eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.4هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
4.7هزار ویدیو
137 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
ماشین های پرویز خان🌹 روزی روزگاری ادم خوب وپولداری توی یک مزرعه زندگی می کرد. به نامِ پرویز خان👨 او چهارتا خودرو داشت یک سانتافه🚙 یک 207🚗 یک نیسان 🚚 ویک بنزِ قدیمی 🚘 روزی او به پارکینگ می رود نیسان با خوشحال می گوید :پرویز خان امروز بامن برویم. 207 می گوید :نه قربان خواهش می کنم من را ببرید. بنز قدیمی می گوید:پرویز خان درسته من پیر شدم ولی سرِ حالم خواهش می کنم بامن بیرون برید.😔 سانتافه که تاحالا ساکت بود . می گوید: ولی من از همه بهترم من را ببرید.✅ پرویز خان گفت: نوبت شماهم می شود. وسوار سانتافه شد و رفت. فردای ان روز هم سوار بنزِ قدیمی شد ورفت. نیسان و207 می گفتند ماهم قدیمی هستیم ولی سوار ما نمی شود.😔 بااین ماشینِ پیر واین تازه وارد می رود. بهتر ه ما دیگه اینجا نمونیم. وباهم دیگه رفتند. پرویز خان واردِ پارکینگ شد. وگفت:نیسان کجاست ؟ می خوام باهاش بار ببرم وبا 207 می خواهم به کارواش بروم. سانتافه گفت: انها رفتند. وپرویز خان رفت وانها را پیدا کردو اورد . او به انها گفت : من بتز قدیمی وسانتافه را برای عروسی برده بودم وبه دوستانم دادم. وشمارا برای کارهای دیگه لازم دارم. وانها فهمیدند هر کسی را برای کاری ساخته اند🌹 وتا اخر عمرشان کنار هم ماندند @dastanhay
ادامه داستان 🌸
قسمت 160 تا وارد شدم . صدای جیغ سحر بلند شد وسریع رفتم . طرفِ ویلا. ماشینشون روشن وآماده بود . وکسی نبود همه داخل بودند. از همون جا داد زدم : _سحر چی شده؟ کسی جوابم رو نداد . آرام رفتم جلو. توی اتاقِ مادرش جمع بودند . باز هم سحر را صدا زدم که برگشت طرفم. موهاش پریشون بود وفقط ضجه می زد. به خودم جرأت دادم و رفتم جلو. مادرش روی تخت افتاده بود وبه سختی نفس می کشید. سِرم توی دستش بود. و دکتر بالا سرش بود .ومعلوم بودکه خیلی نگرانه . کنار سحر نشستم وسرش رو توی آغوشم گرفتم و نوازش کردم . خدمتکارشون با یک لیوان آب قند اومد. اونو طرف سحر گرفت . و گفت: _خانوم اینو بخورین. _نه نمی خورم 😭 بیدرنگ لیوان رو از دستش گرفتم و به لبهای سحر نزدیک کردم. _سحر تورو خدا بخور . یه نگاهی بهم انداخت .انگار تازه متوجه من شده بود. و با چشم های حیرت زده لیوان رو از دستم گرفت و چند جرعه خورد. انگار حالش بهتر شده بود. به سمتِ مامانش برگشت. گفتم: _نگران نباش حتما خوب می شه . یک دفعه صدایی منو به خودم آورد . _نه حالش خیلی بده . یعنی این دفعه خیلی بد شده . با تعجب برگشتم . باورم نمی شد. چقدر کم عقلی کردم . حساب این جاش رو نکرده بودم . https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
قسمت 161 با شنیدن صداش سرم وپایین انداختم و از جام بلند شدم . که دوباره گفت: _ممنونم که اومدی . ولی داریم مامان رو می بریم بیمارستان حالش خیلی بده . فعلا ماهم از اینجا می ریم. لال شده بودم .هیچی نمی تونستم بگم . یادِ چند روز پیش افتادم . و رفتار ِبدش با من . بدون هیچ حرفی به طرف در راه افتادم. که دوباره صدام زد: _گندم ! باشنیدنِ اسمم از زبونش . خشکم زد. بغض گلوم رو فشرد.دیگه نمی خواستم تحقیر بشم. از اومدنم توی این خونه پشیمون شدم. با سرعت قدم برداشتم . که خودش رو بهم رسوند. و جلوی راهم را گرفت.سرم پائین بود. سرش رو خم کرد توی صورتم و گفت: _اینو نگفتم که بری. قلبم داشت از جا کنده می شد. نمی دونم زبونِ درازم کجا رفته بود . لال شده بودم. ولی نباید کم می آوردم. نکنه پیشِ خودش خیالِ بد کنه .باید جوابش رو می دادم . تمامِ توانم رو جمع کردم. سحر هم ساکت شده بود وبه ما زل زده بود. تپش قلبم بالا رفته بود. سرم رو بالا اوردم و زٍُل زدم توی چشمهاش و با حرص نگاهش کردم . با لبخندی تلخ بهم نگاه می کرد . شاید وقت تلافی کردنِ نبود . اونم با اون اوضاعِ مادرش . ولی من...... https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلنوشته 🌹 بارالها من خسته بودم از درد، درمانِ من نیامد چشمم به ره نشستم ، آن یارِمن نیامد اشک از مژه ببارد ، دستِ دلم گرفتم دل سر به کوی غم شد، غمخوارِ من نیامد اللهم عجل لولیک الفرج🌸 شبتون بهشت درپناه خدا التماس دعا🌹 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💝✵─┅┄ برخیز و سلامی کن ولبخند بزن که این صبــح نشانی زغم وغصـه ندارد. لبخنـد خـدا در نفس صبح عیان است بگذار خـدادست به قلبـــ💗ـــت بگذارد. الهی به امید تو ســلام صبحتون بخیروشادی 🌸 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
💞 امام حسن مجتبیٰ (ع): ‌ 🌸 عادت های [بد] مغلوب كننده اند. پس، هر كس در نهان و خلوتهاى خود به چيزى كند، آن چيز او را در آشكار و ميان جمع رسوا سازد. ‌ 🍃تنبيه الخواطر : 2/113📚 ‌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃🌸 🍃🌸. 👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻 🌸 🎥تصویری ❇️ تصحیح قرائت و تجوید نماز ✅🔸آموزش صحیح خوانی نماز ✅🔷جلسه چهارم ✅🔸مدت زمان: ۲:۵۲ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا