eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.6هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
4.5هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰، 👇🏻رابطه به چه معناست؟(ریلیشن شیپ) 🤔ریشه لغوی کلمه رابطه به چه معناست؟ ری 👈🏻تکرار لیشن👈🏻بار شیپ👈🏻وضعیت 🤩یعنی وضعیت تکرار شونده ای که ما مدام به یک آدم رجوع می‌کنیم که باری را از دوشش برداریم✅ ۷،
😍رابطه یعنی من فردی را انتخاب می‌کنم که به او محبت کنم، باری را از روی دوشش بردارم، حالش را خوب کنم. 😌اگر هر دو طرف این تعریف را بدانند و باور داشته باشند زندگی عالی خواهد شد. 😍💞 🔝پس این تعریف لغوی رابطه بود. ◀️رابطه ی عاطفی غذای روح است و تنهایی برای خداست و ما به رابطه نیاز است. ۸،
❓رابطه ی عاطفی چیست؟ ❤️ در آن سهم قابل توجهی از وجود داشته باشد. 🔽ما یک 🔸 رابطه ی مبادله ای داریم 🔸یک رابطه ی عاطفی 🔽رابطه مبادله ای ✔️رابطه دو تا شریک، مدیر و کارمند، مالک و مستاجر 🔚یک چیزی را در اختیارت قرار داده و شما بهای آن را می‌پردازی ۹،
🔽رابطه عاطفی💞 🔙رابطه ای است که در آن سهم عاطفه زیاد است و سهم مبادله در آن کم است. ☑️در رابطه عاطفی چرتکه انداختن نیست، دهندگی و گیرندگی وجود دارد. اما مفهوم آن این نیست و سهم عاطفه در آن زیاد است . ✔️فقط هم رابطه عاطفی بین همسران نیست، می‌تواند بین دو دوست باشد، یا بین پدر و پسر یا... ۱۰، ادامه دارد✅ اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خب چطور بود⁉️ خسته که نشدید⁉️😊 اگر ادامه اش براتون مهمه ما هستیم💪 را برای ادمین بفرستید👇 @asheqemola
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
سلام عزیزان عیدتون مبارک💥💥💥 #عیدی🎁🎁🎁 باز هم براتون عیدی دارم😍👏👏 مخصوص دختر خانم‌ها👰‍♀ #دوره_ا
احسنت به این مادرهای عزیز و دغدغه مند👏 مادرهای عزیز درس و مشق و کنکور سرجاش اما اموختن مهارت های زندگی بر فرزندان‌ دلبندتان واجبه اگر مثل این مادر عزیز آینده و سرنوشت دخترخانم هاتون براتون مهمه حتما این دوره را براشون تهیه کنید✅ بر همه دخترخانم ها واجبه که دوره را شرکت کنند✅✅✅✅ حتی مادرها باید شرکت کنند تا بتونن مثل یک مشاور کارکشته کنار فرزندان‌شون باشند تا انها انتحاب درستی انجام بدن و زندگی سعادتمند داشته باشند اگر خوشبختی بچه هاتون براتون مهمه عجله کنید 👏👏👏 ادمین ثبت نام 👇 @asheqemola بهترین هدیه روز دختر😍🎁👆
تقریبا هر هفته چند مورد مشاوره ازدواج دارم که واقعا جای تاسفه که این دخترخانم های عزیز با تمام استرس و دغدغه ای که برای انتخاب همسر و رو در رویی با خواستگار دارند اصلا مهارتی نیاموختند❌
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
سلام عزیزان عیدتون مبارک💥💥💥 #عیدی🎁🎁🎁 باز هم براتون عیدی دارم😍👏👏 مخصوص دختر خانم‌ها👰‍♀ #دوره_ا
اینجا هستم👆✅ تا کمک تون کنم که ان شاءالله سعادتمند بشید زندگی و سرنوشت ما را انتخاب‌های ما می سازند✅ خیلی خیلی این قضیه را جدی بگیرید✅ با هزینه خیلی ناچیز می تونید کلی اطلاعات کسب کنید و از مشاوره و همراهی مستقیم بنده هم استفاده کنید👏
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
سلام عزیزان عیدتون مبارک💥💥💥 #عیدی🎁🎁🎁 باز هم براتون عیدی دارم😍👏👏 مخصوص دختر خانم‌ها👰‍♀ #دوره_ا
🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁 هزینه این دوره برابر با یک ساعت مشاوره است که اگر باز هم براتون سنگینه می تونید در دو قسط پرداخت کنید کلمه قسطی را برای ادمین بفرستید👇 @asheqemola تا راهنمایی تون کنه حتی اگر می خواهید سر ماه پرداخت کنید حتما ثبت نام تون را قطعی کنید و بقیه را سر ماه پرداخت کنید این هم عیدی ما به شما عزیزان😊👆🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_فرشته مادر قابلت رو نداره؛ وبعد کادو را به فرشته داد: _بازش کن عزیزم . سوغاتِ مشهده تبرکش کردم برات . وفرشته تشکر کردوکادو را باز کرد . یک چادر نمازِ گلدارِ قشنگ ؛ که عطر وبوی حرم می داد‌. شاید این چند وقت؛ این زیباترین حسی بودکه تجربه کرده بود. بعداز چند وقت بالاخره لبخند روی لباش نشست ‌. وبا خوشحالی نفسِ عمیقی کشید . وتمامِ آن رایحه ی دل انگیز را به تک تک سلولهای بدنش هدیه کرد. چقدر دلش هوای زیارت کرد. وچقدر به وجد آمد ازاین سوغاتی خوش عطر .واز خانم رسولی تشکر کرد. _به به فرشته خانم بالاخره نمردیم لبخند شمارا هم دیدیم چه عجب! صدای فاطمه بود که باشیطنت نگاهش می کرد. _دخترم همیشه خوش اخلاقه فاطمه .. _بله ولی امروز به برکت امام رضا برای ما هم خندید . ومامان گفت: _آخه فرشته خیلی زیارت رو دوست داره..متاسفانه این چند سال هم اصلا فرصت پیش نیومده بریم. _کاری نداره که ان شاءالله که جمعه شب که خانه ماهستید ؛ یه برنامه برای جمعه می ذاریم .همین نزدیکیها یه امامزاده داریم ؛ ناهار برمی داریم می ریم هم فاله هم تماشا.... آن شب فرشته سرِ سجاده نمازِ شبش باز با خدای مهربون خلوت کرده بود خیلی دلش می‌خواست آن چادر نمازِ سوغاتی را سرش کند؛ ولی نمی‌توانست چادر را برداشت مرتب می‌بوئید ولی نمی‌دانست باید چه کار کند؟ همه چیز دست به دستِ هم داده بود تا فرشته سرنوشتی غیر از آنی که برای خودش تصور می‌کرد داشته باشد. و آن شب این سوغاتی حسِ خوبی برایش به ارمغان آورده بود "خدایا! چه کار کنم ؟ من که از اول خودم رو به خودت سپردم .یعنی تو هم اینو می‌خوای؟" نمازش که تمام شد. تسبیحش را برداشت و به دیوار تکیه داد.که نگاهش به زیرِ تخت چرخید . کتاب؟این چه کتابیه؟! کتاب را از زیر تخت بیرون کشید . کتابِ زهره . آئینِ همسر داری. با خودش فکر کرد "امشب باید تکلیفِ خودم رو روشن کنم . باید یه کاری بکنم .من حتما گرفتارِ یه عشقِ یه طرفه شدم .اگه فرهاد منو می‌خواست ؛این چند سال یه جوری بهم فهمونده بود؛ ولی اون خواب؛ اون استخاره خدایا! پس اون وعده‌ای که دادی اون چی؟!" (دل و عقلش با هم در ستیز بودند) دیگر کلافه از این همه ستیزه کتاب را باز کرد برای فرار از این برزخ پناه برد به خواندنِ کتاب. صدای اذان صبح بلند شد و فرشته غرق در خواندنِ کتاب بود . بلند شد و برای نماز صبح آماده شد و بعد از نماز؛تصمیمِ نهایی را باید می‌گرفت. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
نمازش تمام شد .سر به سجده گذاشت . باید از این برزخ نجات پیدا می‌کرد. دیگر تحمل این هم درد را نداشت . هم خودش در عذاب بود. هم رفتارش اطرافیان را آزار می‌داد. نگاهِ نگرانِ مامان. وبابا که دیگر کمتر صحبت می‌کرد. یعنی این فرشته بود که خودش را از جلوی چشمِ اهلِ خانه تا می‌توانست دور می‌کرد و به اتاقش پناه می برد. حالا فرزاد خیلی نگران و پر استرس نگاهش می‌کرد. دیگر از آن فرشته ی شاد و پر جنب وجوش خبری نبود . خانواده علی هم که روی خوشی از فرشته ندیده بودند. و ازهمه بدتر علی که با هزار امید می‌آمدو فرشته کلامی بااو صحبت نمی‌کرد. وحتی نگاهی هم به او نمی‌ انداخت. و خودش که از همه داغون‌تربود. امروز دیگر باید تصمیم نهایی را می‌گرفت .دیگر بس است. خودش هم کلافه شده بود و دیگر تحمل این وضعیت را نداشت .سر از سجده شکر برداشت و تسبیح به دست گرفت. و بعداز ذکر گفتن دوباره به سجده رفت. "خدایا! من به تو اطمینان دارم . من خودم رو به تو سپردم . می دونم هرچه برام رقم بزنی حتما به نفعمه .من رضایتت را می‌خوام . من شادی و رضایتِ مامان و بابام رو می‌خوام .نمی خوام از دستم ناراضی باشند.خدایا! فقط به خاطر تو؛ از امروز تمامِ عشقِ چند ساله ام رو از دلم بیرون می‌ریزم .راضی میشم به رضایِ تو. خدایا! من که از وقتی خودم رو شناختم رضای تو برام از هر چیزی مهم‌تر بوده . امروز هم به خاطرِ رضای تو عشقِ فرهاد رو از دلم بیرون می‌ریزم .خیلی سخته. ولی من می‌تونم حتمامی‌تونم؛ بدتر از همه دردم را به کسی هم نمی‌تونم بگم.خدایا! خودت همدمم باش خودت دلداریم بده .جز تو کسی رو ندارم.خدایا! بی‌کسم کمکم کن . به دادم برس. تا بتونم از پسش بر بیام" و سر سجده اشک ریخت و اشک ریخت وقتی سر از سجده برداشت سبک شده بود سبکِ سبک. "خدایا! شکرت ممنونم که همیشه هستی ولی حکمتِ اون خواب و اون استخاره را نمی‌دونم هنوز.کاش حکمتش رو بهم می‌فهموندی.کاش می‌دونستم. چرا بهم وعده دادی و حالا یه سرنوشتِ دیگه برام رقم زدی.کاش می‌دونستم خدا" آنقدر گرمِ مناجات بود که حسابِ ساعت از دستش در رفته بود که مامان صداش کرد. _فرشته مادر بیداری؟بیا صبحونه حاضره . به پنجره نگاه کرد. هوا روشن شده بود باز هم یک شبِ دیگر تا صبح نخوابیده بود ولی حالِ خوبی داشت . چون آن شب را تا صبح با خدای مهربان بود و حالا سبکبال و آماده برای یک زندگی جدید . پس باید دوباره همان فرشته شاد و خوش اخلاق شود. "خدایا! خودت همه چیز و درست کن کمکم کن خدا جون" 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💝✵─┅┄ چه زیباست که هر صبح همراه با خورشید به خدا سلام کنیم💚 نام خدا را نجوا کنیم و آرام بگوییم الهی به امید تو💚 سلام امام زمانم🌺 سلام صبحتون پر نور🌹 ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها فرمودند: خداوند جهاد را جهت عزّت و سرافرازی اسلام مقرر فرموده است.✨ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💝✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💪 سفره دار باش بزار بقیه ام از کنار تو نون ببرن خدا میبینه حال میکنه، سفره تو بزرگتر میکنه💜 الهی به امید خودت❤️ الهی شکر، الحمدلله رب العالمین🌺 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
