیتونه آروم بشه و کوتاه بياد✔️
〽️اصلا دلیل اینکه خانم تو خونه مسئولیت بالایی مثل مادری و همسری رو داره نشون دهنده قدرت روحی بالای او هست✅
〽️و به خاطر همین خدا از او بیشتر خواسته، وقتی به شخصی وظایف بیشتری میدن باید خوشحال باشه چون یه چیزی در وجودش بوده که ازش بیشتر خواسته شده
🌴🌹🌴🌹🌴🌹
🔺نباید بگه چرا تبعیض قائل شدین, چرا مساوی نیستیم
مساوی چیه آخه, تو بهتری
🔺الان به یکی بگن تو باید خمس بدی ،چون دارایی بیشتری داری و به یک نفر بگن چون نداری، نمیخواد خمس بدی
شخص اول باید شروع کنه خودشو زدن وبگه ای وای چرا تبعیض شده، اتفاقا خودشو میگیره و میگه الحمدلله وضعم خوبه باید خمس بدم😊
🔅خیلی از توصیه ها و روایات و آیات رو که شنیدید جامعه غربی به هیچ وجه تحمل نمیکنه، البته دلیلش اینه که شعورش به تحلیل این مسائل نمیرسه
🔅فقط میگه زن و مرد مساوی هستن
کجا مساوی هستن
اگه مساوی هستن چرا نميذاريد با هم مسابقه بدن تو خیلی از رشته های ورزشی
میگن خب زن ضعیف تره درست نیست، پس خودشونم قبول دارند مساوی نيستند☺️
🌀از خیلی از جهات روحی هم مساوی نیستن و چون قدرت زن بیشتره دیرتر هم زمین میخوره👌
🌀تا خانم قبول نکنه قدرت روحی بیشتری نسبت به مرد داره از تو اون خونه بچه ولایت مدار بیرون نمياد
✅👌✅👌✅
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
استاد پناهیان14_panahian_hefazat.az_etelaat_(www.rasekhoon.net).mp3
زمان:
حجم:
3.31M
⭕️ تصمیم های خودتون رو افشا نکنید
خصوصا خانم ها!
استاد پناهیان
🌺 @IslamLifeStyles
داستان کودکانه😍🌹
برای کوچولو های نازنین👶🌺
ومامان های مهربون ☺️🌸
#داستان_کودکانه
چادر سفید 🌹
فایزه در اتاق نشسته بود و بازی می کرد.
چادر سفید گل گلی را که مادرش برایش دوخته بود، سر کرده بود.
عروسکش را بغل کرد.
دستی بر روی موهای عروسک کشید.
با خودش گفت:"کاش مامان برای عروسکم چادر می دوخت." یادِ دستمالِ سفیدش افتاد.
عروسک را زمین گذاشت و به اطراف نگاه کرد. درِ کشوی لباس را باز کرد.
هر چه گشت، دستمالش نبود.
باید پیدایش می کرد.
کشوی بعدی را هم گشت. ولی نبود.
یادش آمد که دفعه قبل که بازی می کرده، آن را روی تخت گذاشته.
آنجا راهم نگاه کرد ولی نبود.
به طرفِ قفسه کتاب رفت.
وای، کتاب ها نامرتب بودند.
لابه لای کتاب ها را نگاه کرد.
چقدر کاغذِ باطله و دفتر های پرشده.
باید انجا را مرتب می کرد.
کیسه نایلونی را برداشت و تمامِ دفترهای باطله و کاغذهای مچاله شده را داخلش انداخت. کتاب ها را مرتب کنارِ هم چید.
چقدر کتابخانه، مرتب و زیبا شد.
خسته شده بود. کنارِ عروسکش نشست.
بالش را برداشت و سرش را روی آن گذاشت.
چشمش به زیر تخت افتاد و دستمالش را آنجا دید.
با خوشحالی دستمال را برداشت و روی سرِ عروسکش انداخت.
مادرش به اتاق آمد.
وقتی کیسه کاغذهای باطله را دید.
لبخند زد و گفت:" آفرین دخترم چه فکر خوبی کردی. می خواستم بیام و خودم کتاب های درسی سالِ گذشته و دفتر های باطله را جمع کنم. چون از مدرسه بهم پیام دادند تا این ها را ببریم و تحویل بدیم. تا دوباره ازشون استفاده بشه."
بعد فایزه را بغل کرد وبوسید.
فایزه عروسکش را بالا گرفت و گفت:"تازه برای عروسکم هم چادر درست کردم."
(فرجام پور)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون