متاسفانه برخی خانم ها با دیدن کوچکترین اخم یا ناراحتی همسرشان کلا نا امید شده
و محبت کردن و همسرداری را تعطیل می کنند❌
خانم عزیز باید حتما جنس مرد را بشناسی
تا بتوانی در برابر رفتارهایش پاسخ مناسبی بدهی.
پس برای شناختن جنس مرد حتما همین الان اقدام کن👇
💞در دوره #سیاستهای_زنانه
تمام تلاشم را کردم تا
به بهترین روش شما را با روحیات مردان اشنا کنم
و راهکارهای مناسب برای برخورد مناسب
با تک تک رفتار و نیاز مردان را اموزش بدم
باور کنید هر علمی مانند دریاست
عمیق و پهناور
و علم همسرداری و شناخت نیازها و تفاوتها و
نحوه پاسخ به نیازها نیز
پهناور و گسترده است✅
باید
تلاش کرد و آموخت و به کار برد
تا زندگی توام با ارامش و لذت را تجربه کرد💞
اگر
براتون مهمه که توی دنیا و اخرت
رضای خدای مهربان را داشته باشید
و
رستگار بشید
باید خوب همسرداری کنید
همین الان به ادمین پیام بدید و شرایط شرکت در دوره را بپرسید👇
@asheqemola
#دلبرانه😍💞
آخـــر چه کند با دلِ من
علم پزشکــی ..
وقتی که به دیدارِ تو بسته
ضربانـَم ♥️😌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
┄┅─✵💞✵─┅┄
۶۳)
#تینا
#قسمت_۶۳
باید همینجا بمانم تا بالاخره، پرهام پیدایش شود.
سرم را پایین انداختم و با پاهایم مشغول خرد کردنِ برگهای خشک شدم. دستش را به بازویم زد.
- شنیدی چی گفتم؟
سر بلند کردم.
- چی؟
لبخندی زد و پشت دستش را به صورتم کشید.
- اصلا تو کجایی دختر؟ میشه بپرسم چه اتفاقی برات افتاده؟
- چیزی نشده. فقط یکم حالم بد بود. همین!
- الان هم زیاد خوب به نظر نمیرسی. اشکال نداره اگر نمیخوای بگی. میخوای برسونمت خونه؟
- نه خودم میرم.
- خب، پس پاشو بریم. منم دیگه باید برم. خونه من، یعنی خوابگاهم، همین نزدیکیهاست.
شنیدی که گفتم من دانشجو هستم و از شهرستان اومدم؟
- آره، آره. ممنونم. شما برید. من حالا هستم.
از جا بلند شد و چادرش را روی سرش مرتب کرد.
- سرده، سرما میخوری. بهتره بری خونه.
- باشه میرم. چند دقیقه دیگه.
- پس شماره من رو داشته باش. خوشحال میشم باهام تماس بگیری. اگر اشکال نداره شمارهات رو داشته باشم. میتونیم دوستهای خوبی باشیم.
به لبخند روی لبش نگاه کردم و برگهای را که به سمتم گرفته بود، از دستش گرفتم و شمارهام را گفتم و او یادداشت کرد.
به گرمی مرا به آغوش کشید و خداحافظی کرد و رفت. چهره مهربان و دوستداشتنی داشت. رفتارش مرا یاد خانم محمدی انداخت.
با نگاهم بدرقهاش کردم.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
۶۴)
#تینا
#قسمت_۶۴
نفس عمیقی کشیدم و به پشتی نیمکت تکیه دادم. دستانم را بغل گرفتم و به دوردست خیره شدم. اینجا پاتوق اوست حتما میآید. دوباره یاد آن برگه افتادم. از کیفم بیرون آوردم و در دستم گرفتم. بارها و بارها آن جمله لعنتی را خواندم. باید این برگه را آتش بزنم. باید پرهام را نابود کنم. خودش میداند که بدون او نمیتوانم زنده بمانم. چرا این کار را با من کرد؟ باید تاوان کارش را پس بدهد.
برگه را مچاله کردم. دلم میخواست ریز ریزش کنم ولی جرات نداشتم. اگر پرهام از دستم عصبانی شود چه؟ اگر برای همیشه رهایم کند چه؟ اصلا نمیشود. باید صبر کنم تا بیاید و دلیل این کار بدش را توضیح دهد.
ساعتی گذشت و خورشید بالای سرم که رسید، سر و کله ابرهای سیاه پیدا شد. آسمان هم مثل من، دلگیر شد. قطرات اشک بیاختیار و بیصدا از مژههایم میچکید.
خبری از او نشد. باید تماس میگرفتم ولی گوشی همراهم نبود. به خانمی که با کالسکه بچهاش در حال عبور بود، نگاه کردم و بعد به طرفش رفتم، سلام دادم. جوابم را داد و با تعجب به لباسهایم که فرم مدرسه بود نگاه کرد. با خجالت از او خواستم تا اجازه دهد با گوشیاش تماس بگیرم و به دروغ گفتم نمیدانم مادرم کجاست. خانه نبود و من پشت در ماندم.
مشخص بود که دورغم را باور نکرده. با شک و تردید گوشیاش را داد. چند قدم دور شدم و شماره پرهام را گرفتم.
🖋نویسنده (فرجام پور)
⛔️کپی و فروارد حرام❌
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
#نظر_شما
#مشاوره_تلفنی
سلام
من در دوران عقد بودم و نامزدم از خودش رفتارهایی نشون داد که منو به شک انداخت و خانم فرجام پور به خوبی مسیله رو برای من تبیین کردند.
بله . نامزد من طرز تفکرشون اشتباه ست و نیاز به جلسات مشاور درمانی دارند .
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
خدا را شکر،هر چه هست لطف خداست🌺
منشی جهت هماهنگی مشاوره👇
@asheqemola
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490