🌿 نماز فوق‌العادۀ یک‌شنبۀ ماه ذی‌القعده ✨هدیۀ جبرئيل در سفر معراج به پیامبر✨ ☀️ این نماز برای یک‌شنبۀ اوّل ماه ذی‌القعده وارد شده است؛ ولی قید خاصّی ندارد. خواندن آن در تمام یک‌شنبه‌های ماه ذی‌القعده و در طول سال توصیه می‌شود. 🔅 از رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم روايت شده است كه هر كه این نماز را بجا آورد، توبه‌اش مقبول و گناهانش آمرزيده شود، خصماء او در روز قيامت از او راضی شوند، با ايمان بميرد و دينش گرفته نشود، قبرش گشاده و نورانی گردد، والدينش از او راضی گردند، مغفرت شامل حال والدين او و ذريّه او گردد، توسعۀ رزق پيدا كند، ملك‌الموت با او در وقت مردن مدارا كند و به آسانی جان او بيرون شود. 🍃 نحوۀ خواندن نماز یک‌شنبه ماه ذی‌القعده: ▫️ابتدا غسل مستحب توبه کند و سپس وضو بگيرد. ▫️این نماز چهار رکعت است. در هر رکعت بخواند: ▪️سوره «حمد» ۱ مرتبه ▪️سوره «توحید» ۳ مرتبه ▪️سوره «فَلَق» ۱ مرتبه ▪️سوره «ناس» ۱ مرتبه ▫️بلافاصله بعد از سلام نماز باید ۷۰ بار استغفار کند و بگوید: ▪️«أسْتَغْفِرُاللهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» ▫️بعد از هفتاد بار استغفار، بگوید: ▪️«لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» سپس این دعا را بخواند: ▪️«یا عَزِیزُ یا غَفّارُ! اِغْفِرْلِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمیِعِ الْمُؤْمِنینَ والمُؤْمِنَاتِ؛ فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلّا اَنْتَ» ▫️ای خدای عزیز! ای خدایی که غفّار و بخشنده هستی! گناهان مرا و گناهان همۀ مردان و زنان مؤمن را ببخش؛ که جز تو بخشندۀ گناهی وجود ندارد و جز تو کسی نیست که گناهان را ببخشد. 🍃 چند نکتۀ مهم : 🔅 نحوۀ خواندن این نماز به دو صورت نقل شده است: ▪️۱- یا دو نماز دو رکعتی که بعد از سلام دو رکعت اوّل، بلافاصله انسان بلند می‌شود و نیّت دو رکعت بعد را می‌کند و در نتیجه جمعاً چهار رکعت می‌شود. ▪️۲- یا اینکه این چهار رکعت به شکل پیوسته انجام می‌شود با نیّت یک نماز چهار رکعتی که در رکعت دوّم آن تشهّد و سلام نیست و فقط در پایان رکعت چهارم تشهّد می‌خواند و سلام می‌دهد. 🔅 خواندن این نماز به هر دو صورت توصیه شده است. با توجّه به اینکه وقت بسیار کمی می‌گیرد؛ چه خوب است انسان به هر دو صورت بخواند؛ که هر یک از این دو در روایت مقصود بوده است، به آن عمل شده باشد. 🔅 نمازهایی که در روایات گفته شده است بعد از سلام نماز فلان ذکر را بگویید، بهتر است بعد از سلام، ذکر مستحبّ دیگری نگویید. حتّی سه مرتبه الله اَکْبَر را که مستحب است بعد از سلام نماز گفته شود، احتیاطاً نگویید. بلافاصله بعد از اینکه سلام نماز را دادید تسبیح را بردارید و استغفار کنید. 🔅 این نماز آثار و برکات فوق‌العاده‌ای دارد؛ که قبلاً عرض کرده‌ام. وقتی به آن صحبت‌ها مراجعه کنید، رغبتتان برای از دست ندادن این نماز به مراتب بیشتر می‌شود. http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 🎥 🎀 زیباترین زن دنیا! 🎤 دکتر شهرام اسلامی خیلی جالبه..اون زنی زیباست که حس تحسین منو تامین میکنه http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💞✵─┅┄
💞 مردان زمانیکه خانمها سرشان روی شانه یا گردن شان میگذارند احساس صمیمیت ونزدیکی ومالکیت میکنند این تکنیک بسیارظریف براى بدست آوردن دوباره قلب همسرتان میباشد. http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
قلب مردان با زنان متفاوت است ! ▫️محققان پی برده اند فارغ از اندازه ی کلی بدن مردان، قلب آن ها معمولاً بزرگ تر از زنان است. به علاوه، حفره های قلب مردان هم بزرگ تر است و قلب زنان رگ های باریک تری در مقایسه با مردان دارد. اما تفاوت های میان قلب زنان و مردان تنها از نظر اندازه نیست؛ قلب زنان تندتر از مردان می زند اما قلب مردان خون بیشتری را با سرعتی پایین تر پمپاژ میکند ▫️به علاوه، قلب مردان واکنش متفاوتی به اضطراب دارد. در موقعیت های اضطراب آور، سرخرگ های قلب مردان منقبض می شود و به همین دلیل فشار خون آن ها بالا میرود. اما در موقعیت مشابه، ضربان قلب زنان بالا می رود و خون بیشتری به بدن آن ها پمپاژ می شود. 💞 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
💞 بر اساس تحقیقات انجام شده زنان نیازمند محبت زبانی هستند.❤️ شک نکنید گفتن جمله کوتاهی نظیر عزیزم دوست دارم❤️ میتوانید احساسات همسرتان را برانگیخته کنید. شاید برای شما تمسخر آمیز باشد اما زنان نیازمند ابراز علاقه زبانی هستند💞🤗 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
.😍💞 آغوش "تُـــــو" آرامش دنیای منه دلبر...😘❤️ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💞✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در جدالِ بینِ دل و عقل، این عقلِ فرشته بود که پیروز شد و فرشته برای رضای خدا پا روی دلش گذاشت. با این که فراموش کردنِ فرهاد برایش خیلی سخت بود و هر لحظه چشمانِ سبز رنگ فرهاد و صورت کشیده و جذابش جلوی چشمانش ظاهر می‌شد؛ تصمیمِ مهمِ زندگیش را گرفت. چشم‌هایش را بست و روی هم فشار داد. "خدایا! کمکم کن فراموشش کنم. خدایا! کمکم کن برای علی همسری باشم وظیفه شناس. اون چیزی که تو می‌پسندی . خدایا! فقط به امید خودت" از اتاق بیرون آمد به طرفِ باغچه رفت و بعد از مدت‌هاامروز هوای مطبوع و رایحه دل انگیزِ این صبح زیبا را احساس کرد .نفسِ عمیقی کشید و کنارِ گلهای باغچه نشست . چند روزی می شد که انگار اصلا این گل‌ها و درخت‌ها را ندیده بود. این همه زیبایی کجا بود ؟که از دیدِ فرشته پنهان بود . حالا از تصمیمی که گرفته بود راضی بود.خدا را شکر کرد و از جا بلند شد. شیرِ آب را باز کرد و شروع کرد به آب دادنِ گل‌ها و درخت‌های باغچه . مادر و فرزاد از پشتِ پنجره نگاه می‌کردند و از این که امروز حالِ فرشته خوبه خوشحال بودند. شبِ مهمانی فرارسید و همه خانواده به همراه فریبا و حامد و بهار به خانه آقای رسولی رفتند. بعد ازشام و پذیرایی خانم‌ها گوشه‌ای از پذیرایی بودند و آقایان گوشه ای دیگر. که فاطمه درِ گوش فرشته گفت: _فرشته میای بریم اتاق‌هاتون رو ببینی فرشته آروم لبش رو گاز گرفت و گفت: _نه زشته من نمیام. _یعنی چی؟ تو خونه خودت رو هم نمی‌خوای ببینی. بعد با صدای بلند گفت: _با اجازه‌تون من و فرشته می ریم حیاط. و دستِ فرشته را گرفت و با خودش برد . در حیاط راه پله‌ای بود که به طبقه دوم می‌رفت. _خب عروس خانم بریم ببینم از خونه خودت خوشت میاد یا نه؟ یک اتاق کوچک و یک پذیرایی جمع وجور و یک آشپزخانه کوچک. طوری طراحی شده بود که به دو طرف پنجره داشت و از یک طرف فضای حیاط و باغچه ودرختان و از طرفِ دیگر؛ فضای کوچه نمایان بود. _حالا قراره داداش تا عروسی یه رنگی هم به دیوارها بزنه. خوبه فرشته؟ خوشت میاد؟ و فرشته باشرم و آهسته گفت: _آره خوبه ممنون. _ببین فرشته من فقط 2 سال از تو بزرگترم .تو رو خدا با من راحت باش. به خدا دلم می‌گیره این جوری حرف می‌زنی .قرارِ بیای اینجا با هم زندگی کنیم .تو رو خدا خجالت رو بگذار کنار. و فرشته با لبخندی جوابِ مهربانی‌اش را داد. وقتی برگشتند به اتاق ؛ مادر علی به فاطمه اشاره‌ای کرد و فاطمه به اتاق رفت وقتی برگشت . سینی در دست داشت که با گلهای رز تزئین شده بود و جلوی فرشته گذاشت و گفت: _بفرمایید این هم کادوی عروسِ گلمون که داداش زحمت کشیده. _فرشته جان مادر قابلِ شما را نداره . باز کن ببین خوشت میاد. سلیقه علی آقاست . ولی فرشته سرش را بلند نکرد . سر به زیر گفت: _ممنونم دستتون درد نکنه. فاطمه گفت: _اینم کارِ خودمه . و جعبه کوچک را برداشت و باز کرد. یک پلاک و زنجیر ریز نقش که طرحِ ماه و ستاره داشت . مادرِ فرشته از خانم رسولی و علی آقا تشکر کرد ولی فرشته هنوز سر به زیر بود و گونه هاش سرخ شده بود. که فاطمه با اجازه‌ای گفت و از زیرِ روسری زنجیر را به گردنِ فرشته قفل کرد. ولی سخت‌ترین لحظهبرای فرشته ؛ لحظه‌ ی خدا حافظی بود.جلوی درِ حیاط یک لحظه نگاه فرشته ؛ برای اولین بار، در نگاه علی گره خورد. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
آن شب برای اولین بار، فرشته چهره علی را دید و از شرم سر به زیر انداخت و خدا حافظی کرد. دوباره آخر شب با خدای مهربان خلوت کرد "خدایا! راضی‌ام به رضای خودت من با تو عهد کردم تا بنده خوبی باشم . عهد کردم گناه نکنم . و عهد کردم راضی به تقدیرت باشم و عهد کردم تمامِ تلاشم را کنم تا وظایفِ همسری‌ام را به نحو احسن انجام بدم تا از من راضی باشی .خدایا! فقط به خاطرِ تو.پس کمکم کن تنهام نذار که به کمکت احتیاج دارم" خانه حال و هوایِ عروسی به خودش گرفته بود . روزهایی که بابا خانه بود، با مامان برای خریدِ جهیزیه می رفتند . فریبا و زهره و زهرا خانم بیشترِ روزها آنجا بودند . و در دوخت و دوز و آماده کردنِ جهیزیه کمک می‌کردند. و فرزاد هم قول داده بود تا مراسم ِعروسی بماندو جبهه نرود. فرشته سعی می کرد بیشتر از قبل آشپزی و خانه‌داری را یاد بگیرد. و تا فرصت پیدا می‌کرد کتابِ آئین همسرداری را می‌خواند . عزمش را جزم کرده بود تا همسرداریش هم برطبق دستوراتِ دین خدا باشد. ولی هنوز علی را که می دید سر به زیر می‌شد و ساکت فقط از ناراحتی و اَخم دیگر خبری نبود. بالاخره روزِ عقد و عروسی رسید همه چیز به خوبی برگزار شد. عقد خانه فرشته و جشنِ عروسی خانه ی علی . بعد از عقد، علی دستِ فرشته را گرفت و آرام درِ گوشش گفت: _ازت ممنونم فرشته . وقتی پا در خانه