eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.4هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
4.6هزار ویدیو
137 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
✅بوی بد گناه ✍بعضی از گناهان ما، بوی بدی دارد که مشامِ ملکوتیان را آزار می‌دهد. طبق بعضی روایات، بعضی از ملائکه از بوی بد گناهان آزرده می‌شوند؛ همچنین است اولیائی که مشامِ برزخی‌شان باز است، از بوی بد گناهان ما آزرده می‌شوند. چه باید کرد تا این بوی بدِ گناه، ما را نزد ملکوتیان رسوا نکند؟ امام رضا علیه‌السلام می‌فرماید: تعَطَّرُوا بِالاسْتِغْفَارِ لاَ تَفْضَحْکُمْ‏ رَوَائِحُ الذُّنُوبِ: با استغفار خود را معطّر کنید، تا بوی بدِ گناهان شما را رسوا نکند... 📚امالی الطوسی، ص ۳۷۲
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️ 🌐با سلام و عرض ادب🌐 امشب ساعت ۲۱ جلسه سوم آموزش شعر با موضوع👇👇👇👇 ✅ تصویر سازی در شعر ✅ 🛑 با حضور دکتر فرامرز عرب عامری🛑 🍃 در ایتا برگزار میشود.. جهت شرکت در این جلسه وارد لینک زیر شوید. 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/629866555C58e48db76f ❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-کودکانه هدیه🌹 خانم مشتری از فروشنده تشکر کرد و پاکت های خرید را براشت.از در بیرون رفت. سمانه دوباره اسکانس هایش را نگاه کرد. فروشنده پرسید: -خانم کوچولو، چیزی می خواستی؟ سمانه مِن مِن کرد و گفت: -بله، یعنی شما چیزی هم دارید که ارزون باشه؟ فروشنده پرسید: -مثلا چقدر؟ سمانه دستش را بالا برد و پول هایش را نشان داد. فروشنده خندید و گفت: -نه دخترم با این ها فقط می تونی برای خودت خوراکی بخری. سمانه ناراحت شد و از مغازه بیرون رفت. دوباره از پشت ویترین به عروسک های مو طلایی نگاهی انداخت. پول هایش را در جیبش گذاشت و رفت. وقتی به خانه رسید، مادر در باز کرد. با لب های آویزان، سلام داد. مادر جوابش را داد وگفت: -چیزی شده؟ سمانه گفت: -نه، هیچی نشده. به اتاق رفت و لباسش را عوض کرد. بعد از ناهار مشغول انجام تکالیفش شد. از لای کتابش، کارت دعوتِ تولدِ طهورا، به زمین افتاد. آهی کشید و با خودش گفت: -ولی بدون کادو که نمی تونم برم تولد. هر چه با خودش فکر کرد که چه کادویی ببرد، فکرش به جایی نرسید. می دانست که مادر هم پولی ندارد. کتابش را بست و به طرف کمد رفت. درش را باز کرد. بسته کاغذ رنگی را برداشت. خانم معلم چند کاردستی یاد داده بود. قیچی و چسب را برداشت و مشغول ساختنِ کاردستی شد. یک خانه ویلایی کوچک که در حیاطش درخت و گل داشت. کارش که تمام شد، با خوشحالی آن را روی میز گذاشت. روز بعد تعطیل بود و طهورا همه بچه ها را به جشن تولدش دعوت کرده بود. سمانه از مادرش اجازه گرفت. کاردستی اش را برداشت و به خانه طهورا رفت. وقتی وارد خانه شد، جعبه های بزرگ کادو شده را دید. نگاهی به کار دستی اش انداخت. با خودش گفت:"کاش اصلا نمی آمدم." بچه ها مشغول خوردن میوه بودند. با دیدن کاردستی اش، بعضی ها پچ پچ کردند و خندیدند. طهورا از اتاق بیرون آمد. تا او را دید نزدیک شد. دستش را گرفت و گفت: -خوش اومدی، وای این کادوی خوشگل رو برای من آوردی؟ لب های سمانه از هم باز شد و گفت: -تولدت مبارک. طهورا خندید و گفت: -ممنونم، خیلی برای ساختنِ این کاردستی زحمت کشیدی. خیلی قشنگ شده. دست سمانه را گرفت. با هم کنار بقیه دوستانشان رفتند. موقع نشان دادن کادوها شد. چند تا از بچه ها عروسک مو طلایی گرفته بودند‌. چند تای دیگه عروسک های کوچک تر. همه کادوها عروسک بود. طهورا با خوشحالی، کاردستی سمانه را نشان داد و گفت: -سمانه برام خونه عروسک درست کرده. همه دست زدند و از کاردستی سمانه تعریف کردند. سمانه خندید. هفته بعد توی مدرسه برای بچه ها جشن تکلیف گرفتند. سمانه تصمیم گرفت برای همه بچه ها، خانه عروسک بسازد. با پولی که داشت، کاغذهای رنگی بیشتری خرید. هر روز تکالیفش را زودتر انجام می داد، تا کاردستی بسازد. بالاخره روز جشن رسید. سمانه با کمک مادرش کاردستی ها را به مدرسه برد. بچه ها با دیدن کاردستی ها خوسحال شدند. همه از سمانه تشکر کردند. (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد ممنوع و حرام است⛔️ https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلنوشته🌹 شده ام عاشق و بیمار ولی یار نیامد به تمنای دلی خسته و تبدار نیامد همه شب دست به دعا ناله کنان گریان بنشینم به سحر خیره و بیدار نیامد همه گویی که شود جمعه و وقت دیدار صدو یک جمعه گذشت، وعده دیدار نیامد به گمانم که گناهم شده سد، بسته راهش که به عمری زده ام ضجه و تیمار نیامد تو بگو چاره ی کارم، چه کنم بی یارم نگرانم که شود مرگ پدیدار، نیامد (فرجام پور) اللهم عجل لولیک الفرج🌺 شبتون نورانی🌹 التماس دعا🌹 https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ریپلی به قسمت اول رمان زیبای تینا هدیه نگاه مهربانتان🌹 دوستان جدیدالورود خوش آمدید 💐 منتظر دریافت نظرات سازنده شما بزرگواران هستم✅ ⛔️با احترام هرگونه کپی برداری و استفاده از رمان و داستان ها و دلنوشته و نام نویسنده است و پیگرد قانونی دارد.⛔️
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️ 🌐با سلام و عرض ادب🌐 امشب ساعت ۲۱ جلسه سوم آموزش شعر با موضوع👇👇👇👇 ✅ تصویر سازی در شعر ✅ 🛑 با حضور دکتر فرامرز عرب عامری🛑 🍃 در ایتا برگزار میشود.. جهت شرکت در این جلسه وارد لینک زیر شوید. 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/629866555C58e48db76f ❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
همین الان تدریس شروع شد 👆👆👆 جا نمونید📣📣📣
┄┅─✵💝✵─┅┄ بنام‌ دوست گشاییم دفتر صبح را بسم الله النور✨ روزمان را با نام زیبایت آغاز میکنیم در این روز به ما رحمت و برکت ببخش و کمک‌مان کن تا زیباترین روز را داشته باشیم الهی به امید تو 💚 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون ┄┅─✵💝✵─┅┄
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام علی علیه‌السلام فرمودند: خوشبخت ترين مردم در دنيا، كسى است كه از آنچه مى داند برايش زيان آور است دورى كند و بدبخت ترين آنان كسى است، كه از هواى نفس خود پيروى كند.✨ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