نقلی و قشنگشان گذاشتند علی گفت: _به خونه خودت خوش اومدی فرشته. از آن شب فرشته شد عروسِ خانه ی علی و در خانه نقلی و کوچکشان ، زندگی را با عشق و محبت شروع کردند . فرشته تمامِ تلاشش را می‌کرد که همسر خوبی باشد ودرزندگیِ جدیدش تمامِ همّ و غمّش آرامش و خوشبختیِ همسرش باشد. دیگر به فرهاد فکر هم نمی‌کرد. وکلا اورا فراموش کرده بود. و علی هم هر چه مهربانی و محبت داشت در طبق اخلاص می‌گذاشت و نثارِ همسرِ فداکارش می‌کرد و فرشته راضی بود به تقدیرِ خداوند. خدا را شکر می‌کرد به خاطرِ داشتنِ چنین همسر مؤمن و مهربانی. چند هفته‌ای از ازدواجشان گذشته بود. که مادرش مهمانی ترتیب داد و فرشته را پاگشا کرد . واو خوشحال بود که همه فامیل را در خانه مادرش می‌بیند. آن شب باید منتظر می‌ماند تا علی از شرکت بیاد و با هم بروند. هوا تاریک شده بود که علی آمد و سریع حاضر شد و با هم رفتند. همه جمع بودند و از دیدنِ فرشته و علی خوشحال شدند. ولی یک نفر اَخم‌هایش در هم بود. بعد از شام فرشته در آشپزخانه کمکِ فریبا ظرف‌هارا می‌شستند که زن‌دایی واردِ آشپز خانه شد و گفت: _بچه ها کمک نمی‌خواین؟ فریبا با لبخند گفت: _نه زن‌دایی جون ممنون شما بفرمایید. _کاری هست بگید. خسته شدم از بس نشستم. _ممنون کاری نداریم . _خب عروس خانم چه خبرا؟خوش می گذره؟ فرشته دستهایش را با حوله خشک کرد. وکنار زن‌دایی آمد . _ممنونم خوبه می‌گذره .شما چه خبر خوبید؟ _ان شاءالله خوشبخت بشی.ممنون ما خوبیم اگه امیر بذاره. می‌دونی که ما چقدر دوستت داریم .واقعا دلمون می‌خواست عروس ما بشی .ولی این امیر حرفشو درست و حسابی که نمی‌زنه در جریانِ خواستگاری و عروسی هم که نبود .حالا که اومده مرخصی منو بیچاره کرده .نمی‌دونی چقدر گریه کرد. میگه تو که می‌دونستی من فرشته رو دوست داشتم چرا کاری نکردی؟ چرا گذاشتی عروسی کنه؟ فرشته مبهوت به حرفهای زن‌دایی گوش می‌کرد. "پس بگو چرا اَخم‌هاش توی همه . آقا چه توقع‌ها داره با این اخلاق های بچه گونه‌اش . خدایا! شکر که نبود و مراسمم به خیر گذشت" 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام عزیزان عیدتون مبارک💥💥💥 🎁🎁🎁 باز هم براتون عیدی دارم😍👏👏 مخصوص دختر خانم‌ها👰‍♀ 👨‍👩‍👧 صفر تا صد مراحل انتخاب همسر که بهتون‌کمک می کنه انتخاب مناسبی داشته باشید همراه با 😍💥🎁🎁 لطفا به ادمین پیام بدید و هدیه تون را دریافت کنید👏🎁👇 @asheqemola بفرستید برای همه دختر خانم ها تا در خوشبختی دیگران سهمی داشته باشید🎁👏👏 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 می تونید به عنوان کادو روز دختر، دوره را تهیه کنید و به دختران عزیزی که دوستشون دارید، هدیه بدید😍🎁👏👏👏 بشتابید به سوی بهترین عمل👏👏 ✅سرفصل های دوره 🔺خودشناسی 🔺باورهای صحیح 🔺معیارهای صحیح 🔺کفویت ها 🔺تیپ های شخصیتی 🔺اهمیت تناسب طبع و مزاج‌ها 🔺آداب خواستگاری 🔺آداب گفتگو صحیح 🔺سوالهای مهم در خواستگاری 🔺آداب تحقیق 🔺دعا و استخاره 🔺آداب دوران عقد آنچه که از صفر تا صد براتون نیازه به صورت صوت و متن✅
شگفتانه😍💥💥 دختر خانم های عزیزی که اسم شون فاطمه یا معصومه است یک تخفیف فوق العاده هم دارند😍👏👏 جا نمونید👏👏